کار جمعی و جمع‌ کارآ

محمد مهدی کوشا

بررسی ماهیت، برکات کار گروهی                                   

  اگر توان آحاد افراد در کار انتشار معارف اسلامی و در نهایت تربیت انسان‌ها، هم‌راستا و هماهنگ با تلاش سایر خادمان این عرصه قرار گیرد، اثرگذاری فرهنگی به لحاظ کمی و کیفی، وسیع‌تر و عمیق‌تر خواهد شد. هدف نهایی این مقاله این است که بدانیم چگونه می‌توان از ظرفیت موجود در میان مربیان و دانش‌آموزان اتحادیه انجمن‌های اسلامی برای نشر دین مبین بهره برد و چه روش‌های فعالیت گروهی در این عرصه فایده‌مند است.

ضرورت کار گروهی

ضرورت کار جمعی را از دو جنبه می‌توان بررسی کرد. از یک طرف برخی کارها به صورت فردی امکان‌پذیر نیست. مثل بلندکردن یک وزنه سنگین که به نیروی افراد زیادی نیاز دارد، گاهی نیز هر چند امکان انجام کار به صورت فردی وجود دارد اما مستلزم تحمل هزینه فراوان و فشار زیاد است و از لحاظ کیفیت اجرا نیز قابل مقایسه با صورت جمعی آن نیست. گروهی‌انجام‌ندادنِ کار به معنی عدم استفاده از امکاناتی است که در اختیار داریم؛ کسانی که قابلیت قرارگرفتن در کنار ما در یک گروه را دارند، با توانایی‌های مختلف خود، هر یک سرمایه بالقوه‌ای است که بی‌توجهی به آن عُقلایی نیست.

از طرف دیگر ما در عصر جهش‌های تکنولوژیک، در یک شرایط رقابتی سنگین در همه عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قرار داریم. در شرایطی که رقبا با استفاده از بهره فعالیت‌های جمعی، پروژه‌های بزرگی را اجرا می‌کنند و بدین وسیله سلطه خود را بر جهان می‌افزایند، بی‌تفاوتی نسبت به فواید کار جمعی می‌تواند موقعیت ما را در جهان تضعیف کند.

ضمن اینکه بدون فعالیت‌های گروهی آگاهانه و هماهنگ، ممکن است ما کار یکدیگر را خنثی، تخریب و یا تکرار کنیم.

ممکن است کسی به یک هدف کوچک و حداقلی در تربیت راضی و قانع باشد. در این صورت کار فردی را مفید می‌شناسد. اما اگر هدفی را برایش تصویر کنیم که به تنهایی نمی‌تواند از انجام آن برآید – مثلا هدف تربیت را این بدانیم که فضای دانش‌آموزی را ۸۰ درصد مذهبی و معتقد کنیم – او به فعالیت خود راضی نخواهد بود و نمی‌تواند کار فردی را بر کار جمعی ترجیح دهد.

در متون دینی هم می‌توان شواهد و مؤیداتی برای ضرورت کار گروهی پیدا کرد که البته با توجه به مطالب پیش، این بیانات ارشاد به حکم عقل خواهد بود. بیان این شواهد دینی ناظر به دو نکته است. یکی تأیید این تحلیل عقلی مبنی بر ضرورت کار جمعی، و دوم کشف نحوه کار گروهی از منظر دین.

بر اساس شواهد قرآنی و روایی، آنچه برای شارع مقدس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، اصل انجام تکلیف از طرف انسان است، و غالبا در امر به تکالیف، نحوه انجام آن نیامده است. بنابراین در وهله نخست چنین به نظر می‌آید که ما به عنوان یک مسلمان موظف به انجام آن دستورات هستیم، و شیوه اجرای آن در بسیاری موارد به سلیقه و انتخاب خود ما واگذار شده است. اینکه یک وظیفه را به شکل جمعی انجام دهیم یا فردی نوعاً مورد تأکید نیست.

اما در برخی آیات و روایات، مضامینی وجود دارد که حاکی از اهمیت گروهی انجام دادن کارها است. مثلا در آیه «تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى؛۱ در نیکوکاری و پرهیز همکاری کنید» به تعاون و همکاری در کلیه کارهای خیر امر شده است.

سیره انبیا و بزرگان دین نیز در انجام مأموریت الهی خویش قابل بررسی است. آیا مواردی داشته‌ایم که ایشان به صورت گروهی به این امر پرداخته باشند؟

بی‌تردید خدای متعال رسالت ابلاغ پیام را بر دوش شخص انبیا قرار داده است و اگر برخی پیامبران این رسالت را به صورت گروهی و یا با کمک گرفتن از افراد دیگر پیش می‌بردند، به دلیل مزیت‌هایی بوده که در آن وجود داشته است.

در ادامه به برخی از شواهد قرآنی و روایی در تایید کار گروهی اشاره خواهیم داشت:

  • «إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ.۲ نخست دو تن را به نزدشان فرستادیم و تکذیبشان کردند، پس با سومی نیروشان دادیم و گفتند: ما را برای هدایت شما فرستاده‌اند.»

خدای متعال برای هدایت مردم انطاکیه ابتدا دو رسول می‌فرستد و بعد از تکذیب آنان توسط مردم، پیامبر سومی را ارسال می‌دارد. از ظاهر این آیه به دست می‌آید که حضور جمعی آنها از سوی خداوند در بین مردم امری لازم دانسته شده، هر چند در عمل، نتیجه‌ای نبخشیده است. البته به دلیل اینکه قرآن کریم جزئیات بیشتری را مطرح نمی‌کند، نمی‌توان از نحوه هماهنگی و کار این رسولان با هم آگاه شد و یا تحلیلی ارائه کرد. ممکن است عدم ذکر جزئیات به دلیل این باشد که اصل انذار و تبشیر این رسولان در نظر خدا مهم بوده است و نحوه اجرای این مأموریت (فردی یا گروهی بودن آن) قابل ذکر نیست. به هر حال می‌توان گفت که کار گروهی نه چندان پیچیده‌ای توسط ایشان صورت گرفته است.

  • «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.۳ چرا از هر گروهی دسته‌ای به سفرنروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشداردهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند؟

از برخی الفاظ این آیه می‌توان تاکید به کار جمعی را استخراج کرد. مانند لفظ طائفه که حداقل بر سه نفر اطلاق می‌شود و به همین دلیل هم فعل تفقه، انذار و رجوع به صورت جمع آمده است.

  • لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ لکِنْ لِیبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرات؛‏۴ و اگر خدا می خواست همه شما را یک امت می ساخت ولی خواست در آنچه به شما ارزانی داشته است بیازمایدتان پس در خیرات بر یکدیگر پیشی گیرید.

از این آیه می‌توان یکی از قواعد کار جمعی را دریافت و آن اینکه در هر گروه علیرغم همکاری و همیاری، سبقت گرفتن بر دیگران نیز وجود دارد و اگر این سبقت گرفتن در امور خیر باشد مورد امر خدا نیز هست. پس در یک اجتماع ایمانی نه تنها کاری بر زمین نمی‌ماند بلکه برای انجام کارهای خیر مومنان بر یکدیگر سبقت می‌گیرند.

 

بهره‌ها و برکات کار گروهی

  1. همفکری و تقویت اندیشه‌ها: از گرد هم آمدن افراد ایده‌های قوی و آرای محکم تولید خواهد شد. برای مثال طلاب علوم دینی، تجربه مباحثه را دارند و با بهره‌های تضارب آرا و تولید جرقه‌های فکری در خلال مباحثه کاملا آشنا هستند. امام علی‌ (ع) در این باره فرموده‌اند:
  • «إضرِبُوا بَعضَ الرَّأیِ ببَعضٍ یَتَولَّدُ مِنهُ الصَّوابُ.۱۱ تضارب آراء و تبادل نظر نمایید تا به رای و نظر صحیح دست یابید.»

وقتی افرادی برای انجام یک کار گرد هم آیند و نسبت به چگونگی آن فکر و اظهار نظر کنند طرح اولیه انجام کار بسیار غنی و جامع از آب در می‌آید. در صورتی که اگر تنها یک نفر در آن موضوع اندیشه کند، حاصل نهایی آن چندان ممتاز و ویژه نیست.

  1. همدلی و تقویت انگیزه‌ها: انگیزه انسان در جمع تشدید می‌شود. وقتی ما با دیگران پیوند می‌یابیم امیدمان به اتمام کار بیشتر می‌گردد و استقامت ما برای پافشاری در پی‌گیری مقصد افزایش می‌یابد. مشاهده حرکت و عمل دیگران، ما را به تحرک و عمل وا می‌دارد و فرسایش انگیزه را به مرور ترمیم می‌کند. کوه‌نوردی که به تنهایی سفر کرده است، در میانه راه عزم و اهتمام خود را از دست نمی‌دهد و به قله نمی‌رسد اما یک گروه کوه‌نورد با همکاری و همدلی به احتمال قوی قله را فتح خواهند کرد.
  2. هم افزایی در کمیت و کیفیت محصول: کار گروهی سبب می‌شود کمیت و کیفیت کار انجام شده بالاتر و بهتر از کار فردی افراد گروه شود. به تعبیر دیگر نتیجه کار گروهی از جمع توان افراد همواره بیشتر است.
  3. بالارفتن همت‌ها: انسان به صورت فردی به اهداف بزرگ و فوق العاده نمی‌اندیشد اما وقتی که خود را میان یک جمع احساس کند تصور پدید آوردن آثار بزرگ برای او امکان‌پذیر است. مثلا هیچ یک از ما به تنهایی تصور ساختن یک آپارتمان را نمی‌کند و برای آن نقشه نمی‌کشد. اما اگر یک گروه همدل گرد هم آیند ممکن است برای ساختن یک آپارتمان بزرگ اهتمام و اقدام نمایند.
  4. تربیت نیرو: کار گروهی موجب رشد قدرت فکری و عملی اعضا می‌شود. در گروه افراد از یکدیگر کار می‌آموزند و به سرعت و سهولت بیشتری نیروی انسانی پدید می‌آید. این قدرت ناشی از آن است که اندیشه‌های انسان در جمع در معرض آزمایش و نقد قرار می‌گیرد و نقاط ضعف و قوت آن آشکار می‌گردد. تجارب انسانی نیز به صورتی انباشته فراهم می‌آید. کسانی که به صورت فردی کار می‌کنند هرچند منشأ پیدایش آثار بزرگی شوند اما با رفتن آنان کسی که راهشان را ادامه دهد و جایگزین آنان شود یافت نمی‌شود. اما در یک گروه همه باهم رشد می‌کنند و از یکدیگر بهره می‌برند و فعالیت گروهی قائم به شخص نخواهد بود.
  5. احساس تعلق نسبت به دیگران: در کار جمعی همه اعضا نسبت به کار احساس مسوولیت دارند و خود را منسوب و متعلق به آن می بینند. همه با یک رسالت و یک هدف حرکت می کنند و از این که می‌بینند جز با همکاری دیگران کار پیش نمی‌رود نسبت به دیگران نیز احساس وابستگی می کنند. همه در یک جبهه هستند و مانند یک پیکره واحد عمل می کنند. بدین ترتیب پیروزی و موفقیت هر یک، پیروزی همه و موجب سرفرازی و خوشحالی همه است و شکست و ناکامی هر یک، ناکامی همه. امتیازی که هر شخص از فعالیت موفقیت‌آمیز خود به دست می آورد تنها مال خود او نیست و به پای تیم او نوشته می‌شود. در یک تیم وقتی یک نفر گل بزند همه خوشحال می شوند. همه در مقابل موفقیت دیگران احساس مسوولیت دارند و نه تنها احساس رقابت و حسادت از بین می رود که تلاش برای موفقیت دیگران و رشد توانمندی‌ها و فرآورده‌های آنان لازم شمرده می‌شود.

——————————

پی‌نوشت

  1. مائده: ۲٫
  2. یس: ۱۴٫
  3. توبه: ۱۲۲٫
  4. مائده: ۴۸٫
  5. آل عمران: ۱۰۳٫
  6. آل عمران: ۱۰۴٫
  7. آل عمران: ۱۰۵٫
  8. مائده: ۲٫
  9. سبا: ۴۶٫
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷٫
  11. غررالحکم، حدیث ۱۰۰۶۳٫
دکمه بازگشت به بالا