مربّی خویش باش!

رضا فرهادیان

ویژگی‌های مربّی موفّق                                                    

مربی‌گری تربیتی، هنری است دل‌انگیز و رفتاری است شگفت‌انگیز و دشوار و رسالتی است بس بزرگ که هر کسی را تاب و توان پذیرش چنین مسئولیت خطیری نیست. مربی‌گری سوز و ساز می‌خواهد و عشق و احساس می‌طلبد، صبر و تحمل می‌باید؛ زیرا هر کاری که قدر و منزلتش بالاتر است، مسئولیتش هم سنگین‌تر و مهم‌تر است.

امام علی۷ فرمود:

کسی که خود را در مقام هدایت و تعلیم مردم قرار می‌دهد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران همت گمارد به تهذیب خویش اقدام نماید و تأدیب عملی‌اش بیش از تأدیب زبانی‌اش باشد؛ زیرا کسی که ادب‌آموز و معلم خویش است به احترام سزاوارتر و برتر از کسی است که [تنها] مربی دیگران است.[۱]

صمیمیت در عین قاطعیت و انضباط

مربی واقعی کسی است که با نگاه، حرکات و برخورد خود به نوآموزانش شخصیت دهد و با رفتاری کریمانه آنان را از عادت‌ها و کردارهای نادرست باز دارد. از سعه صدر، وسعت دید و ظرفیت عاطفی بالایی برخوردار باشد و همیشه این آمادگی را داشته باشد که پای سخن هر متربی‌ای بنشیند و در مقابل هر پرسشی از سوی آنان با چهره‌ای باز و رویی گشاده از او استقبال کند و در برابر هر خواسته منطقی، بال و پر تواضع و فروتنی بگشاید و با همدلی و همدردی، دیگران را، راه بنماید. با سکوت خود، آنان را به تفکر وادارد و با بردباری‌اش به آنان رشد دهد و با کلامش روحیه آزادمنشی و آزادگی را در آنان زنده کند.

یک مربی موفق باید بتواند به راحتی با شاگردانش تفاهم و ارتباط برقرار کند و احساسات و عواطف آنان را درک کند و در عین داشتن صداقت و صمیمیتی سرشار از شادی و امید، انضباط و قاطعیتی صریح داشته باشد. در اینجا به ویژگی‌های ارتباط مؤثر، سازنده و سالم میان مربی و متربی اشاره می‌کنیم:

  1. دقیقا اظهار نظر متربی و حالات روحی او را باز می‌شناسد.
  2. برداشت ذهنی متربی را انکار نمی‌کند.
  3. منکر خواسته‌ها و نیازهای روحی متربی نمی‌شود.
  4. احساسات متربی را موضوع بحث و جدل قرار نمی‌دهد.
  5. ذوق و سلیقه متربی را مسخره نمی‌کند.
  6. نظریات متربی را بی‌ارزش جلوه نمی‌دهد.

متربی، محکوم نیست

روان بانشاط و پرفروغ مربی همچون نسیمی روح‌بخش که به گل‌های بهاری می‌وزد، استعدادهای نهفته ذهن‌ها را بارور می‌کند و در پرتو تعامل با متربی سطح فکر آنان را ارتقا می‌بخشد. مربی خوب کسی است که با اصول تعلیم و تربیت آشنایی دارد و همواره خود را از مطالعه و ممارست و فراگیری تازه‌های علمی بی‌نیاز نمی‌بیند و در کلاس می‌کوشد تا آموخته‌های فراگیران را با واقعیت‌های خارج از فضای تربیتی ارتباط دهد و در عمل به آنان بیاموزد که مطالب فراگرفته را چگونه باید در زندگی به کارگرفت.

مربی واقعی، متربی را محکوم امر و نهی خود نمی‌داند و با او مانند یک محکوم برخورد نمی‌کند و برحسب تراز ذهن خود او را مورد سنجش قرار نمی‌دهد؛ بلکه پاسخ شاگردش را برحسب تراز ذهن او مورد سنجش قرار می‌دهد و به تدریج موجبات تغییر و تحول نگرش و بینش وی را فراهم می‌سازد.

مربی، اسوه چگونه زیستن است

مربی موفق، پرسش‌های متربی را با رویی باز و لبی خندان می‌پذیرد و زمینه تعامل افراد با یکدیگر را در گروه‌های تربیتی فراهم می‌سازد و در مورد دستیابی آنان به پاسخ‌های صحیح، شتاب نمی‌کند و با سعه صدر راهنمایی می‌کند. اظهار نظرها و پرسش‌های دقیق متربی او را خسته و ملول نمی‌کند و جسارت بیان متربی او را خشمگین نمی‌سازد و هرگز با آنان به رقابت و تلافی برنمی‌خیزد.

یک مربی شایسته، وقت و نیروی خود را صرف مطالعات پراکنده موضوع‌های گوناگون نمی‌کند، بلکه علاوه بر آشنایی با مسائل علمی، همت خود را وقف یادگیری تکنیک‌ها و اصول تعلیم و تربیت کرده و پاسخ‌ها و واکنش‌های خویش را در برقراری ارتباط سازنده در کلاس تقویت می‌کند. مربی، باید به عنوان نمونه و الگو بتواند با رفتار خود به متربیان خویش، نحوه ‌دیدن، اندیشیدن، گوش دادن، سکوت کردن، به موقع حرف زدن، به‌جا عمل کردن، احساس همدردی کردن، دیگران را تحمل کردن، بردباری نشان دادن و در نهایت چگونه زیستن را بیاموزد.

[۱]. مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ، وَلْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ، وَمُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَمُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَمُؤَدِّبِهِمْ؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، ۷۳٫

دکمه بازگشت به بالا