هرکسی را بهر کاری ساختند!

محسن گلپایگانی

توجه به ویژگی ها و توانایی های منحصربه‌فرد                                             
در نظـر گرفتـن توانایـی، میـزان اسـتعداد و قابلیتهـای فــردی یکــی از اصولــی اســت کــه در تربیــت و تعلیــم افــراد بایــد در نظــر گرفــت. بــه عبــارت دیگــر یکــی از مالکهایــی کــه در تئوریهــای تعلیــم مدنظــر قــرار میگیـرد، ناظـر بـه ایـن دسـتور خداونـد در قـرآن اسـت :{ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ؛ خداونـد هیچکـس را جــز بــه انــدازۀ توانایــیاش تکلیــف نمیکنــد}.

وسـع بـه معنـی تـاب و تـوان اسـت کـه اصـل آن بـه معنـی گنجایـش مکانـی اسـت، سـپس توانایی انسـان را شـبیه ظرفـی بـرای افعـال اختیـاری او تصـور کردهانـد؛ گویـا آنچـه را کـه انسـان میتوانـد انجـام دهـد، توانایـی وی گنجایـش آن را دارد و آنچـه را نمیتوانـد انجـام دهـد، توانایـی اش گنجایـش آن را نـدارد و ایـن مفهـوم بر طاقت اسـت منطبـق گردیـده و وسـع نامیـده شـده بنابر این وسـع انسـان عبـارت اسـت از: طاقت و گنجایـش توانایی و بـا طاقـت و گنجایـش توانایـی فـرد؛ و تربیـت بایـد کامـلا افـراد متناسـب باشـد.

یــک کشــاورز هیــچگاه در ســرزمین های سردســیر خرمـا نمـیکارد یـا بنابـر یـک مثـال قدیمـی نمیتـوان جـو کاشـت و انتظـار داشـت کـه از آن گنـدم پدیـد آیـد ایـن مثال هـا نشـان میدهـد در مسـیر تعلیـم و پـرورش یـک فـرد بـه چـه میـزان توجـه بـه قابلیت هـای او مهـم و تأثیرگـذار اسـت.

انسـان در کنـار تمـام پیچیدگی هـای مختص بـه خود، دارای توانایی هــا، قابلیت هــا و اســتعدادهای متفاوتــی اســت کــه در مبحــث تربیــت، از آنجــا کــه هــدف نهایــی آن رشـد و تعالـی فـرد اسـت، بایـد بـه ایـن توانمندی هـا توجـه ویـژه نمـود. علـت و ریشـه ایـن تفـاوت را میتـوان در عوامـل پیـش از تولـد و عوامـل پـس از تولـد و همچنین محیـط زندگـی سـراغ گرفـت. تفاوت هـا بـا انسـان متولـد میشـوند و سـپس بـا محیـط تغییـر مییابنـد.

ایــن توانمندی هــا هــم در بعــد جســمانی و هــم در بعـاد روحانـی از یـک انسـان، موجـودی منحصربه فـرد میســازد کــه تعاملاتــش بــا محیــط پیرامونــی و نیــز مواجهــه دنیــای بیــرون بــا وی بــر مبنــای همیــن قابلیت هـا تنظیـم میشـود. حتـی یک انسـان در سـنین و وضعیت هــای متفــاوت زندگــیاش، توانمندی هــای مختلفــی دارد. توانمندی هــای یــک پســر هفت ســاله بــا یــک دختــر هفت ســاله یــا یــک پســر هفت ســاله دیگــر برابــر نیســت. یــک فــرد در ده ســالگی قــدرت جســمانی و ذهنــی متفاوتــی بــا هجده ســالگی خــود دارد. ازهمین روسـت کـه بسـیاری از تکالیـف شـرعی یـا حقوقــی بــه ســنینی خــاص اختصــاص دارنــد. در روایـات متعـددی از اهلبیـت(علیهم السلام) بـه ایـن مسـئله اشــاره شــده اســت. به عنــوان نمونــه در برخــی روایــات مراحــل رشــد انســان بــه ســه دوره هفتســاله تقســیم شـده اسـت، کـه فـرد در هـر یـک از ایـن دوره هـا ویژگـی و در عیـن حـال نیازهـای خاصی داشـته که درنتیجـه روش تربیتـی ویـژه ای میطلبـد. مطابـق بـا حدیثـی از پیامبـر اسلام (صل الله علیه واله) :{ اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ ؛ فرزنــد آدمــی هفــت ســال مــوال و هفــت ســال بنــده و هفــت ســال وزیــر اســت }.
بــه ایــن معنــا کــه انســان در زندگــی ســه دوره(حکمرانــی) یــا بــازی و تفریــح و هفتســاله (اطاعت پذیــری) و آمـوزش و دوره (وزارت) یـا قابلیت قــرار گرفتــن به عنــوان طــرف مشــورت را طــی خواهــد کــرد.

یــا در روایتــی از امــام صــادق (علیه السلام)آمــده اســت:{ الغُلامُ یَلعَبُ سَبعَ سِنینَ ، و یَتَعَلَّمُ الکِتابَ سَبعَ سِنینَ ، و یَتَعَلَّمُ الحَلالَ و الحَرامَ سَبعَ سِنینَ ؛ فرزنــد هفــت ســال ــازی کنــد، هفــت ســال کتــاب بخوانــد و هفــت ســال حــال و حــرام یــاد بگیــرد }.
در شــیوه و ســیره نبــوی و اهلبیــت(علیهم السلام) در رویارویی بـا مـردم نیـز احـوال و سـطح درک و فهـم آنـان، به عنـوان رعایــت میشــده اســت. بــه اصلــی تربیتــی کامــلا همیـن دلیل اسـت کـه ایشـان بـرای هدایـت افـراد گاه از خطابـه و موعظـه، گاه از مجادلـه و گاه از قیـاس و برهـان اسـتفاده میکردنـد. همچنیـن بـه پرسـش یکسـان افراد گوناگــون، پاســخ های متفــاوت میدادنــد. در روایاتــی نیــز بــه ایــن تنــوع در گفتــار و رفتــار بــا افــراد مختلــف تأکیـد شـده اسـت، ماننـد سـخنی کـه امـام صـادق(علیه السلام) از پیامبر(صل الله علیه و اله) نقل فرموده اند:{ إنَّا مَعَاشِرَ الانْبِیَآءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی‌ قَدْرِ عُقُولِهِمْ ؛  به درسـتی کـه مـا جماعـت پیغمبـران مأموریـم بـا مـردم بـه میـزان عقل ها و ادراکات خودشـان سـخن گوییـم }.

ایــن اصــل تربیتــی جنبــه دیگــری نیــز دارد و آن در بعـد بازخواسـت و تکلیـف کـردن  اســت؛ همانگونــه کــه خداونــد بارهــا در قــرآن یــادآور شــده کــه هیـچ بنـده ای را بیـش از توانـش تکلیــف نکــرده اســت. در امــر تربیــت افــراد نیــز بایــد ایــن امــر را در نظـر گرفـت کـه بـرای مثـال محـول کـردن وظیفـه ای بـه یـک فــرد یــا بازخواســت افــراد تحــت تعلیــم بایــد بــه میــزان تــوان و بهرهمنــدی آنــان از امکانــات باشــد. در محــول کـردن مسـئولیت بـه افـراد کـه از روش هـای تربیتی بـه شـمار مـیرود، ضـرورت توجـه بـه توانمندی ها و اســتعدادها بیــش از پیــش نمایــان میشــود.

بــا توجــه بــه ایــن واقعیــت بــرای انتخــاب درسـت ترین روش تربیتـی، به ویـژه زمانـی کـه افـراد متعـددی بـرای تربیـت شـدن در یـک گـروه جمـع شــده اند، بایــد امــوری را مدنظــر قــرار داد:
۱٫ اســتعدادیابی و شــناخت ویژگی هــای هوشــی، عاطفــی و ادراکــی هــر فــرد؛
۲٫ بـرای هـر فـرد بـه فراخـور همـان اسـتعداد و ویژگی هایـش هدفـی تعییـن شـده و برنامـه ای ویـژه فراهـم شـود؛
۳٫ در هــر زمینــه ای از مربیانــی اســتفاده شــود کـه بـه فنـون و مهارت هـای تربیتـی تسـلط داشـته باشــند کــه بهگونــه ای کــه بتواننــد بــا هــر فــرد بــه فراخـور سـطح فکـری و روانـی مواجـه شـوند یـا بـه عبارتـی بتواننـد بـا هـر فـرد بـا زبـان مختـص بـه او سـخن بگویـد.

دکمه بازگشت به بالا