راهکارهای کاربردی و عملیاتی برای تقویت صبر و سعۀ صدر

نویسنده: علی ابراهیم‌پور

 

کلید صبر کسى را که باشد اندر دست

هر آینه در گنج مراد بگشاید

به شام تیرۀ محنت، بساز و صبر نما

که عاقبت، سحر از پرده، روى بنماید

صبر و سعۀ صدر از دو جهت در تعلیم و تربیت اسلامی حائز اهمیت هستند: یکی حیثیت طریقی و ابزاری: بدین معنا که تا صبر و سعۀ صدر نباشد، ارتباط تربیتی بین مربی و متربی برقرار نمی‌شود و اصلاً بستر تعلم و تربیت ایجاد نمی‌شود، و دیگری حیثیت موضوعی و اصالی: بدین معنا که یکی از اهداف تعلیم و تربیت، صبر و سعۀ صدر است که بایستی در مسیر تعلیم و تربیت به متربی آموزش داده شود و بهترین –و شاید تنهاترین- راه آموزش آن، متخلق بودن خود مربی به این اوصاف است.(۱)

نفس صبر و سعۀ صدر از مهم‌ترین خلقیات انسانی هستند و نقش مؤثری در موفقیت‌های انسان دارند. امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «لا یَعْدِمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ انْ طَال بِهِ الزَّمانُ»(۲)؛ شخص صبور، پیروزى را از دست نخواهد داد، هر چند طول بکشد. با توجه به اینکه هم صبر مطلق ذکر شده و هم پیروزى، نشان مى‏دهد این حکم در تمام ابعاد معنوى و مادى زندگى انسان‏ها جاری است.(۳) انسان بدون صبر و استقامت، هم در جهات مثبت به جایى نمى‏رسد و هم در برابر عوامل منفى قادر به ایستادگى نیست. به همین دلیل، کلید اصلى پیروزى‏ها، صبر و شکیبایى است؛ حتی در برخی روایات این دو قرین هم شمرده شده‌اند: «مَنْ رَکِبَ مَراکِبَ الصَّبْرِ اهْتُدِىَ الَى‏ مَیْدَانِ النَّصْرِ»(۴)؛ کسى که بر مرکب صبر و شکیبایى سوار شود، به میدان پیروزى پاى مى‏نهد. «مِفْتاحُ الظَّفَرِ لُزُومِ الصَّبْرِ»(۵)؛ کلید پیروزى، داشتن صبر و شکیبایى است. و «الصَّبْرُ الظَّفَرُ»(۶)؛ صبر مساوى با پیروزى است!

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم‌اند

بر اثر صبر نوبت ظفر آید(۷)

از آنجایی که تعلیم و تربیت، به‌مثابه رشد و پرورشِ «پیچیده‌ترین موجود آفرینش» است، پیچیدگی‌های موضوعش (انسان) را ارث می‌برد و جزء سخت‌ترین و پر افت و خیزترین فعالیت‌های انسانی محسوب می‌شود. از این رو اگر در هر فعالیت انسانی معمولی، صبر و سعۀ صدر کلید پیروزی است، در تعلیم و تربیت به طریق اولی لازم و ضروری است. اما چگونه می‌توان این روحیه را در خود تقویت کرد؟

راه‌های تقویت صبر و سعۀ صدر

۱ ذکر و یاد خدا: «الذِّکْرُ یشْرَحُ الصَّدْر»(۸)؛ یاد خدا [در دل و زبان] شرح صدر می‌آورد. حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، در این باره می‌فرمایند: «سعۀ صدر، از معرفت حق تعالى‏ پیدا شود؛ در موادّ مستعدّه لایقه انس با خدا، قلب را به مقام اطمینان و طمأنینه رساند. و یاد حق تعالى‏ دل را از منازل و مناظر طبیعت منصرف کند، و تمام جهان و جهانیان را از نظر او بیاندازد، و دلبستگى به احدى غیر از حق پیدا نکند، و با هیچ چیز دل خوش نکند، و همّتش به مرتبه[اى‏] رسد که تمام عوالم وجود در پیش نظرش نیاید. پس هر چه واردات قلبى پیدا کند، دامن‏گیر او نشود. و خود را به واسطۀ آنها بزرگ و بزرگوار نشمارد. و هر چه غیر از حق و آثار جمال و جلال او است، در نظرش کوچک باشد.»(۹)

۲ هدف و الهی بودن آن: یکی از عوامل تقویت صبر و سعۀ صدر، توجه به هدف از صبر و سعۀ صدر است. مطابق آیات قرآن، مقصد و هدف از صبر را بایستی رضایت الهى قرار دهیم(۱۰): «وَ اصْبرْ وَ مَا صَبرُکَ إِلَّا بِالله»(۱۱)؛ صبر کن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفیق خدا باشد، «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ»(۱۲)؛ و به خاطر پروردگارت شکیبایى کن. هرچه صابر از این هدف دورتر باشد، صبر برایش سخت‌تر و تلخ‌تر است.(۱۳) لازم است مربی بداند که صبر او بر رفتار متربی، از مصادیق «صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَهِ»(۱۴) است؛ بدین بیان که عرصه‌های صبر(۱۵) گاهی در مسائل صرفاً شخصی است و گاهی در مسائل اجتماعی و عمومی یا به تعبیر دیگر، مسائلی که با سرنوشت یک مجموعه سر و کار دارد(۱۶)؛ که صبر مربی، از این قسم است.

۳ توجه به جایگاه خود در نظام هستی: اینکه انسان به جایگاه دنیا و زودگذر بودن آن بیاندیشد و ضعف و کوچکی خود در مخلوقات عظیم را یادآور شود، خود به خود در می‌یابد که اتفاقات و مصائب و سختی‌ها آن قدر ارزش ندارند که زندگی و فکر و رفتار خود و دیگران را به خاطر آنها، تحت‌الشعاع قرار دهد. لذا به حدی از استواری و شرح صدر دست می‌یابد.

۴ توجه به پاداش صبر و سعۀ صدر: روز قیامت وقتی مؤمنان وارد بهشت می‌شوند، ملائکه به آنها می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُم»(۱۷)؛ سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان؛ نه «بما صلّیتم»، نه «بما صُمتم» و… .(۱۸)

۵ توجه به سعۀ صدر دیگران و الگوپذیری از آنان: مطالعۀ سعۀ صدر صابران تاریخ، در تقویت روحیۀ صبر و ‌سعۀ صدر انسان بسیار مؤثر است.(۱۹) با الگوگیری از بزرگان، می‏توان شیوۀ مقابله با مشکلات را آموخت. این موضوع را خداوند به پیامبر گوشزد می‏کند و می‏فرماید: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(۲۰)؛ پس صبر کن آن گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند. مطالعۀ تاریخ انبیاء –خصوصاً پیامبر اسلام(ص)- و بزرگان تاریخ معاصر -نظیر شهید بهشتی- در این زمینه می‌تواند مفید و راه‌گشا باشد.

۶ توجه به ابعاد مختلف عرصۀ تعلیم و تربیت:

الف. مربی توجه کند که مخاطبان او یکسان نیستند(۲۱) و روحیات و استعدادها و توانایی‌های متفاوتی دارند و اتفاقاً این تفاوت در روحیات و استعداد‌ها برای برطرف کردن نیازهای جامعه، لازم و ضروری است. مربیان موفق می‌دانند که متربی از روى ناآگاهى اشتباهاتى انجام مى‌دهد؛ مثلاً نوجوان در اثر غرور، در رفتارهاى غلط خود پافشارى مى‌کند؛ در برخى، ناهنجارى‌هایى از قبیل شرارت، خشونت و عصبانیت هم دیده مى‌شود. اما بعد از مدت کوتاهى این حالت برطرف شده، آنان متوجه خطاى خود مى‌شوند و با زبان حال یا زبان قال عذرخواهى مى‌کنند.(۲۲)

ب. مربی به نسبت بین مربی و متربی توجه کند؛ اگر متربی رشد‌یافته بود و به کمال رسیده بود که دیگر نیازی به تعلیم و تربیت و مربی نداشت! لذا متربی تقصیری ندارد که خطا می‌کند. او خطا می‌کند تا یاد بگیرد و اساساً به دلیل همین خطاهایش نیاز به تعلیم و تربیت دارد و عنوان «متربی» پیدا کرده است.

ج. تربیت در ظرف زمانی مشخصی به نتیجه می‌رسد و متناسب با روحیات و سن، زمان اثرگذاری فعالیت‌های تربیتی متفاوت است. به علاوه اینکه اساساً فعالیت‌های تربیتی، دیربازده‌اند:

سال‌ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

قرن‌ها باید که تا صاحبدلی پیدا شود

بوسعید اندر خراسان و اویس اندر قرن

سال‌ها بایدکه تا یک کودکی از روی طبع

عالمی دانا شود یا شاعری شیرین سخن

ماه‌ها بایدکه تا یک پنبه دانه ز آب و گل

شاهدی را حلّه گردد یا شهیدی را کفن(۲۳)

۷ لیست کردن مواقع صبر: مربی، مواردی که در مظانّ این است که صبر و تحمل نداشته باشد، لیست کند و در مورد آنها فکر و تأمل نماید و پیشاپیش خود را برای آن موقعیت‌ها آماده کند. مثل: پرسش و پاسخ‌ها، ناهماهنگی در گروه و… .

۸ هم‌شکل سازی: یکى دیگر از انگیزه‏هاى صبر و عوامل پرورش آن، هم‌شکل ساختن صابران است. این امر نه تنها در اینجا، بلکه در تمام فضایل اخلاقى صدق مى‏کند که هر گاه انسان، در ظاهر خود را به صفتى بیاراید -هر چند در باطن چنین نباشد- به تدریج در باطنش نیز نفوذ کرده و به آن متخلّق مى‏گردد(۲۴): «مَنْ یَتَصَبَّرْ یُصَبِّرُهُ اللّهُ وَ مَنْ یَسْتَعْفِف یَعُفَّه اللّهُ، وَ مَن یَسْتَغْنِ یُغْنِهُ اللّهُ وَ مَا اعْطِى عَبْدٌ عَطاءً هُوَ خَیرٌ وَ اوسَعُ مِنَ الصَّبْرِ»(۲۵)؛ کسى که خود را به چهرۀ صابران در آورد (و جزع و فزع را ترک گوید)، خداوند روح صبر را به او مى‏بخشد و کسى که به چهرۀ عفیفان درآید، خداوند او را به زینت عفّت مى‏آراید و کسى که در چهرۀ بى‏نیازان درآید، خداوند او را بى نیاز مى‏سازد و به هیچ بنده‏اى موهبتى بهتر و گسترده‏تر از صبر عطا نشده است.

پی‌نوشت‌ها:

([۱]) در یادداشت شمارۀ قبل، با عنوان «جایگاه‌شناسی صبر و سعۀ صدر در تعلیم و تربیت اسلامی» این مباحث به تفصیل بررسی شد.

(۲) نهج البلاغه: حکمت۱۵۳٫

(۳) آیت الله مکارم شیرازی، ناصر: «اخلاق در قرآن»، ج‏۲، ص۴۶۱٫

(۴) بحارالأنوار، ج‏۶۸، ص۹۶٫

(۵) تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۲۸۳٫

(۶) همان.

(۷) حافظ.

(۸) تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸۹٫

(۹) امام خمینی، سید روح الله: «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، طبع جدید، ص۳۳۷٫

(۱۰) تفسیر نور، ج‏۴، ص۳۴۹٫

(۱۱) نحل(۱۶):۱۲۷٫

(۱۲) مدثر(۷۴):۷٫

(۱۳) آیت الله مظاهری، حسین: «خانواده در اسلام».

(۱۴) الکافی، ج‏۳، ص۲۳۶٫

(۱۵) علی(ع) قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): الصَّبْرُ ثَلَاثَهٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَهِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیه.» (الکافی، ج۲، ص۹۱٫)

(۱۶) بیانات مقام معظم رهبری، ۱۹/۰۶/۱۳۸۷

(۱۷) رعد(۱۳):۲۴٫

(۱۸) مقاله «سعۀ صدر از منظر آیات و روایات»، پایگاه مبلغان مجتمع عالی فقه (جامعه ‌المصطفی).

(۱۹) آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص۴۷۷٫

(۲۰) احقاف(۴۶):۳۵٫

(۲۱) قرائتی، محسن: «قرآن و تبلیغ»، ص۹۸٫

(۲۲) پاک‌نیا، عبدالکریم: «تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی(ع)».

(۲۳) سنائی

(۲۴) آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص۴۶۱٫

(۲۵) میزان الحکمه، ج۲، ح۱۰۱۲۸٫

دکمه بازگشت به بالا