یکی از دغدغههای پدر و مادر، تربیت صحیح فرزندان است. والدین گاهی نسبت به نقش و وظایف خود در قبال فرزندان، آگاهی کافی نداشته و در تربیت ایشان دچار شتابزدگی میشوند. آنان از تربیت سنتی -که خود تحت تأثیر آن بودهاند- کمک میگیرند. جدای از درست یا غلط بودن این نوع تربیت، لازم است والدین با روشهای جدید تربیتی آشنا شوند. شناخت هر چه بیشتر والدین از فرزندان، میتواند کمک خوبی به درک و فهم فرزندان داشته باشد.
پدر و مادر نسبت به فرزندان وظایفی دارند که در صورت کوتاهی از آن، مورد بازخواس
ند. از جمله اینکه برای فرزند خود نام نیکو انتخاب کنند، او را تکریم و نگهداری نمایند، نسبت به او دلسوز بوده و برای رشد جسمی و معنویاش تلاش کنند. رابطۀ عاطفی با فرزند برقرار کرده، به او هدیه داده و دعایش کنند. در محبت به فرزند، معتدل بوده و سطح توانایی او را در نظر بگیرند. استعدادهایش را شناسایی کرده و برای رسیدن به آن استعداد، مسیر روشنی را ترسیم نمایند. اجازۀ انتخاب را از او نگرفته و راهنماییاش کنند. ویژگیهای اخلاقی خوب او را تحسین کرده و برای رشد سجایای اخلاقی او تلاش کنند. سطح و حد انتظاراتش را مشخص کرده و توقعهای بی موردش را گوشزد کنند. در موقعیتهای تصمیمگیری، یاریاش کرده و موعظهاش کنند. دوستان خوبی را به او معرفی کرده و حد و مرز این رابطه را برایش مشخص کنند. به تفریحات سالم و نشاط او توجه کرده و برای سلامت و تربیت بدنی او برنامهریزی نمایند. شیوههای انتقاد از او را شناخته و از تکرار ملالآور و تحقیر او، به خصوص در جمع، پرهیز کنند. قالبهای امر و نهی را دانسته و هر بار متناسب با آن، تذکر دهند. اگر امتیازی به او دادند، از منت گذاشتن و توهین به او پرهیز کنند و… .
عدم درک فاصلۀ زمانی بین فرزند و والدین، میتواند برای هر دو طرف مشکلاتی را به وجود آورد؛ به عنوان مثال فرزند به خاطر قدیمی دانستن والدین، بین خود و آنان، دیوار جدایی نسلی در ذهن ترسیم میکند، یا به به خاطر روحیۀ استقلالطلبی، تنوعطلبی و هیجانی که دارد، تصور میکند که نمیتواند با آنها همراهی کند. او به خاطر عدم توجه به هزینهها و تقسیم مخارج زندگی، نسبت به موارد دلخواه زندگی فردی، اصرار کرده و در صورت تهیه نشدن آن مورد، احساس میکند که نیازهای او درک نمیشود. توجه بیش از اندازه به زندگی سایر دوستان و الگوگیری از آنان -هر چند به غلط- برایش مهمتر از همدلی با پدر و مادر به نظر میرسد. گاهی به خاطر بحران بلوغی که دارد، نمیداند چرا با والدین مخالفت میکند و… .
اگر فرزندان نقش و جایگاه والدین خود را در زندگی بدانند و به وظایف انسانی خود نسبت به والدین آگاه باشند، راحتتر با آنان رابطه برقرار کرده و از تجربیات و نصایح مشفقانۀ آنان بهرهمند میشوند.
لازم است فرزند بداند پدر و مادر، مثل دو باغبان مراقب او هستند؛ سلامت روحی، جسمی و پیشرفت فرزندشان، برای آنان بسیار مهم بوده و تذکری که به او میدهند، از سر دلسوزی است. یک باغبان، شاید گیاهش را به شاخهای، قیّم کند و او را اسیر این شاخۀ خشک کند، ولی برای استواری این گیاه، چارهای جز این ندارد و الا حرکات باد و…، گیاه را از ریشه در میآورد. این باغبان به رشد این گیاه میاندیشد و این گیاه به محدودیتی که دارد. گیاه ناراحت از مراقبت، ولی باغبان خوشحال از رشد صحیح او است.
فرزند باید قدر این نگهداری را بداند و پدر و مادر را هدیهای از طرف خدای متعال به زندگیاش قلمداد کند. او باید تلاش کند تا حقوق آنان را شناخته و با احترام و تکریمی که به آنان دارد، گوشهای از زحماتشان را جبران کند. او باید پدر و مادر را به عنوان یک انسان، که گاهی اشتباه هم میکند، قبول کرده و نسبت به خطای آنان، چشمپوشی کند. برایشان دعا کرده و به خاطر وجودشان، از خداوند متعال تشکر کند. شاید ادبیات تفاهم بین ایشان کمی تغییر کرده باشد، ولی تلاش کند این فاصله را به حداقل برساند. با احترام با پدر و مادر برخورد کرده و از حد تعادل خارج نشود. اگر مخالفتی با خواستۀ او کردند، دلیلش را سؤال کند و منطقی تصمیم بگیرد و در خواستش را از آنان، به شکل صحیحی مطرح کند. از سر دوستی با آنان رابطه برقرار کرده و برای رسیدن به رشد، نقش آنان را در زندگیاش پررنگ ببیند. آنان را سنگ صبور خود دانسته و در مشکلات زندگی، به آنان مراجعه کند. از والدین مشاوره خواسته و آنان را امین خود بداند. نسبت به پدر و مادر، تواضع و فروتنی داشته وحتیالمقدور، نیازهای والدین را برآورده کند. توجه به موارد بالا میتواند قدمی در جهت نزدیک شدن قلوب فرزند با پدر و مادر باشد.