پوپولیسم، عوامگرایی، مردمباوری
۱ـ جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم و معمولاً تحت کنترل رهبر فرمودهاند و شعارهای ضد امپریالیستی. ۲ـ پیشبرد هدفهای سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی توده مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت. ۳ـ بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق و اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید اراده و نیروی مردم و جدا از احزای یا سازمانهای سیاسیئ پیش برده شوند. آیین و سنت سیاسی پوپولیستی در هر کشور دارای شکل ویژهای است. در نهضتهای پوپولیستی معمولاً ائتلاقی آشکار یا ضمنی میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل فشار گوناگون در این نهضتها به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوامفریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند)، تعصب، تکیه به تودههای محروم از خودد بیگانه، نداشتن ایدئولوژی مشخث، اصلاح طلبی، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی، پرو بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادهیای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است. پوپولیسم ممکن است چپ باشد یا راست و یا هیچکدام از اینها نباشد، ولی معمولاً ارتجاعی است و خواهان بازگشت به فضائل دوران گذشته است. پوپولیسم که در کشورهای آمریکای لاتین بیشتر از هر جای دیگر شایع است، میخواهد با جایگزین نمودن مراحل عقب ماندهتر سرمایهداری، آن را از میان بردارد.
معمولاً پوپولیسم در نهایت به عامل در جهت جلوگیری از تعمیق و شعلهور شدن آتش مبارزات تودههای انقلابی علیه نظام سرمایهداری بینالمللی و امپریالیسم تبدیل میشود. اندیشه پوپولیستی ظاهراً نخستین بار در دهه ۱۸۶۰ در بین روشنفکران رادیکال روسیه و به طور مشخص در بین نارودنیکها یا خلقیون به وجود آمد که اعتقاد داشتند رسیه تزاری میتواند بدون گذر از مرحله سرمایهداری، با اتکا به کمونهای دهقانی به سوسیالیسم برسد.