«مربّی»، باید «مربّا» باشد!

حامد صاحبی

آگاهی و دانش، صبر و استقامت، خیرخواهی و دلسوزی، سعۀ صدر، به‌روز بودن و ده‌ها و شاید صدها ویژگی دیگر را می‌توان برای یک مربی آرمانی برشمرد و لازم دانست. ویژگی‌ها و مهارت‌هایی که اگر یک مربی، هر کدامشان را نداشته باشد، بدون شک در کار مربی‌گری، موفقیت چندانی به‌دست نخواهد آورد. اما وقتی به آیات و روایات مراجعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که به یک ویژگی، بیش و پیش از دیگر ویژگی‌ها پرداخته شده، تا جایی که بدون داشتن این ویژگی، حتی از پرداختن به مربی‌گری و اصلاح و هدایت دیگران نهی گردیده است. این ویژگی، عبارت است از «اصلاح نفس» و یا «خودسازیِ» روحی و معنوی. به تعبیر ساده، مربی پیش از آنکه بخواهد در حوزۀ تربیت فعالیت کند، ابتدا باید  از نظر روحی و معنوی، خود را تا حدّ قابل قبولی ساخته باشد و به تعبیر دیگر، مربی (پرورش دهنده)، باید خودش مربّا (پرورش یافته) باشد.

در این مطلب، به این «پیش‌نیاز تربیتی»، در قرآن و روایات نگاهی گذرا داریم.

لازم و لازم‌تر

اگرچه «خودسازی» بر همۀ انسان‌ها لازم است و اصلاً بعضی از بزرگان و متفکرین، یکی از اساسی‌ترین تفاوت‌های انسان و حیوان را همین موضوع می‌دانند، اما برای شخصی که می‌خواهد عهده‌دارِ تربیت و ساختن دیگران باشد، داشتن این ویژگی اهمیتش بیشتر می‌شود. زیرا اینجا فقط بحث یک «انسان» نیست که اگر خطایی کرد، بگوییم: «گمراه شد»، بلکه بحث «انسان‌هایی» مطرح است که حتی ممکن است مسیر زندگی‌شان،در اثر یک حرف یا عمل مربی، تغییر کند و اینجاست که اگر خطایی از سوی یک انسان (که همان مربی باشد) صورت بگیرد، باید بگوییم: «گمراه شدند!». پس از نظر عقل و منطق، اهمیت این قضیه روشن است. حال ببینیم نظر قرآن و روایات معصومین(ع) در این رابطه چیست.

اول خودت، بعداً کسی!

قرآن کریم، مانند همۀ موضوعات دیگری که به‌ آنها پرداخته، به مسئلۀ تربیت نیز نگاهی جامع دارد و تنها از یک زاویه به این موضوع نپرداخته است. یعنی همان‌طور که در آیات فراوانی مسئلۀ تربیت دیگران را مورد توجه قرار داده (مانند آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر)، در آیاتی هم این نکتۀ بسیار مهم را یادآوری کرده است که ابتدا به خود بپردازید و سپس به دیگران.

به عنوان نمونه، در آیۀ ۶ سورۀ تحریم می‌خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانوادۀ‌تان را از آتش نگاه دارید. در این آیه، ابتدا مسئلۀ حفظ و نگهداری خویش مطرح شده و سپس نگهداری دیگران از آتش عذاب الهی و این نکته، اشارۀ روشنی است به اهمیت «خودسازی» قبل از «دیگرسازی».

در آیه‌ای دیگر، خداوند خطاب شدیدتر دارد و با لحنی پرسشی، مخاطب را به‌ نوعی سرزنش می‌کند: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ»(۱)؛ آیا دیگران را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید؟ خلاصه اینکه در قرآن کریم، به مسئلۀ «خودپروری»، بیشتر از مسئلۀ «دیگر پروری» توجه شده و این موضوع، وظیفۀ ابتداییِ هر مربی و پرورش دهنده‌ای را به خوبی آشکار می‌سازد.

باارزش‌ترین تربیت

روایات معصومین(ع) نیز همانند آیات قرآن، به این مسئله نگاه بسیاردقیقی دارند. در این بخش، برای نمونه به سه مورد از این روایات می‌پردازیم.

امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنَّاسِ إِماماً فَلیَبدَأْ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِیمِ غَیرِهِ وَلْیَکُن تَأْدِیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدِیبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم»(۲)؛ کسى که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، خود را بسازد و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد. زیرا آن‌کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند، سزاوارتر به تعظیم است از آنکه دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.

در مورد این روایت، باید به این نکته توجه داشت که منظور از واژۀ «رهبر»، مقصود تنها رهبر سیاسی یا مذهبی نیست؛ بلکه این واژه، عام است که هرگونه پیشوا و الگو، از جمله مربیان تربیتی را در برمی‌گیرد.

امیرالمؤمنین(ع) در روایت دیگری می‌فرمایند: «أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَکَ»(۳)؛ بافضیلت‌ترین ادب، آن است که از خودت شروع کنی. این روایت نیز، اشاره به جایگاه ارزشی تربیت خود، در مقایسه با تربیت دیگران دارد.

باز از آن حضرت نقل شده است: «عَجِبْتُ لِمَنْ یتَصَدَّى لِصَلاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أَشَدُّ شَیءٍ فَسَاداً»(۴)؛ در شگفتم از کسی که می‌خواهد عهده‌دارِ اصلاح مردم باشد، در حالی‌که خودش فاسدترین است.

همان‌طور که ملاحظه شد، روایات نیز به روشنی،به اهمیت امر خودسازی اشاره کرده‌اند و انسان‌ها‌ را و به ویژه کسانی که در امر تربیت نقش دارند را به خودسازی توصیه کرده‌اند.

ابعاد خود را بشناس

پس از توجه به اهمیت بسیار بالای «خودسازی» و تقدّم آن بر تربیت دیگران، طبعاً این پرسش مهم پیش می‌آید که «حالا باید از کجا شروع کرد؟ و اصلاً از کجا بدانیم که به آن مرحله از خودسازی که مورد توجه قرآن و اهل‌بیت(ع) است، رسیده‌ایم؟»

البته دامنۀ این بحث آن‌قدر گسترده است که شاید لازم باشد چندین و چند مطلب دیگر بنویسیم و بخوانیم تا شاید گوشه‌ای از آن روشن شود. اما برای آشناییِ اجمالی و اینکه سررشتۀ بحث برای مربیان دلسوزی که دغدغۀ این مسئله را دارند روشن شود، به‌صورت کلی به نکاتی اشاره خواهیم کرد.

علمای علم اخلاق، وجود انسان را به چهار بُعد تقسیم کرده‌اند(۵) و همۀ مسائل تربیتی را تحت این عناوین مطرح نموده‌اند:

  1. بُعد نفسانی
  2. بُعد قلبی
  3. بُعد عقلانی
  4. بُعد جوارحی

هر کدام از این ابعاد چهارگانه، تربیت و ادبِ خاص خود را دارند که یک مربی، باید در پی ایجاد آن در ساختمان وجودی خود باشد.

البته هر کدام از این ابعاد وجودی، خود زیر شاخه‌هایی دارند. به عنوان مثال، بُعد نفسانی، شامل سه زیرشاخۀ غضب، وهم و شهوت است. بنابراین می‌توان اینگونه گفت: اولین مهارت مربّی موفق، مهار این سه مقوله است، تا بتواند قدم‌های بعدی را در راستای تربیت دیگران با موفقیت بردارد.

قلب، عقل و جوارح نیز به نوبۀ خود زیرشاخه‌هایی را در برمی‌گیرند. همۀ دستورالعمل‌ها و آداب ابعاد مختلف در عنوان «تقوا» -که در قرآن و روایات، توصیۀ بسیار زیادی به رعایت آن شده است- خلاصه می‌شود.(۶)

بنابراین، دامنۀ این بحث بسیار گسترده است و مجال این مطلب نیز محدود. بنابراین از مربیان بزرگواری که می‌خواهند جزئیات بیشتری را در این موضوع بدانند، دعوت می‌کنیم تا با مراجعه به جلد پنجم کتاب «ادب الهی» اثر مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی، از این پیش‌نیازِ مهم و اساسیِ مربی‌گری بیشتر آگاهی یابند.

سخن آخر

از آنجایی که بحث مربوط به تربیت نفس و خودسازی مربی، نزدیکی خاصی با بحث «عمل‌گراییِ مربی» دارد، در شمارۀ آینده، به این موضوع بسیار مهم خواهیم پرداخت.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) بقره(۲):۴۴٫

(۲) نهج‌البلاغه: حکمت۷۳٫

(۳) غررالحکم:۲۴۷٫

(۴) مستدرک الوسائل: ج۱۱، ۳۱۵٫

(۵) ادب الهی: ج۵، ص۱۳۵٫

(۶) همان.

دکمه بازگشت به بالا