چشمه سار دانش

محمد ملایی‌نوری

مبادی اخلاق و تربیت توحیدی(۳)

 

اشاره

با اختیار در راهی که نشناسیم و به پستی و بلندی آن آگاه نباشیم، پا  نمی‌گذاریم. انسان عاقل، حتی اگر نابینا باشد، می‌کوشد تا به اندازه گذاشتن دست به دیوار و با هدایت عصا اندکی با راه آشنا شود و جایی استوار و هموار برای گذاشتن پایش بیابد تا گام به گام به مقصد نزدیک شود.

در نوشتار پیشین گذشت که ما باید بکوشیم تا زندگی خود را با فکر و اندیشه سامان دهیم.[۱] فکر و اندیشه به تدریج و با پشتکار برای ما سرمایه ای را فراهم می آورد که با آن می‌توان زندگی را از ورطه آشفتگی و پریشانی بیرون بکشیم.

ضرورت دانش‌افزایی

شکی نیست که هر یک از ما بر سر سفره عمل خود، نانی را می خورد که با شعله عشق و حرارت محبت و از دسترنج اندیشه و دانش فراهم آمده است؛ اما از سوی دیگر نیز شکی نیست که قد و قامت فکر هر یک از ما به بلندای  فکر همگان، به ویِژه راه رفتگان و کارآزمودگان نیست. ما نمی‌توانیم جهاد فکری متفکران را نادیده بگیریم و تنها بر پای لنگان فکر و خرد خود تکیه کنیم؛ بلکه باید راه را آن چنان برویم که رهروان رفته اند[۲] تا از رنج بیهوده و هدر رفتن عمر در امان باشیم.

در آموزه‌های دین عزیز اسلام بر علم‌ورزی و دانش‌افزایی بسیار تأکید شده است، تا آن جا که لازمه مسلمانی علم جویی و دانش‌افزایی شمرده شده است.[۳]
ما باید آن چه را که در مسیر زندگی و بندگی بدان محتاج می‌شویم بیاموزیم،[۴] تا از سر جهل یا وسوسه دیگران از مسیر مستقیم به بی‌راهه نرویم و عمر و سرمایه‌های خود را هدر ندهیم و دچار پشیمانی و سرخوردگی نگردیم.[۵]

دانش حقیقی

ما  انسان‌ها نیازهای پرشمار فردی و اجتماعی داریم. برخی از این نیازها به جسم و طبیعت خاکی ما باز می‌گردد، و بعض دیگر به روح و روان ما وابسته است. برخی از نیازهای ما نیز زاییده زندگی جمعی ما است.

برای پاسخ به نیازهای مادی و جسمی میتوان از دیگران کمک گرفت و دیگران را به استخدام خود درآورد، اما برای پاسخ به نیازهای روحی و معنوی که پایه انسانیت انسان است، محمور تلاش علمی، مجاهدت روحی خود آدمی است. حال برای اینکه بفهمیم نیازهای حقیقی انسان و دانش‌هایی که نیازها وابسته به آن‌ها هستند کدام است، حدیثی را از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می‌کنیم.
روزی رسول گرامی خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) وارد مسجد شدند. جمعی دور مردی حلقه زده بودند. حضرت پرسیدند: او کیست؟ پاسخ دادند که او مردی علامه (بسیار دانشمند) است. حضرت از علم او پرسیدند، گفتند او داناترین مردم به انساب عرب، رویدادها، تاریخ و اشعار عربی است. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: این دانشی است که به کسی که آن را نمی‌داند، زیانی نمی رساند و به کسی که آن را می‌داند، سودی نمی‌بخشد. سپس حضرت علم حقیقی را آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه شمردند و غیر آن را فضل و زیادی دانستند.[۶]

شاید بتوان گفت آیه محکم و نشانه استوار همان علم و دانشی است که عقائد حقه و براهینی را در بردارد که حوزه شناختی ما را بنیان می‌نهد؛ فریضه عادله همان اصول و مبادی اخلاقی است که گرایشات و احساسات ما را سامان می‌دهد؛ سنت قائمه نیز دانشی است که کردارها و رفتارهای ما را در حوزه فردی و اجتماعی ترسیم می‌کند و نظام می‌بخشد.

آنچه در منابع اسلامی آمده، خارج از این سه حوزه نیست و تمام معارف اسلام جزء یا مرتبط با یکی از این سه حوزه است. از همین روی می بینیم که امام صادق(علیهم السلام) نیز شاگردان و شیعیان خود را به فهم عمیق دین ترغیب می‌نمایند.[۷]

شرافت دانشمندان و ارزش دانش‌جویی

با بیان ارزش علم و دانش دینی، مرتبه و موقعیت دانشمندان نیز تا حدودی روشن می‌گردد؛ اما برای تبیین جایگاه بلند آنان به برخی روایات اهل‌بیت: اشاره می‌شود.

  1. علماء وارثان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)

خداوند علم و تجربه محدود ما را با نور وحی و هدایت خود یاری کرد و پیامبران را برای رهبری ما فرستاد. عالمان و دانشمندان نیز گام در راه همان هادیان الهی قدم گذاشته‌اند و همان رسالت و وظیفه را بر دوش می‌کشند و به ارث برده‌اند؛ «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاء».[۸]

‏۲٫  خیرخواهی خداوند برای بنده دانشمند

هر قدم و اقدام ما به اذن و رضایت پروردگار استوار و پایدار می‌گردد؛ اما گاهی ما خود را در مسیر نسیم  لطف و عنایت مضاعف خداوند قرار می‌دهیم و توفیق رفیق راهمان می‌شود و بهره بیش تری می بریم. امام صادق(علیهم السلام) می‌فرمایند: هر گاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد، او را فقیه در دین می‌سازد.[۹]

  1. برتری یک عالم بر هزار عابد

عابد سنگ خود را به سینه می‌زند و تنها گلیم خود را از آب بیرون می‌کشد. عابد از ترس جهنم یا در آرزوی بهشت به عبادت می‌ایستد؛ اما عالمان راستین عمری را می‌سوزند تا هم خود را بسازند و هم دیگران را بسازند، تا نه تنها از گزند دوزخ برهند و از باغ‌های بهشت بگذرند، بلکه به حریم روضه رضوان در آیند و در آن آرام گیرند. یک دانشمند حقیقی، هزاران جان مشتاق دیگر را نیز شعله عشق و علم و عبادت می‌بخشد و ارزش و مقامش برتر از هزاران عابد خود بین است.[۱۰]

  1. علم‌جویی، راهی به بهشت و بهره‌مندی از استغفار اهل آسمان و زمین

راه بهشت جز با عمل صالح به دست نمی‌آید و عمل نیز جز با صلاح  نیت صالح نمی‌شود و آن نیز جز با دانش و شناخت درست و شایسته به دست نمی‌آید. تلاش برای به دست آوردن علم حقیقی، تلاش برای رسیدن به صلاح و سلامتی است که به انسان شایستگی ورود به بهشت را می بخشد. امام صادق(علیهم السلام)  از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می‌فرماید:  هر کس در راهی رود که در آن علمی جوید، خداوند او را به سوی بهشت می‌برد و همانا فرشتگان با خشنودی بال‌های خود را برای جوینده علم می‌گشایند و هر که در آسمان و زمین است برای جوینده علم استغفار می‌کند؛ حتی ماهیان درون دریا![۱۱]

  1. بهره عالم از عمل دیگران

ما آنگاه به کار نیک دل می‌دهیم و در پی به دست آوردنش قدم بر می‌داریم که آن را بشناسیم و از آن با خبر باشیم، و آنگاه از خطر دوری می‌کنیم که از ضرر و زیان آن آگاه باشیم؛ پس انسان بی‌خبر، نه حرکت و طلب دارد و نه فرار و گریزی. حال اگر کسی این شناخت و آگاهی را به ما هدیه دهد، آیا در پیامدها و ثمرات آن با ما شریک نخواهد بود؟ بی گمان اگر سهم او بیشتر نباشد، کم‌تر نخواهد بود. در روایات آمده است «اگر کسی «خیری» را به دیگران تعلیم دهد، در پاداش تمام کسانی که با تعلیم او به آن کار پرداخته‌اند شریک خواهد شد؛ حتی زمانی که از دنیا رخت بر بسته باشد و فرصت کسب ثواب و اندوختن توشه را از دست داده باشد».[۱۲]

نشانه‌های دانشمندان راستین

نشانه‌ها و ویژگی‌های عالمان راستین را بر می‌شماریم تا بتوانیم از خوشه‌های دانش آنان بهره بریم و تلاش کنیم به رنگ و بوی آن‌ها درآییم.

  1. خشیت الهی

عالمان راستین به فرموده قرآن کریم در برابر مقام و منزلت پروردگار خویش، پیشانی خشیت به خاک بندگی می‌گذارند و خوف و خشوع جسم و جان آنان را در بر می‌گیرد: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء؛[۱۳] به راستی که از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند».[۱۴]

  1. تجلی علم عالم در عمل او

عالمی که دانش او از چشمه جانش بجوشد و روح و روانش را بارور سازد، سرانجام در کردار و رفتار او به بار می نشیند و خود را نشان خواهد داد. به راستی که شنیدن و نوشیدن از جام علم عالمی که خود شهد دانشش را چشیده است، بسیار گوارا و دلپذیر است. امامان معصوم: نیز عالم واقعی را کسی دانسته که کردار و رفتارش، گفتارش را تصدیق کند.[۱۵]

  1. حلم و وقار

صبوری و بردباری در برابر جهل و نادانی دیگران و حفظ آرامش و متانت از صفات پسندیده‌ای است که زیبنده اهل علم و دانش است. امام صادق(علیهم السلام) می‌فرمایند‌: «دانش را فراگیرید و همراه آن خود را با حلم و وقار بیارایید».[۱۶]

  1. تواضع و فروتنی

اگر ما خواستار علم و دانش باشیم، باید افتادگی بیاموزیم که هرگز در زمینی که بلند است جویبار دانش جاری نمی‌گردد. در روایات به تواضع در عرصه دانش تأکید فراوانی شده و تواضع را لازمه اثرگذاری و پایداری دانش دانسته‌اند.[۱۷]

  1. پیراستگی از سبُک ‌سری و غرور

دانشی که خشیت الهی را به همراه داشته باشد و دانشمندی که بر آستانِ فروتنی سر فرود آورده باشد، از سبک سری و سفاهت دور خواهد بود و هیچ‌گاه بر طبل غرور و سرکشی نخواهد کوفت. امیرمؤمنان(علیهم السلام) می‌فرماید: سفاهت و غرور در قلب عالم جای ندارد؛[۱۸] پس روشن است که اگر کسی سفیهانه و سبک سرانه رفتار کند و خودبینی او بیداد کند، شایسته مقام منیع و جایگاه رفیع اهل علم و دانش نخواهد بود.

  1. پرهیز از دنیادوستی

دنیا مزرعه و کشتزار زندگی ابدی ما است. دنیا محل گذر و کارگاه ساخته شدن و دانشگاه رشد و  بالندگی است؛ این نگاه دین اسلام به دنیا و نعمت‌های آن است. حال کسی که نشان دانشمندی دارد و میراث‌دار انبیا و اولیا است، آیا می‌شود دنیا پرستی و دنیا دوستی در دل و جان او ریشه دوانده باشد. آیا نباید به فریفتگان دنیا بدبین بود و از سپردن کار آخرت خود به آن ها بپرهیزیم. آیا نباید آنان را راهزنان دین و دنیای مردم دانست که با بارگاه مهر و رحمت الهی بیگانه‌اند.[۱۹]

آداب دانش آموزی

به شرافت و فضیلت مقام اهل علم و جانشینی آنان از اولیای الهی اشاره شد. اکنون اگر ما به راستی خواستار بهره بردن از چشمه‌سار دانش آنان هستیم، باید با آداب حضور در محضر آنان آشنا شویم. در این نوشتار تنها به یک حدیث اشاره می‌کنیم.

امام صادق(علیهم السلام) نقل می‌کند که امیرمؤمنان(علیهم السلام) می‌فرمود: از حقوق عالم این است که زیاد از او سوال نپرسی و لباسش را نگیری و هر گاه بر او وارد شدی، در حالی که جمعی نزد اویند، بر همگان سلام کنی و سپس بر  او به تنهایی سلام کنی. رو به رویش بنشینی و پشت سرش ننشینی و با چشم و دست خود اشاره نکنی (در محضرش با اشاره با دیگران سخن نگویی). نظرات دیگران را در مخالفت با نظر او نقل نکنی و او را با همراهی و همنشینی بسیار خسته نسازی، چرا که مَثَل عالم همانند درختی است که منتظر می‌مانی تا چیزی برای تو از او بیفتد. و اجر عالم بیشتر از روزه‌دار شب‌زنده‌دار  مبارز در راه خدا.[۲۰]

 

پی نوشت

[۱]. در شماره‌های پیشین گذشت که انسان آنگاه که از اغمای غفلت می‌رهد و راه دراز پیش روی خود را می‌یابد، می‌کوشد تا طرحی نو در اندازد که سعادت و رستگاری او را به ارمغان آورد. این تلاش فکری، آنگاه که گام نخست هر اقدامی شمرده شود و با نگاهی راهبردی و همه جانبه همراه باشد و هر لحظه در متن زندگی کاروزی و تکرار گردد، سرانجام بصیرت در زندگی و بهره‌وری و رشد ما را ثمر می‌دهد؛ رجوع شود به نشریه راهنما شماره (ص) مقاله زلال اندیشه.

[۲]. این بدان معنا نیست که ما دست از فکر و اندیشه خویش بشوییم، بلکه با بهره‌گیری از راه و روش دیگران سریع‌تر و صحیح‌تر به پیش می‌رویم. در حقیقت علم دیگران نیز باید در سامانه فکری من هضم و جذب و باز تولید شود. ما با آموختن از دیگران خود باید ماهی‌گیری کنیم نه این که فقط از ماهی‌های صید شده دیگران استفاده کنیم.

[۳]. طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِم‏ ٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْم‏؛ طلب علم بر هر مسلمانی لازم است؛ به راستی که خداوند جویندگان علم را دوست می‌دارد؛ کافی، ج ۱، ص ۳۰٫

[۴]. هَلْ یَسَعُ النَّاسَ تَرْکُ الْمَسْأَلَهِ عَمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَقَالَ لَا؛ از امام موسی کاظم(ع) پرسیدند : آیا مردم می‌توانند پرسیدن (آموختن) آن چه را بدان محتاج می شوند، ترک کنند؛ حضرت فرمودند: نه، نمی‌توانند؛ کافی، ج ۱، ص ۳۰٫

[۵]. الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَهٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَهُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً؛ امام صادق(ع) فرمودند: عامل بدون بصیرت (دانش عمیق) مانند رونده در بی‌راهه است که شتاب در رفتن جز دوری برایش ارمغان نمی آورد؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۸؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَمِلَ عَلَى غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ؛ رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس بدون علم به عملی بپردازد، آن چه تباه می‌کند، بیش از آن چیزی است که درست می نماید؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴٫

 

[۶]. کافی، ج ۱، ص ۳۲٫

[۷]. عَلَیْکُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِی دِینِ اللَّهِ وَ لَا تَکُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فِی دِینِ اللَّهِ لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ لَمْ یُزَکِّ لَهُ عَمَلا؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: بر شما است که در دین خدا تفقه ( فهم عمیق ) داشته باشید و همچون صحرانشینان (عوام) نباشید؛ چرا که هر کس که در دین خدا تفقه نکند، خداوند در روز قیامت به او نمی‌نگرد و هیچ عملی از او را پاکیزه نمی‌گرداند؛ اصول کافی، ج ۱، ص۳۲٫ نکته: دقت شود معنای فقه و تفقه در زبان آیات و روایات با اصطلاح مأنوس ما متفاوت است و غیر از علم فقه است که تنها به اعمال و رفتار ما می‌پرازد؛ بلکه تمام معارف دینی را در بر می‌گیرد.

[۸]. کافی، ج ۱، ص ۳۲٫

[۹]. همان.

[۱۰]. عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ؛ امام باقر(ع) فرمودند: عالمی که از علمش بهره‌مند شوند، برتر از هفتاد هزار عابد است؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳٫

[۱۱]. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳٫

[۱۲]. الکافی، ج ۱، ص ۳۵٫

[۱۳]. فاطر، ۲۸٫

[۱۴].در فارسی خوف و خشیت هر دو به ترس ترجمه می‌شوند، اما در عربی خشیت به ترسی می‌گویند که ناشی از علم و یقین است و خود مراقبتی و پرهیز را در پی دارد، نه مطلق ترس.

[۱۵]. أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ قَالَ یَعْنِی بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعَالِمٍ؛ امام صادق(ع) در بیان آیه «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» فرمودند: مقصود از عالم کسی است که فعل او، قولش را تصدیق کند و هر کس که فعل او قولش را تصدیق نکند، عالم نیست؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۶٫

[۱۶]. الکافی، ج۱، ص ۳۶٫

[۱۷]. تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لَا تَکُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِینَ فَیَذْهَبَ بَاطِلُکُمْ بِحَقِّکُمْ؛ برای کسی که به او علم می‌آموزید، تواضع و فروتنی کنید و برای کسی که از او دانش فرا می‌گیرد تواضع کنید و دانشمندانی سرکش نباشید که [عمل] باطلتان [قول] حقتان را ببرد. الکافی، ج۱، ص ۳۶٫

[۱۸]. الکافی، ج ۱، ص ۳۶٫

[۱۹]. إِذَا رَأَیْتُمُ الْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْیَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِینِکُمْ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیْ‏ءٍ یَحُوطُ مَا أَحَبَّ وَ قَالَ(ص) أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ(ع) لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَهَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ؛ امام صادق(ع) فرمود: هر گاه دیدید که عالم شیفته دنیای خودش است، پس او را در [امر] دین خود متهم کنید؛ چرا که هر دوستدار چیزی بر گرد آنچه که دوست دارد می‌گردد و فرمود: خداوند به داود(ع) وحی کرد که میان من و خود، عالم فریفته به دنیا را قرار نده تا راه محبت من را ببندد، چرا که آنان راهزنان بندگان مرید من هستند. کمترین کاری که با آنان خواهم کرد این است که لذت مناجات خود را از دل‌های آنان بیرون می‌کشم؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴٫

[۲۰]. الکافی، ج ۱، ص ۳۷٫

دکمه بازگشت به بالا