نتیجۀ اعتماد تشکلهای ایرانی به تشکل غربی
داشتن نگاه جهانی به تشکل و ارتباط گیری با تشکلهای سایر کشورها، امر بسیار پسندیدهای است و میتواند به بهرهگیری از تجارب سایر کشورها و همافزایی در اهداف و برنامهها بیانجامد؛ اما باید توجه کرد که به هر قیمتی و با هر تشکلی، نمیتوان ارتباط برقرار کرد؛ بلکه باید به لحاظ فکری و مبنایی هم افقی وجود داشته باشد. همچنین میبایست از حسن نظر و نگاه تشکل سایر کشورها و ملتها، اطمینان حاصل کرد. بر اساس چنین شرایطی، برقراری ارتباط علمی، فرهنگی و حتی سیاسی با تشکلهای همسو، در راستای اهداف ملتها، برقراری عدالت، آزادگی و صلح جهانی از بایستههای تشکل اسلامی است. در مقابل، ارتباطگیری با تشکلهای غیر همسو و متفاوت، به لحاظ مبنایی و غایی و بی توجهی به سوابق آن تشکلها، موجب سوء استفاده از تشکل اسلامی میشود و در نهایت به ضرر اهداف و برنامههای تشکل منجر میشود.
نمونههای فراوان سوء استفادۀ گروهها و تشکلهای خارجی از تشکلها و گروههای جهان اسلام را میتوان مشاهده کرد. یکی از این نمونهها، استفاده ابزاری «حزب سبز آلمان» و «بنیاد هاینریش بُل» از برخی گروهها و تشکلهای اصلاح طلبی ایران است که همایش «ایران پس از انتخابات؛ جامعۀ مدنی و اهداف اصلاحات در ایران» را از تاریخ ۱۹ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ ش./۲۰۰۰ م. به مدت سه روز، در خانۀ فرهنگهای جهان در برلین، برگزار کرد و از هفده تن از نمایندگانِ برخی تشکلها و گروههای فرهنگی، سیاسی و مطبوعاتی ایران دعوت کرد تا دربارۀ ایران رایزنی کنند.
برگزار کنندگان -که اساساً این کنفرانس را با اهداف سیاسی و ضدیت با انقلاب اسلامی، شکل دادند- به گونهای فضا را مدیریت کردند که به جلسهای برای محاکمۀ نظام اسلامی و انقلاب تبدیل شد. اکثریت حاضرین جلسه را هم چریکهای فدایی خلق، تودهایها، منافقین، گروههای ملی-مذهبی و کسانی که از ایران فرار کرده و علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، تشکیل میدادند.(۱) سخنرانان، با نادیده گرفتن بسیاری از دستاوردهای نظام، با رویکردی یکسویه، به شعور انقلابی ملت ایران توهین کردند و نظام برخاسته از انقلاب اسلامی را به عنوان عامل اختلال در تاریخ و شعور تاریخی ملت ایران، معرفی کردند. همچنین به دنبال ارائۀ برنامه برای بسط سکولاریسم و مدیریت تشکلها و جنبشهای دانشجویی داخل ایران در راستای سکولاریسم بودند.
متأسفانه ماجرا به بُعد نظری و محتوایی محصور نشد، بلکه مسائل غیر اخلاقی متعددی پیاده شد؛ مانند برهنگی یکی از حضار، رقص و شعارهای ضد انقلاب و اسلام در کنفرانس و در حضور نمایندگان جبهۀ اصلاحات ایران. این کنفرانس انعکاس وسیعی داشت؛ نه تنها صدا و سیمای ایران با انعکاس به موقع خود، مردم و مسئولان را از این رسوایی بزرگ آگاه کرد، بلکه رسانههای خارجی هم این اتفاق تأسفبار را منتشر کردند.
اما متأسفانه شرکت کنندگان ایرانی، این مسئله را از قبل نشناختند؛ حتی پس از افشای برنامههای براندازانۀ کنفرانس برلین و برگزار کنندگان آن، « جبهۀ مشارکت ایران اسلامی» و تشکلهای اصلاح طلب، از شرکت کنندگان در آن کنفرانس دفاع کردند و طی بیانیهای، عملکرد صدا و سیما را در افشای این ماجرا نکوهش کردند و آن را توطئه خواندند. حتی سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران نیز به سادگی از کنار این مسئله گذشت.
سابقۀ حزب سبز آلمان
حزب سبزهای آلمان با دین و مذهب -به طور عام- و اسلام -به طور خاص- مخالف است. این حزب پایبندی به دین را امری بسیار عقب افتاده و ارتجاعی میداند و دشمنی عجیبی با اسلام دارد. تا حدی که از اعطای مجوز به مسلمانانِ عربِ ساکنِ آلمان در شهر آخن (از ایالت غربی آلمان) در جهت ساخت یک مدرسۀ فرهنگی، به اتهام اینکه روزی ممکن است این گروه نیز همانند جمهوری اسلامی شوند، مخالفت کرد و بیش از ده سال است که از اجرای این پروژه جلوگیری میکند. بنیاد «هاینریش بُل» وابسته به حزب سبزها میباشد که بانی اصلی کنفرانس برلین به شمار میآید. سه بنیاد مهم حزب سبزها در سال ۱۹۷۷ م. با یکدیگر ادغام شده و بنیاد هاینریش بُل را در شهر برلین به وجود آوردند.
اهداف حزب سبز آلمان از کنفرانس برلین
بنیاد هاینریش بُل اهداف خود از برگزاری این کنفرانس را چنین بیان میکند: «قصد ما فراهم کردن امکانات لازم برای انجام مباحثات اصولی و روزآمد است. ما همچنین تلاش میکنیم شرایط را برای بررسی علمی و کارشناسانۀ مشکلات موجود بر سر راه روند اصلاحات اجتماعی فراهم کنیم.»(۲) در روز آغاز کنفرانس، عضو هیئت رئیسۀ بنیاد هاینریش بُل در حضور تندروها و معترضین به برگزاری کنفرانس، گفت: «من به انتقاد کنندگان به برگزاری این سمینار میگویم که هیچ کس از ما، از روشهای سرکوبگرانۀ جمهوری اسلامی ایران دفاع نمیکند.» این جملۀ وی، با تشویق حضار مواجه شد. وی در ادامه، علت تشکیل کنفرانس را آشوبهای خیابانی تیرماه ۱۳۷۸ تهران عنوان کرد. «فوکس» در این باره ادعا کرد: «ما امیدوار بودیم که این حرکت دانشجویی بتواند مقدمهای برای تحولات عمیق در جامعۀ ایران شود؛ اما بعد فهمیدیم که این انگاره برخاسته از تحلیل نادرست از وقایع ایران بود». فوکس در پایان گفت: «خواست همۀ ما باید این باشد که دست در دست هم از اصلاح طلبان ایران حمایت کنیم.»
سبزها در انتخاب اعضا، دقت فراوانی کردند. رهبر معظم انقلاب پس از برگزاری این کنفرانس، در دیدار با شخصیتهای سیاسی فعال در کشور، پیرامون این کنفرانس چند نکته را گوشزد کردند. ایشان ابتدا به ترکیب انتخاب شده برای حضور در این کنفرانس اشاره کردند و آن را حاصل یک برنامهریزی بلندمدت و کاملاً سنجیده عنوان کردند؛ زیرا برای شرکت در این کنفرانس از یک روحانی، دانشجو، استاد دانشگاه، برادر شهید، یک انقلابی سابق، نویسنده و یک سیاسی قدیمی، چند زن و یک نمایندۀ مجلس دعوت شده بود و از این طریق، به دنبال آن بودند تا حاضران این کنفرانس را نمایندگان آحاد ملت ایران معرفی کنند.(۳) در طول کنفرانس نیز بر برگزاری آن نظارت دقیق داشته و از تک تک مهمانهای حاضر در جلسه، دفاع شایستهای به عمل آوردند.
در پایان کنفرانس «ولفگانگ ایشینگر» معاون وزیر خارجۀ وقت آلمان، به جمع بندی کنفرانس پرداخت و بیان کرد: «بحث سکولاریسم در ایران ابعاد ویژهای دارد و بسیار حساسیت برانگیز است.»(۴)
آثار کنفرانس برلین در افت سریع جبهه اصلاحات
پس از کنفرانس برلین، موج گستردهای از تنفر و انزجار در کشور به راه افتاد. راهپیماییهای عظیم مردمی و موضعگیریهای شدید مراجع و شخصیتهای مختلف کشور، موجب ایجاد حس انزجار از دولت آلمان و نیز شرکت کنندگان ایرانی این کنفرانس شد. به حدی که دولت اصلاحات در پی این ماجرا، بخش قابل توجهی از پایگاه مردمی خود را از دست داد و با اوجگیری اعتراضها و واکنشها، قوۀ قضائیه نیز ساکت ننشست و با احضار شرکت کنندگان در کنفرانس، دربارۀ برخی از آنان احکام قضایی صادر نمود.
ریشهیابی مشکل شرکت کنندگان در کنفرانس برلین
ریشۀ این بی بصیرتی و اشتباه بزرگ را باید در جهت گیریهای بین المللی تشکلهای اصلاح طلب، در عدم شناخت صحیح خود و عدم مرزبندی دقیق با تشکلهای غربی و اعتماد به آنها، دانست.
پس از کنفرانس، تحصن گستردهای در حرم حضرت معصومه (س) از طرف علما و طلاب شکل گرفت و علمای بزرگی از جمله آیت الله العظمی بهجت(ره)، در آن سخنرانی کردند. ایشان با تیزبینی عمیقی در سخنرانی عرفانی و ارزشمند خود، به ریشهیابی اینگونه از بلیّات داخلی و خارجی پرداختند. حسن ختام این مقال، بخشی از بیانات عمیق ایشان خواهد بود که همچنان میتواند راهگشای جوامع و تشکلهای اسلامی باشد:
«چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا میشویم؟ فکر این را باید بکنیم. آخر ما چکار کردیم که بی سرپرست ماندیم؟ اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمیکنیم و نکردیم و نخواهیم کرد. حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح میکردیم، به این بلاها مبتلا نمیشدیم. آنهایی که طبعشان آزار است، کار خودشان را میکنند؛ مگر اینکه یک کافی و یک حافظ جلوگیری بکند. ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه میرفتیم، چه کسی امیرالمؤمنین (ع) را میکشت؟ چه کسی حسین بن علی (ع) را میکشت؟ چه کسی همین را که حالا هست(حضرت صاحب الزمان (ع))، هزار سال هست او را مغلول الیدین کرد. ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح میشوند. بالأخره ممکن نیست بدون اصلاح نفس، کاری پیش برد [یا] برای جامعۀ مان کاری بکنیم. همان رفیق نیمه راه خواهیم بود؛ خداحافظی میکنیم با هم در وقتش. خیلی خب، حالا اصلاح فعلی ما در چیست؟ همان در برگشت از کارهایی را که ما میدانیم در داخل یا در خارج انجام میدهیم؛ با خارجیها ارتباط پیدا میکنیم؛ ارتباطی که بر له آنهاست، نه ارتباطی که بر له ما باشد.
«بالأخره باید به همدیگر معرفی بکنیم [که] فلانی رفیق است. فلانی بالفعل رفیق است؛ اما تا کی؟ معلوم نیست! خدا میداند تا چه باشد. تا چقدر بدهد. تا چقدر ما را اشباع بکند. تا چقدر ما را، میل ما را، نفسانیت ما را ابقا کند… همینهائی که آمدند فلان مطلب را پیشنهاد کردهاند، توی آنها، فلان و فلان است. آن سابقهاش آن جور است. بابا بترس برای دین! بترس برای خدا! افسار خودت را نده به کسی که نمیشناسی! او را معیت نکن! کاملاً دور خودت را حفظ کن.»
پینوشتها:
(۱) «ناگفتههای مرتضی قرقی؛ تنها خبرنگار ایرانی حاضر در کنفرانس برلین پس از ۱۰ سال»، خبرگزاری فارس، کد خبر، تاریخ خبر؟.
(۲) «کنفرانس برلین در رسانههای جهان»، انتشارات ترجمان امروز، اردیبهشت ۱۳۷۹، ص ۱٫
(۳) روزنامۀ کیهان، ۸ اردیبهشت ۱۳۷۹، ص ۱۴٫
(۴) هفته نامۀ پنجره، شماره ۱۳۰، ص؟.