یک. مسیریابی
وقتی بنای مسافرت داشته باشی، اول باید مقصدت را انتخاب کنی و مقصودت را مشخص نمایی، بعد راه را بررسی کنی و بهترین آنها را برگزینی. زندگی در تمامی ابعادش همین مسیر را دارد؛ در هر کاری باید مقصد و مقصود را مشخص کنی و بعد برای رسیدن به آن، مسیری بیابی. شبکههای اجتماعی نیز یکی از این شئون است، پس باید ابتدا مشخص کنی که با استفاده از این ابزار به کدام سو میخواهی برسی یا کسی را برسانی. بعدتر پیدا کردن مسیر، آسانتر خواهد شد.
دو. نقشه خوانی
برای تعیین مسیر، باید نقشهخوانی بلد باشی، تا اگر بنای رسیدن به کعبه کردی، از ترکستان سر در نیاوری.(۱) هر مسیری طبیعتاً به مقصد ما نخواهد رسید. در داستان ما نمی توان از شبکههای اجتماعی انتظاراتی بیش از قابلیت های آن داشت ؛ چون هر ابزار برای کاری قابلیت دارد. آموزش را میتوان از شبکههای اجتماعی انتظار داشت. آموزش از هر مسیری ممکن است. از هنگام تولد، تمام حرکات و رفتارهای پیرامونی برای ما، جنسی از آموزش را در خود داشته است. البته این آموزش به دلیل اینکه مجریان آن کمتر در اختیار و انتخاب ما هستند، ابعاد مختلفی میگیرد که چه بسا تمامی آنها در هر سنی، مناسب نباشد. پس حتی در حیطۀ آموزش نیز، باید مراقب ورودیهای شبکههای اجتماعی برای خود و دیگران باشیم.
سه. راهنما
سفر اگر به سوی مقصدی ناشناخته باشد، راهنما میطلبد؛ کسی که راه را به خوبی بشناسد و از پیچها، پستی و بلندیها و درهها آگاه باشد. این طور میشود با خیال راحتتر خود را به دست «خضر»(۲) سپرد و به مقصود رسید. بخشی از مشکل کنونی ما با شبکههای اجتماعی، نبود همین راهنمایان است. متأسفانه متوسط دانش بچههای ما در این بخش، از والدین و مربیان بیشتر است و ناگفته پیداست که نمیتوان این گونه در مسیر دیگران چراغی روشن کرد و جلوداری نمود. راهحل نیز یا کسب آگاهی بیشتر است و یا پیدا کردن یک «راهنما»ی امین.
چهار. مقصد یابی
بازگردیم به داستان سفر که گام اول آن، انتخاب مقصد بود و مقصود. اگر این مقصد نادرست انتخاب شود و بر اساس برداشتها و انتظارات نادرست باشد، هرگز به مقصود نخواهد رسید، حتی با تلاش و مرارت طی مسیر. بنابراین باید مقصد و مقصود با هم تطابق داشته باشد. «تربیت» چند رکن دارد که اساسیترین آن، «مربی» است. این مربی است که مسیر را مشخص میکند و متربی را گام به گام با خود همراه میسازد و به سوی مقصد پیش میبرد، اگر پای متربی لغزید، او را از افتادن نگه میدارد و شیوۀ صحیح گام برداشتن را آموزش میدهد. شبکههای اجتماعی، نه «مربی» هستند و نه ابزار مناسبی برای رساندن پیامهای «تربیتی». البته این شبکهها در صورت برنامهریزی مناسب، میتواند مقدمهای برای فعالیتهای تربیتی باشد؛ مقدماتی مانند اطلاعرسانی، تبلیغ، ترویج، تلنگر و… . اما در این مقام، بحث ما بر سر اینها نبود و آنچه گفته شد، متوجه وظیفهای به نام «تربیت» بود.
پینوشتها:
(۱) ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی!
کاین ره که تو میروی به ترکستان است. (سعدی)
(۲) قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهی (حافظ)