وارثان حقیقی روح‌الله

مهرداد عظیمی

مذهبش به پیروی از خانواده، سنی مالکی و به تازگی خبر پیروزی انقلاب اسلامی را در ایران شنیده است. ابراهیم که آن روزها جوانی بیست و شش ساله است، به همراه سی تن از دانشجویان تصمیم می‌گیرد تا امام را از نزدیک ببیند. گویا این سفر او به تهران با همۀ سفرهایش تفاوت می‌کند.

شنیدن سخنان امام(ره) قلب ابراهیم را با مذهب تشیع گره می‌زند. ابراهیم زکزاکی در حالی به نیجریه باز می‌گردد که بار سنگین تبیین حقایقی را که از زبان امام خمینی(ره) شنیده، بر دوش خود حس می‌کند و همین هم برای او تبعاتی در نیجریه به همراه دارد. بارها به زندان افتاده و طعم سخت شهادت فرزندانش را در زاریا می‌چشد.۱

بعدها حکومت عربستان اعلام می‌کند که شیخ ابراهیم زکزاکی –رهبر شیعیان نیجریه- با الهام از تفکرات امام خمینی توانسته طی بیست سال پس از انقلاب اسلامی، بیست و پنج میلیون نفر را به دین اسلام با مذهب تشیع در آورد.۲

این، تنها یکی از وارثان حقیقی روح‌الله است…

شاید برای شناخت میراث امام و وارثان حقیقی او، باید صفحات تاریخ را کمی به عقب ورق زد؛

داستان از جایی شروع شد که از فراز منبر مسجد مدرسۀ فیضیه، صداهایی شنیده می‌شد که برای غالب مردم ایران تازگی داشت.

ساواک حساس شده بود.

بر هر ظالمی که روزی برای خود ابهتی در مقابل مردم ساخته بود، می‌تاخت.

«سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطه‌طلبان بی‏فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است، نمی‏رسند.»۳

گویا نسیم خوش عطر اسلام ناب محمدی سال ۱۳۴۲ از قم شنیده می‌شد.

حرف‌ها تازه، منطق محکم و عقلانیت در اوج بود و چیزی که گفتمان روح‌الله را از گفتمان دیگران متمایز می‌کرد، پشتوانۀ دینی آن بود و این برای همه عجیب بود؛ چرا که تنها کمتر از سیصد سال از تبرِ تفکرِ سکولارِ نیچه و فروید و مارکس بر کهنه درخت کلیسا در غرب گذشته بود و حالا در ایران، تفکری شکل می‌گرفت که دیانت را عین سیاست می‌دانست و این نه تنها برای متفکران جهان که برای سیاستمداران آمریکایی و اروپایی هم چیز عجیبی بود.

لیبرالیسم غربی رقیب تازه‌ای به نام مردم‌سالاری دینی پیدا کرده بود؛ گفتمانی که اسلامی بود ولی بوی خلافت اموی و عباسی را نمی‌داد؛ گفتمانی که عدالت محور بود اما چیزی از مساوات بلوک شرق را به ارث نبرده بود.

امام روح‌الله کاری کرده بود کارستان؛ تودۀ مردم را با تفکر خود همراه کرده و جریان فکری نابی را احیا کرده بود که سال‌ها از مرز قلم متفکرین اسلامی فراتر نمی‌رفت.

حال که صفحات تاریخ را کمی به جلو ورق می‌زنیم، کمتر از سی سال از پایان حیات مادی احیاگر تفکر اسلام سیاسی می‌گذرد. روح خدا به خدا پیوسته و از جستجوی حیات معنوی روح‌الله در میراث ماندگارش گریزی نیست…

به راستی میراث امام خمینی را در کجا می‌توان جستجو کرد؟

وارثان حقیقی امام چه کسانی هستند؟

گرچه می‌توان مانند برخی سیاستمداران امام را مصادره و به قاب عکس کوچکی از ایشان بر روی میز مدیریت بسنده کرد، اما آیا می‌توان از کنار تفکر اسلام انقلابی، ساده زیستی، استکبار ستیزی، توجه به مستضعفین و ستیز با ظالمان به آسانی گذشت و گسترۀ عالم را از این میراث ماندگار خالی دید؟

بی تردید این گفتمان که خود میراث روایات ائمۀ معصومین(ع) بود، برخلاف تز حکومتی کلیسا و چه بسا برخی از مذاهب اسلامی بر محور عقلانیت و منطق بنا شده بود و همین هم سبب شد تا قلوب آحاد آزادی‌خواهان جهان را به مرور زمان متوجه خود کند و همین توجه کافی بود تا تفکر امام در پهنۀ عالم میان نخبگان و ملت‌های مظلوم جایگاه خود را مستحکم کند.

اساساً مخاطب سیرۀ علمی و عملی امام، قلوب رنجدیدۀ مردم بود نه سیاسیون و حاکمان! از این‌رو رد پای تفکرات امام را ابتدا میان ملت‌ها و نخبگان  باید جستجو کرد و در مرحلۀ بعد، به سوی حاکمان و سیاست‌مداران رفت.

امام برخلاف برخی از رهبران انقلاب‌های مختلف در جهان، تغییر و اصلاح جامعه را ابتدا از سوی تحرک ملت‌ها می‌دید و نه ارتش‌ها و سیاسیون و همین هم تفکر امام را در میان ملت‌ها پایدار کرد؛ تصاویر امام خمینی ابتدا در دست ملت و بعدها بر میز سیاسیون و حاکمان دیده شد.

نتیجۀ این نظام تفکری شیعه را می‌توان در جای جای عالم از کشورهای حوزۀ خلیج فارس تا شاخ آفریقا و از عربستان -مهد مکاتب تند و تیز ِوهابی- تا نیویورک -مهد تفکرات سکولاری- مشاهده نمود.

و این تازه ابتدای ماجرا است…

«ما هدفمان بالاتر از آن است. ملی‌گراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین‌الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا إله إلّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی‌ام! و ای نیروهای مردمی! هرگز از دست دادن موضعی را با تأثر و گرفتن مکانی را با غرور و شادی بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند که تمامی دنیا در مقایسه با آخرت.»۴

میراث امام را در لبنان باید جستجو کرد؛ زمانی که سیدحسن نصرالله -رهبر حزب‌الله لبنان- بیان می‌کند: «از نظر ما امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است. ایشان نماد و سمبل انقلاب علیه طاغوت‌ها، مستکبران و نظام‌های استبدادی است.۵

میراث امام را باید در یمن جستجو کرد؛ زمانی که شهید سیدحسین بدرالدین الحوثی -رهبر جنبش انصارالله یمن- بیان می‌کند: «امام خمینی(ره) امامی متقی و امامی عادل بود و همان‌گونه که در حدیث آمده دعوتش رد کردنی نیست.۶

میراث امام را باید در فرزندان در گهواره‌اش دید؛ در چمران‌ها و باکری‌ها، در آوینی‌ها و همت‌ها، در شهریاری‌ها و احمدی روشن‌ها…

آری! میراث امام را باید در حشدالشعبی عراق، در احمد شاه مسعود افغانی که با الهام از تفکرات امام در مقابل ارتش سرخ و کمونیستی شوروی ایستاد، در شیخ زکزاکی‌ها، در شیخ عیسی قاسم بحرینی و در آیت‌الله نمرها جستجو کرد.۷

تفکرات امام در پی کشور گشایی جغرافیایی نبود و نیازی به گسترش قلمرو نداشت؛ گفتمان امام به پشتوانۀ توان بالقوه ایدئولوژیک خود، راه خود را به اذهان آحاد ملت‌های ستم‌دیده خوب می‌شناخت و این چیزی نبود که بتوان با جنگ و خون‌ریزی و قطعنامه آن را متوقف کرد.

رودخانه، راه خود را به دریا خوب می‌شناسد…

پی‌نوشت‌ها:

(۱) خبرگزاری فارس، شماره خبر: ۱۳۹۵۰۶۰۹۰۰۱۰۹۱٫

(۲) خبرگزاری مشرق، شماره خبر: ۵۴۹۳۹۷٫

(۳) امام خمینی، سیدروح‌الله: «صحیفۀ امام»، ج۱۲، ص۱۴۴.

(۴) همان، ج۲۱، ص۸۸.

(۵) جنبش حزب الله لبنان گذشته و حال، ص۱۷۵.

(۶) خبرگزاری فارس، شماره خبر: ۱۳۹۲۰۳۱۳۰۰۱۴۲۱٫

(۷) انقلاب اسلامی و نهضت‌های اسلامی معاصر، روزنامۀ کیهان، چهارشنبه اول اسفند ۱۳۸۶٫

دکمه بازگشت به بالا