مصرف‌متعادل درنگاه رهبر

مجيد فياضي

این مقاله، فرازهایی از بیانات رهبر حکیم انقلاب است، که در طی دو دهه‌ی اخیر به اسراف و راهکارهای جلوگیری از آن می‌پرداخته‌اند. این نوشتار دو کارکرد برای مربی خیمه‌های معرفت دارد:

  1. آشنایی با نگاه کارآمد رهبر معظم انقلاب؛
  2. معرفی موضوعات قابل پژوهش در خیمه.

هرکدام از سرفصل‌های زیر، موضوعی قابل طرح جهت پژوهش در خیمه است.

قالب‌های پژوهشی زیر از جمله روش‌های به کارگیری دانش آموز در مورد هر کدام از موضوعات است.

قالب اول: اعضای خیمه ضمن آشنایی با اندیشه‌های مقام ولایت، به طرح راهکارها و ایده‌هایی جهت عملیاتی و فرهنگ سازی کردن هر کدام از این موضوعات در سطح مدرسه و یا خانواده می‌پردازند.

قالب دوم: در پایان هر موضوع از اعضای خیمه در خواست می‌شود تا خاطره، روایت، داستان، ضرب المثل، شعر و … متناسب با آن موضوع را طرح نمایند.

خیمه‌ی پژوهش محور موجب ارتقای سطح فکری و تحلیلی دانش آموز می‌شود. کارآمد کردن پژوهش دانش آموز در قالب نشریه‌ی دیواری، نشریه‌ی مکتوب، بروشور، وبلاگ و… سبب ایجاد روحیه‌ی جنبشی در خیمه می‌گردد.

این مقاله را می‌توان به صورت اسلاید نمایشی (پاورپوینت) در خیمه و همایش‌ها استفاده کرد. در همین راستا مقاله‌ی بعد با عنوان «نمودار زندگی معتدل» یکی از بهترین نمونه‌های استفاده از این مطالب می‌باشد.

تعریف مفاهیم

الف. صرفه جویی

مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفه‏جویى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفه‏جویى به معناى درست مصرف کردن، به جا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است.[۱]

صرفه‌جویى، یعنى آن چیزى را که قابل استفاده است و مى‌توانیم از آن استفاده کنیم، دور نریزیم. نسبت به امکانات، با هوس رفتار نکنیم. دائماً چیزهاى ماندگار را نو کردن و چیزهاى ضایع نشدنى را دور ریختن، روش درستى نیست.[۲]

ب. قناعت

به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض مى‌کنم که موضوع قناعت را جدى بگیرید. منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمت‌هاى الهى نزنید و از آن‌ها بهره‌مند نشوید؛ مقصود این است که حد و اندازه نگه دارید؛ زیاده‌روى و اسراف نکنید؛ نعمت‌هاى الهى را ضایع ننمایید؛ که متأسفانه بسیارى مى‌کنند.[۳]

ج. اسراف

اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون این که این مصرف اثر و کارایى داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است.[۴]

د. رفاه

رفاه مادى، به معناى ترویج روحیه‌ى مصرف‌گرایى نیست – که خود، یکى از سوغات‌هاى شوم فرهنگ غرب است – بلکه بدین معنى است که کشور از نظر آبادى و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبیعى، تأمین سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادى و رواج تولید و تجارت، با تکیه بر استعدادهاى ذاتى نیروهاى انسانى خودى، به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقیق و تجربه همگانى شود و نشانه‌هاى فقر و عقب‌افتادگى رخت بربندد.[۵]

وضعیت فعلی ما

عادت ناپسند:

یکی از چیزهایی که ما در این کشور نتوانستیم بر خودمان فایق بیاییم و اصلاح کنیم، مسأله‎ی اسراف است.[۶]

 وضع جامعه‏ى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نیست. این را من عرض می­کنم؛ ما باید اعتراف کنیم به این مسأله. عادت‌هاى ما، سنت‌هاى ما، روش‌هاى غلطى که از این و آن یاد گرفته‏ایم، ما را سوق داده است به زیاده‏روى در مصرف به نحو اسراف.[۷]

 

اسراف و خانواده

مهمانی:

مسافرت می­روند، مى‏آیند، مهمانى درست می­کنند – گاهى خرج آن مهمانى، از مسافرت مکه‏اى که رفته‏اند، بیش‌تر است! – عروسى می‌گیرند، عزا می­گیرند؛ هزینه‏اى که براى این مهمانى‏ها مصرف می­کنند، هزینه‏هاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟[۸]

مسافرت:

کسانى هستند که حتى در کارهاى تفننى و تفریحى خودشان هم اسراف مى‌کنند. مثلا به خارج از کشور مسافرت مى‌کنند. چرا؟! فرض کنید خانواده‌اى هستند که مایلند مسافرتى بکنند، تفریح و تفرجى بکنند؛ چرا به خارج از کشور مى‌روند و تفرج مى‌کنند؟! در این کشور به این بزرگى، خیلی­ها همین تفریح و تفرج را هم نمى‌توانند بکنند. بعضی­ها تا دستشان به دهانشان مى‌رسد، براى تفریح و تفرج خودشان یا خانواده‌هایشان، به فلان کشور خارجى – که حالا نمى‌خواهیم اسم بیاوریم – مى‌روند. این‌ها اسراف قطعى است؛ این‌ها همان اسرافى است که حرام است. زیاده‌روى یعنى این. زیاده‌روى، وقت به وقت و زمان به زمان تفاوت مى‌کند؛ در امر لباس، در امر مسایل زندگى، در اتومبیل‌هاى گران‌قیمت. پس، خطاب اول ما به کسانى است که متمکنند و امکاناتى دارند و مى‌توانند خرج کنند. به آن‌ها عرض مى‌کنیم که کم‌تر خرج کنید؛ ملاحظه کنید و اسراف نکنید.[۹]

تلفن همراه:

تلفن همراه توى جیبمان گذاشته‏ایم؛ به مجرد این‌که یک مدل بالاتر وارد بازار می­شود، این را کأنّه دور مى‏اندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛ چرا؟! این چه هوس‏بازى ای است که ما به آن دچار هستیم.[۱۰]

مهریه و جهیزیه:

عامه‌ی مردم هم نباید اسراف و تجمل‌گرایى بکنند. این مهریه‌هاى گران‌قیمت که براى عقدهاى دخترهایشان مى‌گذارند، خطاست. نمى‌گویم حرام است، اما پدیده‌ی بد و زشتى در جامعه است؛ زیرا ارزش‌هاى انسانى را تحت‌الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‌دهد. در محیط و جامعه‌ی اسلامى، قضیه این نیست. همین کار حلال را پیامبر نکرد. بعضى مى‌گویند پیامبر حلال کرده، اما شما حرام مى‌کنید؟! نه، ما هم حرام نمى‌کنیم. پیامبر نخواسته که محدود کند؛ محدود هم نکرده است. شما برو، هرچه مى‌خواهى بکن. اصلا همه‌ی زندگی‌ات را روى هم بگذار و جهیزیه‌ی دخترت بکن، یا مهر عروست بکن. بحث سر این است که این کار، صحیح و عاقلانه و منطبق بر خواست و مصلحت اسلامى نیست.[۱۱]

چشم و هم­چشمی:

در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسرافِ فردى صورت می‌گیرد. تجمل‏گرایى‏ها، چشم و هم‏چشمى‏ها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهاى غیر لازم خریدن؛ این‌ها از موارد اسراف است. وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ این‌ها چیزهایى است که ما براى آن‌ها پول صرف می‌کنیم. پولى که می‌تواند در تولید مصرف شود، سرمایه‏گذارى شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومى کشور را زیاد کند، این را ما صرف می­کنیم به این چیزهاى ناشى‏ شده از هوس، چشم و هم‏چشمى، آبرودارى‏هاى خیالى.[۱۲]

خریدهای غیر لازم:

چقدر نان ضایع مى‌شود! چقدر غذاى طبخ شده ضایع مى‌شود! چقدر میوه‌ی مصرف نشده ضایع مى‌شود و از خانه‌ها بیرون ریخته مى‌شود! چقدر لباس زیادتر از اندازه‌ى لازم، چند برابر اندازه‌ى لازم خریدارى مى‌شود و در خانه‌ها و صندوق‌ها مى‌ماند، براى این‌که یک بار در مراسمى پوشیده شود! این‌ها اسراف است.[۱۳]

الگوی زن مسلمان:

من به خانم­هاى مسلمان، به خانم­هاى جوان و به خانم­هاى خانه‌دار عرض مى‌کنم: سراغ این مصرف‌گرایى که غرب مثل خوره به جان جوامع دنیا و از جمله جوامع کشورهاى در حال توسعه و کشورهاى رو به پیشرفت و از جمله کشور ما انداخته است، نروید. مصرف باید در حد لازم باشد، نه در حد اسراف. خانم‌هاى کسانى که همسرانشان یا خودشان مسؤولیت‌هایى در بخش‌هاى مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دورى از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند؛ باید براى دیگران درس باشند و نشان دهند که شأن زن مسلمان بالاتر از این حرف‌هاست که اسیر زر و زیور و جواهر آلات و از این قبیل شود.

نمى‌خواهیم بگوییم اینها حرام است؛ مى‌خواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانى که بسیارى از مردم جامعه‌ی ما محتاج کمکند، کسانى بروند پول بدهند طلا بخرند، زینت‌آلات بخرند، وسایل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روش‌ها و منش‌هاى زندگى، اسراف کنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نیست.[۱۴]

ظلم پنهان:

چه ستم­هایى که در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است، و چه ستم­هایى که اسمش هم ستم نیست، اما در حقیقت ستم است؛ مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرف‌گرایى و آرایش‌هاى بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیله‌ى مصرف. این، ستم بزرگى بر زن است. شاید بشود گفت که هیچ ظلمى بالاتر از این نیست؛ زیرا که او را به کلى از آرمان‌ها و اهداف تکاملى خودش غافل و منصرف مى‌کند و به چیزهاى خیلى کوچک و حقیر سرگرم مى‌نماید. این، کارى بوده که در رژیم ظالم پادشاهى انجام شده، و باید جلوى آن گرفته مى‌شد. البته در اوایل انقلاب، خیلى هم خوب بود؛ لیکن بعدها باز غفلت‌هایى شده است، که باید نسبت به آن، حسابى برنامه‌ریزى کرد.[۱۵]

اسراف در منابع عمومی

آب:

 در مورد آب بررسى‏هایى که کرده‏اند، می­گویند تلفات آب در مصرف خانگى تا حدود ۲۲ درصد است. کشور ما کشور پرآبى نیست. حداکثر صرفه‏جویى را ما مردم ایران در آب باید انجام دهیم. آن وقت این آبى که با این زحمت تولید می­شود، از راه‏هاى دور آورده می­شود، با بهاى سنگین سدهایى به وجود مى‏آید؛ این همه دانش، تجربه و تلاش به کار می­رود تا این آب به خانه‌ی ما بیاید؛ بعد در خانه‌ی ما ۲۲ درصد از این آب هدر برود! این فقط مصرف خانگى است؛ مصرف کشت و مصرف صنعت هم یک جور دیگر اسراف‌هایى دارد. آنچه که برحسب بررسى‏ها به عنوان آمار در اختیار ماست.[۱۶]

نان:

 من یکى دو تا از این آمارهاى تکان‏دهنده را عرض بکنم؛ بر حسب بررسى میدانى‏اى که در تهران و بعضى از مراکز استان‌ها شده است، گفته می­شود که ۳۳ درصدِ نان ضایعات است. یک سوم همه‌ی نانى که در این شهرها تولید می­شود، دور ریخته می­شود. فکرش را بکنید شما؛ یک سوم! آن وقت کشاورز ما با آن زحمت گندم را تولید کند و اگر یک سالى بارندگى کم بود – مثل سال گذشته که تولید گندم در کشور کم شد – دولت از پول عمومى، از بودجه‌ی مردم گندم از خارج وارد کند، این گندم آرد بشود، خمیر بشود، نان بشود، بعد یک سوم از این همه ثروت دور ریخته شود. چقدر تأسف‏آور است! متأسفانه این واقعیت دارد؛ این هست.[۱۷]

انرژی:

 ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژى – چه برق، چه حامل‌هاى انرژى – مصرف می­کنیم؛ یعنى نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. مصرف این چیزها در کشور ما از دو برابر متوسط جهان بیش‌تر است. خوب، این اسراف است. اسراف نیست؟ شاخصى به نام شاخص شدت انرژى وجود دارد؛ یعنى نسبت بین انرژى‏اى که مصرف می‌شود، با کالایى که تولید می‌شود؛ که هرچه انرژى‏اى که مصرف می‌شود، کم‌تر باشد، براى کشور سودمندتر است. در این زمینه، گاهى نسبت به بعضى از کشورهاى پیشرفته، مصرف شدت انرژى ما هشت برابر بیش‌تر است! این‌ها اسراف‌هایى است که در جامعه دارد انجام می­گیرد.[۱۸]

چرا صرفه جویی؟

نظر دین و عقل:

ما بایستى مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مدیریت کنیم. مصرف نه فقط از نظر اسلام، بلکه از نظر همه‌ی عقلاى عالم، چیزى است که باید تحت کنترل عقل قرار بگیرد. با هوا و هوس، با خواهش دل و آنچه که نفس انسان از انسان مطالبه می­کند، نمی­شود مصرف را مدیریت کرد.[۱۹]

 عقلاى عالم این کار را نمی­کنند؛ این فقط سخن دین نیست. قرآن می­فرماید: «وَ لاتُسرِفوا اِنَّ اللَّه لا یُحِبُّ المُسرِفین»، «کُلوا و اشرَبوا وَ لاتُسرِفوا»؛ بخورید، بیاشامید، اما زیاده‏روى نکنید. در آیه‏ى شریفه‏ى دیگر: «کُلوا مِن ثَمَرِهِ اِذا اَثمَرَ وَ آتوا حَقَّهُ یَومَ حَصادِه و لاتُسرِفوا اِنَّهُ لایُحِبُّ المُسرِفینَ». خداوند اسراف‏کنندگان را دوست نمی­دارد. ما بندگان خدا هستیم. این‌ها حرف دین است و روایات فراوانى در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد که کسى میوه‏اى را خورد و نیمى از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام (علیه‏السّلام) به او نهیب زد که اسراف کردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست که از دانه‏ى خرما استفاده کنید؛ تا این حد! خرده‏هاى نان را استفاده کنید. آن وقت در هتل‌ها مهمانى درست کنند و به یک عده‏اى مهمانى بدهند؛ بعد هرچه که غذا ماند، به بهانه‏ى این‌که بهداشتى نیست، توى سطل آشغال بریزند! این مناسب یک جامعه‌ی اسلامى است؟ این جورى می­شود به عدالت رسید؟[۲۰]

 

ضررها و تبعات اسراف

ضررهای فرهنگی:

اسراف، هم لطمه‌ی اقتصادى می­زند، هم لطمه‌ی فرهنگى می­زند. وقتى جامعه‏اى دچار بیمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثیرهاى منفى می­گذارد. بنابراین مسأله‌ی صرفه‏جویى و اجتناب از اسراف، فقط یک مسأله‌ی اقتصادى نیست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آینده‌ی کشور را تهدید می­کند.[۲۱]

این کارها زندگى دیگران را از لحاظ روانى مختل مى‌کند. شما مثلاً مبالغ زیادى مواد خوراکى در فلان مهمانى معمولى مصرف مى‌کنید؛ در حالى که لازم نیست و در کنار شما و در همسایگى شما در یک محل دورتر، ولو در اقصى نقاط کشور، کسانى به این مواد غذایى براى ادامه‌ی زندگى خود و فرزندان و عزیزانشان نیاز مبرم دارند. آیا این کار در چنین شرایطی، کار درستى است؟ پس در اموال شخصى و مالى که از راه حلال هم به دست آمده باشد، ریخت‌وپاش غلط و خلاف انضباط است.[۲۲]

ایجاد شکاف طبقاتی:

در جمهورى اسلامى، کسانى هستند که دستشان به نعمت‌هاى الهى نمى‌رسد؛ نه به خاطر این‌که کم داریم؛ به خاطر این‌که بسیارى به خودشان حق مى‌دهند که نعمت‌هاى الهى را بى‌حساب و کتاب مصرف کنند؛ بى‌اندازه مصرف کنند؛ هیچ ملاحظه‌اى نکنند؛ هیچ حدى نگه ندارند و حتى نعمت‌هاى الهى را ضایع کنند.[۲۳]

کار به جایى می­رسد که منابع کشور به هدر می­رود، شکاف بین فقرا و اغنیا زیاد می­شود، عده‏اى در حسرت اوّلیات زندگى می­مانند و عده‏اى با ولخرجى و ولنگارى در مصرف، منابع را هرز و به هدر می­دهند.[۲۴]

کمک به دشمن:

ببینید اسراف چه کار مى‌کند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختمانى، اسراف در انواع و اقسام کالاهاى گوناگون، اسراف در اسباب بازى بچه و در وسایل تجملاتى! عزیزان من! این اسراف همان کارى را با کشور مى‌کند که دشمن مى‌خواهد! او از آن طرف به وسیله‌ی نفت، به‌وسیله‌ی تحریم اقتصادى و انواع و اقسام ضربه‌ها بر ملت ایران ضربه وارد مى‌کند؛ از این طرف هم خود ما با اسراف و صرفه‌جویى نکردن، ضربه‌ى او را تکمیل مى‌کنیم![۲۵]

این که مى‏بینید بعضى از فضول‌هاى خارجى، دولت‌هاى خارجى، دایم و دم‏به‏ساعت، چندین سال است که ملت ما را تهدید می­کنند که تحریم می‌کنیم، تحریم می‌کنیم، تحریم می‌کنیم – بارها هم تحریم کرده‏اند – به خاطر این است که چشم امیدشان به همین خصوصیت منفى ماست. ما اگر آدم‌هاى اهل اسراف و ولنگارى در خرج باشیم، ممکن است تحریم براى آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتى که، حساب کار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زیاده‏روى نمی­کند، اسراف نمی‌کند؛ خوب، تحریم کنند. بر چنین ملتى از تحریم ضررى وارد نمی­شود. این نکته را از ماه رمضان به یاد نگه داریم و ان‏شاءاللَّه عمل کنیم.[۲۶]

 

چه باید کرد؟

رضای خدا و مردم:

به همسایه‌ها و فقرا رسیدگى کنید. یکى از عواملى که نمى‌گذارد دست کسانى که توانایى کمک دارند، به یارى فقرا دراز شود، روحیه‌ی مصرف‌گرایى و تجمل در جامعه است. براى جامعه بلاى بزرگى است که میل به مصرف، روزبه‌روز در آن زیاد شود و همه به بیش‌تر مصرف کردن، بیش‌تر خوردن، متنوع­تر خوردن، متنوع­تر پوشیدن و دنبال نشانه‌هاى مد و هر چیز تازه براى وسایل زندگى و تجملات آن رفتن، تشویق شوند. چه ثروت‌ها و پول‌هایى که در این راه‌ها هدر مى‌رود و از مصرف شدن در جایى که موجب رضاى خدا و رفع مشکلات جمعى از مردم است، باز مى‌ماند![۲۷]

منکر اقتصادی و دینی:

اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حیاتى، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلاً این یک منکر است؛ یک منکر دینى است؛ یک منکر اقتصادى و اجتماعى است. نهى از این منکر هم لازم است؛ هر کسى به هر طریقى که مى‌تواند؛ یک مسؤول یک طور مى‌تواند، یک مشترى نانوایى یک طور مى‌تواند، یک کارگر نانوایى طور دیگر مى‌تواند.[۲۸]

 

تولید ثروت به جای هدر دادن اموال

تولید و عبادت:

ما می‌خواهیم کشور ثروتمند بشود؛ ما می‌خواهیم سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولیدی در کشور عمومیت پیدا کند. امروز ثروتمندان زیادی در کشور ما هستند که برخوردار از ثروتند؛ این ثروت را می‌توانند در سرمایه‌گذاری­های سودمند و افتخارآفرین به کار بزنند؛ هم برای خودشان سود دارد، هم برای مردم سود دارد و هم مایه‌ی رضای خدا می‌شود. سرمایه‌گذاری ثروتمندان در کارهایی که به تولید کشور و به افزایش محصول در درون کشور ـ با بهره‌دهی بالا ـ منتهی می‌شود، یک عبادت و یک ثواب است. این راه باز است؛ می‌توانند سرمایه‌گذاری کنند، تولید ثروت کنند؛ مدیریت کشور هم مراقبت کند که همه‌ی طبقات برخوردار بشوند و طبقات ضعیف هم بتوانند از فرصت‌ها استفاده کنند تا از ضعف خارج بشوند؛ همه توانایی پیدا بکنند.[۲۹]

انفاق و سرمایه گذاری:

در کشور ما هنوز هستند کسانى که از اوّلیات هم محرومند. باید کمک کنیم کشور پیش برود. نمی­گوییم پول را بردارید بروید حتماً انفاق کنید – البته اگر انسان انفاق بکند، بهترین کار است – اما حتّى اگر انفاق هم نکنند، همین پولى که صرف این تجملات می­شود، در تولید براى خودشان به کار بیندازند، در کارخانجات سهیم شوند و تولید کنند، باز براى کشور مفید است. ما به جاى این کارها مهمانى درست می­کنیم، عزا درست می­کنیم، هى رخت و برِ روزبه‏روز دگرگون براى خودمان درست می­کنیم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟[۳۰]

تولید ثروت بدون اسراف:

تولید ثروت از نظر اسلامى بى‏مانع است. تولید ثروت با غارت ثروت دیگران فرق دارد. یک وقت کسى به اموال عمومى دست‏درازى مى‏کند، یک وقت کسى بى‏قانون و بدون پیروى از قانون به دستاوردهاى مادى مى‏رسد؛ این‌ها ممنوع است؛ اما از طریق قانونى، تولید ثروت از نظر شارع مقدس و از نظر اسلام، مطلوب و مستحسن است. ثروت را تولید کنند، منتها در کنارش اسراف نباشد. اسلام به ما مى‏گوید ثروت تولید کنید، اما اسراف نکنید. مصرف‏گرایى افراطى مورد قبول اسلام نیست. آنچه که از تولید ثروت به دست مى‏آورید، باز همان را وسیله‏اى براى تولید ثروت دیگر بکنید. مال را نه به صورت راکد و نازا دربیاورید – که در اسلام اسمش کنز کردن است – نه به صورت ولخرجى و ولنگارى در مصرف مال، آن را صرف در چیزهاى غیر لازم زندگى کنید؛ اما با توجه به این‌ها، ثروت را براى خودتان تولید کنید. ثروت آحاد مردم، ثروت عموم کشور است؛ همه از آن سود مى‏برند.[۳۱]

دلیل ولخرجی!

به کسانى که بى‌خود خرج مى‌کنند، اگر بگوییم شما چرا این قدر خرج کردید و چرا این مهمانى بى‌خود و بى‌جهت را با این همه ریخت و پاش ترتیب دادید؟ مى‌گویند داریم و مى‌کنیم! آیا این دلیل کافى است که دارم و مى‌توانم خرج کنم؟ نه؛ این دلیل به هیچ وجه دلیل قانع کننده‌اى نیست. باید به قدر نیاز و حاجت، خرج و مصرف کرد؛ بخصوص کسانى که اموال عمومى را مصرف مى‌کنند. آن‌ها هم مانند کسانى که اموال خودشان را بى‌حساب و کتاب خرج مى‌کنند، مخاطب این مطلب­اند و نباید زیادى مصرف کنند.[۳۲]

 

وظیفه‌ی مسؤولان

نسبت به خود:

سال‌هاست که بنده درباره‌ی زندگى تشریفاتى مکرر تذکر مى‌دهم. این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پای‌بندى به تجملات و تشریفات است که این بد و دون شأن انسان والاست؛ یعنى یک وقت انسان به یک چیز غیر لازم پای‌‌بند مى‌شود که دون شأن انسان است؛ به علاوه، مسرفانه است؛ تضییع سرمایه‌ها، تضییع اموال و تضییع موجودی­ها در آن هست. این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است؛ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زیاده روى است و بد است.

 لیکن جنبه‌ی دومى دارد که اهمیتش کم‌تر از جنبه‌ی اول نیست و آن انعکاس تجمل شما در زندگى مردم است. بعضی­ها از این غفلت مى‌کنند. وقتى شما جلو چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگى را آن‌چنانى مى‌کنید، این یک درس عملى است و هرکسى این را مى‌بیند، بر او اثر مى‌گذارد. حداقل این را باید رعایت کرد.

 فضا را، فضاى تجملاتى و تجمل‌گرایى و عادت کردن به تجمل قرار ندهیم؛ چون امروز اگر این روحیه‌ی تجمل‌گرایى در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند – که متأسفانه تا میزان زیادى هم رواج پیدا کرده است – بسیارى از مشکلات اقتصادى و اجتماعى و اخلاقى کشور اصلاً حل نخواهد شد. تجمل‌گرایى و گرایش به اشرافیگرى در زندگى، ضررها و خطرهاى زیادى دارد. هیچ­وقت عدالت اجتماعى تأمین نخواهد شد؛ هیچ‌وقت روحیه‌ی برادرى و الفت و انس و همدلى – که براى همه‌ی کشورها و همه‌ی جوامع، به خصوص جامعه‌ی ما، مثل آب و هوا لازم است – پیش نخواهد آمد.[۳۳]

نسبت به کشور و مردم:

مسؤولان موظفند. اسراف فقط در زمینه‌ی فردى نیست؛ در سطح ملى هم اسراف می­شود. همین برق و انرژى که گفتیم اسراف می­شود، بخش مهمى از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسؤولان کشور است. این شبکه‏هاى ارتباطاتى، شبکه‏هاى انتقال برق، سیم­هاى برق، این‌ها وقتى فرسوده بشود، برق هدر می­رود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکه‏ى فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمى هدر می­رود. یا شبکه‏هاى انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر می­رود. این‌ها اسراف‌هاى ملى است؛ در سطح ملى است؛ مسؤول آن، مسؤولان کشورند.

 اسراف در سطح سازمان هم اتفاق مى‏افتد. رؤساى سازمان­هاى گوناگون مصرف شخصى نمی­کنند، اما مصرف بى‏رویّه در مورد سازمان خودشان اتفاق مى‏افتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهاى بیهوده، مبلمان­هاى گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت، از این کارها جلوگیرى کرد.

 هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمان­ها بایستى نگاه عیب‏جویانه‌ی به اسراف وجود داشته باشد. همان طور که عرض کردیم، با حرف هم تمام نمی­شود؛ باید برنامه‏ریزى کنند. قوه‌ی مقننه و قوه‌ی مجریه موظفند به پیگیرى؛ برنامه‏ریزى کنند، قانون­گذارى کنند، قانون را با قاطعیتِ تمام اجرا کنند. این پیشرفتى که ما در این ده سال خواهیم داشت، بخش مهمى‏اش مربوط به همین قضیه است.[۳۴]

 

نقش و وظیفه‌ی رسانه‌ها

باید آهنگ کلى برنامه‌ها یکى باشد و در بین آن‌ها تناقض دیده نشود. در مقوله‌ى عدالت اجتماعى فیلم­ها و سریال­هایى ساخته مى‌شود که غالباً خانه‌هاى مورد استفاده‌ی شخصیت‌هاى این فیلم­ها اعیانى و اشرافى است! واقعاً وضع زندگى مردم ما این‌طورى است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانه‌هایى زندگى مى‌کنند؟! این کار چه لزومى دارد؟ سال‌ها قبل بعضى از سریال‌هایى که از سیما پخش مى‌شد، هرچند کیفیت آن‌ها مثل سریال‌هاى الآن نبود – عقب‌تر بود – لیکن فضاى زندگى در آن‌ها، متواضعانه و در یک خانه‌ى معمولى بود؛ آن‌طورى خوب است. زندگى را لزوماً نباید اعیانى و اشرافى و متجملانه معرفى کرد. فضاى تبلیغى صدا و سیما این‌طورى باشد. البته گاهى در این خصوص هم به ما تذکر مى‌دهند و مطالبى مى‌گویند. تبلیغات رسانه‌اى و گاهى تبلیغ‌هاى خیلى پررنگ که مردم را به طرف مصرف‌گرایى سوق مى‌دهد، با برنامه‌اى که فرضاً شما ساخته‌اید تا مصرف‌گرایى را تقبیح کنید، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست.[۳۵]

کلام آخر:

پروردگارا! ما را در انجام دادن این وظیفه‌ی بزرگ و اساسى یارى کن. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ضررهاى اسراف و مصرف‌گرایى و منافع مواسات و رسیدگى به محرومان و مستمندان را براى یکایک افراد جامعه‌ی ما روشن بکن و آن‌ها را به این کار موفق فرما![۳۶]

پی‌نوشت‌:

[۱]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۲]. پیام به مناسبت آغاز سال جدید، ۱/۱/۱۳۷۶٫

[۳]. خطبه­های نماز عید سعید فطر، ۴/۱/۱۳۷۲٫

[۴]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۵]. پیام به ملت ایران، ۲۳/۴/۱۳۶۸٫

[۶].در جمع مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی، ۱۵/۲/۱۳۸۷٫

[۷]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۸].همان.

[۹]. خطبه­های نماز جمعه‌ی تهران، ۴/۱۰/۱۳۷۷٫

[۱۰]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۱۱]. دیدار با اقشار مختلف مردم، ۲۶/۱/۱۳۷۰٫

[۱۲]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۱۳]. خطبه­های نماز عید سعید فطر، ۴/۱/۱۳۷۲٫

[۱۴]. دیدار با گروهی از زنان در روز زن، ۲۵/۹/۱۳۷۱٫

[۱۵].دیدار با اعضای شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، ۱۶/۱۰/۱۳۶۹٫

[۱۶]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸

[۱۷]. همان.

[۱۸]. همان.

[۱۹]. پیام نوروزى به مناسبت آغاز سال،۳۰/۱۲/۱۳۸۷٫

[۲۰]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۲۱]. همان.

[۲۲]. پیام به مناسبت آغاز سال جدید، ۱/۱/۱۳۷۴٫

[۲۳]. خطبه­های نماز عید سعید فطر، ۴/۱/۱۳۷۲٫

[۲۴]. پیام نوروزى به مناسبت آغاز سال،۳/۱۲/۱۳۸۷٫۰

[۲۵]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۷۷٫

[۲۶] . خطبه‏هاى نماز عید سعید فطر، ۲۱/۷/۱۳۸۶٫

[۲۷]. خطبه­های نماز عید سعید فطر، ۱۵/۹/۱۳۸۱٫

[۲۸]. خطبه­های نماز جمعه‌ی تهران، ۲۵/۹/۱۳۷۹٫

[۲۹]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۷٫

[۳۰]. همان.

[۳۱]. همان، ۱/۱/۱۳۸۶٫

[۳۲]. پیام به مناسبت آغاز سال جدید، ۱/۱/۱۳۷۴٫

[۳۳]. دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام اسلامی، ۴/۱۰/۱۳۷۸٫

[۳۴]. سخنرانی در حرم امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸٫

[۳۵]. دیدار با رییس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳٫

[۳۶]. خطبه‌های نماز عید سعید فطر، ۱۵/۹/۱۳۸۱٫

دکمه بازگشت به بالا