بررسی امر به احسان و نیکوکاری در آیات و روایات
بنده بود؛ اما بندگی نمیکرد. غرور، تکبر، جهل و صفاتی دیگر از لشکریان شیطان را با خود همراه داشت. موسای کلیم را دید که به سخن گفتن با پروردگار میرود. از او خواست پیغامبری کند و به خداوند برساند که بندهای دارد عاصی. موسی (علیه السلام)، به محضر پروردگار رسید، در حالی که پیغام عصیان آن ناعبد را به دست داشت. خداوند پاسخ پیغام را داد: تو اگر بد میکنی و بندگی ما نمیکنی، ما همچنان خدای تواییم. دست عطا و بخشش و خُلق احسان ما همچنان همراه توست. ما خدایی میکنیم و روزیات میدهیم.
نیکی کردن در برابر بدی، وصل در برابر قطع، عطا و بخشش در برابر ظلم و عصیان، از اخلاق پروردگار است؛ لذا آیات و روایات فراوان، ما را به احسان و نیکوکاری امر میکنند.
چرایی امر به احسان و نیکوکاری، با نگاه به تفسیر جامع الجوامع جواب دیگری هم پیدا میکند.۱ آنجا سخنی از علی (علیه السلام) آمده است. ایشان میفرماید: «در تمام عمر خود در حق کسی نه نیکی کردهام و نه بدی». این سخن آدمی را به شگفتی وامیدارد! مگر میشود کسی از احسان و نیکی علی (علیه السلام) بهرهمند نباشد؟! چرا او این سخن را میگوید؟! او که سرسختترین دشمنش، معاویه، احسان و نیکوکاریاش را به زبان آورده۲ و خداوند او را وقف ساماندهی و رسیدگی به دردمندان و مستمندان نموده است؟
حضرت، سخن را اینچنین کامل میکند: «هرکه در حق کسی نیکی کند، جزای آن نیکی به خودش بازمیگردد؛ پس درحقیقت به خود نیکی کرده است. و هرکه در حق کسی بدی کند، سزای آن به خودش برمیگردد». این کلام یادآور ضربالمثل «هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی» است. هر حرکت خوب و بد در حق دیگران، اثری مستقیم بر خودمان دارد.
در ادامه حضرت، مستند کلام خود را بیان میدارد که خداوند میفرماید: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ؛۳ هرکس عمل نیکی کند، هراندازه باشد، پاداش آن را نیکی ببیند و هرکه بد کند، هرچه کوچک باشد، مکافات آن را بدی یابد».
بنابراین امر به احسان ازآنروست که با انجام آن، پاسخی جز احسان دریافت نخواهیم کرد.۴
مصادیق احسان
بررسی آیات قرآن کریم نشان میدهد احسان و نیکوکاری، مصادیق فراوانی دارد. برای نمونه: ایمان به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم و معاد، تقوا و تحمل سختیها و مشکلات، عفو و گذشت، محبت و دوستی اهلبیت (علیهم السلام)، خیرخواهی و اصلاح، پرهیز از فساد، فحشا و گناهان کبیره، استغفار در سحرگاهان، پرداخت زکات، انفاق و بخشش در راه خدا، برآوردن حوائج نیازمندان و محرومان، رفتار شایسته با پدر و مادر، از مصادیقی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.۵
اولویتهای نیکوکاری
اما آیا ترتیب و اولویتی در امر به احسان و نیکوکاری وجود دارد؟ از آیه ۸۳ سوره بقره، میتوان در امر به احسان ترتیب و اولیتی را به دست آورد. خدای متعال در این آیه نخست پدر و مادر را ذکر میکند، لذا معلوم میشود والدین از هر کس دیگرى به احسان سزاوارترند. پدر و مادر اصل و تکیهگاه انسان به شمار میروند و از دیگر خویشاوندان به آدمى نزدیکترند. پس از پدر و مادر، در آیه مذکور به ترتیب امر به احسان آشنایان، یتیمان و تنگدستان شده است. بنابراین میتوان گفت امر به احسان و نیکوکاری ترتیب و اولویت دارد.
شاهد این اولویت و تقدم را هم شاید بتوان از تعدد موارد احسانی که برای والدین در آیات و روایات آمده است، از اهمیتی که از منابع دینی درباره احسان به پدر و مادر استفاده میشود و از آثار و فواید نیکی به ایشان، به دست آورد. مثلاً دعای خیر۶ و طلب مغفرت برای آنها،۷ برآوردن نیازهای پدر و مادر و احترام به ایشان،۸ هرچند گناهکار باشند،۹ کمترین کاری است که احسانکننده باید برای والدین انجام دهد. از جمله آثار احسان به ایشان هم این است که سختیهای مرگ را برای انسان آسان میسازد.۱۰
در هر صورت احسان و نیکی چنان تأثیرگذار است که روایات توصیفهایی شگفتآور از آن ارائه میدهد و ابعادی جدید را به روی ما میگشاید. برای نمونه، در روایتی مصداقی از احسان، بهترین پرستش دانسته شده است. امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: «یک لبخند بر روی چهره برادر ایمانی حسنهای است در نامه عمل تو و رفع گرفتاری از او حسنهای دیگر است و خداوند با هیچ عمل و عبادتی همچون شاد کردن مؤمن پرستش نشده است».۱۱
یا در روایتی دیگر، احسان سرآمد رفتار خردمندانه نام گرفته است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در اینباره فرمود: «پس از ایمان به خداوند سرآمد تمام اعمال عاقلانه، مهربانی و نیکی با مردم است؛ چه خوب باشند، چه بد».۱۲
برترین احسان
اما از مصادیق احسان که امر به آن شدهایم، کدامش بهتر و بالاتر است؟ اگر من به دنبال نیکی به والدین، همسر و فرزندان، خویشان و آشنایان، دوستان، یتیمان و … بودم، خوشرویی و لبخند بهتر است یا دعا و طلب مغفرت برای ایشان یا چیز دیگری؟ امام على (علیه السلام) میفرماید: «یارى نمودن مالى بهترین عمل است و نیکوترین احسان و بخشش کمک مالى، به برادران مؤمن است».۱۳
در پایان، به نکتهای از کتاب مفاتیح الحیات، توجه داده میشود: نهتنها لازم است به خاطر امر به احسان، به احسان گروید و به نیکی پرداخت؛ بلکه خیر دنیا فقط برای کسی است که هر روز بر احسان خود میافزاید.۱۴ کسی که شعارش این است: «نیکی و باز هم نیکی!»
پینوشت
- تفسیر جامع الجوامع، ج۲، ص۳۱۸٫
- کشف الغمه، ج۱، ص۴۲۱٫
- زلزله: ۷-۸٫
- زمر: ۱۰٫ ر.ک: ترجمه المیزان، ج۱۷، ص۳۷۱؛ رحمن:۶۰؛ ر.ک: ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۱۸۶٫
- فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۰۷؛ اخلاق در قرآن، ص۲۹۷٫
- اسراء: ۲۴٫
- ابراهیم: ۴۱٫ ر.ک: ترجمه المیزان، ج۱۲، ص۱۱۳٫
- انعام: ۱۵۱٫ ر.ک: ترجمه المیزان، ج۷، ص۵۱۴٫
- کافی، ج۲، ص۱۶۲٫
- امالی (صدوق)، ص۳۸۹٫
- کافی، ج۲، ص۱۸۹.
- مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۷.
- همان، ج۷، ص۲۱۰٫
- علی (علیه السلام): «خیری در دنیا نیست، مگر برای دو کس: آن که هر روز بر احسان خود میافزاید و کسی که گناهانش را با توبه جبران میکند». روضه الواعظین، ص۴۴۸٫