هنری که فراگیر می‌شود

سید مهدی موسوی

آشنایی با روش تحلیل سیاسی (۲)                                                                   

مراحل تحلیل سیاسی

فرایند ذهنی و تلاش فکری تحلیل سیاسی را می‌توان در سه مرحلۀ کلی ذیل ارائه نمود، که هر یک از این مراحل خود دارای مراحل و روش‌های جزئی‌تر هستند. در ادامۀ این نوشتار، به تبیین هر یک از این مراحل می‌پردازیم:

  1. دریافت تصویری از پدیده سیاسی؛ ۲٫ تحلیل محتوایی آن؛ ۳٫ سنجش و ارزش یابی آن.

 

مرحلۀ اول: تصویر سازی پدیده سیاسی

مرحلۀ اول و رکن ابتدایی در تحلیل هر پدیده‌، این است که با آن پدیده، ارتباط برقرار شود و پس از تحلیل مفهومی و شناخت جایگاه آن در میان معرفت‌های بشری، نسبت به آن اطلاعات کافی صحیح به دست آورد. از این‌رو این مرحله، خود دارای چهار مرحله است:

  1. طرح مسأله و ارتباط اولیه با موضوع

به این معنی که یک تحلیل‌گر سیاسی، ابتدا باید بتواند با یک مسأله ارتباط برقرار کند و این برقراری ارتباط، محصول حساسیت و توجه او به مسائل پیرامون خود است، و الا اگر کسی دارای این حساسیت و توجه خاطر نباشد، هیچ‌گاه به مقولۀ تحلیل نخواهد پرداخت.

مقام معظم رهبری با اشاره به این خصوصیت مهم جوان، می‌فرمایند:

«آن جوانی که به سرنوشت کشور نیندیشد و حوادث و خصومت‌هایی را که نسبت به کشورش در دنیا سازماندهی می‌شود، نبیند و نسبت به آن‌ها نجوشد و نخروشد، آن جوان لایق این نیست که نام جوانِ شهروندِ یک ملت انقلابی را روی خودش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشی است که در سختی‌ها، به داد کشور و ملت رسید و آن‌ها را نجات داد.»[۱]

  1. تحلیل مفهومی و تحدید موضوع و تشخیص جایگاه آن مسأله در میان معرفت‌های بشری

پس از ارتباط با موضوع، باید آن پدیدۀ خاص شناخته شده و چیستی آن و جایگاه آن درک شود، تا ارتباط صحیح با آن برقرار گردد. از این‌رو، باید با بازشناسی مفاد آن، از ابهامات و تیرگی‌های صورت مسأله زدود، تا خود را واضح و متمایز به ما نشان دهد.

  1. کسب اطلاعات بیشتر از جوانب مختلف آن مسأله

برای هر تحلیل‌گر سیاسی، دست‌یابی به اطلاعات صحیح مربوط به پدیدۀ سیاسی که قصد تحلیل آن را دارد، بسیار حائز اهمیت است. بنابراین، قبل از هرگونه تجزیه و تحلیل یک خبر، لازم است اطلاعات کامل و دقیق‌تری در مورد همان خبر به‌دست آوریم. «اطلاعات، به مجموعۀ مفاهیم و یا داده‌هایی گفته می‌شود که پیش از وقوع یک رویداد، توسط تحلیل‌گر سیاسی مورد شناسایی، گردآوری، دسته‌بندی و ارزیابی قرارگرفته‌اند، تا در متن تفسیر یا تحلیل در جای مناسب مورد استفاده قرار گیرند.»

این اطلاعات به روش‌های مختلفی به‌دست می‌آید که از جملۀ آن‌ها، مشاهدۀ پدیده‌های سیاسی، اخبار و گزارش‌های خبری، مصاحبه با سیاسیون و بررسی اسناد و مدارک سیاسی است. از این‌رو، در جمع‌آوری این اطلاعات باید به شیوه و روش کسب آن‌ها توجه نمود و با استفاده از شیوۀ صحیح به جمع‌آوری اطلاعات پرداخت.

  1. شناخت صدق و کذب اخبار و اطلاعات

پس از کسب اطلاعات از هر منبعی به هر وسیله‌ای، تحلیل‌گر باید شناخت دقیقی نسبت به ماهیت اطلاعات به‌دست آمده، داشته باشد؛ یعنی باید با معیارهای شناخت و به‌دست آوردن اطلاعات، آشنا باشد، تا زمینه برای تجزیه و تحلیل آن اطلاعات فراهم شود. برای پی بردن به ماهیت اطلاعات و شناخت جزئیات آن، هر تحلیل‌گر سیاسی لازم است به سؤالات اساسی ذیل پاسخ دهد:

سؤال اول: منشأ اطلاعات کدام است؟ یعنی نحوۀ به‌دست آوردن اطلاعات از چه طریق بوده است؟

سؤال دوم: منبع اطلاعات چیست یا کیست و تا چه حد معتبر است؟

سؤال سوم: وابستگی منبع اطلاعات به کدام جریان فکری یا جناح حاکمیت است؟

چون وقتی خبر یک تحلیل سیاسی غلط باشد، بدون شک تحلیل آن خبر هم ناصحیح است، زیرا امکان ندارد پس از اثبات کذب بودن یک خبر، تحلیل آن خبر درست باشد. قرآن کریم می‌فرماید:

«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لایُغْنِی مِنْ الْحَقِّ شَیْئاً؛[۲] و آنان را به این کار هیچ آگاهی و معرفت نیست. [آنان] فقط از گمان پیروی می‌کنند، و بی تردید گمان [انسان را] برای دریافت حق، هیچ سودی نمی‌دهد».

«یَا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنْ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاتَجَسَّسُوا وَلایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛[۳] ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان‌ها [در حقّ مردم] بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان‌ها گناه است، و [در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحص و پی جویی نکنید، و از یکدیگر غیبت ننمایید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ بی تردید [از این کار] نفرت دارید، و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است».

 علاوه بر این، وقتی اطلاعات مربوط به یک رویداد، غلط ارائه شده باشد، به‌طور قطع تحلیل همان رویداد نیز اشتباه خواهد بود.

«وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ و َیَتَّخِذَ‌ها هُزُواً أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ؛[۴] و برخی از مردم اند که افسانه‌های بیهوده و سخنان یاوه و سرگرم کننده را می‌خرند تا از روی نادانی و بی دانشی [مردم را] از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره بگیرند؛ اینانند که برای آنان عذابی خوار کننده خواهد بود».

همچنان که اگر یک تحلیل‌گر سیاسی نتواند بین خبر و اطلاعات موجود دربارۀ آن رویداد در حافظه یا بایگانی شخصی خود ارتباط دقیقی با نقطه‌نظر خود برقرار کند، بدون شک تحلیل او دچار مشکل اساسی می‌شود. دشوارترین بخش شناخت ماهیت اطلاعات، قضاوت دربارۀ اعتبار منبع اطلاعات به‌دست آمده است. بنابراین، تحلیل‌گر سیاسی سعی می‌کند در تحلیل خود، اطلاعاتی را دربارۀ رویداد اتفاق افتاده ارائه کند که در نهایت به اثبات دیدگاه تحلیل‌گر سیاسی کمک نماید. این مهم از طریق شناسایی منشأ کسب اطلاعات، شناخت منبع اطلاعات و اعتبار آن و شناخت گرایش‌های سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی منبع انتشار اطلاعات، حاصل می‌شود. در واقع، اگر این مراحل به‌طور کامل انجام شده باشد، کار تحلیل‌گر در مرحلۀ ارزیابی اطلاعات، ساده‌تر خواهد بود.

«یَا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ؛[۵] ای اهل ایمان! اگر فاسقی خبری برایتان آورد، خبرش را بررسی و تحقیق کنید تا مبادا از روی ناآگاهی، گروهی را آسیب و گزند رسانید و بر کرده خود پشیمان شوید».

  1. تطبیق اطلاعات و یافتن ارتباط میان اطلاعات یا پدیده‌های همسو

در بسیاری از موارد، اطلاعاتی که به‌دست آورده‌ایم، از طریق چند منبع مختلف بوده که ممکن است موجب تکمیل یا نقض یکدیگر شوند. از این‌رو، تحلیل‌گر باید به طبقه‌بندی اطلاعات بر اساس ملاک‌های منشأ کسب آن منبع اطلاعات و اعتبار آن و گرایش‌های حاکم بر اطلاعات و تطبیق آن‌ها با هم بپردازد. برقراری رابطه بین پدیدۀ مورد تحلیل با معلومات و اطلاعات دیگر در مورد آن حادثه و یا ربط دادن امور مجهول دربارۀ یک خبر به اموری که قطعی و معلوم هستند، به منظور رسیدن به تحلیل یا تفسیر همان پدیده یا خبر، می‌تواند نواقص هر یک را تکمیل کرده و جوانب مخفی مسأله را روشن کند.

ارتباط در یک تحلیل سیاسی از راه‌های گوناگونی برقرار می‌شود که مهم ترین آن‌ها عبارتند از:

الف. ارتباط خبر با اطلاعات قبلی تحلیل‌گر (ارتباط نقلی)؛

ب. ارتباط بین معلومات قبلی تحلیل‌گر با مجهولات او (ارتباط عقلی)؛

ج. ارتباط بین یک خبر یا پدیدۀ سیاسی با سایر اخبار و پدیده‌های سیاسی دیگر؛

د. ارتباط بین یک خبر با فرضیۀ موجود در ذهن تحلیل‌گر سیاسی؛

ه. برقراری ارتباط بین یک خبر با نظرات شناخته‌شده در علم سیاست.

برای برقراری یک ارتباط صحیح، باید به عوامل مختلف از جمله وحدت موضوعی، تاریخی، منطقی و استدلال توجه کرد. علاوه بر این، شناسایی نوع ارتباط می‌تواند به برقراری ارتباط صحیح بین دو یا چند پدیدۀ سیاسی در تحلیل کمک کند. تحلیل‌گر سیاسی می‌تواند با توجه به تفاوت‌هایی که بین ارتباط آشکار با پنهان وجود دارد. فرق ارتباط مستقیم با غیر مستقیم را بشناسد و بداند که چگونه می‌توان با کشف اشتراکات عقیدتی و تاریخی در مکان‌ها و زمان‌های یکسان، به برقراری ارتباط صحیح بین دو یا چند پدیدۀ سیاسی رسید. عوامل مؤثر در برقراری ارتباط عبارتند از: ۱٫ وحدت موضوع؛ ۲٫ اشتراک تاریخی؛ ۳٫ اشتراک زمانی؛ ۴٫ اشتراک مکانی.[۶]

مرحلۀ دوم: تحلیل محتوایی

بیشترین نقش را در تحلیل سیاسی، تحلیل محتوا داشته و اندیشۀ تحلیل‌گر نیز بیشترین نقش را در تحلیل محتوایی دارد. در تحلیل محتوا، تحلیل‌گر به دنبال تشریح عینی و توصیف ابعاد مختلف پدیدۀ سیاسی و برجسته ساختن محور‌ها و خطوط اصلی آن است، تا با فرو رفتن در اعماق پدیده‌ها، به مشاهدۀ پیوستگی و همبستگی‌های آن بپردازند.

در این مرحله است که تحلیل‌گر می‌کوشد با تجزیه و تحلیل و شناسایی و تقسیم اجزای درونی پدیده و تحلیل شرایط بیرونی تأثیرگذار بر آن، به اعماق پدیدۀ سیاسی یا رفتار کنش‌گر سیاسی راه یابد و در آن کندوکاو کرده و در نهایت، در ورای ظواهر، به زوایای درونی و علل وقوع آن پی ببرد.[۷] باید توجه داشت هدف اصلی از تجزیۀ پدیده‌های سیاسی، این است که دیدگاه تازه‌ای دربارۀ آن پدیده‌ها و نیز جزئیات بیشتری دربارۀ آن‌ها ارائه شود.

الف. تجزیه و تحلیل بر اساس اجزای درونی

در این روش، تحلیل‌گر سیاسی می‌کوشد با شناخت دقیق اجزای درونی و عوامل به وجود آورنده یا تشکیل دهندۀ یک پدیدۀ سیاسی، آن‌ها را شناسایی کند.

  1. تحلیل ساختار منطقی و زبانی پدیده و اخبار مربوط

هر خبر و گزاره‌ای، علاوه بر ساختار نحوی، ساختار منطقی هم دارد. اموری همچون «کلی یا جزئی»، «حملی یا شرطی و یا فصلی»، «موجبه یا سالبه»، نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در فهم و درک محتوای یک خبر دارد که عدم توجه به آن‌ها، مسیر تحلیل را تغییر می‌دهد. همچنین ساختار زبانی همچون «توصیفی یا ارزشی»، «حقیقی یا استعاری و نمادین»، «تجربی یا فلسفی» نیز در فهم متکلم یا ایهام تناقض، تأثیرگذار است. از این‌رو، در تحلیل سیاسی باید به نوع گفتار کنش‌گر سیاسی یا کیفیت گزارۀ خبری از این حیث توجه ویژه نمود، تا قلمرو گفتار یا پدیدۀ سیاسی شناخته شود.

  1. تحلیل مبانی معرفتی

رهیافت تحلیلی، علاوه بر ساختار منطقی و زبانی، به جزء سازندۀ دیگر یک پدیده نیز توجه می‌کند، که عبارت از توجه به مبانی نظری و معرفتی یک نظریه یا پدیده سیاسی است. هر نظریه یا پدیده سیاسی بر مقدمات و مبانی مختلفی استوار است. تحلیل مبادی و مبانی، یکی از راه‌های مهم و نقد یک پدیده است. رفتار سیاسی یک نظام یا سیاستمدار، برخاسته از نوع نگرش او به هستی، جامعه و انسان است و این مباحث، تأثیر مستقیم و مهمی بر اندیشه و رفتار سیاسی آن‌ها بر جای می‌نهد. بنابراین، برای شناخت و تحلیل یک پدیدۀ سیاسی و اجتماعی، شناخت زیرساخت‌های آن، نقشی اساسی و محوری را به خود اختصاص می‌دهد.

  1. تحلیل آثار و لوازم منطقی

هر پدیدۀ سیاسی، دارای آثار و لوازم آشکار و مخفی است. این آثار و لوازم گاه به سرعت خود را نشان می‌دهد و در جامعه تأثیر می‌گذارد و گاه تأثیر آن بلندمدت است و در آینده خود را نشان خواهد داد. از این‌رو، تحلیل‌گر سیاسی در تحلیل یک پدیده باید به لوازم آشکار و مخفی آن توجه داشته باشد و آن‌ها را شناسایی نماید.

ب. تجزیه و تحلیل براساس شرایط بیرونی

در این روش، تحلیل‌گر سیاسی به جای آن که به اجزا و عوامل تشکیل دهندۀ پدیدۀ سیاسی توجه کند، به شرایط مؤثر بر اجزای آن توجه می‌نماید؛ چون یک پدیدۀ سیاسی نمی‌تواند بی‌تأثیر از سایر پدیده‌های سیاسی‌ مرتبط با خود باشد. پدیده‌های سیاسی مختلف بر یکدیگر اثر می‌گذارند و تجزیه مفاهیم مربوط به پدیده‌های سیاسی، صرفاً در ذهن تحلیل‌گر سیاسی برای بیان و تشریح منطقی پدیده‌های پیچیده انجام می‌شود. در این قسمت، تحلیل‌گر به کشف ارتباطات احتمالی بین عوامل بیرونی و درونی پدیده سیاسی و میزان ارتباط و تأثیرگذاری سایر پدیده‌های سیاسی بر اجزای تشکیل دهندۀ آن می‌پردازد.

  1. در تجزیۀ یک پدیدۀ سیاسی بر اثر عوامل موضوعی، می‌توان متناسب با موضوع آن پدیده، تجزیه را بر اساس مؤلفه‌های کلی چون شرایط و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قومی، زبانی، ملی، نظامی، امنیتی و تاریخی انجام داد.
  2. شرایط روحی و شخصیت کنش‌گر سیاسی در حین وقوع پدیدۀ سیاسی نیز از دیگر عوامل مؤثر بر شکل‌گیری یک پدیده است، که تحلیل‌گر سیاسی باید بدان توجه داشته باشد.

مرحلۀ سوم: سنجش و ارزش‌یابی

  1. احتمال‌پردازی و فرضیه‌سازی

برای آن که بتوانیم تحلیل صحیحی از تحولات جاری و یا آیندۀ یک پدیدۀ سیاسی ارائه دهیم، لازم است از تئوری احتمالات و فرضیه‌پردازی استفاده کنیم. احتمال‌پردازی یعنی در نظر گرفتن همۀ احتمال‌های ممکن‌الوقوع در مورد تحولات مربوط به یک پدیدۀ سیاسی. به عبارت دیگر، در زمانی که تحلیل‌گر در ذهن خود تلاش می‌کند برای پرسش‌های اصلی خود دربارۀ دلایل به‌وجود آمدن یک رویداد و تأثیرات آن بر تحولات آتی و میزان تأثیرپذیری همان رویداد از سایر تحولات جاری، پاسخ‌های مناسب را پیدا کند؛ به احتمال‌پردازی مبادرت می‌نماید. اما تحلیل‌گر سیاسی به منظور ارائۀ احتمالات پردازش شده در تحلیل سیاسی خود برای مخاطبان، ناچار به فرضیه‌سازی بر اساس همان احتمالاتی است که در ذهن خود پردازش کرده است. این احتمالات باید مبتنی بر بررسی تمام دلایلی که منجر به وقوع یک رویداد شده و یا عواملی که بر ایجاد و یا تداوم آن تأثیر گذاشته و یا خواهد گذاشت، برای پیش‌بینی‌های آینده، مورد توجه قرار ‌گیرند.

بنابراین، باید توجه داشت شناخت نظریۀ احتمالات به تحلیل‌گر سیاسی در دو جنبه کمک می‌کند: اوّل، برای احتمال پردازی در ارتباط با تمامی جوانب پدیدۀ مورد نظر در ذهن تحلیل‌گر و دوم دربارۀ فرضیه‌سازی دربارۀ دلایل وقوع یک حادثه یا یک پدیده و تأثیراتی که سایر عوامل بر آن پدیده داشته یا خواهند داشت. علاوه بر این، شناخت قوانین احتمالات به تحلیل‌گر کمک می‌کند دربارۀ تأیید یا تکذیب یک خبر و همچنین در ارتباط دادن یک خبر به اخبار مرتبط با آن با دقت بیشتری عمل کند.

در مرحلۀ بعد از احتمال‌پردازی، تحلیل‌گر بر اساس همان احتمالات پردازش شده، فرضیه‌های خود را خلق می‌کند و در قالب نوشته ویا بیان مطرح می‌سازد؛ یعنی به‌طور کلی برای احتمال‌پردازی، یک تحلیل‌گر سیاسی باید تمام توان ذهنی و عینی خود را به‌کار بگیرد تا در‌بارۀ چرایی‌ها و چگونگی‌های یک رویداد و یا یک پدیدۀ سیاسی در ذهن خود پاسخ‌های مناسب را پیدا کند.

پس از آن که پاسخ‌های مناسب به دست آمد، روند فرضیه‌سازی آغاز می‌شود؛ یعنی می‌توان احتمال‌های گوناگونی را در ذهن تحلیل‌گر سیاسی در نظر گرفت؛ اما همۀ آن‌ها به فرضیه‌سازی تبدیل نمی‌شوند، بلکه تنها آن دسته از احتمالاتی که دلایل آن‌ها در ذهن تحلیل‌گر متقن شده و یا پاسخ مناسب برای سئوالات احتمالی پیدا کرده است، به فرضیه‌سازی تبدیل خواهند شد. احتمال‌پردازی و فرضیه‌سازی باید مبتنی بر این اصول باشد: واقع‌بینی، موضوع‌شناسی، تفکیک هدف از نتیجه، تشخیص صحیح علت و معلول و خالی بودن ذهن تحلیل‌گر از باورهای غلط.

بنابراین، استفادۀ صحیح از نظریۀ احتمالات و قوانین عمومی منطق دربارۀ شیوه‌های استدلال صحیح، ما را قادر می‌سازد که به دلایل وقوع یک رویداد بیشتر آگاه شویم و بتوانیم احتمالات و فرضیه‌های مختلف را در مورد چرایی‌ها و چگونگی‌های مربوط به یک پدیدۀ سیاسی حدس بزنیم و احتمالاً پیش‌بینی‌های صحیحی در مورد تحولات آتی همان پدیده ارائه کنیم.

برای آن که یک تحلیل‌گر سیاسی بتواند از تئوری احتمالات استفاده کند، لازم است با قوانین عمومی «منطق» آشنا باشد. قوانین عمومی منطق به ما می‌آموزد که چگونه صحیح فکر کنیم و از معلومات خود برای کشف مجهولاتمان استفاده نماییم. پیش‌بینی در تحلیل سیاسی، زمانی علمی و دقیق است که اولاً مبتنی بر واقعیت‌های موجود باشد و ثانیاً از روش‌های مناسب برای شناخت تحولات آینده استفاده شود.

برای آن که بتوانیم فرضیه‌های صحیحی همراه با احتمالات مربوطه ارائه کنیم، باید همۀ فرض‌ها و احتمال‌های ممکن را بررسی نمائیم و نیز به شرایط تاریخی و زمانی و مکانی توجه کافی داشته باشیم. برای پیش‌بینی تحولات آتی، تحلیل‌گر سیاسی یا باید از تجربه‌های تاریخی گذشته که تکرارپذیر هستند، در تحلیل خود استفاده کند، یا فرضیه‌های موجود در علوم سیاسی در مورد شناخت روند تحولات یک پدیدۀ سیاسی را به‌کار گیرد.[۸] از این‌رو، دانستن تاریخ و تحولات سیاسی ـ اجتماعی جوامع و اطلاع از مباحث علوم سیاسی در حد مقدور، امری لازم و اساسی است.

  1. استدلال

تحلیل‌گر سعی می‌کند بر اساس اطلاعات و معلومات خود به سؤال‌های اساسی که دربارۀ هر پدیدۀ سیاسی مطرح می‌شود، پاسخ دهد. این سؤال‌ها همان مجهولاتی است که باید تلاش کرد تا پاسخ آن‌ها را از روش‌های صحیح به‌دست آورد. به‌طور کلی در تحلیل سیاسی، هر تحلیل‌گر سعی دارد برای اثبات دیدگاه‌های خود در‌بارۀ یک رویداد، از طریق تنظیم و تألیف یک سلسله قضایای منطقی به سؤالاتی که در اذهان عمومی مطرح شده است، پاسخ دقیق ارائه کند و یا در مواردی با برقرار کردن ارتباط منطقی بین چند قضیۀ مرتبط با موضوع آن رویداد، نتیجۀ مورد نظر خود را به ذهن مخاطب القا نماید.

در تحلیل سیاسی، سه نوع استدلال ـ یعنی استدلال قیاسی، استدلال استقرائی و استدلال تمثیلی کاربرد وسیعی دارد که تحلیل‌گر سیاسی باید هر سه نوع آن‌ها را با توجه به چگونگی اکتساب و میزان یقین‌آوری آن‌ها از کتب منطقی بیاموزد، تا بتواند با استدلال به جمع‌بندی و ارزش‌یابی تحلیل خود از پدیده‌های سیاسی دست پیدا کند.

 

 

خاتمه

در خاتمه با توجه به عنایت مقام معظم رهبری به مقولۀ آگاهی سیاسی جامعه، نکات راه‌گشایی از سخنان ایشان بیان می‌کنیم. ایشان خطاب به جوانان می‌فرمایند:

«برای حرکت و قدم و خیر بعدی، به فکر باشید و زمینۀ ذهنی آماده کنید. این انقلاب باید دائماً حرکت کند و حرکتش هم، با این مردم است.»[۹]

«امروز شما جوانان وظیفه دارید انقلاب را با همۀ وجود، تا اعماق جانتان نفوذ و رسوخ بدهید و مفهوم انقلاب و مبانی فکری آن را از بن دندان درک کنید و برای هنگامی که این ملت بدان احتیاج دارد و در صحنه مبارزه می‌کند، آن را در خود ذخیره کنید. صحنۀ اول، صحنه‌ای است که انقلاب را از لحاظ اقتصادی یا نظامی و یا سیاسی تهدید می‌کند، که باید آن ذخیره را برای دفاع از انقلاب و کشورتان – به هرگونه که زمان و موقعیت اقتضا می‌کند – به‌کار ببندید. صحنۀ دوم، صحنۀ سازندگی است. بهترین سازندگان، سازندگان انقلابی‌اند.»[۱۰]

«جوانان عزیز! شما‌ها امیدهای انقلاب و اسلامید. رفتار شما‌ها می‌تواند این مملکت را در جهت شکوفایی، با سرعت به پیش ببرد. وقتی جوان مملکت؛ هوشیارانه، با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیت‌ها حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد.»[۱۱]

«جوان امروز اگر اهل دین، اهل معنویت، معرفت، اندیشیدن و اهل تقوا به این معنا بود – یعنی با محاسبه، با دقت، با اندیشه و با نظر فکر کردن و تصمیم گرفتن و اقدام کردن- آیندۀ مملکت از آن اوست. به عکس اگر جوان مملکت با ولنگاری، با بی‌اعتنایی به اصول و به شعارهای حقیقی دین و انقلاب، با بی‌خبری، با نداشتن تحلیل نسبت به مسائل گوناگون کشور و مسائل جهانی رشد کرد، اگر درس هم بخواند، به نفع کشور تمام نخواهد شد و آیندۀ کشور تضمین نخواهد شد.»[۱۲]

«فرا گرفتن خصلت‌هایی که می‌تواند نسل کنونی را به اعتلا و عظمت برساند؛ مانند: دینداری و دانش‌پژوهی، وجدان کار و انضباط، شجاعت و پاکدامنی و جوانمردی، آگاهی سیاسی و خلوص انقلابی، امانت و محبت و برادری و استقلال و آزادمنشی.»[۱۳]

«شما دانشجویان و دانش‌آموزان و جوانان، برای نسل آینده و دورۀ بعد ما پایه‌های اصلی انقلابید. امروز هم شما در انقلاب تأثیر زیادی دارید، چون جوانید. امروز هم شما در جبهه‌های سیاسی و نظامی و سازندگی و هر جای دیگر که بتوانید حضور داشته باشید، عنصر فعال انقلابید؛ اما فردا شما پایه‌های انقلاب هستید. امروز عناصر مؤثرید؛ ولی فردا ستون‌های انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشه‌‌ها و مبانی فکری و منطقی‌اش به‌درستی بشناسید.»[۱۴]

معرفی چند منبع دربارۀ روش تحلیل سیاسی:

  1. روش تحلیل سیاسی، امیر محمد حاجی یوسفی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۸۲٫
  2. متدلوژی تفسیر سیاسی، احمد جهان بزرگی، تهران، انتشارات مؤسسۀ فرهنگی دانش و اندیشۀ معاصر، ۱۳۷۹٫
  3. شناخت و تحلیل سیاسی، جواد منصوری، تهران، انتشارات شرکت به‌نشر، ۱۳۷۷٫
  4. مبانی دانش تحلیل سیاسی یا متدولوژی پولتیک، علی اکبر مسعودپور، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ـ ارتش جمهوری اسلامی ایران (دفتر سیاسی) تهران، ۱۳۸۴٫
  5. مبانی روش تحلیل سیاسی، اسدالله بادامچیان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴٫

پی‌نوشت:

[۱]. دانشگاه در کلام رهبری، ۴۶٫

.[۲] نجم، ۲۸٫

[۳]. حجرات، ۱۲٫

[۴]. لقمان،۶٫

[۵]. حجرات، ۶٫

[۶]. حسن بهشتی‌پور، پیشین.

[۷]. روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ج۱، ص۲۸۳٫

[۸]. بهشتی‌پور، پیشین.

[۹]. حوزه و روحانیت،ج۲، ص۱۵٫

[۱۰]. دانشگاه در کلام رهبری، ص۴۶٫

[۱۱]. کیهان، ۹/۸/۷۷٫

[۱۲]. کیهان، ۵/۳/۷۸٫

[۱۳]. حدیث ولایت، ج۹، ص۱۸۵٫

[۱۴]. همان.

دکمه بازگشت به بالا