«ژاپن اسلامی»، اگرچه در روزهای دور، مدینۀ فاضلۀ عدهای در کشور بود و برای آن نقشهها و برنامهها در ذهن داشتند، اما تا به امروز، چنین الگویی محقق نشده است. دلایل زیادی میتوان برای آن ذکر کرد. از جمله اینکه، مبانی فکری و متعاقباً رفتار اقتصادی فرد فردِ جامعۀ ایران، دچار معایب زیادی است؛ از حوزۀ تولید گرفته تا حوزۀ مصرف، که نیازمند اصلاح تربیتی آن، از سنین کودکی و نوجوانی است.
این روزها که نام «فاطمه اتسکو هوشینو» بانوی تازه مسلمان (شیعه) شدۀ ژاپنی را در رسانهها و در رابطه با بحثهای اقتصاد مقاومتی و مصرف کالاهای داخلی، به وفور میشنویم و میبینیم، ناخودآگاه یاد همین نکته میافتیم که رفتار اقتصادی صحیح، نیازمند انجام مباحث و آموزشهای فکری – تربیتی است. به تعبیر خبرنگاری که منزل خانم هوشینو را دیده بود، «فاطمه اگرچه ایرانی نیست، اما از خیلی از ما ایرانیها، نسبت به تولید داخلی حساستر است». این حساسیت، از جملۀ همان کنشهای اقتصادی است که اعتقاد داریم، موضوعی تربیتی است.
خانم هوشینو در حوزۀ مصرف، برای ما از جنبههای مختلف، الگوی رفتار اقتصادی صحیح است؛ تجملگریزی، مصرف بهینه و… . حالا اگر تصور کنیم افرادی با نگرش خانم هوشینو در حوزۀ تولید داشته باشیم، چه فتح الفتوحهایی در این زمینه رخ میدهد. باید باور کنیم که مشکل اصلی اینجاست؛ جایی که رفتار اقتصادی ما تربیت نشده است و در هر حوزۀ اقتصادی که قرار میگیریم، منبع زیان و صدمه به اقتصاد کشوریم؛ چه در تولید کالای اقتصادی باشد و چه در انتخاب کالا و چه در مصرف!
پذیرش این نکته که تحریمها، اگرچه منشأ نقص در گردش جریان اقتصادی است، اما قطعاً مشکل اصلی نیست، به ما کمک میکند که اقتصاد مقاومتی را به صورت جدیتر نگاه کنیم. اقتصاد مقاومتی این قابلیت را دارد که علاوه بر مقاوم کردن بدنه و جدارۀ اقتصاد داخلی در برابر پسلرزه و تکانهای اقتصاد بینالملل، فرصتی برای رهایی از آسیبهای درونیِ ناشی از رفتار ناصحیح اقتصادی جامعه را مهیا کند. اقتصاد مقاومتی یک فرصت است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.