ماهی از آب چو گردید جدا می‌میرد

جواد محدثی

آشنایی با اصول تربیت اسلامی (۳)

در قسمت های گذشته، به چند اصل در مورد تربیت دینی و مکتبی از جمله (خدا محوری، تعبد محوری، متربی محوری، زندگی محوری، فرد محوری و … ) اشاره شد. در این شماره اصول دیگری چون عمل گرایی ، اخلاق مداری، سعی محوری و اعتدال گرایی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

  • عمل گرایی

همچنان که در آموزه های دینی آمده است، اسلام بر سه پایه «عقیده قلبی»،‌ « اقرار زبانی»، و «عمل با ارکان و اعضاء» استوار است. بعدِ «عملٌ بالأرکان» نتیجه عمق و ریشه دار بودن عقیده ای است که در دل رسوخ دارد و اعترافی است که بر زبان جاری می‏شود و گواه صدق انسان در ایمان و قول، عمل و تعهد و پای بندی به اوامر و نواهی پروردگار است.

مربی، همچنان که می کوشد باورهای دینی و معارف وحیانی را در فکر و قلب متربی بنشاند و بارور سازد، باید در بعد عملی و تجلی این باورها در رفتار و زندگی او هم بکوشد و نیروهایی تربیت کند که هم دارای معرفت باشند،‌ هم به باورهای قلبی خویش، با صراحت و افتخار اعتراف کنند و بر زبان آورند، هم عملشان صحنه بروز و ظهور آن معتقد است باشد.

در قرآن کریم، ده ها بار «عمل صالح» را در کنار «ایمان» آورده است (امنوا و عملو الصالحات) تا نشان دهد که عمل،‌معیار صدق انسان در ایمان است و در حدیث امده است : «العمل شُعار المومن»[۱]

عمل، سبب می شود که ایمان در دل مومن،‌راسخ تر شود و ریشه بدواند و ثمره دهد. بدون عمل، درخت ایمان می خشکد. اسلام،‌ آن چه را که به صورت تکالیف واجب مقرر کرده،‌برای آن است که عقیده به مبدإ، ‌با عباداتی همچون نماز،‌روزه،‌حج،‌جهاد و … رشد یابد و مستحکم شود.  امام علی ع می فرماید:

«بدان که هر عملی، رشد و رویشی دارد و هر گیاه و درختی نیازمند به آب است. آب ها هم مختلف است. نهالی که با آب پاکیزه آبیاری شود، ریشه می دواند و ثمره نیکو می دهد و اگر با آب آلوده آبیاری شود، هم بد می روید و هم میوه اش تلخ می شود» [۲]

آنچه بذر عمل را شکوفا کرده و به نتیجه می رساند،‌ «مداومت بر عمل» است و در روایات متعددی، استمرار در عمل نیک را کارسازتر از اعمالی دانسته اند که منقطع و بی دوام باشد. به فرموده امام باقر علیه السلام : «احب الاعمال الی الله عزوجل،‌ ما داوم علیه العبد و ان قل» [۳]

محبوب ترین عمل ها نزد خداوند عملی است که بنده بر انجام آن مداومت داشته باشد ،‌هر چند اندک باشد.

اسب تازی دو تک رود به شتاب               شتر آهسته می رود  شب و روز[۴]

پس در تربیت ،‌باید به شیوه «عمل محور» کارکرد و متربی را هم به انجام کارهای نیک فراخواند، هم عمل های او را زیر نظر داشته و به بهترین سمت و سوی راهنمایی کرد، هم در تقویت انگیزه عملش و مقابله با آن چه سستی آور است کوشید.

در بحث عمل باید نظارت داشت که عمل ها، خالصانه،‌ با نیت پاک و سالم، عاقلانه و منطقی ، با تامل نسبت به آینده و نتیجه عمل، کسب رضای الهی ، دور از مردم آزاری و تضییع حقوق دیگران،‌قدر دانستن فرصت های عمل  و بهره بردن از جوانی،‌ اتقان و استحکام در عمل ( وجدان کاری) باشد. پرداختن به تک تک این محورها بحث را طولانی می کند. به همین اندازه بسنده می کنیم.

  • اخلاق مداری

هدف عمده تعالیم دینی،‌ رسیدن به کمال انسانی و «اخلاق والا» ست. رسول خدا (ص) هم در جمله معروف  «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» [۵] فلسفه بعثت را به تمام و کمال رساندن اخلاق والا در انسان ها معرفی کرده و خودش نمونه عالی وکامل اخلاق است و قرآن هم آن حضرت را هم داراری «اخلاق عظیم» شمرده است «انک لعلی خلق عظیم»[۶]  و هم او را به عنوان اسوه و سرمشق معرفی کرده است: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» [۷].

تربیت اخلاقی،‌سبب می شود افراد به هدف خلقت نزدیک تر شوند،‌از عیوب و آلودگی های نفسانی پاک گردند،‌ روابط آنان در جامعه، بر اساس احترام و تکریم و وفا و احسان شکل بگیرد و کینه ها ،‌حسادت ها، بدخواهی ها، سخن چینی ها،‌ بدگویی ها و اهانت ها ،‌ جای خود را به محبت ،‌ایثار ،‌خیرخواهی ، ارشاد، یاد نیکو، احترام و ادب بدهد.

در مراجعه به کتب اخلاقی و احادیث اخلاقی ده ها عنوان قابل تامل چشمگیر است که سمت و سوی تربیت انسانی را نشان می دهد. عناوینی از قبیل : حسن خلق، مودت، ایثار،‌ احسان،‌حلم، وفاداری، صدق در گفتار و کردار، اصلاح و آشتی ،‌عفو و گذشت، حفظ آبرو و اسرار دیگران ،‌تعاون و یاری در خیر،‌ مدارا ،‌ ادب، خدمت، کارگشایی.

همچنین وارسته بودن و پرهیز از رذایلی مانند: سوء ظن،‌ استهزاء، دروغ، عیب جویی ، جدل و جر وبحث، قهر و جدایی، پیمان شکنی، مکر وحیله، فحش و بدزبانی،‌تجسس ،‌غیبت، تهمت، آزار دیگران،‌سخن چینی، در متون و احادیث اخلاقی دیده می شود.

همه اینها به «اخلاق اجتماعی» مربوط می شود. در عرصه اخلاق فردی هم آراسته بودن به اخلاص،‌ توکل،‌حیا،‌امید،‌ تواضع،‌یاد خدا، محاسبه عمل، صبر، شکر، تقوا، یقین،‌زهد، وارستگی وتهذیب نفس از خشم و غضب،‌طمع ،‌حسد،‌عجب و خودپسندی، غرور و غفلت، کفران نعمت، دنیا دوستی، حرص وآز، تکبر و خود برتربینی، هوای نفس، … مورد تاکید است.

نیاز به توضیح نیست که در تربیت،‌اگر بر کسب فضایل اخلاقی و نهادینه کردن آن ها و دوری از رذایل و کاستن و ریشه کن کردن آنها تاکید شود، بعد ملکوتی انسان ها تقویت می شود و به جامعه آرمانی نزدیک تر می شویم.

اندر آن قوم که وجدان و حیا می میرد                    حسن همدردی و آیین وفا می میرد

هر که از منهجه دین دور شود نابود است                ماهی از آب چو گردید جدا می میرد

در تن بیخردان روح بمیرد، آری                            شمع،‌ در خانه خالی زهوا می میرد

نکته زیبایی در دعای حضرت سجاد(ع) درباره فرزندان به چشم می خورد که قابل تامل است. آن حضرت از خدا می خواهد که فرزندانش دارای «بدن سالم» ،‌ «عقیده درست» و « اخلاق نیکو» باشند ( و اصح لی ابدانهم و ادیانهم و اخلاقهم »[۸]

البته در کنار خواستن از خدا،‌ تلاش بنده هم باید باشدف چون که دعا جایگزین عمل نیست. پس والدین و مربیان باید برای تندرستی و سلامت فکر و عقیده و برخورداری  از خلاق نیکوی فرزندان و شاگردانشان بکوشند.

اخلاق محوری در تربیت از اینجا معلوم می شود که افراد تحت تربیت مربی یا پدر و مادر، اگر سالم ترین جسم و بدن را داشته باشند و از نظر اعتقادی و بینش معارفی هم در سطح عالی باشند، ولی اخلاق فاسد و منحط داشته باشند، آن  دو امتیاز هیچ ارزشی نخواهد داشت.

مربی وقتی می تواند به تلاش تربیتی خویش ببالد که افرادی اخلاق مدار و بافضیلت و  درست کردار و در یک کلمه «انسان» تربیت کرده باشد،‌وگرنه انباشتن ذهن متربی از علوم و اطلاعات و اصطلاحات ، دردی را دوا نمی کند.

دل ها اگر از موعظه آدم می شد                شاید تلفات معصیت کم می شد

از این هم کشته های درگیری نفس                       ای کاش گزارشی فراهم می شد[۹]

  • سعی محوری

سعی محوری با «عمل گرایی» که بیشتر مطرح شد فرق دارد. در عمل گرایی توجه عمده بر این است که در تربیت، صرفا به مسائل فکری  و نظری و تئوری بسنده نشود و متربی در عرصه عمل کوشا باشد و صدق باورهای درونی را با «عمل» محک بزند و بسنجد و ایمان را تنها باورقلبی نشناسد، بلکه عمل را هم مکمل ایمان بداند.

در «سعی محوری» نظر بر تلاش پیگیر و خسته نشدن و سخت کوشی و زحمت کشیدن برای دست یابی به هدف های متعالی است. جوهره هر انسان با سعی و تلاش متبلور می شود.  مربی باید متربی رابه سعی وا دارد، تا استعدادهای درونی او شکوفا شود. مثل مربی ورزش که افراد را با تمرین های سخت و پیگیر و انجام مرحله بندی شده اعمال ورزشی ،‌ورزیده و توانمند می سازد.

مربی می تواند با برنامه های تلاش محور، حالت تنبلی، رکود و بی حالی را از بین ببرد و نشاط و انگیزه بیافریند. مثل حالت مسابقه بین دو نفر یا دو گروه ،‌که تلاش و جدیت هر کدام می تواند او را برنده سازد، در فعالیت های پرورشی و تربیتی هم می توان با ایجاد رقابت سالم، عرصه و زمینه را برای پیشرفت فراهم آورد. این که قرآن می فرماید:

« و ان لیس للانسان الی ما سعی » [۱۰] تشویقی برای تلاشگری برای ساختن آینده خویش و بهره مندی از ثواب الهی است.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر                کای نور چشم من، بجز از کشته ندروی

هر کس در ساختن بنای سعادت خویش،‌باید سهمی داشته باشد و هر که کوشاتر باشد، بهره مند تر خواهد گشت و هر که کارهای سخت تر را بر عهده گیرد،‌هم ثوابش بیشتر است. هم ساخته تر و پخته تر و ورزیده تر خواهد شد. مربی باید متربی را سخت کوش بارآورد، تا از انجام امور سنگین نهراسد و شانه خالی نکند، بلکه از آن استقبال کند. حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه از انسانی یاد می کند که صفات برجسته ای داشته و از این نظر در چشم حضرت، بزرگ می نموده است. از جمله صفات او این بوده که « فان جاء الجد فهو لیث غاب وصل واد» [۱۱] وقتی صحنه کار جدی پیش می آمد (‌ علی رغم آن که به ظاهر،‌ناتوان و ضعیف می رسید)‌شیر بیشه بود و مار صحرا. یعنی سختکوشی و صلابت و استواری داشت و به ستوه نمی آمد.

در احادیث آمده است که پیامبر خدا (ص) فرمود: افضل الاعمال احمزها [۱۲] با فضیلت ترین کارها،‌دشوارترین  آن هاست. این نیز آموزشی برای«سعی محوری» است. خود آن حضرت در سفرها با اصحاب، دشوارترین کارها را انتخاب می کرد.

کسی که می خواهد قله ها را فتح کند،‌باید همتی عالی و تلاشی سترگ در کوه پیمایی داشته باشد و از پای در نیاید. کسی که می خواهد در رشته های عملی به موفقیت برسد. باید زحمت شبانه روزی بکشد . کسی که می خواهد در عرصه نبرد بر دشمن پیروز شود باید جهاد و جانفشانی کند و بر زخم تیر و شمشیر صبر کند. هیچ کس بدون رنج و تلاش به مقصد نمی رسد. سعدی چه نیکو گفته است.

نابرده رنج،‌گنج میسر نمی شود                 مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

  • اعتدال گرایی

اعتدال، میانه روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط است. در استفاده قوای جسمی و روحی و رسیدگی به امور مادی و معنوی در زندگی رعایت حد وسط و پرهیز از زیاده روی و کوتاهی ،‌شرط عقلانیت و داشتن یک زندگی سالم است. اگر به یک درخت یا مزرعه گل و گیاه ،‌کم آب بدهند یا بیش از حد آب دهند، آسیب می بیند. در خورد و خوراک انسان هم افراط و تفریط، زیان آور است. سعدی می گوید.

نه چندان بخور کز دهانت برآید                نه چندان که از ضعف جانت درآید

حضرت امیر(ع) می فرماید:

«لاتری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»[۱۳]

جاهل را نمی بینی مگر اهل افراط یا تفریط.

مربی باید تربیت «اعتدال گرا» را پیش گیرد و زیان ها افراط و تفریط را به متربی بیاموزد و امور را معتدل بار آورد. تا نه از اهداف انسانی باز ماند،‌ نه دچار زیان های خروج از مرز اعتدال گردد. حضرت علی( ع) حتی در مورد حال و موضع افراد نسبت به خود ایشان، به روش میانه توصیه می کند و دشمنی بیش از حد یا محبت افراطی را هلاکت بار می خواند و می فرماید: «هلک فی رجلان : محب غال و مبغض قال[۱۴]؛ دو گروه در مورد من هلاک شدند، دوستدار افراطی و دشمن کینه توز»

که دوستدار افراطی در زمره فرقه های انحرافی «غلات» به شمار آمده یعنی آنان که نسبت به امام علی غلو می کنند و او را تا حد خدایی بالا می برند . این خروج از همان اعتدال است.

اعتدال، حد واسط و میانه در امور است. علمای اخلاق در مورد فضایل اخلاقی هم گفته اند: چیزی فضیلت است که از مرز اعتدال نگذرد. سخاوت،‌ حد میانه بین بخل و ولخرجی است. شجاعت ،‌ حد وسط بین ترس و بی پروایی است. تواضع حد اعتدال بین غرور و ذلت است. در دوستی و محبت،‌در انفاق و خرج کردن، در کسب درآمد و مال، در عبادت و پرستش ،‌ در مهر ورزی و قهر و خشونت،‌در ستایش و نکوهش، در سخن و سکوت،‌در جدی بودن و شوخی کردن،‌در مصرف و خورد و خوراک، در خواب و بیداری، در بیم و امید،‌در غم و شادی و … باید مرز اعتدال را مراعات کرد. به چند حدیث در این موارد دقت کنید:

حضرت امیر (ع) می فرماید: تعریف بیش از حد از دیگری چاپلوسی است و کمتر از حد استحقاق تعریف کردن،‌یا حسد است یا درماندگی[۱۵]

در مورد دوستی و دشمنی می فرماید: دوستت را به اندازه دوست بدار و دوستی کن،‌چه بسا روزی دشمنت شود. با دشمنت هم به اندازه دشمنی کن،‌ چون شاید روزی دوست تو گردد.[۱۶]

درباره اعتدال در خرج کردن می فرماید:

« کن سمحا و لاتکن مبذرا،‌و کن مقدرا و لاتکن مقترا» [۱۷]

بخشنده و سخاوتمند باش،‌ ولی ولخرج مباش. اندازه گیرباش،‌ولی سخت گیر و بخیل مباش.

اعتدال گرایی حتی در عبادت و امور عبادی هم مطرح است . عبادت را نباید برخود و بردیگری تحمیل کرد و اگر میل در رغبت نباشد به زور به نماز و مسجد و زیارت وا داشت که اثر معکوس دارد. امیر مومنان( ع) می فرماید:

«ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل،‌و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض»[۱۸]

دل ها حالت اقبال و ادبار (شوق یا بی رغبتی) دارند. هر گاه اقبال داشتند، آنها رابه نافله ها وا دارید و هر گار ادبار داشتند به واجبات بسنده کنید.

در برخورد با دیگران و زیر دستان هم،‌نرمی بیش از حد آنان را گستاخ می کند و خشونت بیش از اندازه،‌ موجب انزجار می گردد.

سعدی در این مورد با الهام از آموزه های دینی گفته است:

خشم بیش از حد گرفتن، وحشت آرد و لطف بی وقت،‌هیبت ببرد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند ونه چندان نرمی ،‌که بر تو دلیر شوند.

شبانی با پدر گفت: ای خردمند                 مرا تعلیم ده پیرانه یک پند

بگفتا: نیک مردی کن نه چندان                که گردد خیره ، گرگ تیز دندان[۱۹]

تربیت «اعتدال گرا» انسان هایی می سازد واقع نگر و دور از افراط و تفریط. که اگر در موقعیت هایی  اجرایی و تصمیم گیری و مدیریتی هم قرار گیرند،‌این شیوه را حاکم می سازند و جامعه را از برکات آن بهره مند می‏گردانند.

پی نوشت ها

  1. غررالحکم،‌حدیث ۴۰۸
  2. نهج البلاغه ،‌خطبه ۱۵۴ ( اعلم ان کلک عمل نباتا … )
  3. اصول کافی، ج ۲ ص۸۲
  4. گلستان سعدی
  5. کنز العمال،‌حدیث ۵۲۱۷
  6. سوره قلم،‌آیه ۴
  7. سوره احزاب،‌آیه ۲۱
  8. صحیفه سجادیه،‌دعای ۲۶
  9. از نویسنده ،‌برگ وبار ،‌ص ۲۸۶
  • سوره نجم، آیه ۳۹
  • نهج البلاغه حکمت ۲۸۹
  • همان‌،حکمت ۷۰
  • همان،‌حکمت ۴۶۹
  • همان ،‌حکمت ۳۴۷ ( الثناء باکثر من الاستحقاق ..)
  • همان،‌حکمت ۲۶۸ ( احبب حبیبک هونا ما … )
  • همان،‌حکمت ۳۳
  • همان ،‌حکمت ۳۱۲
  • گلستان سعدی ،‌باب هشتم (‌آداب صحبت)

[۱]

[۲]

[۳]

[۴]

[۵]

[۶]

[۷]

[۸]

[۹]

[۱۰]

[۱۱]

[۱۲]

[۱۳]

[۱۴]

[۱۵]

[۱۶]

[۱۷]

[۱۸]

[۱۹]

دکمه بازگشت به بالا