همت بلند دار!

ابوذر کمال

آسیب بی‌انگیزگی، آسیب‌شناسی اخلاقی تشکل اسلامی – ۳                                         

مقدمه 

هر انسانی در فراز و نشیب زندگی، گاهی به درجاتی از یأس و بی‌انگیزگی رسیده است؛ آفتی مهلک که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، در تمام شریان‌های حیاتی شخص، وارد شده و او را از پا در می‌آورد. انسان بی‌انگیزه، هم‌چون ماشین بی‌بنزین و هواپیمای بی‌بال است. حال اگر این بی‌انگیزگی، به هر دلیلی وارد یک سیستم یک‌پارچه، هم‌چون تشکل شود، باید رسماً فاتحه آن تشکل را خواند. یأس از اثرگذاری و بی‌انگیزگی از هجوم لشکر شیطان به دل‌های مؤمنان حاصل می‌شود. بنابراین حتی اگر در یکی از افراد و اجزای تشکل ظاهر شود، نباید آن را دست‌ کم گرفت. چرا که چون زهری کارا و ویروسی هلاک‌گر، به اعضای تشکل سرایت می‌کند. جمله‌ای تأثیرگذار از حاج احمد متوسلیان فرمانده بزرگ سپاه اسلام نقل می‌کنند که برای لحظات بی‌انگیزگی تجویز می‌شود: «من و تو باید پرچم خودمان را آنجا بزنیم؛ در انتهای افق!»

امید و یأس، مصافی برای رویارویی لشکر حق و باطل

وقتی صحبت از انگیزه‌مندی به میان می‌آید، به یاد مجموعه‌ای از خصلت‌های نیک و بد  اخلاقی دیگر می‌افتیم: هدف‌مندی، برنامه‌ریزی، تکلیف‌مداری، احترام و حرکت در مسیر روح جمعی و… . در مقابل آن، آشفتگی در عمل، نتیجه‌گرایی، عجله در دیدن آثار عمل، ترسیدن از شانتاژهای تبلیغاتی دشمن و… . کار فرهنگی، عرصه یک جنگ واقعی میان لشکر حق و باطل است. اعضای یک تشکل به مثابه روحی واحد، در مسیر کنش‌گرایی فرهنگی-اجتماعی خود، با سنگ‌های بزرگ و کوچکی برخورد می‌کند. حال اگر این تشکل برنامه و آمادگی‌ای برای این مواجهه ناگزیر نداشته باشد، ممکن است به مرور توان اعضا تحلیل رفته و دچار آفت و آسیب بی‌انگیزگی شود. اینجاست که رهبران یک تشکل، هم‌چون فرماندهان کارکشته و باتجربۀ میادین جنگی، بیشترین نقش را در ایجاد هماهنگی مجدد و بازیابی توان اعضا و انگیزه‌بخشی دارند.

بخشی از مسئله نتیجه‌گرایی در تشکل‌های مورد نظر ما، به کم‌تجربگی و شور و حرارت این سنین برمی‌گردد که خیلی زود می‌خواهند همه چیز را اصلاح و متحول کنند و اگر مدتی به طول انجامید و اتفاق خاصی نیفتاد، ناامید و مأیوس می‌شوند و حتی بعضاً از نظام و انقلاب و ولایت هم برمی‌گردند! حال آنکه رمز پیروزی، استقامت و مداومت بر کارها و آرمان‌ها است. ضمن آنکه نباید در تحولات انسانی و اجتماعی، مانند آزمایشگاه‌های علوم تجربی و مهندسی انتظار تحول یک‌شبه را داشت.(۱)

قرآن کریم، بمب انرژی برای حرکت‌های مؤمنانه است. قرآن با آوردن آیاتی که عاقبت امور و آینده را در هر صورت در سیطره حزب الله و بندگان صالح می‌داند، حس نتیجه‌گرایی را در افراد تسکین می‌دهد و خیال آنها را راحت می‌کند. کسی که واقعاً به وعده الهی ایمان داشته باشد و آغاز و پایان همه امور عالم را به دست خدا می‌داند، هیچ‌گاه به دنبال نتیجه نیست؛ بلکه به تکلیفش عمل می‌کند، هر چند محصول این عمل را آیندگان درو کنند. راهکار امیدبخشی سرشار به آیندۀ عالم، در جای‌جای آیات قرآن مشهود است: «فرجام همه کارها از آنِ خداست»(۲)، «حزب خدا همان پیروزمندانند»(۳)، «آری! حزب خدا است که رستگارانند»(۴)، «زمین را بندگان شایستۀ ما به ارث خواهند برد»(۵)، «ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!»(۶). البته قرآن این آیندۀ مطلوب را برای کسانی ترسیم می‌کند که در راه او قدم برمی‌دارند: «اگر خدا را یارى کنید، یاریتان مى‌کند و گام‌هایتان را استوار مى‌دارد»(۷).

باید روح تکلیف‌گرایی را در خودمان تقویت کنیم و در بند نتیجه نباشیم. برای خدا و انجام وظیفه قیام کنیم، حال اگر نتیجه نداد، ما به تکلیف خویش عمل نموده و عندالله مأجور هستیم. این نتیجه‌گرایی، یکی از دلایلی است که بعضی از رفقا را به سمت هر ابزار و وسیله‌ای می‌کشاند؛ چرا که هدفشان، نتیجه است و نه تکلیف! چنین هدفی هر وسیله ممکن را توجیه خواهد کرد.(۸)

با همت بلند به جایی رسیده‌اند!

«همت عالی» عنصری حیاتی است که حال ما را خوب می‌کند و به جلو هُل می‌دهد. گاهی فرد یا گروه، چون تنها نوک بینی خود را می‌بیند و اهداف دنیوی و زودگذر در رفتار آنان رخنه پیدا می‌کند، چون می‌روند و نمی‌رسند، دچار یأس و کسلی در حرکت می‌شوند. امام علی(ع) بلند همتی و فضیلت‌‌مندی فرد را در یک رابطۀ مستقیم با هم می‌داند: «کسی که همتش کوچک باشد، فضائل او از دست می‎رود».(۹) امیرالمؤمنین(ع) در بیانی دیگر، افراد را از هم‌نشینی با کوته‌همتان بر حذر می‌دارد: «با آدم کوتاه‎همت، هم‎صحبت مشو [که تو را نیز ساقط می‎کند]».(۱۰) این بیان لطیف، برای تشکل‌های ما زنگ خطری است که اگر دیدیم عضوی از گروه دچار کوتاه‌همتی و کاهلی در انجام امور شد، در پی علاج فوری آن برآییم تا بیماری او، به دیگران سرایت نکند.

عطار نیشابوری، سلوک معنوی و عاشقانه سالک و راه رسیدن به هدف را در همت عالی می‌داند و ‌می‌گوید:

گفت مغناطیس عشاق اَلَست

همت عالی است، کشف هر چه هست

هر که را شد همت عالی پدید

هر چه جست، آن چیز حالی شد پدید

و یا حافظ، رسیدن به اهداف بزرگ را در گرو همت عالی می‌داند که ذره‌ای ناچیز را به چشمه خورشید می‌رساند:

ذره را تا نبود همت عالی حافظ

طالب چشمۀ خورشید درخشان نشود

و پس از همت عالی، نوبت صبر بر مشکلات راه است. آنجا که حافظ گوید:

صبرو ظفر، هر دو دوستان قدیمند

بر اثرِ صبر، نوبتِ ظفر آید.

چون خدا می‌بیند

یکی از بزرگ‌ترین عرصه‌های تکلیف‌مداری و دوری از نتیجه‌گرایی، عملکرد حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و اهل‌بیت و اصحابش در حادثۀ عاشورا است. مطالعه لحظات مختلف این واقعه بزرگ، انگیزه خالص را به ریه‌های یک بی‌انگیزه رو به رشد، پمپاژ می‌کند. چه آنجا که امام حسین(ع) قبل از شروع ماجرا فرمود: «امیدوارم آنچه خدا برای ما اراده کرده، خیر باشد؛ چه کشته شویم، چه پیروز!»(۱۱) و چه آنجا که عقیلۀ بنی‌هاشم حضرت زینب کبرا(س) پس از تمام این وقایع سهمگین، فرمود: «جز زیبایی ندیدم».(۱۲)

سخن را با کلامی اخلاقی و امیدبخش از حجت الاسلام و المسلمین حاج‌علی‌اکبری در همین مورد به پایان می‌برم: «کلمۀ بَصیر برای ما آدم‌ها، فوق‌العاده سازنده است. قرآن کریم در بیان زیبایی می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ»(۱۳)؛ همانا خدا به [حال‏] بندگان بینا است. این تعبیر، هیجان‌آمیز و شیرین، و البتّه تکان‌دهنده است. خدای متعال بنده‌هایش را می‌بیند. اینکه شما تحت‌نظر و تحت نگاه هستید، یک برداشت، آن نگاه مهربان و صمیمی است که شما را حفظ می‌کند، نگه می‌دارد، اوضاعتان را می‌داند، باخبر است که این، باعث دلگرمی و خوشحالی است و برای کسانی که اهل معرفت هستند، بزرگ‌ترین بشارت است. اینکه ما تحت ‌نظر خداوند هستیم، او ما را نگاه می‌دارد، مواظب ما است و از اوضاع ما خبر دارد، برای ما مایۀ امید و دلگرمی است. حتّی بالاتر از آن، از این بودنمان لذّت می‌بریم و عشق می‌کنیم؛ زیرا او ما را می‌بیند. پس این می‌شود آن منبع اصلی امیدبخشی به انسان.»(۱۴)

پی‌نوشت‌ها:

(۱) همازاده، مهدی: مقاله «آسیب‌شناسی اخلاقی تشکل‌های دانشجویی»،جنبش عدالتخواه دانشجویی.

(۲) حج(۲۲):۴۱٫

(۳) مائده(۵):۵۶٫

(۴) مجادله(۵۸):۲۲٫

(۵) انبیا(۲۱):۱۰۵٫

(۶) قصص(۲۸):۵٫

(۷) محمد(۴۷):۷٫

(۸) همازاده، پیشین.

(۹) خوانساری، آقاجمال‌الدین: «شرح بر غرر الحکم»، ج‏۵، ص۲۱۰٫

(۱۰) همان، ص۳۵۹.

(۱۱) اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۹۷٫

(۱۲) بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۱۶٫

(۱۳) غافر(۴۰):۴۴٫

(۱۴) حاج‌علی‌اکبری، محمد جواد: «شرح رساله الحقوق امام سجاد(ع)»، جلسۀ اول (حق البصر)، پایگاه اطلاع‌رسانی افق‌ها.

دکمه بازگشت به بالا