نوای بی‌نوایی ادبیات کودک ونوجوان

مجتبی حاجیلو

در کارگاه جوراب بافی از بین شاگردان متعدد انتخاب شد؛ تا در دومین کتاب فروشی شهر یزد که مالک کارگاه آن را تأسیس کرده بود، مشغول به کار شود. همین جا بود که رشته علاقه وی به قلم اهل آفرینش ادب گره خورد.

پس از چند سال به تهران نقل مکان کرد و در چاپخانه ای واقع در ناصرخسرو کار خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس از آنکه قصه ای از انوار سهیلی در چاپخانه توجهش را به خود جلب کرد به فکر ساده نویسی برای کودکان افتاد. این ایده، زمینه ساز خلق جلد اول کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب شد. کتابی که در سن ۴۳ سالگی جایزه سازمان جهانی یونسکو را برای وی به ارمغان آورد.

فعالیت وی در همین زمینه با نوشتن قصه های تازه از کتاب های کهن ادامه یافت تا جایی که نزدیک به بیست جلد کتاب در زمینه ادبیات کودک و نوجوان به چاپ رساند.

مهدی آذر یزدی در ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ از دنیا رفت و به پاس تلاشهایش سالروز درگذشت وی روز ادبیات کودک و نوجوان نام گرفت.

تاریخ ادبیات کودک و نوجوان با ساختار جدیدش در کشور ما عمر چندانی بیش از تولد استاد آذر یزدی در سال ۱۳۰۰ ندارد؛ اما این تنها جنبه شباهت استاد و تنها عشق دوران حیات و فعالیتش نیست. ادبیات کودک و نوجوان به همان میزان غریب و دور از هیاهوست که استاد بود.

هنوز نمی توان تعریف واحد و قابل دفاعی از ادبیات کودک و نوجوان ارائه نمود. بعضی ها اصل و اساس این ترکیب را نمی پذیرند و در مقابل برخی بر همسانی این دو پافشاری می کنند. گروهی بر آن اند که ما در این حوزه حرفهای خوبی برای گفتن داریم؛ تا جایی که مدعی شده اند ادبیات کودک و نوجوان طلایه دار حضور ادبیات معاصر ایران در جهان است؛ اما بعضی ها این پیش قراولی را مختص ادبیات کودک می دانند و نه نوجوان و حتی به دنبال یک اثر جریان ساز در این حوزه می گردند.
رابطه عمیق و کهن دو موضوع ادبیات و تربیت در فرهنگ خودمان و تأثیر آن بر نوجوانان ما را مجبور کرد تا مشتاقانه به سوی بازخوانی آن بپردازیم.

تربیت به عنوان محتوایی غنی با دامنه وسیع و ادبیات به عنوان صنعتی ساده که به چیزی بیش از قلم و کاغذ احتیاج نداشت، در کنار یکدیگر قرارگرفته و به پی ریزی ساختمان شخصیت یک فرد می پرداختند. پدیدآورندگان، بیشتر در قالب شعر از دو منبع متون پربار اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانی بهره برده و به خلق آثاری دست می زدند تا راهنمایی مردمان جامعه برای زندگی بهتر به خصوص قبل از دوره جوانی را رقم بزنند و در عین حال برای مخاطبان جذابیت بالایی ایجاد نمایند.
اگرچه در حال حاضر صنعت پرزرق وبرق نوینی مانند فیلم و سینما، جای شب نشینی های شاهنامه و گلستان و مثنوی خوانی را گرفته اما باید توجه داشت که این غول رسانه ای دنیا، هم چنان وامدار کتاب و خالق کتاب است.
ناگزیر بیشتر به سمت ادبیات معاصر روی آوردیم تا میزان شناختمان از آنچه امروز برای کودک و نوجوان در حال به وجود آمدن است را افزایش دهیم.

با برخی از بزرگان تماس گرفتیم و دانستیم نزدیک به دو دهه است که در این حوزه کار نمی کنند. در تماس با دو نویسنده پرمخاطب پی بردیم که هیچ کدام از آثار ایشان در حوزه کودک و نوجوان نیست. اگرچه برخی نهادها کتابهای آنها را در این گروه سنی طبقه بندی کرده اند. یکی از نویسندگان مطرح این حوزه در پاسخ به ما گفت: «هر کس که به شما جواب بدهد سر کارتان گذاشته. شما باید هزینه بدهید تا من وقت بگذارم و برایتان مفصل بنویسم.» برخی دیگر به دلیل مشغله فراوان به منشی دفترشان گفته بودند که حتی وقت صحبت اولیه هم در این موضوع ندارند. دو نفر از کسانی که نامشان را در پیگیری های اولیه زیاد شنیده بودیم، حاضر به گفتگو و یا قلم زنی نشدند. در این حال که کاسه چه کنم چه کنم ما داشت به جامی بزرگ تبدیل می شد یکی از شاعران ادبیات کودک و نوجوان پس از دو هفته پیگیری زمانی برای مصاحبه تعیین کرد که متأسفانه مشکلی برای مصاحبه گر پیش آمد و طی دو هفته پیگیری دوباره در انتها ناگهان دچار مشغله شد و دست رد را بر سینه مان کوفت.

البته در این میان کسانی بودند که از سر دغدغه و بزرگواری بر ما منت نهاده و یاریمان کردند. لازم است از همکاران تحریریه این شماره از راه نما و اساتید و عزیزانی که در تهیه این پرونده در خدمت آنها بودیم، تشکر کنیم و به نشانه ادب بوسه بر دستان جان پرور ایشان بزنیم.

با جمع آوری این پرونده هرچند لاغر، بیشتر به شباهت ادبیات کودک و نوجوان با یگانه این عرصه مرحوم استاد آذر یزدی در بزرگی و گمنامی پی بردیم.

دکمه بازگشت به بالا