ماناترین رسانه

مجتبي حاجي‌لو

«تاریخ تمدن ویل دورانت، گلستان سعدی، صد سال تنهایی، سیر حکمت در اروپا»؛ «گاو، خوب بد زشت، ده فرمان، دوازده سال بردگی»؛ «صفحۀ شخصی آرش درویشیان، کانال تلگرامی گیزمیز، ویکی‌پدیا دانش‌نامۀ آزاد، دید در شب».

کدام دسته از اسامی برای ما نام آشناترند؟ دستۀ اول که ما را به دنیای کاغذ و کتاب و قلم می‌کشاند، یا دستۀ دوم که ما را به پردۀ سینما میخ‌کوب می‌کند و  با چراغ قوۀ کنترل‌چی سرجایمان می‌نشاند؟ شاید هم در دنیای مشبک و تو در توی مجازی، مشغول گذران زندگی شده‌ایم و روزانه چندین پیام متنی و صوتی و تصویری رد و بدل می‌کنیم، در حالی که به ماهیت آنها توجهی نداریم. نمی‌دانم! باید هر کسی بر جایگاه قضاوت خودش تکیه بزند و پاسخ‌گوی این پرسش باشد که مهم‌ترین مطالب حک شده در ذهنش را از کتاب‌ها به خاطر دارد، یا از سکانس‌هایی که بزرگ‌ترین هنرپیشگان دنیا به خاطر آن بر روی سن‌های پر زرق و برق جوایزشان را دریافت کرده‌اند، یا شاید مطالبی که همین چند وقت پیش در یک شبکۀ اجتماعی خوانده و سر منشا تغییر مسیر زندگی‌اش شده است.

اجازه بدهید که یک قدم عقب‌نشینی کرده و پرسش خود را به گونه‌ای دیگر مطرح کنم؛ اگر از شما بخواهم در یک موضوع معین که در تخصص شماست، برای من منبعی معرفی کنید تا من هم اطلاعات دقیقی در این زمینه به دست بیاورم، شما کدام یک از سه دستۀ فوق را انتخاب می‌کنید؟

مثلاً از شما می‌خواهم که برای آشنایی با نظرات کانت -فیلسوف شهیر آلمانیِ قرن نوزدهم- مرجعی برای من معرفی کنید. شما از بین «کانال فیلسوفان آلمانی قرن نوزدهم»، فیلم سینمایی «تلقین» و کتاب «فلسفۀ کانت» کورنر، کدام را برمی‌گزینید؟

اگرچه سینما و استفاده از نرم‌افزارها در دنیای مجازی، جذابیت فوق‌العاده‌ای دارد، اما باید به خاطر داشت که این جذابیت ظاهری، همواره هدف اصلی را -که آموختن است- تحت تأثیر قرار داده و کیفیت آن را کاهش می‌دهد. این نرم‌افزارها بیشتر برای گذران اوقات فراغت مناسب است.

نکتۀ مهم‌تر اینکه خمیر مایۀ اصلی فیلم‌ها نیز از جنس کتاب بوده و قطعاً فیلم‌نامه‌ها -که اولین سنگ بنای یک فیلم هستند- را باید در اندیشه‌های آنها که قلم به دست دارند، جست‌وجوکرد. همین مطلب در مورد شبکه‌های مجازی نیز صدق می‌کند و زمانی که ما نیاز به اطلاعات در موضوع خاصی داریم، بیشتر اوقات حواسمان نیست که این شبکه‌ها را «در پس آینه طوطی صفتش داشته‌اند» و در ورای این ظاهر زیبا و دل‌فریب‌شان، پیر سالخورده‌ای از جنس کتاب قرار دارد و آنچه او گفته بگو، می‌گوید.

دومین پرسش من در این یادداشت، این است که آیا صفحه‌های مجازی و سینما، توانایی تغییر فرهنگ‌ها را دارند یا نه؟ سطح عمومی جوامع، در برخورد با این رسانه‌ها، صرفاً از آن به عنوان سرگرمی بهره می‌برند و اغلب از محتوای اصلی منتقل شده توسط این رسانه‌ها، غافلند.

خواص و فرهیختگان جامعه هم، یا فرصتی برای این رسانه‌ها ندارند و یا اگر وقتی هم برای آن می‌گذراند، با دید انتقادی به آنها می‌نگرند. اما هم عموم مردم، هم نخبگان جامعه، زمانی که کتابی به دست می‌گیرند، بیشتر تحت تأثیر محتوای آن خواهند بود. بررسی آماری مختصری از گردشگران می‌تواند مهر تأییدی بر این موضوع باشد؛ با در نظر گرفتن اینکه چند درصد از گردشگران با مشاهدۀ یک فیلم تبلیغاتی، اقدام به مسافرت می‌کنند و چند درصد از آنها به خاطر مطالعۀ کتابی در خصوص کشوری و یا مطالعۀ کتابی از نویسنده‌ای خاص، اقدام به سفر به آن سرزمین می‌کنند.

پایان سخن اینکه هیچ‌گاه رسانه‌های نوین، توانایی جانشینی کتاب را نخواهند داشت و همواره فرهنگ و دانش را باید در کتاب جست‌وجو کرد. بر همین اساس، ماناترین رسانۀ هر تمدن، کتاب‌های آن تمدن خواهد بود.

دکمه بازگشت به بالا