آشنایی با روش تحلیل سیاسی(۱)
اشاره:
یکی از الزامات شخصیت انسان مسلمان، بصیرت و قدرت بر تحلیل رفتارها و پدیدهها است تا بتواند در پرتو واکاوی همه جانبه از سطح و ظاهر پدیدهها عبور و به درون امور و روابط ناپیدای آنها رسوخ کند. این گونه خواهد توانست واکنشی سنجیده و تصمیم و رفتاری به موقع در قبال آنها اتخاذ کند.
حق و باطل
حق و باطل دو امر کاملاً متمایز از هم در عالم واقع نیستند و چنین نیست که بتوان به سادگی آنها را از هم تشخیص داد و یکی از آن دو را به رغبت و اختیار انتخاب نمود؛ بلکه آن چنان در هم تنیدهاند که گاه بسیاری از نخبگان هم دچار نوعی غفلت و اشتباه میشوند؛ از این رو در روایات اسلامی آمده است که: «میان حق و باطل فقظ چهار انگشت فاصله است؛ یعنی فاصله میان چشم تا گوش». مقام معظم رهبری نیز میفرماید:
«عالمترين عالمها و دانشمندترين دانشمندها هم اگر مغز سياسي و فهم سياسي نداشته باشند با يك آب نبات، به سوي دشمن ميروند و مجذوب او ميشوند. اين نكات ريز را جوانهاي ما بايد درك كنند.»[۱]
امروز مسائل و مباحثسیاسی، از تنوع، پیچیدگی، گستردگی، در هم تنیدگی و اهمیت ویژهای برخوردار و بینش خاصی برای فهم و تفسیر آنها نیاز است. بسياري از پديدههای سياسي و اجتماعی، داراي دو وجه متمايز از هم هستند: [۲]
۱- وجه آشكار، كه درك آن براي افراد عادي به طور معمول امكان پذير است.
۲- وجه پنهـان، كه درك آن براي افراد عادي به طور معمول امكان پذير نمیباشد و باید به درون و زوایای ناپیدای آنها نفوذ کرد.
به همین دلیل، «تحلیل سیاسی» به فرآیند کاوشگرانهای اطلاق میشود که در صدد بازشناسی منافع و انگیزههای سیاسی و تبیین ملاحظات آشکار و پنهان در یک پدیده یا روند سیاسی است.[۳] كار تحلیلگر سياسي شناخت و فهم وجه پنهان پديدة سياسي و نقد و ارزیابی راهکارهای مختلف اجرایی و گزینش و تجویز مناسبترین راهبرد ممکن برای نیل به یک هدف مشخص است.
روش تحليل سياسي در واقع شيوة درك مفاهيم پيچيدة سياسي را به ما میآموزد؛ تا با آموختن اين روش بتوان پديدههای سياسي را كه به سهولت در اذهان عمومي قابل درك نيستند، از طريق آموزشهای ويژه براي مخاطبان قابل فهم نمود.
بنابراین یکی از وظایف معلمان مدارس و مربیان خیمههای معرفت این است که نوجوانان و جوانان را با شيوههای ساده به تحليل پديدههای سياسي آشنا کنند تا بتوانند به عنوان مفسر سياسي، مسائل مهم روز سياسي ايران و جهان را تحليل و تفسير نمايند.
امام خمینی(ره) در این باره میفرماید:
«آقایان که تربیت بچهها را میکنند، مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند. نمیگویم همة آن این باشد. همه چیز باید باشد. یک بچهای که از یک مدرسه بیرون میآید، باید مسائل دینیاش را بداند. مسائل نماز و روزهاش را بداند. هم تربیتهای علمی بشود… و هم تربیت سیاسی.»[۴]
همچنین میفرماید:
«اين جواناني كه دست ما هستند و با آنها رابطه داريم، اينها را بايد تربيت اسلامي، تربيت ديني و متوجه به مسائل روز كنيم. جوري باشد كه از اول اين بچهها و جوانها، مسائل روز دستشان باشد و بفهمند كه بايد چه بكنند در آتيه.»[۵]
در این برنامه باید از طرح مسائل پيچيده و سطح بالاي تحليل سياسي اجتناب گرديده تا بتوان درگامهای اوليه، انگيزة لازم را براي نوجوانان و جوانان عزيز كه مخاطبان اصلي اين مباحث هستند، ايجاد كرد و با ذكر مثالهای متنوع روشهای كاربردي تحليل سياسي را به علاقه مندان ارائه نمود.
مقام معظم رهبری میفرماید:
«البته شما بايد قدرت تحليل سياسي پيدا كنيد. اگر جواناني و ملتي بينش سياسي نداشته باشند، فريب ميخورند؛ آنها را از صحنه خارج ميكنند و با ابزار دين، آنها را كنار ميزنند.»[۶]
همچنین میفرماید:
«بنده دلم ميخواهد اين جوانهاي ما، شما دانشجوها، چه دختر و چه پسر، و حتي دانشآموزهاي مدارس، روي اين ريزترين پديدههاي سياسي دنيا فكر كنيد و تحليل بدهيد. فرض كنيم تحليل هم بدهيد كه خلاف واقع باشد، باشد.»[۷]
با توجه به حجم وسیع مطالب مربوط به تحلیل سیاسی، پرداختن به همة موضوعات مرتبط در یک مقاله، امری غیر ممکن است و به همین دلیل، هدف از این نوشتار، طرح بحث و ارائة مقدمات لازم و مراحل تحلیل سیاسی است تا زمینة رشد تحلیلهای سیاسی نوجوانان و جوانان را فراهم آورد.
آشنایی با مفاهیم کلی تحلیل سیاسی
کلمة تحلیل سیاسی، متشکل از دو مفهوم کلی «تحلیل» و «سیاست» است؛ از این رو سزاوار است ابتدا به توضیح این دو مفهوم بپردازیم و پس از آن به مفهوم ترکیبی آن دو پراخته شود.
تعریف واژة تحلیل
ریشة کلمه «تحلیل»، عربی است که در زبان فارسی به معناهای مختلف به کار میرود. در لغت نامة عمید، تحلیل به معنای حلال کردن، حل کردن، گشودن و تجزیه کردن آمده است.در فرهنگ معین در ذیل کلمة تحلیل آمده است.۱- حلال کردن، رواشمردن، رواداشتن ۲- دو یا چند بخش کردن لفظی را و هر بخش معینی را علی حده گرفتن و بعضی را به حال خود گذاشتن، همچنین به معنای تجزیه کردن و از هم گذاشتن و به معنی تکبیر گفتن نیز آمده است. آن چه که در روش تحلیل سیاسی مورد نظر است، معادل کلمه انگلیسی ANALYSIS است که در واقع تلاش ذهنی تحلیلگر برای:
۱- ساده کردن مفاهیم پیچیده؛
۲- درک اجزای تشکیل دهندة یک پدیده؛
۳- درک ارتباط بین پدیدة مورد تحلیل با سایر پدیده ها؛
۴- پیش بینی تحولات آتی با اتکا به استدلالهای منطقی و عقلی است.
تعریف سیاست
واژة «سياست» نيز براساس پيشفرضهاي گوناگون در مورد انسان و جامعه، تعريفهای گوناگونی دارد؛ چون هر مكتب سياسي بر اساس اصول و مباني نظري خود هدفهاي ويژهاي را دنبال ميكند. واژة سياست در لغت به معناي اصلاح امور خلق، اداره كردن و حكم راندن بر رعيت، يا رياست نمودن آمده است.
دكتر عالَم، در تعريف سياست مينويسد:
«سياست، رهبري صلح آميز يا غير صلح آميز روابط ميان افراد، گروهها و احزاب (نيروهاي اجتماعي) و كارهاي حكومتي در داخل يك كشور، و روابط ميان يك دولت با دولتهاي ديگر در عرصة جهاني است.»[۸]
علامه محمد تقي جعفري، سياست را چنين تعريف ميكند:
«سياست به معناى حقيقى آن، عبارت است از مديريت و توجيه و تنظيم زندگى اجتماعى انسانها، در مسير حيات معقول.»[۹]
موریس دوروژه نیز میگوید:
«سیاست، علم حکومت داری است که به ما نشان میدهد قدرت را چگونه به دست آوریم و مهمتر آن که چگونه به کار گرفته شود.»
آن چه در اين جا مقصود است، مسائل جاري يك جامعه و كشور میباشد كه در سرنوشت سیاسی افراد جامعه نقش دارد.
تعریف تحلیل سیاسی
تحلیل سیاسی، فرايندي ذهني و تلاش فکری محققانهای است که با روشی علمی در جست و جوی شناخت عوامل مؤثر بر روند تصمیمگیری سیاسی، نقد و ارزیابی راهکارهای مختلف و تجویز بهترین رهیافت کاربردی برای حل یک معضل سیاسی باشد. از این رو تحلیل سیاسی با فاصله گرفتن از دایرة تخمین و گمانهزنی از حیطه ذهنی تحلیلگر، بیرون آمده و نقش آگاهیزا و کارگشای خود را در جامعه ایفا خواهد کرد.[۱۰] به عبارت دیگر تحلیل، ریشه یابی حوادث و پدیدهها سیاسی و گشودن گرههای ابهام و اغراض پنهانی و پیش بینی نتایج و آثار آن میباشند. بنابر این برای تحلیل کردن پدیدههای سیاسی تنها به تشریح و تبیین پدیدة مورد تحلیل اکتفا نمیشود؛ بلکه تحلیل گر با کاوشی ذهنی، سعی میکند از ظواهر پدیده به امور پنهانی دست یابد و مفاهیمی را که افراد عادی قادر به درک آنها نیستند با زبان ساده و قابل درک به دیگران متنقل کند. از این رو: «روش تحليل سياسي، اصول و شيوههای تحليل صحيح از پديدههای سياسي است كه آموختن اين روش، تحلیلگر سياسي را قادر میسازد تا با استفاده از آن بتواند به ساده ترين راه ممكن، مفاهيم پيچيدة سياسي را ارزيابي كرده و به ديگران منتقل كند.»[۱۱]
مقام معظم رهبری میفرماید:
«…تحليل سياسي به شكل صحيح و پرورانندة ذهن، چيز بسيار مهمي است؛ ذهن بايد پرورانده شود.»[۱۲]
تحلیل سیاسی، مجموعهای از علم، هنر و مهارت است که تحلیلگر باید بدانها مسلح شود. و هر که یکی از این اجزای سه گانه را نادیده بگیرد در عمل نواقص مهمی را مشاهده نمود.
مراحل تحلیل سیاسی
فرآیند ذهنی و تلاش فکری تحلیل سیاسی را میتوان در سه مرحلة کلی ذیل ارائه نمود که هر یک از این مراحل خود دارای مراحل و روشهای جزبیتر هستند. در ادامة این نوشتار، به تبیین هر یک از این مراحل میپردازیم:
مرحلة اول: دریافت تصویری از پدیدة سیاسی
مرحلة دوم: تحلیل محتوایی آن
مرحلة سوم: سنجش و ارزش یابی آن
مرحلة اول: تصویر سازی پدیدة سیاسی
مرحلة اول و رکن ابتدایی در تحلیل هر پدیده این است که با آن پدیده، ارتباط برقرار شود و پس از تحلیل مفهومی و شناخت جایگاه آن در میان معرفتهای بشری، نسبت به آن اطلاعات کافی صحیح به دست آورد. از این رو این مرحله، خود دارای چهار مرحله است:
- طرح مسئله و ارتباط اولیه با موضوع
به این معنی که یک تحلیلگر سیاسی، ابتدا باید بتواند با یک مسئلهای ارتباط برقرار کند و این برقراری ارتباط، محصول حساسیت و توجه خاطر او به مسائل پیرامون خود است و الا اگر کسی دارای این حساسیت و توجه خاطر نباشد هیچ گاه به مقولة تحلیل نخواهد پرداخت. مقام معظم رهبری به این خصوصیت مهم جوان اشاره میکند و معتقد است:
«آن جواني كه به سرنوشت كشور نينديشد و حوادث و خصومتهايي را كه نسبت به كشورش در دنيا سازماندهي ميشود، نبيند و نسبت به آنها نجوشد و نخروشد، آن جوان لايق اين نيست كه نام جوانِ شهروندِ يك ملت انقلابي را روي خودش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشي است كه در سختيها، به داد كشور و ملت رسيد و آنها را نجات داد.»[۱۳]
- تحلیل مفهومی و تحدید موضوع و تشخیص جایگاه آن مسئله در میان معرفتهای بشری
پس از ارتباط با موضوع، باید آن پدیدة خاص شناخته شده و چیستی آن و جایگاه آن درک شود تا ارتباط صحیح با آن برقرار گردد. از این رو باید با بازشناسی مفاد آن از ابهامات و تیرگیهای صورت مسئله زدوده شود تا خود را واضح و متمایز به ما نشان دهد.
- کسب اطلاعات بیشتر از جوانب مختلف آن مسئله
براي هر تحلیلگر سياسي، دستيابي به اطلاعات صحيح مربوط به پدیدة سیاسی كه قصد تحليل آن را دارد، بسيار حائز اهميت است. بنابراين قبل از هرگونه تجزيه و تحليل يك خبر، لازم است اطلاعات كامل و دقيق تري در مورد همان خبر به دست آوريم. «اطلاعات، به مجموعة مفاهيم و يا داده هايي گفته میشود كه از پيش از وقوع يك رويداد، توسط تحلیلگر سياسي مورد شناسايي، گرد آوري، دسته بندي و ارزيابي قرارگرفته اند، تا در متن تفسير يا تحليل در جاي مناسب مورد استفاده قرار گيرند».
این اطلاعات به روشهای مختلفی به دست میآید که از جملة آنها مشاهدة پدیدههای سیاسی، اخبار و گزارشهای خبری، مصاحبه با سیاسیون و بررسی اسناد و مدارک سیاسی میباشد. از این رو در جمع آوری این اطلاعات باید به شیوه و روش کسب آنها توجه نمود و با استفاده از شیوه صحیح به جمع آوری اطلاعات بپردازد.
- شناخت صدق و کذب اخبار و اطلاعات
پس از كسب اطلاعات از هر منبعي به هر وسيله اي، تحلیلگر بايد شناخت دقيقي نسبت به ماهيت اطلاعات به دست آمده، داشته باشد. يعني تحلیلگر سياسي باید بتواند با معيارهاي شناخت و به دست آوردن اطلاعات، آشنا باشد؛ تا زمينه براي تجزيه و تحليل آن اطلاعات فراهم شود. براي پي بردن به ماهيت اطلاعات و شناخت جزئيات آن، هر تحلیلگر سياسي لازم است به سؤالات اساسي ذيل پاسخ دهد:
سؤال اول: منشأ اطلاعات كدام است؟ يعني نحوة به دست آوردن اطلاعات از چه طريق بوده است؟
سؤال دوم: منبع اطلاعات چيست يا كيست و تا چه حد معتبر است؟
سؤال سوم: وابستگي منبع اطلاعات به كدام جريان فكري يا جناح حاكمیت است؟
چون وقتي خبر يك تحليل سياسي غلط باشد بدون شك تحليل آن خبر هم ناصحيح است. چرا كه امكان ندارد وقتي كذب يك خبري اثبات شده باشد تحليل آن خبر درست باشد. قرآن میفرماید:
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنْ الْحَقِّ شَيْئاً»[۱۴]
يَا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنْ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ[۱۵]
علاوه بر اين وقتي اطلاعات مربوط به يك رويداد، غلط ارائه شده باشد، به طور قطع تحليل همان رويداد نيز اشتباه خواهد بود.
«وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَها هُزُواً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ»[۱۶]
همچنان كه اگر يك تحلیلگر سياسي نتواند بين خبر و اطلاعات موجود در حافظه يا بايگاني شخصي خود ارتباط دقيقي با نقطه نظر خود، دربارة آن رويداد برقرار كند، بدون شك تحليل او دچار مشكل اساسي میشود. دشوارترين بخش شناخت ماهيت اطلاعات، قضاوت دربارة اعتبار منبع اطلاعات به دست آمده است. بنابراين تحلیلگر سياسي سعي میكند در تحليل خود اطلاعاتي را دربارة رويداد اتفاق افتاده ارائه كند كه در نهايت به اثبات ديدگاه تحلیلگر سياسي كمك نماید. این مهم از طریق شناسايي منشأ كسب اطلاعات، شناخت منبع اطلاعات و اعتبار آن و شناخت گرايشهای سياسي، اعتقادي، فرهنگي و اقتصادي منبع انتشار اطلاعات، حاصل میشود. در واقع اگر این مراحل به طور كامل انجام شده باشد كار تحلیلگر در مرحلة ارزيابي اطلاعات، ساده تر خواهد بود.
يَا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ[۱۷]
۵- تطبیق اطلاعات و یافتن ارتباط میان اطلاعات یا پدیدههای همسو
در بسياري از موارد، اطلاعاتي كه به دست آورده ايم از طريق چند منبع مختلف بوده است که ممكن است موجب تکمیل یا نقض یکدیگر شوند. از این رو تحلیلگر باید به طبقه بندی اطلاعات بر اساس ملاکهای منشأ كسب آن منبع اطلاعات و اعتبار آن و گرايشهای حاکم بر اطلاعات و تطبیق آنها با هم بپردازد. برقراري رابطه بين پدیدة مورد تحليل با معلومات و اطلاعات دیگر در مورد آن حادثه و يا ربط دادن امور مجهول دربارة يك خبر به اموري كه قطعي و معلوم هستند، به منظور رسيدن به تحليل يا تفسير همان پدیده یا خبر، میتواند نواقص هر یک را تکمیل کرده و جوانب مخفی مسئله را روشن سازد.
ارتباط در يك تحليل سياسي از راههاي گوناگوني برقرار میشود كه مهم ترين آنها عبارتند از:
الف: ارتباط خبر با اطلاعات قبلي تحلیلگر (ارتباط نقلي).
ب: ارتباط بين معلومات قبلي تحلیلگر با مجهولات او (ارتباط عقلي).
ج: ارتباط بين يك خبر يا پديدة سياسي با ساير اخبار و پديدههای سياسي ديگر.
د: ارتباط بين يك خبر با فرضية موجود در ذهن تحلیلگر سياسي.
ه: برقراري ارتباط بين يك خبر با نظرات شناخته شده در علم سياست.
براي برقراري يك ارتباط صحيح بايد به عوامل مختلف از جمله وحدت موضوعي، تاريخي، منطقي و استدلال توجه كرد. علاوه بر اين، شناسايي نوع ارتباط میتواند به برقراري ارتباط صحيح بين دو يا چند پديده سياسي در تحليل كمك كند. تحلیلگر سیاسی میتواند با توجه به تفاوت هايي كه بين ارتباط آشكار با پنهان وجود دارد. فرق ارتباط مستقيم با غير مستقيم را بشناسد و بداند كه چگونه میتوان با كشف اشتراكات عقيدتي و تاريخي در مكانها و زمانهای يكسان به برقراري ارتباط صحيح بين دو يا چند پديدة سياسي رسيد. عوامل مؤثر در برقراري ارتباط عبارتند از: ۱- وحدت موضوع۲- اشتراك تاريخي۳- اشتراك زماني ۴- اشتراك مكاني[۱۸]
مرحلة دوم: تحلیل محتوایی
بیشترین نقش را در تحلیل سیاسی، تحلیل محتوا دارد و اندیشة تحلیلگر نیز بیشترین نقش را در تحلیل محتوایی داراست. در تحلیل محتوا، تحلیلگر به دنبال تشریح عینی و توصیف ابعاد مختلف پدیدة سیاسی و برجسته ساختن محورها و خطوط اصلی آن است، تا با فرو رفتن در اعماق پدیدهها به مشاهده پیوستگی و هم بستگیهای آن بپردازند. در این مرحله است که تحلیلگر میکوشد با تجزیه و تحلیل به شناسایی و تقسیم اجزای درونی پدیده و تحلیل شرایط بیرونی تأثیر گذار بر آن به اعماق پدیدة سیاسی یا رفتار کنشگر سیاسی راه یابد و در آن کندوکاو کرده و در نهایت، در ورای ظواهر، به زوایای درونی و علل وقوع آن پی ببرد.[۱۹] باید توجه داشت هدف اصلی از تجزیة پدیدههای سیاسی، ارائة دیدگاه تازهای دربارة آن پدیدهها و ارائة جزئیات بیشتری دربارة آنها است.
الف: تجزیه و تحلیل براساس اجزائ درونی
در این روش تحلیل گر سیاسی میکوشد با شناخت دقیق اجزای درونی و عوامل به وجود آورنده یا تشکیل دهندة یک پدیدة سیاسی آنها را شناسایی کند.
۱- تحلیل ساختار منطقی و زبانی پدیده و اخبار مربوط
هر خبر و گزارهای علاوه بر ساختار نحوی، ساختار منطقی هم دارد. اموری همچون: (کلی یا جزئی)، (حملی یا شرطی و یا فصلی)، (موجبه یا سالبه)، نقش بسیار تعیین کنندهای را در فهم و درک محتوای یک خبر دارد که عدم توجه به آنها مسیر تحلیل را تغییر میدهد. همچنین ساختار زبانی همچون(توصیفی یا ارزشی) ، (حقیقی یا استعاری و نمادین)، (تجربی یا فلسفی) بوده نیز در فهم متکلم یا ایهام تناقض، تأثیر گذار است. از این رو در تحلیل سیاسی باید به نوع گفتار کنشگر سیاسی یا کیفیت گزارة خبری از این حیث توجه ویژه نمود تا قلمرو گفتار یا پدیدة سیاسی شناخته شود.
۲- تحلیل مبانی معرفتی
رهیافت تحلیلی، علاوه بر ساختار منطقی و زبانی، به جزء سازندة دیگر یک پدیده نیز توجه میکند که عبارت است از توجه به مبانی نظری و معرفتی یک نظریه یا پدیدة سیاسی. هر نظریه یا پدیدة سیاسی بر مقدمات و مبانی مختلفی استوار است. تحلیل مبادی و مبانی یکی از راههای مهم و نقد یک پدیده است. رفتار سياسي يك نظام يا سياستمدار بر خواسته از نوع نگرش او به هستي، جامعه و انسان است و اين مباحث، تأثير مستقيم و مهمي را بر انديشه و رفتار سياسي آنها بر جاي مینهد. بنابراین براي شناخت و تحليل يك پدیدة سياسي و اجتماعي، شناخت زير ساختهای آن، نقش اساسي و محوري را به خود اختصاص میدهد.
۳- تحلیل آثار و لوازم منطقی
هر پدیدة سیاسی، دارای آثار و لوازم آشکار و مخفی است. این آثار و لوازم گاه به سرعت خود را نشان میدهد و در جامعه تأثیر میگذارد و گاه تأثیر آن بلند مدت است که در آینده خود را نشان میدهد. از این رو تحلیلگر سیاسی در تحلیل یک پدیده باید به لوازم آشکار و مخفی آن توجه داشته باشد و آنها را شناسایی نماید.
ب: تجزیه و تحلیل براساس شرایط بیرونی
در این روش، تحلیلگر سیاسی به جای آن که به اجزا و عوامل تشکیل دهندة پدیدة سیاسی توجه کند به شرایط مؤثر بر اجزای آن توجه مینماید؛ چون یک پدیدة سیاسی نمیتواند بیتأثیر از سایر پدیدههای سیاسی مرتبط با خود باشد. پدیدههای سیاسی مختلف بر یکدیگر اثر میگذارند و تجزیة مفاهیم مربوط به پدیدههای سیاسی صرفاً در ذهن تحلیلگر سیاسی برای بیان و تشریح منطقی پدیدههای پیچیده انجام میشود. در این قسمت، تحلیلگر به کشف ارتباطات احتمالی بین عوامل بیرونی و درونی پدیدة سیاسی و میزان ارتباط و تأثیرگذاری سایر پدیدههای سیاسی براجزای تشکیل دهندة آن میپردازد.
۱- در تجزية يك پديدة سياسي بر اثر عوامل موضوعي میتوان متناسب با موضوع آن پديده، تجزيه را براساس مؤلفههای كلي چون شرایط و عوامل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، قومي، زباني، ملي، نظامي، امنيتي و تاريخي انجام داد.
۲- شرایط روحی و شخصیت کنشگر سیاسی در حین وقوع پدیدة سیاسی نیز از دیگر عوامل موثر بر شکل گیری یک پدیده است که تحلیل گر سیاسی باید بدان توجه داشته باشد.
مرحلة سوم: سنجش و ارزش یابی
- احتمال پردازی و فرضیه سازی
براي آن كه بتوانيم تحليل صحيحي از تحولات جاري و يا آيندة يك پديدة سياسي ارائه دهيم لازم است از تئوري احتمالات و فرضيه پردازي استفاده كنيم.احتمال پردازي يعني در نظرگرفتن همة احتمالهاي ممكن الوقوع درمورد تحولات مربوط به يك پديدة سياسي. به عبارت ديگر در زماني كه تحلیلگر در ذهن خود تلاش میكند براي پرسشهای اصلي خود در بارة دلايل به وجود آمدن يك رويداد و تأثيرات آن بر تحولات آتي و ميزان تأثير پذيري همان رويداد از ساير تحولات جاري، پاسخهای مناسب را پيدا كند؛ به احتمال پردازي مبادرت مينماید. اما تحلیلگر سياسي به منظور ارائة احتمالات پردازش شده در تحليل سياسي خود براي مخاطبان، ناچار به فرضيه سازي بر اساس همان احتمالاتي است كه در ذهن خود پردازش كرده است. این احتمالات باید مبتنی بر بررسي تمام دلايلي كه منجر به وقوع يك رويداد شده و يا عواملي كه برايجاد ويا تداوم آن، تأثير گذاشته و يا خواهد گذاشت، براي پيش بينيهاي آينده، مورد توجه قرار گيرند.
بنابراين بايد توجه داشت شناخت نظرية احتمالات به تحلیلگر سياسي در دو جنبه كمك میكند. اوّل، براي احتمال پردازي در ارتباط با تمامي جوانب پديده مورد نظر در ذهن تحلیلگر و دوّم دربارة فرضيه سازي دربارة دلايل وقوع يك حادثه يا يك پديده و تأثيراتي كه ساير عوامل بر آن پديده داشته يا خواهند داشت. علاوه بر اين، شناخت قوانين احتمالات به تحلیلگر كمك میكند دربارة تأیيد يا تكذيب يك خبر و همچنين در ارتباط دادن يك خبر به اخبار مرتبط با آن با دقت بيشتري عمل كند.
در مرحلة بعد از احتمال پردازي، تحلیلگر بر اساس همان احتمالات پردازش شده، فرضيههای خود را خلق میكند و در قالب نوشته ويا بيان مطرح میسازد. یعنی به طور كلي براي احتمال پردازي، يك تحلیلگر سياسي بايد تمام توان ذهني و عيني خود را به كار بگيرد تا در بارة چرایيها و چگونگيهای يك رويداد و يا يك پديدة سياسي در ذهن خود پاسخهای مناسب را پيدا كند. پس از آن كه پاسخهای مناسب به دست آمد، روند فرضيه سازي آغاز میشود. يعني میتوان احتمالهای گوناگوني را در ذهن تحلیلگر سياسي در نظر گرفت؛ اما همه آنها به فرضيه سازي تبديل نمیشوند؛ بلكه تنها آن دسته از احتمالاتي كه دلايل آنها در ذهن تحلیلگر متقن شده و يا پاسخ مناسب براي سئوالات احتمالي پيدا كرده است، به فرضيه سازي تبديل خواهند شد. احتمال پردازي و فرضیه سازی باید مبتنی بر این اصول باشد: واقع بيني، موضوع شناسي، تفكيك هدف از نتيجه، تشخيص صحيح علت و معلول و خالی بودن ذهن تحلیلگر از باورهاي غلط.
بنابراین استفادة صحيح از نظرية احتمالات و قوانين عمومي منطق در بارة شيوههای استدلال صحيح، ما را قادر میسازد كه به دلايل وقوع يك رويداد بيشتر آگاه شويم و بتوانيم احتمالات و فرضيههای مختلفي در مورد چراييها و چگونگيهای مربوط به يك پديدة سياسي را حدس بزنيم واحتمالاً پيش بينيهای صحيحي را درمورد تحولات آتي همان پديده ارائه كنيم. براي آن كه يك تحلیلگر سياسي بتواند از تئوري احتمالات استفاده كند لازم است با قوانين عمومي «منطق» آشنا شود. قوانين عمومي منطق به ما میآموزد كه چگونه صحيح فكر كنيم و از معلومات خود براي كشف مجهولاتمان استفاده نمائيم. پيش بيني در تحليل سياسي، زماني علمي و دقيق است كه اولاً مبتني بر واقعيتهای موجود باشد و ثانياً از روشهای مناسب براي شناخت تحولات آينده استفاده شود.
براي آن كه بتوانيم فرضيههای صحيحي را همراه با احتمالات مربوطه ارائه كنيم بايد همة فرضها و احتمالهای ممكن را بررسي كنيم و هم به شرايط تاريخي و زماني و مكاني توجه كافي داشته باشيم. براي پيش بيني تحولات آتي، تحلیلگر سياسي يا بايد از تجربههای تاريخي گذشته كه تكرار پذير هستند، در تحليل خود استفاده كند، يا فرضيههای موجود در علوم سياسي در مورد شناخت روند تحولات يك پديدة سياسي را به كار گيرد.[۲۰] از این رو دانستن تاریخ و تحولات سیاسی ـ اجتماعی جوامع و اطلاع از مباحث علوم سیاسی در حد مقدور، امری لازم و اساسی است.
- استدلال
تحلیل گر سعی میکند بر اساس اطلاعات و معلومات خود به سئوالهای اساسی که در بارة هر پدیدة سیاسی مطرح میشود، پاسخ دهد. این سئوالها همان مجهولاتی است که باید تلاش کرد تا پاسخ آنها را از روشهای صحیح به دست آورد. به طور كلي در تحليل سياسي، هر تحلیلگر سعي دارد براي اثبات ديدگاههای خود در بارة يك رويداد، از طريق تنظيم و تأليف يك سلسله قضاياي منطقي به سئوالاتي كه در اذهان عمومي مطرح شده پاسخ دقيق ارائه كند ويا در مواردي با برقرار كردن ارتباط منطقي بين چند قضية مرتبط با موضوع آن رويداد، نتيجة مورد نظر خود را به ذهن مخاطب القا نمايد.
در تحليل سياسي، سه نوع استدلال، یعنی استدلال قياسي، استدلال استقرائي و استدلال تمثيلي كاربرد وسيعي دارد که تحلیل گر سیاسی باید هر سه نوع آنها را با توجه به چگونگی اکتساب و میزان یقین آوری آنها از کتب منطقی بیاموزد تا بتواند با استدلال به جمع بندی و ارزشیابی تحلیل خود از پدیدههای سیاسی دست پیدا کند.
خاتمه
در خاتمه با توجه به عنایت مقام معظم رهبري به مقولة آگاهی سياسي جوانان، نكات راهگشايي را از سخنان ايشان بیان میکنیم. ایشان خطاب به جوانان ميفرمايد:
«براي حركت و قدم و خير بعدي، به فكر باشيد و زمينة ذهني آماده كنيد. اين انقلاب بايد دائماً حركت كند و حركتش هم، با اين مردم است.»[۲۱]
«امروز شما جوانان وظيفه داريد انقلاب را با همة وجود، تا اعماق جانتان نفوذ و رسوخ بدهيد و مفهوم انقلاب و مباني فكري آن را از بن دندان درك كنيد و براي هنگامي كه اين ملت بدان احتياج دارد و در صحنه مبارزه ميكند آن را در خود ذخيره كنيد. صحنة اول، صحنهايي است كه انقلاب را از لحاظ اقتصادي يا نظامي و يا سياسي تهديد ميكند كه بايد آن ذخيره را براي دفاع از انقلاب و كشورتان –به هرگونه كه زمان و موقعيت اقتضا ميكند- به كار ببنديد. صحنة دوم، صحنة سازندگي است. بهترين سازندگان، سازندگان انقلابياند.»[۲۲]
«جوانان عزيز! شماها اميدهاي انقلاب و اسلاميد. رفتار شماها ميتواند اين مملكت را در جهت شكوفايي، با سرعت به پيش ببرد. وقتي جوان مملكت هوشيارانه، با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيتها، حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل كند، كشور گلستان خواهد شد. وقتي هيجانات كور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد كرد.»[۲۳]
«جوان امروز، اگر اهل دين، اهل معنويت، معرفت، انديشيدن و اهل تقوا به اين معنا بود- يعني با محاسبه، با دقت، با انديشه و با نظر فكر كردن و تصميم گرفتن و اقدام كردن- آيندة مملكت از آن اوست. به عكس اگر جوان مملكت، با ولنگاري، با بياعتنايي به اصول و به شعارهاي حقيقي دين و انقلاب، با بيخبري، با نداشتن تحليل نسبت به مسايل گوناگون كشور و مسايل جهاني، رشد كرد، اگر درس هم بخواند، به نفع كشور، تمام نخواهد شد و آيندة كشور، تضمين نخواهد شد.»[۲۴]
«فرا گرفتن خصلتهايي كه ميتواند نسل كنوني را به اعتلا و عظمت برساند مانند: دينداري و دانش پژوهي، وجدان كار و انضباط، شجاعت و پاكدامني و جوانمردي، آگاهي سياسي و خلوص انقلابي، امانت و محبت و برادري و استقلال و آزادمنشي.»[۲۵]
«شما دانشجويان و دانشآموزان و جوانان، براي نسل آينده و دورة بعد ما پايههاي اصلي انقلابيد. امروز هم شما در انقلاب تأثير زيادي داريد؛ چون جوانيد. امروز هم شما در جبهههاي سياسي و نظامي و سازندگي و هر جاي ديگر كه بتوانيد حضور داشته باشيد، عنصر فعال انقلابيد؛ اما فردا شما پايههاي انقلاب هستيد. امروز عناصر مؤثريد؛ ولي فردا ستونهاي انقلاب هستيد. توجه كنيد انقلاب را با ريشهها و مباني فكري و منطقياش، به درستي بشناسيد.»[۲۶]
معرفی چند منبع دربارة روش تحلیل سیاسی:
۱- روش تحلیل سیاسی، نوشتة امیر محمد حاجی یوسفی، قم ۱۳۸۲ انتشارات پارسایان.
۲- متدلوژی تفسیر سیاسی، نوشتة احمد جهان بزرگی، تهران ۱۳۷۹ انتشارات موسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر.
۳- شناخت و تحلیل سیاسی، نوشتة جواد منصوری، انتشارات شرکت به نشر تهران ۱۳۷۷
۴- مبانی دانش تحلیل سیاسی یا متدولوژی پولتیک، نوشتة علی اکبرمسعودپور بهار ۱۳۸۴ چاپ اوّل ناشر سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران (دفتر سیاسی ) تهران
۵ – مبانی روش تحلیل سیاسی نوشتة اسدالله بادامچیان تهران سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۷۴
[۱] روزنامة كيهان،۱۳/۱۱/۷۷٫
[۲] حسن بهشتی پور، روش تحليل سياسي، (از مطالب این نوشتار استفاده های فراوانی برده شده است. وعلاقمندان میتواند با مراجعه به آدرس اینترنتی از بحث های گسترده آن همراه با تمرین ها و مثالهای مختلف، اطلاعات بیشتری راجع به تحلیل سیاسی به دست آورند.) http://beheshtipour.blogfa.com
[۳] مسعود اسلامی، تحلیل سیاسی از تشخیص تا تجویز، فصلنامة دانشكدة حقوق و علوم سياسي(دانشگاه تهران)، شماره ۴۲، ص۷۹٫
[۴] صحيفة نور، مجموعة رهنمودهاي امام خميني(ره)، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، انتشارات سروش، چاپ اول، ج۵، ص۱۰۹٫
[۵] صحيفة نور، ج۵، ص۲۵۰٫
[۶] دانشگاه و رسالت دانشجو/ج۱و۲، ص۳۰۰٫
[۷] كيهان/۱۳/۸/۷۸٫
[۸] عالم، عبدالرحمن، بنيادهاي علم سياست، تهران ،نشر ني، ۱۳۷۶؛ ص۳۰٫
[۹] جعفرى محمّدتقى؛ حكمت اصول سياسى اسلام؛ قم، بنياد نهج البلاغه، ۱۳۶۹؛ص ۴۷٫
[۱۰] مسعود اسلامی، پیشین، ص۸۳٫
[۱۱] حسن بهشتی پور، پیشین.
[۱۲] حديث ولايت/ج۲ص۳۰۷
[۱۳] دانشگاه در كلام رهبري/۴۶
[۱۴] (نجم/۲۸)
[۱۵] (حجرات؛ ۱۲)
[۱۶] (لقمان/۶)
[۱۷] (حجرات؛ ۶)
[۱۸] حسن بهشتی پور، پیشین.
[۱۹] ساروخانی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵، ج۱، ص۲۸۳٫
[۲۰] بهشتی پور، پیشین.
[۲۱] حوزه و روحانيت/ج۲ص۱۵
[۲۲] دانشگاه در كلام رهبري، ص۴۶٫
[۲۳] كيهان، ۹/۸/۷۷
[۲۴] كيهان،۵/۳/۷۸
[۲۵] . حديث ولايت/ج۹ص۱۸۵
[۲۶] . همان.