کرامت؛ اولین اصل تربیت

یاسر حسین‌پور

آموزه‌های شریعت را از جهات گوناگون، می‌توان به دسته‌های مختلفی تقسیم کرد. یکی از این جهات، رویکرد علمی است. از این جهت، آموزه‌های دینی به شاخه‌های متعدد و مکمل فلسفی، عرفانی، فقهی، روان‌شناختی، تربیتی و البته اخلاقی تقسیم می‌شوند. در عرفان اسلامی و هم‌چنین اخلاق، مسئله‌ای تحت عنوان «تخلق به اخلاق الهی» وجود دارد که آدمی را به کسب خلقیات خداوندی توصیه می‌کند. در روایات نیز، از این قبیل سفارشات مشاهده می‌شود: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلاقِ اللَّه»(۱)؛ خود را به اخلاق الهی متخلق کنید.

از جمله خُلُق خداوند، تکریم انسان است؛ چنان‌که در قرآن آمده است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ».(۲) در واقع طبق آیات قرآن، اولین برخورد خداوند با فرزندان آدم «تکریم»، «گرامی‌داشت» و «تزریق احساس بزرگواری» در وجود او بوده است؛ چنان‌که نسبت به خود آدم، «تعلیم»(۳) و «ولایت»(۴) و نسبت به اجتماع انسانی، «تشریع»(۵) مطرح است. بنابراین تکریم فرزندان آدم، علاوه بر اینکه یکی از خلق الهی است، اولین رفتار خداوند در قبال او نیز محسوب می‌شود.

از همین رو، یکی از اصول تربیت فرزند در روان‌شناسی و علوم تربیتی اسلامی، مسئلۀ «کرامت بخشی»، «گرامی‌داشت» و «تکریم فرزندان» است. میان همۀ اصول تربیتی، این اصل دارای دو ویژگی منحصر به فرد است که وجه تمایز آن نیز با سایر اصول تربیتی شمرده می‌شود: «تغییر ناپذیری» و «اولویت».

اصول تربیتی ممکن است در ادوار مختلف تربیتی، به حسب سن و سال فرزند و یا در شرایط مختلفی که والدین و فرزندان در آن قرار می‌گیرند و یا حتی نسبت به جنسیت فرزند، با تغییراتی مواجه شود؛ اما اصل مورد نظر (کرامت)، در همۀ شرایط و همۀ ادوار، اولویت خود را حفظ می‌کند و هم‌چنان تغییرناپذیر خواهد بود و لذا حتی در مسئلۀ تنبیه فرزندان، اصل کرامت فراموش ناشدنی و موکَّد است.

همانند همۀ مسایل مورد اهمیت و سرنوشت‌ساز زندگی بشر، تکریم اولاد نیز مورد سفارش و توصیۀ معصومین(ع) قرار گرفته است، چنان‌که رسول خدا(ص) دستور به گرامی داشتن فرزندان داده‌اند و فرموده‌اند: «أکرِمُوا أولادَکمْ»(۶).

دقت در متون دینی و مراجعه به تشخیص بزرگان اندیشه و تفکر اسلامی، هم‌چنین بازیابی تجربه‌های تربیتی، نشان‌دهندۀ این است که کمترین تأثیر وجود احساس کرامت در انسان، «پست انگاری شهوات» و در نتیجه «بی‌رغبتی به آنها» است. امیر بیان علی(ع) در عبارتی دقیق می‌فرمایند: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ»(۷)؛ هر کس در خود احساس کرامت کند، شهوات در برابر او بی ارزش و خوار می‌شوند. در واقع این انسان ضعیف و عاری از احساس کرامت نفس است که پیرو شهوات و امیال حیوانی خود است؛ اما انسان داری کرامت، در جست‌وجوی فضایل و ارزش‌های والای انسانی و الهی، روزگار می‌گذراند.

اولین اثر این «پست انگاری شهوات و امیال» و «عدم تمایل به انجام آنها»، در دو عرصۀ انگیزش و گرایش ایجاد «حاشیۀ امن» و یا به اصطلاح دینی آن، «عصمت از خطا» است. آدم بی‌رغبت و بی‌میل به گناه، خطا و بی‌انگیزه برای دست یازیدن به شهوات و امیال، در نوعی فضای پاک و طاهر قرار می‌گیرد و -به عبارتی- حاشیۀ امنی پیرامون خود ایجاد می‌کند. تعبیر شریعت از این فضای معطر، «عصمت» است که در روایات زیادی به آن اشاره شده است. عصمت شرایط ویژه‌ای را برای سلوک آدمی و تعالی او به سوی برترین کمالات انسانی و توفیقات الهی، ایجاد می‌کند. هم‌چنین دست یافتن به آنها را آسان‌تر، سریع‌تر و باورپذیرتر می‌سازد. فرزندان تربیت شده در فضای تکریم، برخوردار از شرایط ویژۀ عصمت هستند.

از میان همۀ راه‌های ایجاد مسیر امن در راه رسیدن به تعالی و محفوظ ماندن در برابر مفاسد اجتماعی، ایجاد کرامت در سنین طفولیت، بهترین و تأثیرگذارترین آنها است. هیچ چیز به اندازۀ رفتار بزرگوارانۀ والدین، که از آن با تعبیر «تکریم» یاد شد، در ایجاد احساس کرامت و مصون سازی او در مفاسد، مؤثر نیست.

هر چند همۀ انسان‌ها ممکن الخطا هستند، لیکن کسانی که برخوردار از هاله‌ای از نور عصمت در اطراف خود باشند، به لحاظ امکان خطا، شرایط بسیار مطلوب‌تری دارند و احتمال سر زدن خطا از آنها، بسیار کمتر و انحراف آنها از مسیر صحت و سلامت، بسیار بعیدتر است. در روایت شریفی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «من اُلهِمَ العِصمَهَ أمِنَ الزَّلَلَ»(۸)؛ هر کس برخودار از عصمت باشد، از لغزش‌ها در امان است. حقیقت این است که گناه، خطا و بزه‌کاری -خاصه وقتی با اصرار و پافشاری مرتکبین، رنگ و بوی شقاوت به خود می‌گیرد- تنها ویژۀ محرومین از کرامت نفس و -ثمرۀ پر برکت آن- عصمت است. متفکر شهید مطهری می‌فرماید: «[فقط] بیچاره‌ها، ضعیف‌ها و پست‌ها غیبت می‌کنند، یک آدمی که احساس کرامت در روحِ خودش می‌کند، […] غیبت نمی‌کند.»(۹) این حقیقت که برداشت صحیح و دقیقی از روایات و آموزه‌های دینی ما است، در مورد همۀ گناهان صادق است که انسان محروم از کرامت نفس، به سراغ گناه می‌رود.

«اساساً [و منحصراً] با تکیه به کرامت نفس است که انسان به مقامات عالی می‌رسد».(۱۰) [انسان صاحب کرامت نفس] خویشتن را از تن دادن به پستی‌ها برتر می‌شمارد، به قداست خویش پی می‌برد، [و در نتیجه] مقدسات اخلاقی و اجتماعی برایش معنی و ارزش پیدا می‌کند. لذا این اولین برخورد والدین با فرزند در همۀ ادوار تربیتی، موجب احساس کرامت در نفس فرزند می‌شود و همین مسئله، بی‌ارزشی و در نتیجه، بی‌رغبتی به گناه را در وجود او نهادینه می‌کند. این بی‌رغبتی، پدیدآور مساعدترین فضای تعالی و عصمت می‌شود و قرار گرفتن در این فضای معطر، امان بخش از خطا خواهد بود و این همه، او را به مقامات عالی می‌رساند.

صلاح فرد، موجب سعادت او و جامعه می‌شود. اگر هر کدام از افراد جامعه، در خود احساس کرامت و برخورداری از مواهب والای بشری را داشته باشند، صلاح جامعه و در نتیجۀ آن، فلاح و رستگاری انسان و جوامع را در پی خواهد داشت.

تکریم فرزندان -که در زبان فارسی به «گرامی‌داشت فرزند» تعبیر می‌شود- به عنوان عامل اصلی صلاح و فلاح فرزندان ما و جامعه، مهم‌ترین، در اولویت‌ترین و تغییرناپذیرترین قانون و اصل تربیتی است. تکریم فرزندانْ وظیفۀ شرعی، اخلاقی و اجتماعی والدین، معلمان و اربابان تعلیم و تربیت می‌باشد.

 

پی‌نوشت‌ها:

(۱) بحارالأنوار: ج۵۸/۱۲۹٫

(۲) اسراء(۱۷):۷۰٫

(۳) ر. ک. بقره(۲):۳۱٫

(۴) ر. ک. بقره(۲):۳۴٫

(۵) ر. ک. بقره(۲):۳۵٫

(۶) نهج الفصاحه:۲۳۹٫

(۷) نهج البلاغه: حکمت۴۴۹٫

(۸) میزان الحکمه: ح۱۳۱۷۳٫

(۹) مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، ج۲۳، ص۶۳۱.

(۱۰) همان، ص۲۴۱و۲۴۲؛ با تلخیص.

دکمه بازگشت به بالا