«برای کسی که سؤالی مطرح نیست، معرفتی مطرح نیست».۱
اگر پرسشی در کار نباشد، هیچ دانشمندی به هیچ نظریهای پی نخواهد برد و در نتیجه، هیچ پیشرفتی در علوم به وجود نخواهد آمد. انسانِ پرسشگر، از آنجا که همیشه دنبال یافتن حقیقت است، قدمهایش در جهت مدیریت صحیح زندگی برداشته خواهد شد؛ چراکه با پرسش، راهش را پیدا میکند. این شخص خواهد توانست در جامعۀ خود، نقش کارآمدی را ایفا نماید. جامعه در قالب افراد معنا پیدا میکند؛ افرادی که هر کدام باید نیروی محرکی برای تولید علم در عرصههای مختلف باشند. از این رو هر اندازه انسانهایِ پرسشگرِ موفقِ بیشتری در جامعه وجود داشته باشد، آن جامعه نیز، جامعهای موفق و رو به پیشرفت خواهد بود.
تمدنهای گذشته را نیز همواره انسانهای آزاداندیشِ پرسشگر به ثمر نشاندهاند. اندیشمندان مسلمان، آثاری از خود به جای گذاشتند که نه تنها به پیشرفت علمی مسلمانان و تمدن گذشتۀ آنها کمک کرد، بلکه حتی تمدن امروزی غرب، به اعتراف متفکران و مورخان، مدیون تلاشهای علمی آنان بوده است.
برای رسیدن به تمدنی اسلامی و مطلوب، باید به تربیت فرد فرد جامعه توجه نمود و برای نیل به آن، باید انسانِ تربیتشده ساخت. اما سؤال اینجا است: چگونه قرار است این انسان تربیت شود؟
تربیت آزاداندیش
برای این کار، بهترین دوران، دوران نوجوانی است و بهترین نقش را معلمان و مربیان میتوانند ایفا کنند. برای تحقق این امر، لازم است برنامهریزی صحیحی صورت گیرد و راه صحیح علمآموزی به دانشآموز نشان داده شود. از جمله راهکارهایی که متخصصان ارائه میدهند، روش تشکیل گروه تحقیقی توسط مربی است. این گروه تحقیقی با گروهبندی دانشآموزان و سپس، طرح یک مبحث علمی (همانند نظریۀ داروین و نسبت آن با متون دینی) شکل میگیرد. پیش از تشکیل جلسه نیز، لازم است کارهایی انجام شود.
اولین قدم، مشخص کردن مسئله و سؤالات توسط مربی
مربی از شاگردان میخواهد که مبحث مورد نظر را مطالعه کرده و خود را برای ارائۀ آن در جلسۀ آینده، آماده کنند. برای این امر چند کار را باید انجام داد:
– مشخص کردن مفاهیم مطرح شده و تعریف آنها (به عنوان مثال: داروینیسم چیست؟)
– آشنایی با نظریه یا نظریات مطرح شده در آن مبحث علمی (نظریات موازی با داروین، نظریات زیستشناسان مخالف، سخن متفکران مسلمان)
– مربی به شاگردان کمک میکند تا از طریق تحلیل نظریه، اجزای اساسی آن را درک کنند و ارتباط آنها را بررسی کنند (ارکان اصلی دارونیسم، حلقههای وصل دورانهای مختلف مطرح شده و…). شاگرد از این طریق به فهمی عمیق از نظریۀ مطرح شده، دست مییابد.
– شاگردان نظریۀ مطرح شده را در گروه خود، مورد ارزیابی قرار میدهند. دلایل تأیید کننده، نتایج حاصل از آن، هماهنگی آن با آزمایشها و… را بررسی میکنند. (موارد تأییدکننده یا ردکنندۀ نظریۀ داروین، تأثیر آن در علم زیستشناسی، نتیجۀ آن در تمدن امروزی غرب، میزان سازگاری آن با واقعیت و آزمایشات امروزی زیستشناسان، نتیجۀ آن در نگاه توحیدی به عالم هستی و…)
البته مباحث باید بنا به تناسب سطح علمی دانشآموزان مطرح شود. این مسئله نیاز به توانایی مربی دارد که هم خود اطلاعات دقیقی در زمینۀ بحث داشته باشد و هم دانشآموزان را خوب مدیریت نماید و جهت دهد.
دومین قدم، سازماندهی طرز شروع کار
در این شیوه، مربی پیوسته نقش راهنما را ایفا میکند. نقش مربی هدایت بحث و اصلاح و تکمیل مطالب است. مربی از سرگروهها در هر زمینهای از بحث، میخواهد که حاصل جمعبندی گروه خود را ارائه دهند. مختصر مطالب هر گروه را بر روی تخته مینویسد و از سایر گروهها میخواهد که نظرات خود را در این زمینه بیان کنند. همچنین از هر گروه خواسته میشود که از نظریۀ خود دفاع کند.
در جریان بحث، دانشآموزان به تدریج یاد میگیرند که گفتار دیگران را گوش دهند، آن را ارزیابی کنند، به راحتی سؤالات خود را بپرسند، توان پاسخدادن به پرسشهای دیگران را در خود تقویت کنند، نسبت به درستی یا نادرستی پرسشها و پاسخها اظهارنظر کنند و سرانجام، تعریف منطقی را بپذیرند.
جمعبندی آخر در هر مسئله، توسط مربی صورت میگیرد. مربی خلاصهای از کل مبحث را به همراه نظریات و دلایل هرکدام بیان میکند. این بحث و گفتوگو، چند فایده دارد:
– در بیان مفاهیم، دانشآموز را با طرح پرسش، به تفکر وامیدارد.
– هر دانشآموز کوشش میکند طرح روشنی از هر مفهوم در ذهن خود مجسم کند. (منظم شدن افکار)
– دانشآموز سعی میکند آنچه را در ذهن دارد، به زبان خود بیان کند و از آن دفاع نماید. (اعتمادبهنفس)
– با شیوۀ تبادلنظر آشنا میشود و به تدریج یاد میگیرد که چگونه با نظریات مختلف و گاه مخالف، برخورد کند. (قدرت تحمل و نقدپذیری دانشآموز افزایش مییابد.)
– عادات و مهارتهای علمی، به تدریج در دانشآموزان شکل میگیرد و ارزش علم و فعالیتهای علمی را درمییابند.
– افرادی علاقهمند به علم، تحقیق و کار جمعی بارمیآیند.
اگر روحیۀ آزاداندیشی و تقویت توانایی پرسیدن و پاسخ دادن به مسائل، در نوجوان نهادینه شود، نوجوان میتواند در سرنوشت جامعۀ خود، تأثیرگذار بوده و آن را به سوی تمدنی نوین و بزرگ حرکت دهد.
پینوشت:
(۱) ترجمه و شرح نهجالبلاغه: ج۱۸/۲۲۳٫