چشم دیگر

سید مهدی موسوی (نویسنده و پژهشگر)

بصیرت و بصیرت افزایی در قرآن کریم

از واژگان پر کاربرد قرآن کریم، کلمۀ «بصر» و مشتقات آن است که مرتبط با چشم، عمل دیدن و مشاهده کردن است. چشم که از آن به «باصره» و «بصر» یاد می­شود، از مهم‌ترین راه­های ارتباطی انسان با پیرامون خود است و دیدن و مشاهده کردنِ پدیده­ها، طریق مهم کسب شناخت و معرفت است. به اذعان برخی اهل لغت، به جهت قوۀ بینایی، چشم را «بصر» نامیده‌اند.(۱) ما بدون چشم، از درک بسیاری از اشیاء و پدیده‌ها و فهم روابط میان آنها، عاجز هستیم. به همین جهت در قرآن کریم بارها از نعمت چشم و مشاهده کردن، یاد شده است و آن را امتیاز مهمی برای کسب معرفت و علم برمی­شمارد.(۲)

در قرآن کریم، کسانی که خوب می­بینند و درک صحیح و شناخت جامعی از پدیده­ها و روابط میان آنها دارند، «بصیر» نامیده می­شوند(۳) و جمع آن «بصائر» است. بصیرت در فرهنگ قرآن، صرفاً عملِ چشم، به عنوان یکی از حواس ظاهری و صرف مشاهدۀ ظواهر نیست؛ بلکه فهم و ادراکی است که محصول مشاهدۀ حواسِ باطنی و قلب انسان است(۴) و به مراتب از مشاهدۀ ظواهر، عمیق‌تر و مهم‌تر است. بنابراین دیدن ظاهری غیر از بصیرت است.(۵)

انسان بصیر، انسانی است که خوب می­بیند، خوب تجزیه و تحلیل می­کند و می­تواند از ظواهر اشیاء و پدیده­ها، به درون آنها نفوذ کند و روابط غیر آشکار را کشف و شناسایی نماید و نهایتاً براساس مشاهدۀ ظاهر و درک صحیح روابط نا آشکار، حکمی صادر کند یا راهی را بپیماید.

در فرهنگ قرآن کریم برخی از آگاهی‌ها و شناخت­ها، مخصوص اهل بصیرت دانسته شده است. از جمله:

  1. فهم صحیح طبیعت، شناخت ابعاد درونی، روابط پنهان آن و ربط آن به نظام خلقت، مخصوص اهل بصیرت است.(۶)
  2. فهم و درک نصرت الهی مخصوص «اولی الابصار» است.(۷)
  3. تحلیل صحیح تاریخ، محصول بصیرت است.(۸)

به همین جهت انسان بصیر با انسان نابینا (أعمی) قابل مقایسه نیست. قرآن کریم می­فرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلا تَتَفَکَّرُونَ»(۹)

در فرهنگ قرآن کریم در برابر انسان، دو مسیر متضاد قرار دارد. یک مسیر آن، بر بصیرت استوار است و در مقابل مسیری است که بر نابینایی، غفلت و بی‌بصیرتی تکیه دارد. اشخاص بی­بصیرت موجب مصدود شدن راه حرکت به سوی خداوند می‌شوند. آنها کسانی هستند که به عذاب آخرت گرفتار آمده و چشم و گوش ظاهری آنان نیز مدد کارشان نخواهد بود؛ چرا که بصیرت حقیقی را در دنیا کسب نکردند. در مقابل این افراد، اهل بصیرت قرار دارند. آنها کسانی هستند که از قدرت بینایی و شنیداری بالایی برخوردارند و به خداوند ایمان می­آورند و اعمال خوب انجام می­دهند.(۱۰)

در فرهنگ استعاری قرآن، مَثَل بی­بصیرتان و اهل بصیرت، مَثَل ظلمت و نور است: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ»(۱۱) بنابراین بصیرت از سنخ نور است و در آن خودآگاهی، مشاهده و علمِ حضوری نهفته است و صرفاً محصول علمِ حصولی، شنیده­ها و تأملات عقلی نیست؛ بلکه همراه با مشاهدۀ درونی و اطمینان قلبی همراه است. بصیرت به منزلۀ نوری است که به واسطۀ آن، انسان توانایی درک حقایق و پشت پردۀ پدیده­ها را به دست می‌آورد. به گونه‌ای که حق را از باطل، به وضوح تشخیص می‌دهد و از بحران­ها و فتنه‌ها به سلامت عبور می‌کند. در مقابل آن، ظلمت و تاریکی است که موجب نابینایی می­شود.

علاوه بر این ،در قرآن کریم از انبیاء و مؤمنان خواسته شده است که براساس بینایی، آگاهی، دلیل و حجتِ صحیح، مردم را به سوی خداوند دعوت کنند و از افکار و کارهای غیر بصیرانه بپرهیزند. از این رو از پیامبر اکرم (ص) می­خواهد که بگوید: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَه أَنَا وَمَنْ اتَّبَعَنِی»؛ اى پیامبر! بگو: این است راه من که از روى بصیرت، مردم را به خداى یکتا فرا مى‌خوانم. این است راه من و کسانى که مرا پیروى کرده اند.(۱۲)

قرآن کریم، منبع بصیرت

انسان بصیر برای مشاهده و دیدن، از نور و منبع هدایت بهره می‌برد و إلا حواس ظاهری و باطنی انسان، به تنهایی نمی­تواند به مشاهده بپردازد. همچنان که چشم برای مشاهدۀ اشیاء ظاهری نیازمند نور است و اگر نور نباشد، چشم هر قدر قوی باشد، در ظلمت، از مشاهده عاجز است. از مجموع آیات قرآن کریم روشن می­شود که محور بصیرت‌زایی در مجموعۀ آیات الهی، کتاب‌های آسمانی و به خصوص قرآن کریم نهفته است. به عبارت دیگر مهم‌ترین منبع هدایت، نور و بصیرت افزایی، کتاب‌های آسمانی است که از سوی خداوند متعال، نازل و توسط انبیاء، تبلیغ شده است. قرآن کریم آیات الهی را مبصره می­داند: «جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَه»(۱۳)

بر این اساس، خداوند در آیات متعددی قرآن کریم را منبع مهم و راه و رسم کسب بصیرت معرفی کرده است. لذا به پیامبر اسلام می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یُوحَى إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَهُدًى وَ رَحْمَه لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»(۱۴) قرآن کریم هدایت، رحمت و فرقان است.(۱۵) چراکه دارای مجموعه­ای از معارف و شریعت مورد نیاز انسان است. بیّنات و بصائر الهی برای انسان است و تا زمانی که به آن عمل شود و در آن اختلاف نشود، انسان مسلمان را از دیگران بی‌نیاز می­کند و مسیر صحیح هدایت و روشن‌بینی در مسائل را به انسان ارائه می­دهد.(۱۶)

بنابراین برای کسب بصیرت باید دست به دامن قرآن کریم شد و با قرائت و انس به آن، زمینۀ فهمِ عمیقِ معارف آن را به دست آورد. در چنین صورتی انسان می­تواند شناخت عمیق و بصیرت کافی نسبت به نظام عالم و پدیده­های آن ایجاد کند.(۱۷) در مقابل، انکار آیات الهی موجب می­شود که چشم و گوش انسان، علیل شود و از مشاهده و درک حقایق امور عاجز گردد و نتواند راه صحیح را بپیماید: «وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ»(۱۸) به عبارت دیگر کسی که آیات الهی را منکر شود، خود را در ظلمت قرار داده و انسان در ظلمت و تاریکی، نمی­تواند ببیند، تا بتواند حرکت کند. بلکه هر راهرویی نیاز به نور و روشناییِ بیرونی دارد تا چشم او بتواند به کمک نور، پدیده­ها را درست درک کند.

تقوا، زمینه ساز بصیرت

مهم‌ترین مانع در مسیر بصیرت‌ورزی، غلبۀ هواهای نفسانی و خواسته‌های شیطانی است. غلبۀ هواهای نفسانی، موجب ایجاد حجاب بر چشمان انسان می­شود و او را از بصیرت باز می­دارد: «أَفَرَأَیْتَ مَنْ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَه فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ»(۱۹)

قرآن کریم در مقابلِ هواه­های نفسانی و وسوسه‌های شیطانی، راهکار تقوا را پیشنهاد می­کند. بنابراین تقوا یکی از مهم‌ترین شرایط بصیرت‌ورزی است. چنان‌که قرآن کریم دربارۀ مؤمنان می­فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»(۲۰) چه اینکه تقوا موجب دستیابی به فرقان می‌شود.(۲۱) فرقان آن سطح بالا از نور و بصیرت قلبی است که انسان می­تواند به واسطۀ آن، میان حق و باطل فرق بگذارد و راه حق را از باطل تشخیص دهد.(۲۲)

جمع بندی

بصیرت، نوع خاصی از مشاهده و درک اشیاء و پدیده­ها است که از مشاهدۀ ظواهر و سطح آنها، عمیق‌تر است. به عبارت دقیق‌تر، بصیرت به شناخت و مشاهدۀ عمیقِ حقیقتِ هستی، اشیاء و روابط ناپیدای میان آنها مربوط است. این مشاهده، صرفاً محصول چشم -به عنوان یک حواس ظاهری- نیست؛ بلکه قلب انسان نیز در این مشاهده دخیل است تا نظام هستی، جایگاه اشیاء و پدیده­ها در آن شناسایی شود.

بصیرت نیازمند نور است و در ظلمت بصیرت حاصل نمی­شود. این نور باید منبعث از حقیقت نور و هدایت باشد و بتواند عمق اشیاء و روابط پنهان میان پدیده­ها را روشن کند. بر این اساس، بصیرت محصول شناخت و تمسک به منظومۀ قرآن کریم، در بُعد شناختی و تخلّق به تقوا، در بُعد گرایشی و رفتاری است. اگر انسان بتواند به این دو جنبه مسلط شود، یعنی هم شناخت عمیق و دقیقی از قرآن به دست آورد و در ذیل منظومۀ معرفتی و برنامۀ عملی آن حرکت کند و از سوی دیگر، هواهای نفسانی و هیجان‌ها را کنترل کند و تقوا را بر گرایش‌ها و اعمال خود مسلط کند، از نور بصیرت برخوردار می­شود.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) قریشی، علی اکبر: «قاموس قرآن»، ج۱، ص۱۹۵٫

(۲) نحل(۱۶):۷۸٫

(۳) قیامه(۷۵):۱۴٫

(۴) ر.ک. راغب اصفهانی: «مفردات الفاظ القرآن»، ص۱۲۷٫

(۵) اعراف(۷):۱۹۸٫

(۶) نور(۲۴):۴۴٫

(۷) آل عمران(۳):۱۳٫

(۸) حشر(۵۹):۲٫

(۹) انعام(۶):۵۰٫

(۱۰) ر.ک. هود(۱۱):۱۹-۲۴٫

(۱۱) رعد(۱۳):۱۶٫

(۱۲) یوسف(۱۲):۱۰۸٫

(۱۳) نمل(۲۷):۱۳٫

(۱۴) انفال(۸):۲۰۳٫

(۱۵) بقره(۲):۱۸۵٫

(۱۶) جاثیه(۴۵):۱۷-۲۰٫

(۱۷) انعام(۶):۱۰۴٫

(۱۸) یس(۳۶):۶۶٫

(۱۹) جاثیه(۴۵):۲۳٫

(۲۰) اعراف(۷):۱۷۶٫

(۲۱) انفال(۸):۲۹٫

(۲۲) راغب اصفهانی: «مفردات الفاظ القرآن»، ص۶۳۳٫

دکمه بازگشت به بالا