میزان رأی ملت است

محسن صابری

جمهوریت در بیان و تفکر امام خمینی(ره)                                                                         

از آغازی که امام خمینی، از رژیم «جمهوری اسلامی» سخن گفتند (شاید از مهر ۱۳۵۷ به بعد)، مهم‌ترین پرسش این بود که جمهوریِ مقصودِ امام، چه خصوصیاتی دارد؟ شاید بتوان گفت هم اکنون نیز، یکی از پرسش‌های مهم نسل سوم و چهارم انقلاب از پدران خود و بزرگان سیاست کشور، همین مطلب باشد. بهترین و روشن‌ترین پاسخ اما، نه دست بزرگان و تئوریسین‌های جناح‌های راست و چپ، که در کلمات و سخنان مستند و به جا مانده از امام است.

امام خمینی در پاسخ سؤال خبرنگار خارجی که از آزادی‌های دموکراتیک در رژیمِ جایگزینِ حکومتِ شاهنشاهی پرسید، گفتند: «دولت اسلامى، یک دولت دموکراتیک به معناى واقعى است.»(۱) و از دموکرات بودن و رعایت اصول دموکراسی در رژیمِ مدِ نظرِ خود، در سخنان و مصاحبه‌های دیگر دفاع کردند(۲) و تأکید کردند که در حکومتِ جمهوری اسلامی، «جمهورى، به همان معنایى است که همه جا جمهورى است».(۳)

نظام دموکراسی، دارای اصولی است که قوامِ دموکراسی، به حفظ آن اصول وابسته است. مهم‌ترین آنها عبارتند از حق مشارکت عمومی، برابری، آزادی، رأی اکثریت و حقوق اقلیت، که تمام آنها در تبیین ایشان از رژیم جمهوری اسلامی، نمایان است.

حق مشارکت عمومی و رأی اکثریت: امام خمینی، اصل حاکمیتِ رژیم جمهوری اسلامی را «متکى بر آراى‏ عمومى و رفراندم عمومى»(۴) می‌دانند و تعیین شرایط و مقتضیاتِ شکلِ نهاییِ آن را منوط به نظر نهایی مردم می‌کنند.(۵) حتی برای مردم این حق انتخابِ آزادانه را قائلند تا به رژیم گذشته بازگردند: «رژیم جمهورى اسلامى […] باید با آراى مردم درست بشود و به آراى مردم مى‏خواهیم مراجعه کنیم براى مجلس مؤسسان، و براى تشکیل یک حکومتى که خود مردم میل دارند؛ حالا آن جمهورى اسلامى را خواستند، نخواستند رژیم شاهنشاهى؛ اختیار با خودشان است.»(۶) ایشان همچنین ادارۀ مملکت را به نمایندگانِ مردم تفویض کرده و می‌فرمایند: «در این جمهورى، یک مجلس ملى، مرکب از منتخبین واقعى مردم، امور مملکت را اداره خواهند کرد.»(۷)

برابری و آزادی: امام خمینی، اساس حکومت جمهوری اسلامی را بر آزادی و استقلال کشور می‌دانند(۸) و در صحبت‌های متعدد خود، بر «آزادی همه جانبه»،(۹) آزادی فعالیت گروه‌ها و احزاب،(۱۰) آزادی مطبوعات(۱۱) و آزادی انتقاد از قوای حاکمه پای می‌فشرند: «اشتباهات را باید بگویید. همه آزادند در گفتن. بنویسند، بگویند، در روزنامه‏ها بنویسند.»(۱۲) و در رابطه با آزادی ابراز عقیده، تصریح کرده‌اند که «در جمهورى اسلامى، هر فردى از حق آزادى عقیده و بیان، برخوردار خواهد بود.»(۱۳)

حقوق اقلیت: طبق نظر امام خمینی، اقلیت‌های مذهبی و سیاسی در جمهوری اسلامی کاملاً آزادند،(۱۴) «باید از حقوق طبیعى خودشان -که خداوند براى همۀ انسان‌ها قرار داده است- بهره‌مند شوند»(۱۵) و حتی «کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند»(۱۶) و جالب‌تر اینکه، ایشان «از یهودیان ایرانى که به فلسطین هجرت کرده» دعوت کردند «که به وطن خود برگردند و آزادانه و محترمانه به زندگى خود ادامه دهند.»(۱۷)

امام خمینی زنان را نیز دارای حقوق برابر با مردان می‌داند؛ از جمله در «حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأى دادن [و] حق رأى گرفتن. در تمام جهاتى که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. […] اسلام خواسته است که زن و مرد، حیثیت انسانى‏شان محفوظ باشد.»(۱۸)

لیکن این آزادی‌ها مادامی امکان بروز دارد که مخل منافع عمومی و مصالح ملی قرار نگیرد و إلا به ضرورت عقلی و به حکم قانون –نظیر تمام جوامع متمدن- تحدید آنها الزامی است.

اما نقطۀ افتراقِ رژیم مورد نظر امام با دموکراسی‌های متداول جهان، این است که «این جمهورى، بر یک قانون اساسى‏اى متکى است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهورى اسلامى مى‏گوییم، براى این است که هم شرایط منتخب و هم احکامى که در ایران جارى مى‏شود، اینها بر اسلام متکى است؛ لکن انتخاب با ملت است»(۱۹) و امام اساساً دموکراسی و آزادی‌های مشروع آن را مبتنی بر اسلام و ملهم از سیرۀ پیامبر اعظم(ص) و حضرت امیر(ع) می‌دانند: «در اسلام، دموکراسى مندرج است و مردم آزادند در اسلام؛ هم در بیان عقاید و هم در اعمال.»(۲۰) «حکومت جمهورى اسلامىِ موردِ نظرِ ما از رویۀ پیامبر اکرم(ص) و امام على(ع) الهام خواهد گرفت و متکى به آراى عمومى ملت خواهد بود.»(۲۱) لذا در باور ایشان، اسلامیت و جمهوریت، نه تنها با یکدیگر تغایر و مخالفت ندارند، بلکه از یک محل نشأت می‌گیرند.

مجموعۀ این مبانی و تفکرات، امام را به آنجا رساند که در برابر کسانی که از «جمهوری دموکراتیک» یا -در مقابل آنان- از «حکومت اسلامی» سخن می‌راندند، جملۀ مشهور «جمهورى اسلامى؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» را بیان کنند و از مردم دعوت نمایند تا به «جمهوری اسلامی» رأی دهند.(۲۲)

 

 

پی‌نوشت‌ها:

* امام خمینی، سید روح الله: «صحیفه امام‏»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، ۱۳۸۶، چهارم، ج۸، ص۱۷۳٫

(۱) پیشین، ج‏۴، ص۴۱۰٫

(۲) به عنوان نمونه ن. ک. پیشین، ص۳۰۹ و ۵۰۳ و پیشین، ج۵، ص۳۱۱ و ۴۲۹٫

(۳) پیشین، ج۴، ص۴۷۹٫

(۴) پیشین، ج۳، ص۵۱۴ و ۵۱۵٫

(۵) پیشین، ج‏۴، ص۲۴۵٫

(۶) پیشین، ج‏۶، ص۱۵۳٫

(۷) پیشین، ج‏۴، ص۲۴۴٫

(۸) پیشین، ص۳۵۴٫

(۹) پیشین، ص۵۰۱٫

(۱۰) پیشین، ج‏۶، ص۱۵۳ و ن. ک. پیشین، ج‏۵، ص۴۸۲٫

(۱۱) پیشین، ج‏۵، ص۴۱۶٫

(۱۲) پیشین، ج‏۴، ص۴۳۲٫

(۱۳) پیشین، ج‏۵، ص۱۳۹ و ن. ک. پیشین، ص۴۷۶ و پیشین، ج‏۴، ص۴۱۱٫

(۱۴) پیشین، ج‏۴، ص۳۶۳ و پیشین، ص۴۱۱ و پیشین، ج‏۵، ص۱۸۵٫

(۱۵) پیشین، ج‏۴، ص۳۶۴ و ن. ک. پیشین، ص۲۴۴٫

(۱۶) پیشین.

(۱۷) پیشین، ج‏۵، ص۷۴٫

(۱۸) پیشین، ص۱۸۹٫

(۱۹) پیشین، ج‏۴، ص۴۷۹٫

(۲۰) پیشین، ج‏۵، ص۴۶۸٫

(۲۱) پیشین، ج‏۴، ص۳۳۴٫

(۲۲) پیشین، ج‏۶، ص۳۵۳٫

 

دکمه بازگشت به بالا