هنرِ تربیت

جواد محدثی

مربی و بکارگیری هنر تربیت                                                  

مرّبی، کمتر از یک هنرمند نیست.

مربی‌گری هم، هنری است که از همه کس برنمی‌آید و بایستگی‌های خاصی می‌طلبد، تا مربی بتواند در روح، فکر و رفتار متربی نفوذ کند و تأثیر بگذارد.

اگر هنر را دست‌یابی به زبانی برتر و مؤثرتر در پیام‌رسانی و اثرگذاری بدانیم، به کارگیری هنر در امر تربیت هم در صورتی تحقق می‌یابد که معلم و مربی، از این «زبان برتر» آگاه و بدان مسلط باشد. در این عرصه نکاتی قابل توجه است:

  1. عمل در میدان‌های جدید

این که ما در معرض تهاجم دشمنیم، از بدیهی‌ترین نکات است. هدف در این هجوم هم، در عرصه‌های فرهنگی، جوانان و نوجوانان ما هستند؛ چرا که در حال فراگیری دانش و فرهنگ و شکل‌گیری باورها و رفتارها هستند و الگو‌پذیری‌شان قوی است. از این رو در میدان «تهاجم فرهنگی»، آسیب‌پذیرترند. بنابراین، یک مربی آگاه و در صحنه باید هم مرزهای آسیب‌پذیری و میدان‌های هجوم و اشکال گوناگون تهاجم را بشناسد، و هم فنون دفاعی در این عرصه را بداند، تا بتواند نسل آینده‌ساز را که در معرض این شبیخون قرار دارد، نجات دهد و از گردنه‌های صعب‌العبور، عبور دهد.

گرچه شیوه‌های کار به صورت سنتی را نفی نمی‌کنیم، ولی تلاش و حضور و اثر‌گذاری در میدان‌های جدیدتر و اثرگذارتر مورد انتظار است و برای این کار، «شناخت زمان» لازم است، تا به تناسب این شناخت، آمادگی برای اقدام مناسب هم وجود داشته باشد.

امیرمؤمنان: می‌فرماید:

«مَنْ عَرَفَ الْأَیَّامَ لَمْ یَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَاد» (۱)

هرکس زمان‌شناس باشد، از آمادگی غافل نمی‌شود.

  1. در نقش تک‌تیرانداز

در جبهه نظامی گاهی یک تک‌تیرانداز، در هدف‌گیری یک دشمن قوی یا از کار انداختن یک سلاح کشنده و خاموش کردن آتش تیربار دشمن، در حدّ یک گردان یا بیشتر می‌تواند اثرگذار باشد. سپاه مدافع، هم نیروهای رزمنده عادی می‌خواهد، هم تک تیرانداز و آرپی‌جی‌زن و تخریب‌چی و… .

یک مربی می‌تواند نقش تک‌تیرانداز را هم ایفا کند.

تک‌تیرانداز، هم باید خودش مسلح باشد، هم مهارت به کارگیری سلاح را داشته باشد، هم از تمرین و ورزیدگی لازم برخوردار باشد، هم جبهه مخالف و محل حضور و نوع سلاح و محل تیراندازی و تهاجم را بشناسد و هم افزون بر همه این‌ها، دقیق و زمان‌شناس باشد. تا در لحظه حساس، با هدف‌گیری دقیق، بتواند دشمن را از پای درآورد و خودی را مصونیت بخشد.

مربی تک‌تیرانداز هم، باید مجهز به روش‌های تأثیرگذاری بر نیروهای تحت تربیت و خنثی‌سازی نقش تخریبی دشمن باشد و مرزهای رخنه و هجوم را بشناسد. مربی زمان‌شناس، با ارزیابی موقعیت مناسب، اقدام لازم را انجام می‌دهد، تا کارش بیشترین اثر را داشته باشد.

عملِ فرهنگی پیش از موعد، هدر می‌رود.

عمل فرهنگی و تربیتی پس از گذشت فرصت مناسب هم، بی‌اثر است.

آن چه بعضی در مورد «عمل صالح» گفته‌اند (عملی خوب و اثرگذار، به موقع و مناسب با نیاز)، در کار تربیتی یک مربی هم مصداق می‌یابد. و اگر گاهی بهترین دفاع، «هجوم به موقع» است، مربی هم باید از این شیوه بتواند استفاده کند.

  1. شیوه‌های ابتکاری

در یک تقسیم‌بندی، می‌توان انسان‌ها، از جمله مربیان را به سه قسمت تقسیم کرد:

الف: عقب‌تر از زمان

ب: معاصر زمان

ج: جلوتر از زمان

افراد عقب‌تر از زمان، هم از درک نیازها، شاخصه‌ها و تحولات عصر خویش غافل و عقب هستند، هم روش‌های عملی آنان، متناسب با اعصار و قرون گذشته است؛ نه امروزی. از این رو تأثیر آنان بر جامعه و مخاطبان در امور فرهنگی و تبلیغی اندک است.

افراد معاصر با زمان، آنان‌اند که شرایط عصر خویش را می‌شناسد و متناسب با آن عمل می‌کنند. در روایات است کسی که زمان‌شناس باشد، مورد هجوم شبهات و امور گمراه کننده قرار نمی‌گیرد. (۲)

عالم به زمان بودن، یا به تعبیر دیگر، «فرزند زمان خویش» بودن، نشانه خود آگاهی اجتماعی انسان است و او را از فریب‌ها و غفلت‌ها و عقب‌ماندگی‌ها حفظ می‌کند.

افراد جلوتر از زمان، آنان‌اند که با نبوغ و فهم قوی و آینده‌نگری که دارند، فراتر از زمان خودشان را هم درک می‌کنند، برای آینده فکر می‌کنند و برنامه می‌ریزند، نیرو تربیت می‌کنند و کادر می‌سازند.

وقتی این پیشگامی و فراتر از زمان حاضر بودن، در دشمنان و نقشه‌های آنان است، چرا در خودی و نیروهای متعهد و مربیان نباشد که نیروهای شایسته برای زمان آینده تربیت کنند؟

شیوه‌های ابتکاری در تعلیم و تربیت، از کسانی برمی‌آید که زمان‌شناس باشند، حتی جلوتر از عصر خویش باشند و آینده را هم ببینند و به جای حالتِ تدافعی نسبت به آسیب‌ها و خطرها، حالت تهاجمی داشته باشند و میدان را در اختیار بگیرند. نه آن که همیشه تدافعی و عکس‌العملی کار کنند.

  1. خوراک فکری آماده

در شرایط نیاز و گرسنگی یک جمع، برنده کسی است که غذای حاضر و بسته‌بندی شده و جذاب و خوشمزه داشته باشد.

امروز، افکار ذهن‌های نوجوانان و جوانان، آماده پذیرش است. غفلت یا عجز ما در پاسخگویی به نیازهای‌شان و اشباع گرسنگی‌شان، میدان را در اختیار دیگران می‌گذارد. اگر خوراک آماده و جذاب برای آنان نداشته باشیم، فیلم، رمان، مجله، کلاس، سینما، کانون و… را دیگران، با جهت‌گیری‌های خاص برای نسل تشنه و گرسنه امروز فراهم می‌کنند و در این رقابت برنده می‌شوند.

برای جوانان‌مان چه داریم که بدهیم؟ کدام کتاب‌های خوب و اثرگذار را می‌شناسیم تا معرفی کنیم؟ کدام سایت و برنامه را در فضای مجازی می‌شناسیم که معرفی کنیم تا در پی سایت‌های انحرافی نروند؟ کدام جلسه پرمحتوا و پرجاذبه را می‌توانیم جایگزین جلسه‌های بدآموز و معاشرت‌های مخرب قرار دهیم؟ امروز، «عصر ساندویچ» است؛ یعنی غذاهای خوشمزه، حاضر و آماده که تهیه کردن و مصرفش هم آسان باشد. در فراورده‌های فکری و فرهنگی هم باید به این نکته توجه داشت.

  1. همدلی و همزبانی

شناخت روحیات دانش‌آموزان و جوانان، نقش اساسی در ارتباط با آنان دارد. درک جهان درونی آنان و خواسته‌ها، دغدغه‌ها و علاقه‌های مخاطبان جوان، باید مربی را به «همدلی» و «همزبانی» با آ‌نان بکشد. نه این که مربی هم هم‌رنگ آنان و هم‌مسیر با خواسته‌های جوانانه آنان گردد، بلکه با داشتن روحیه منعطف و همراه، آنان را به راه خود بکشاند، به زبان آنان حرف بزند، از تحمیل و فشار و برتری‌جویی بپرهیزد، به آنان شخصیت دهد و حس نشان دادن خود را که در جوانان است، ارضاء کند.

بهره‌مندی از هنر همدلی و همزبانی، در هر کس باشد، او را در رسیدن به اهدافش موفق‌تر می‌سازد؛ چه در معلم و مربی، چه در یک مدیر و مسئول، چه یک فرمانده و رئیس، چه در یک روحانی و پیش‌نماز، چه در یک پدر و مادر در محیط خانواده، چه در یک فیلم‌ساز و برنامه‌ساز در صدا و سیما نسبت به بینندگان و شنوندگان.

  1. تربیت با عمل

بارها سخن از نقش الگو و اثرگذاری عملی یک سرمشق، به میان آمده است.

اگر گفته‌اند: تأثیر عمل یک نفر بر هزار نفر، بیش از تأثیر حرف هزار نفر بر یک نفر است(۳) سخن حقی است. مربی باید با «زبان عمل» با دیگران حرف بزند، زبانی که نیازمند ترجمه نیست و همه آن را می‌فهمند و بر مبنای آن قضاوت می‌کنند.

روزی مردی از بلخ، مهمان حضرت رضا: در خراسان بود. دید که حضرت بر سر سفره‌ای نشسته که همه خدمت‌کاران و سیاهان و خادمان هم بر آن نشسته‌اند. گفت:‌ آیا بهتر نبود برای آنان سفره جدایی می‌انداختی؟ امام رضا: فرمود: خیر، مگر نه این که خدا یکی است و پدر و مادر همه ما نیز یکی است و امتیاز هم بر اساس تقوا و پرهیزکاری است و جزا هم به تناسب اعمال است؟ (۴)

این یک نمونه از صدها نمونه رفتار پیشوایان دین در ارج نهادن به انسان و آموزش عملی و رفتاری فضایل اخلاقی است. عمیق‌ترین و پایدارترین تأثیرپذیری را، دانش‌آموزان از رفتار مربیان می‌توانند داشته باشند. مربی باید تجسم عینی حرف‌هایش باشد، تا اثرگذار باشد. از میان‌ ده‌ها و صدها حدیث نورانی که در این زمینه است، تنها به یکی اشاره می‌شود. امیرمؤمنان: فرمود:

«إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَهٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَهٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا؛(۵) به خدا سوگند، من هرگز شما را به طاعتی فرا نمی‌خوانم، مگر آن که پیش از شما خودم به آن عمل می‌کنم و شما را از گناهی نهی نمی‌کنم، مگر آن که پیش از شما خودم از آن دست می‌کشم».

جای این «تربیت عملی» خالی است.

  1. کشف استعدادها

از هنرهای دیگرِ مربی آن است که استعدادهای افراد را بشناسد و کشف و استخراج کند. در میان دانش‌آموزان هم‌چنان که استعدادهایی در زمینه شعر، داستان، بازیگری، نویسندگی، نقاشی، هنر و… وجود دارد و مربی با شناختن آن‌ها و فراهم کردن زمینه رشد، عناصری سودمند تربیت می‌کند و به جامعه ادبی و هنری تحویل می‌دهد. در عرصه‌های معنوی و انسانی و فکری هم نبوغ‌ها و استعدادهایی وجود دارد که مربی باید برای تبدیل آن‌ها از قوه به فعل و از استعداد به بازدهی تلاش کند.

رها کردن استعدادها، به تدریج موجب خاموشی و رکود و زوال آن‌ها می‌شود. به کارگیری آن‌ها نیز موجب رشد می‌گردد.

بوعلی سینا گفته است: استعدادهای انسان‌ها مثل آبی است که در تهِ چاه است، اگر با طناب و سطل، آن آب را از ته چاه بکشیم، از منابع زیرزمینی آب، دوباره آب می‌جوشد و چاه، پرآب‌تر می‌شود. ولی اگر از چاه آبی مدتی آب نکشند. همان آب هم می‌خشکد و منفذهای جریان آب را گل و لای می‌بندد.

اگر در یک دانش‌آموز، استعداد سخنرانی، مدیریت، اردوداری، هیأت‌گردانی، جمع‌آوری کمک‌های مردمی، تشویق دیگران به همکاری و همیاری، وحدت‌آفرینی، محور شدن برای وفاق و همدلی، کسب محبوبیت با رفتارهای خوب، جذب دیگران به مسجد و نماز و راه‌پیمایی و… وجود دارد، باید این میدان را برای او باز گذاشت تا در این عرصه بدرخشد و شکوفا شود.

خلاصه سخن آن که «هنر تربیت» هم ذوق و دانش می‌خواهد، هم همت گماشتن و بذرافشانی و باغبانی کردن، هم صبر و حوصله تا به ثمر نشستن نهال، هم از مال و جان و عمر و توان، مایه گذاشتن و ایثار کردن، تا دیگران برویند و ببالند و مربی، ثمره مجاهدت تربیتی و انسان‌سازانه خود را به تماشا بنشیند و خستگی‌هایش از تن برون رود.

پی‌نوشت

(۱) غرر الحکم، ح ۸۹۴۲ (چاپ دانشگاه تهران).

(۲) امام صادق:: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ»؛ تحف‌العقول، ص ۳۵۶٫

(۳) تفسیر کبیر، فخر رازی، ج ۳، ص ۴۸٫

(۴) موسوعه سیره اهل البیت، باقر شریف القرشی، ج ۳۰، ص ۴۹٫

(۵) نهج‌البلاغه، خ ۱۷۵٫

دکمه بازگشت به بالا