مدیریت اضطراب

علی صادقی‌سرشت

اضطراب ضرب‌در نوجوانی – ۵

در شماره‌های قبل، اضطراب در نوجوانی معرفی شد و بخشی از درمان آن مورد بحث قرار گرفت. بیان شد تکنیک‌های درمان اضطراب دو دسته هستند: تکنیک‌های ظرفیت‌ساز و تکنیک‌های مدیریت‌گر. در بخش تکنیک‌های مدیریت‌گر، نخست تشخیص درست کانال‌های سه‌گانۀ اضطراب و شیوه مدیریت آنها بیان شد و سپس تشخیص درست نوع اضطراب از جهت درونی (ریشۀ اضطراب در صفات یا رفتارهای خود نوجوان نهفته) و بیرونی (ریشۀ اضطراب ناشی از اتفاقاتی است که پیرامون نوجوان می‌افتد و او علت به وجود آورنده آنها نیست) معرفی گردید. اکنون، ادامۀ بحث مدیریت درمان را مورد توجه قرار می‌دهیم.

تکنیک الگویابی

از نوجوان بخواهید به ترتیب به سؤالات زیر در برگه‌ای پاسخ دهد:

  1. ۱٫ لیست اضطراب‌های یک ماه اخیر شما چیست؟
  2. ۲٫ برای کاهش یا رفع هر کدام از این اضطراب‌ها چه کرده‌اید؟
  3. ۳٫ آیا بین واکنش‌هایی که به اضطراب‌های مختلف خود نشان داده‌اید، شباهتی می‌بیند؟ (برای این کار لازم است یکی یکی واکنش‌های خود را بررسی کند تا ببیند که آیا می‌تواند الگوی مشترکی بین آنها پیدا کند. مثلاً آیا در همۀ این اضطراب‌ها از واکنش فرار (در بیرون فرار کرده یا در ذهن خود به آن مسئله فکر نکرده است) استفاده می‌کند؟ یا مثلاً آیا وسواس‌گونه فعالیتی را تکرار کرده تا اضطرابش را پایین بیاورد.)
  4. ۴٫ آیا این الگوهای رفتار در کاهش دادن اضطرابش مؤثر بوده‌اند؟

هدف از تکنیک الگویابی، آن است که نوجوان بفهمد راه‌حل‌های قالبیِ کارآمد و ناکارآمد او کدامند. برای مثال، ممکن است نوجوان به این نتیجه برسد که به جای حل مسئله‌های اضطراب‌زا، معمولاً واکنش هیجانی نشان می‌دهد؛ مثلاً نوجوان با مادرش مشکل پیدا کرده، اضطرابش بالا رفته، به جای حل مشکل و درمان اضطراب، می‌رود برادر کوچک خود را می‌زند. الگوی این نوجوان این است که «وقتی تحت فشاری، فشارت رو جای دیگر خالی کن!» هر چند که خود این نوجوان، ممکن است به این الگوی تکرار شوندۀ خود در موقعیت‌های مختلف اضطرابی، توجهی نداشته باشد.

الگوهای واکنشی ناکارآمد، انواع مختلف دارند که برخی از آنها عبارتند از:

– یخ‌زدگی: در موقعیت‌های اضطرابی می‌ایستند و فقط نگاه می‌کنند و هیچ کاری انجام نمی‌دهند.

– مسخره‌بازی: شروع به دست انداختن دیگران می‌کنند تا اضطراب خود را کاهش دهند.

– گیم بازی: با زیاده‌روی در بازی‌های رایانه‌ای یا انجام بازی‌های خشن، اضطراب خود را تخلیه می‌کنند.

حال زمان آن است که با مشورت گرفتن از والدین (در صورت توانمندی) یا مربیان توانمند، روش‌های بهتری برای جایگزین کردن الگوهای ناکارآمد مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این روش‌ها، در شماره‌های قبل بیان شده است و برخی نیز در ادامه می‌آید.

هدف از تکنیک الگویابی، آشنا کردن نوجوان با واکنش‌ یا واکنش‌هایی است که به مجموعه‌ای از اضطراب‌های خود نشان می‌دهد.

تکنیک درجه‌گذاری

از نوجوان در فضایی دوستانه و تعاملی، در زمانی که خود آمادگی همکاری دارد، بخواهید در برگه‌ای بنویسد که هر کدام از اضطراب‌های مختلف او، چه تأثیری بر حوزه‌های زیر دارند:

– ارتباط او با هر یک از اعضای خانواده

– ارتباط او با هر یک از دوستان خود

– تأثیر آن بر نمرات تحصیلی

– تأثیر آن بر افکار نوجوان دربارۀ شخصیت خود

– تأثیر آن بر احساس نوجوان دربارۀ خود

بخواهید برای هر کدام از محورهای بالا، میزان تأثیر منفی را از صفر تا صد، با دادن یک نمره مشخص کند. اضطراب به صورت ناهشیار عمل می‌کند و معمولاً نوجوانان به آسیب‌های حاصل از اضطراب در حوزه‌های مختلف زندگی خود توجه ندارند. تکنیک درجه‌گذاری، به نوجوان کمک می‌کند با نگاهی بازتر، متوجه شود که هم اکنون چه حوزه‌هایی از زندگی او، به چه درجه‌ای تحت تأثیر اضطراب‌های او قرار دارند.

سپس در ادامه همین تمرین از او بخواهید در هر محور، مشخص کند که به نظر او اگر این اضطراب‌ها را تجربه نمی‌کرد، چه وضعیتی داشت.

تکینک پردۀ سینما

تکنیک پردۀ سینما، یکی از تکنیک‌هایی است که درمانگران اضطراب نوجوان، برای پیدا کردن پشت پردۀ اضطراب‌های نوجوان، از آن استفاده می‌کنند. اجرای درست این تکنیک، نیاز به تسلط بالا دارد تا به نتیجۀ مطلوب برسد. برای اجرای این تکنیک، از نوجوان خواسته می‌شود در حالتی راحت روی صندلی بنشیند، چشمان خود را ببندد، چند نفس عمیق بکشد؛ از راه بینی، دم و از راه دهان، بازدم. سپس در کنار نوجوان این جملات گفته شود: «تصور کن در یک سالن سینما تنها نشسته‌ای. گویا در این سینما فیلمی به صورت خودکار می‌خواهد پخش شود. حتی کسی در اتاقک بالای سینما نیست. تا چند ثانیۀ بعد، پرده‌‌ها کنار می‌روند و فیلمی از زندگی تو -که ممکن است اضطراب‌زا باشد- نشان داده می‌شود. تو تنها کاری که می‌کنی، این است که تا فیلم تمام شود، روی صندلی سینما نشسته باشی و بدون هیچ دخل و تصرفی در فیلم، فیلم را تماشا کنی. تو کارگردان فیلم نیستی که فیلم را تغییر دهی. (به ترتیب بشمارید) ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ شروع؛ در تمام لحظات نمایش فیلم، دم و بازدم فراموش نشود. سعی نکن صحنه‌هایی را به یاد بیاوری. ممکن است هیچ فیلمی نباشد، ممکن است فیلم خالی باشد، یا … . فقط منتظر نمایش باش. دم و بازدم عمیق؛ در تمام لحظات صدای نفست را بشنو. کم کم فیلمی که می‌بینی، دارد به پایان می‌رسد. یکی دو نفس عمیق بکش و کم کم چشمان خود را باز کن».

دم و بازدم عمیق، به طور خودکار اضطراب نوجوان را کم می‌کند؛ لذا در طول انجام این تکنیک، باید روی تنفس نوجوان دقت کنید تا اضطرابش بی‌مورد افزایش پیدا نکند. سعی کنید این تمرین بیش از ۵ دقیقه طول نکشد. بعد از اجرای تکنیک، بپرسید که در طول اجرای تکنیک چه دید.

نکتۀ مهم: معمولاً نوجوانان در طی این تکنیک، اتفاقاتی را مشاهده می‌کنند که وقتی برای شما تعریف می‌کنند، می‌توانید اتفاقات اصلی به صورت ناراحت‌کننده، سبب اضطراب آنها می‌شوند را شناسایی کنید. البته برخی نوجوانان آنچه را می‌بییند، سانسور می‌کنند؛ ولی تکرار این تمرین بعد از مدتی، می‌تواند مقاومت آنها را کاهش دهد و آنچه را می‌ببینند، گزارش کنند.

پی بردن به اتفاقات پایه‌ای اضطراب‌زا در نوجوانان، می‌تواند اطرافیان را تا اندازۀ زیادی متوجه دلایل اضطراب نوجوان خود کند و موجب می‌شود بتوانند در آن مورد به خصوص و افکار پشت آن جریان اضطراب‌زا، با نوجوان خود صحبت کنند.

برای اجرای این تکنیک، باید نوجوان نزد مجری تکنیک، احساس امنیت روانی کند و گرنه اصلاً نمی‌توان به عمق خاطرۀ اضطراب‌زای نوجوان پی برد. اگر نوجوان آمادۀ اجرای این تکنیک نبود، هرگز فشار نیاورید. در طول این تکنیک، اجازه ندهید که اختلال‌ها از سطح اضطراب خفیف، بالاتر بیاید و وارد کانال شدید و خیلی شدید شود؛ در این باره به مطالب بیان شده در شمارۀ قبل رجوع شود.

افزون بر فهم خاطرات اضطراب‌زای نوجوان، با این تکنیک متوجه می‌شود که بین افکار اضطرابی او (آنچه در پردۀ سینما می‌بیند) و احساسات او (احساس اضطرابی که به دنبال آن تجربه می‌کند) رابطه‌ای قوی وجود دارد.

معمولاً بعد از این تکنیک، ابتدا ممکن است خشم و هیجانات منفی نوجوان بالا آید و حتی ممکن است پرخاشگری او بالا برود؛ در این مواقع باید والدین و مربیان، صبر خود را بالا ببرند. لازم است از قبل، افکار خوشایندِ جایگزین فکر اضطراب‌زا، با همکاری خود نوجوان درآورده شود و در کاغذی نوشته شود تا در صورت نیاز، نوجوان آنها را مرور کند.

تکنیک متانت، شجاعت، خرد

بخش مهمی از مشکلات اضطرابی کودک، بر اثر رابطۀ غیردوستانه او با همکلاسی‌ها و دوستان دیگرش شکل می‌گیرد. در این میان یک دلیل مهم، آن است که زمان بروز مشکل، نوجوان نمی‌داند مشکلش را چگونه مطرح کند؛ گاهی شده او مشکل را گفته، ولی دوستانش او را طرد کرده‌اند و یا با پرخاشگری با او رفتار کرده‌اند. اینجا نیاز است که مهارت ارتباط مؤثر، به نوجوان آموزش داده شود تا بداند چگونه در هنگام بروز مشکلات، آرامش خود را حفظ کند، عاقلانه فکر کند و شجاعانه و محترمانه نظر خود را بگوید. اینجا اصل لزوم این مطلب مطرح شد و اینکه چگونه باید به این تکنیک جامۀ عمل پوشاند، نیاز به مطالب مفصل دیگری دارد.

در بحث متانت، لازم است به نوجوان تمرین داده شود که در موقعیت‌های مختلف، شمرده و آهسته صحبت کند، به صورت پیشنهاد حرف بزند و برای زدن حرفش، موقعیت‌شناس باشد.

در بحث شجاعت باید به او جرأت‌ورزی را آموخت؛ جرأت‌ورزی، گستاخی نیست، زورگویی نیست، شجاعت درونی است. برای رسیدن به شجاعت،‌ اول باید نوجوان حق و حقوقی را که در بافت دوستی می‌تواند داشته باشد و حق و حقوقی را که دیگران دارند، بشناسد.

در بحث خرد، به نوجوان باید آموزش داد که چگونه می‌شود مشکلات مختلف را با راه‌حل‌های خوب و بی‌ضرر یا کم‌ضرر حل کرد. البته شایان ذکر است که بحث مفصل‌تر، نیاز به جایگاه خود دارد.

تکنیک «لازم نیست همیشه عالی باشم»

بخشی از اضطراب‌های نوجوانان، مربوط به کمال‌گرایی آنها است. کمال‌گرایی افراطی، درجۀ انتظار نوجوان از خود را به صورت غیرواقع‌بینانه، بالا می‌برد و نرسیدن به این انتظارات، سبب ایجاد اضطراب در او می‌شود. روشن است که والدین و مربیان می‌توانند با تنظیم انتظارات نوجوان با واقعیت‌های استعدادی و توان تحصیلی و جسمی او، می‌توانند از میزان اضطراب او بکاهد.

والدین و مربیان لازم است به نوجوان این مطلب را منتقل کنند: «قرار نیست اضطراب، شما را مدیریت کند. شما باید اضطراب را مدیریت کنی! این کار سخت است؛ ولی با تمرین ممکن است».

دکمه بازگشت به بالا