حدود ۳۷ سال پیش، یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مشکلات جدی ایران را تهدید میکرد؛ مشکلاتی که عمدتاً از داخل نشأت گرفته بودند و نمیگذاشتند این انقلاب نوپا، به اهداف خود برسد. پس از اینکه آمریکا به شاه پناهندگی داد تا ادامۀ معالجاتش را در آمریکا انجام دهد، مردم ایران بیش از پیش خشمگین شده و به آمریکا اعتراض کردند و خواستار انتقال شاه به ایران شدند تا در جمهوری اسلامی ایران محاکمه شود؛ اما آمریکا امتناع کرد و همین بهانهای شد تا دانشجویان پیرو خط امام، در ۱۳ آبان، به سفارت آمریکا در ایران حمله کرده و کارمندان آن را گروگان گرفتند تا بلکه این گروگانگیری، اهرم فشاری برای آمریکا، به منظور پس دادن شاه به ایران باشد. اتفاقاتی که در طی ۴۴۴ روز بعد افتاد، باعث شد تا حقایق زیادی در مورد آمریکاییها کشف شود و آن قدر این مسئله مهم شد که امام خمینی(ره)، تسخیر لانۀ جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند.
کوهی از کاغذهای ریش ریش شده که تبدیل به یازده هزار صفحه سند شد، نشان میداد که چگونه دشمن از طریق عوامل اطلاعاتیاش، از تک تک شخصیتهای نظام، تحلیل روانشناختی آماده کرده است تا در مواقع لزوم، از نقاط ضعف و قدرت آنها استفاده کند و نگذارد این انقلاب به ثمر برسد.
به عنوان مثال، وقتی که بنیصدر در خارج از ایران مشغول تحصیل است، تحلیل میکنند که وی پس از فارغالتحصیلی با مدرک دکترای اقتصاد، میتواند در آیندۀ سیاسی ایران نقش داشته باشد و همین اتفاق هم میافتد. جالبتر از آن، وقتی اسناد را با دقت مطالعه میکنیم، میبینیم که برای عامل CIA در ایران، این گونه دیکته میکنند که برای نزدیک شدن به بنیصدر، از پوشش شرکتی در حوزۀ تجارت وارد شود و او را به عنوان مشاور اقتصادی شرکت استخدام کند و حتی بازدید اول را هم با جزئیات دقیق ذکر میکنند و اعلام میکنند که رأس ساعتی خاص، درب ورودی ساختمان جلسه ظاهر شود، که گویی کاملاً اتفاقی در پلهها همدیگر را دیدهاند و سر صحبت را باز کند. خیلی برایم عجیب بود که در اسناد آمده است که به مأمور CIA دستور میدهد تا اگر هوا بارانی بود، اورکت چرمی و اگر هوا صاف بود، یک کت چرمی بپوشد؛ چرا که در تحلیلهای قبلی از بنیصدر، متوجه این شده بودند که بنیصدر علاقۀ خاصی به چرم دارد و همین موضوع میتواند عاملی برای جذب و موفقیت مأمور CIA شود.
پس از نفوذ، کاخ سفید از عامل سفارت در ایران میپرسد که به نظر شما، آیا بنیصدر فهمیده است که برای ما کار میکند یا خیر؟ مأمور سیا جواب میدهد که با توجه به حقوق ماهیانه ۱۰۰۰ دلاری که به او بابت مشاوره پرداخت میکنیم و او هیچ کاری انجام نمیدهد، خیلی باید احمق باشد که نفهمیده باشد عامل نفوذ ماست!
واقعاً تا به حال برایتان سؤال نشده است که چه میشود که کشوری مثل آمریکا، که این همه برای نفوذ در بدنۀ اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش و هزینه کرده است، بعد از تسخیر لانۀ جاسوسی و افشاگریهایی که شد، روش و منش خود را عوض کرده باشد و دست از مقاصد شیطانی خود کشیده باشد؟!
وقتی وضعیت امروز را میبینیم، متوجه می شویم که چه اشتباهی کردیم و چگونه تمام اطلاعات خودمان را بیجیره و مواجب، تحویل دشمن دادهایم. حتی برای تحویل اطلاعات، از جیب خودمان هم هزینه کردهایم و میکنیم.
برای روشنتر شدن این موضوع، لازم است تا همین الآن که در حال خواندن این مطلب هستید، گوشی هوشمند خود را روشن کنید و این مراحل را پشت سر هم طی کنید تا گوشهای از جاسوسیهای این همراه همیشگیمان را کشف کنید.
ابتدا وارد «تنظیمات» اصلی گوشی اندرویدی خود بشوید (اگر زبان گوشی انگلیسی است، به فارسی تغییر بدهید) و دنبال عبارت «مدیریت برنامهها» یا مدیر برنامه و یا برنامهها بگردید (ممکن است در ترجمههای مختلف، متفاوت باشد). در اینجا لیستی از تمام برنامههای نصب شده بر روی گوشی را خواهید دید. به دلخواه خودتان، یکی از شبکههای اجتماعی را انتخاب کنید. با وارد شدن به صفحۀ مدیریت آن برنامه، جزئیاتی از برنامه و دکمۀ حذف برنامه از روی گوشی را خواهید دید. همین صفحه را به پایین بکشید تا اطلاعات بیشتر آن دیده شود. در این قسمت، بخشی وجود دارد به نام «دسترسیها» یا مجوزها، که نشان میدهد به واسطۀ نصب این شبکۀ اجتماعی بر روی گوشی هوشمند، چه امکانات و اختیاراتی را به این شبکۀ اجتماعی دادهاید.
اولین مجوزهایی که از شما گرفته میشود، برای رصد مکالمات و تمام پیامکهای شماست؛ چرا که برای تحلیل شخصیت شما، مشاهده و پردازش پیامکهای شما لازم است. اما چرا این شبکههای اجتماعی، حتی اجازه دارند که پیامکهای رسیده به شما را قبل از دیده شدن توسط شما، حذف کنند؟!
خیلی جالب است که شبکههای اجتماعی که قرار است ارتباطات ما را رایگان کنند، اجازه دارند تا از طریق گوشی ما، هر تعداد پیامکی که میخواهند، به هر کسی که میخواهند، با هر محتوایی که میخواهند، ارسال کنند و از شارژ ریالی ما کسر نمایند و ما هم به هیچ عنوان متوجه نخواهیم شد؛ چرا که در صندوق پیامهای ارسالی هم دیده نخواهد شد!
یا جالب است که این شبکههای اجتماعی، حق دارند تا در هر زمان، حتی بدون اجازۀ ما، دوربین و میکروفون را فعال کرده و به عکسبرداری، ضبط صدا و یا حتی فیلمبرداری بپردازند. حتی به اطلاعات حافظۀ داخلی و خارجی گوشی نیز دسترسی داشته و میتوانند هر محتوایی را برداشته و یا حتی تغییر دهند. و دهها قابلیت دیگر که به واسطۀ نصب یک شبکۀ اجتماعی به وجود میآیند و به آنها اجازه دادهایم تا تمام اطلاعات ما را به سرقت ببرند و خودمان هزینهاش را پرداخت کنیم، تا در این دوران، بزرگترین ابزار جاسوسی دشمن را همیشه و همه جا، همراه خودمان داشته باشیم و اطلاعات و تحلیلهای دشمن را برایش کامل کنیم.
حواسمان باشد که اگر دشمن هم اطلاعات دقیقی از گروههای فعال انقلابی نداشت، امروز در شبکههای اجتماعی، خودمان مجموعهسازی کردیم و بانک اطلاعات دشمن را کامل نمودیم.
به واسطۀ همین نصبهای رایگان و در واقع قراردادهای ترکمنچایی که تک تک ما با رژیم صهیونیستی بستهایم، ارزش فعلی اینستاگرام به مبلغی بالغ بر ۳۵ میلیارد دلار، یعنی حدود ۱۵۰ برابر کل بودجۀ وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ۱۳۹۴ رسیده است. این کار را کردهایم تا آیندگان در تاریخ بنویسند که در زمانی که اسراییل در حال نابودی بود، مسلمانان سراسر جهان، مخصوصاً مردم ایران، با کمکهایشان، دوباره این رژیم را احیا کرده و نجاتش دادند.
هر برنامهای که بر روی گوشی نصب میکنید، ابتدا دسترسیهایش را قبل از نصب، بررسی کنید و بدانید که شبکههای اجتماعی، امروز فقط امنیت ملی ما را به چالش نکشیدهاند، بلکه هویت و فرهنگ ما را هم هدف گرفتهاند و هر روز آسیبهای جبرانناپذیری را در خانوادهها شاهدیم. شبکههای اجتماعی را، فقط به ضرورت استفاده کرده و حتماً، فعالیتهایتان را در دهها شبکۀ اجتماعی ایرانی، مانند سروش و بیسفون و ساینا و انار و شمسه و فانوس و سلام و… ادامه دهید.