نظم مطلوب، از تقوا سرچشمه می‌گیرد

ابوذر کمال

ضرورت نظم تشکیلاتی با نگاهی به بیانات رهبر فرزانه انقلاب

اشاره: جهان بر پایه نظمی شگفت‌انگیز بنا شده است. اولْ ناظمِ عالَم خداست. اوست که سنّت نظم را در جزءجزء مناسبات و ارتباطات کائنات نهادینه کرده است. برای رسیدن به مطلوب‌ترین نتیجه باید بر طبق سنّت نظم عمل کرد. ازاین‌روست که معصومان ما (علیهم السلام) در کلام و رفتار خود بارها تبلور اصل «نظم» را سرلوحه خویش قرار داده‌اند.

کار تشکیلاتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به‌ویژه وقتی تشکیلاتی همچون اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان در مدارس آموزشی‌ای که بر نظمی خاص استوار است، برقرار می‌شود. اینجاست که اهمیت و ارزش این نظم سازمانی دوچندان می‌شود. شاید مربیان اتحادیه بارها دغدغه‌های مسئولان مدارس را درباره کار تشکیلاتی دانش‌آموزان شنیده باشند. بسیاری از این نگرانی‌ها با هماهنگی این فعالیت‌ها با سیستم آموزشی مرتفع می‌شوند که برای رسیدن به این مطلوب باید به نظم تشکیلاتی پناه برد و این فقط یکی از فوائد نظم در تشکیلات است.

نظمی که در اینجا از آن صحبت می‌کنیم، نباید آلوده به زیاده‌روی و کم‌روی شود. ما نه تشکیلاتی آهنین می‌خواهیم که تمام آزادی‌های فردی را نفی کرده و در خود هضم کند و نه یک سازمان بی‌ریخت و شلخته که توانایی به سرانجام رساندن کوچک‌ترین مأموریت‌های خود را نداشته باشد.

در این نوشتار به دیدگاه‌های رهبر فرزانه انقلاب درباره اهمیت نظم و ظهور آن در سازمان‌ها و تشکل‌ها خواهیم پرداخت تا چراغ راهی برای دغدغه‌مندان عرصه رشد تشکیلاتی قرار گیرد. رهبر انقلاب در این گفتارها به ضرورت ناگزیر نظم در تشکیلات پرداخته و مراتب نظم را از کوچک‌ترین کار فردی تا بالاترین روابط اجتماعی معرفی می‌کند.

***

  حزب‌اللهی‌گری بی‌نظمی نیست!

بعضی‌ها حزب‌اللهی‌گری را با شُل و ول بودن و بی‌نظمی و بی‌ترتیبی اشتباه می‌گیرند؛ حزب‌اللهی‌گری که این نیست. رئیس حزب‌اللهی‌های همه تاریخ ـ یعنی امیرالمؤمنین (ع) ـ می‌فرماید: «وَ نَظْمِ أمْرِکُم»؛ باید منظم باشید. نظم چیست؟ همان آیینی که از هر کسی خواسته‌اند. هر جا نظمی دارد، میدان جنگ هم نظمی دارد، زیّ نظامی هم نظم خاصی دارد؛ باید آن نظم را رعایت کنید. ان‌شاءاللَّه یک وقت شما را در آن زیّ خودتان ببینیم، تا این را هم به چشم مشاهده کنیم.[۱]

معتقد به نظم سازمانی هستم

بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمی‌رود. بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند.[۲]

هرج و مرج، ضد پیشرفت است

باید خوب درس بخوانید و به‌طور دقیق انضباط و نظم اجتماعی را رعایت کنید. محیط هرج و مرج و محیطی که در آن امید وجود نداشته باشد، ضد پیشرفت است. شما ببینید امروز دشمنان ما که از برخورد چهره‌به‌چهره با این ملت مأیوس‌اند و از طرق گوناگون می‌خواهند روی این ملت اثر بگذارند، از همین وسایل استفاده می‌کنند؛ یعنی سعی می‌کنند افق را تیره و تار نشان دهند؛ جوان را ناامید کنند؛ جوان را به بازیچه‌ها و سرگرمی‌های گوناگون مشغول کنند؛ جوان را از تحصیل علم باز دارند و او را تحریک به هرج و مرج کنند؛ لذا باید بیدار بود. با وجدان کاری، با همبستگی، با تلاشِ امیدوارانه و گرم و گیرا، با کار مدبرانه و برنامه‌ریزی‌شده، و درعین‌حال با توکل به خدا و استمداد از پروردگار، باید این فاصله را طی کرد. جوان باید همه‌ اینها را با هم مدنظر داشته باشد.[۳]

بی‌نظمی به مثابه یک بیماری

نظم یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد. جهان که در پیرامون ما انسان‌ها و در زمین و آسمان گسترده شده است، یک مجموعه قانونمند است. قانون و نظم، بر جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیای مورد احساس و دید و جهان پیرامون ما حاکم است. انسان هم یکی از اجزای همین عالمِ برخوردار از نظم است. زندگی طبیعی انسان هم دارای نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دمیدن ریه‌ها و بقیه تحرکات و فعل و انفعالاتی که در بدن انسان و جسم آدمی وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد. نظم، به انسان این فرصت را می‌دهد تا بتواند از هر چیزی به نحو شایسته آن استفاده کند و چیزی معطل نماند. اگر در جسم انسان بی‌نظمی پدید آید، با بیماری همراه است، یا نامش بیماری است. عیناً همین مطلب در رفتارهای انسان ـ چه در زندگی فردی و چه در رفتارهای اجتماعی ـ وجود دارد.[۴]

قلمرو فردی و اجتماعی نظم

حضرت [امیرالمؤمنین علیه السلام] قبل از آنکه نظم را مطرح کنند، تقوا را مطرح کرده‌اند… می‌فرمایند: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهلِی وَ مَنْ بَلَغَه کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّه وَ نَظْمِ أَمْرِکُم»؛[۵]… این شاید اشاره به این نکته باشد که نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی عمومی و اجتماعی انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، این یک وصیت کلی است برای همه ما که در زندگی شخصی و خانوادگی و در کارهای تحصیلی و اداری و در مشاغلی که در جامعه داریم، نظم و برنامه‌ریزی را مراعات کنیم. اینها نظم‌های عمدتاً فردی است؛ اما در سطح جامعه هم باید نظم را مراعات کنیم. هر کس در هر جایی قرار دارد، خود را موظف بداند که نظم اجتماعی را رعایت کند. این یک ادب عمومی برای ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت شریک هستند.[۶]

نظم را از کارهای کوچک شروع کنیم

«انضباط اجتماعی»، یعنی نظم‏پذیری در همه امور. شما برای اِعمال این انضباط، از کارهای کوچک شروع کنید. فرض بفرمایید، عبور نکردن از خط عابر پیاده، برای اتومبیل‌ها، در خیابان‌های شلوغ و پرجمعیت، یا همه‌جا. یا عبور نکردنِ پیاده‏ها از غیر محلِ خط عابر پیاده، در خیابان. این کار، در وهله اول، به نظر کوچک و پیش‌پاافتاده می‏آید. اما از همین‌جا شروع کنیم و انضباط اجتماعی را در همه مسائلمان تعمیم دهیم تا به مسئولیت‌های بالای کشور در برخورد با مسائل کشور برسد. یعنی کسانی که مراجعات مردمی دارند، در برخورد با مردمی که به آنها مراجعه می‏کنند، نظم و انضباط را حاکم کنند و کسانی که کاری را بر دوش گرفته‏اند، نظم و انضباط را در انجام آن کار معمول دارند. همه اینها، کشور و ملت ما را به شادابی خواهد رساند و کارِ آنها را پیش خواهد برد.[۷]

یک بی‌نظمی خطرناک!

رعایت قوانین و رعایت برادری و مروّت و زیاده‌خواهی نکردن و تجاوز به حقوق دیگران نکردن و رعایت وقت را کردن ـ چه وقت خود، چه وقت دیگران ـ رعایت مقررات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالی و تجاری و امثال اینها، همه [از] مصادیق نظم است. یک مصداق مهم نظم هم این است که میان کارکرد ما در جامعه و افکار و عقاید و شعارهای ما هماهنگی برقرار باشد. از بی‌نظمی‌های بسیار خطرناک یکی همین است که در جامعه‌ای مبانی فکری و عقیدتی و باورهایی که جامعه به آن ایمان و اعتقاد دارد، یک چیز باشد؛ اما رفتارهایی که براساس همین قواعد و باورها باید شکل بگیرد و هنجار عمومی اجتماعی را تشکیل دهد، با آن باورها و فکرها و مبانی منطبق نباشد. این نوعی دورنگی و دورویی و نفاق عمومی را به وجود می‌آورد و بسیار خطرناک است.[۸]

[۱]. بیانات در دیدار روحانیون تیپ مستقل ۸۳ امام جعفر صادق (ع)؛ ۱۱/۰۹/۷۳٫

[۲]. بیانات در دیدار اعضای نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها؛ ۲۰/۰۴/۸۹٫

[۳]. بیانات‌ در دیدار جمعی از اعضای انجمن‌‌های اسلامی دانش‌آموزان‌؛ ۲۴/۱۲/۸۳٫

[۴]. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌‌؛ ۰۱/۰۹/۸۱٫

[۵]. نهج البلاغه، نامه۴۷٫

[۶]. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌‌؛ ۰۱/۰۹/۸۱٫

[۷]. پیام به مناسبت حلول سال ۱۳۷۳ شمسی‏؛ ۰۱/۰۱/۷۳٫

[۸]. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌؛ ۰۱/۰۹/۸۱٫

دکمه بازگشت به بالا