درآمدي بر آسيبشناسي تربيت رایج (۵)
اشاره
در نوشتار قبلی به یکی از آسیبهای تربیت عصر ما و توجه افراطی به مقوله تعلیم و به عبارت دقیقتر، بیتوجهی به جایگاه تعلیم در فرآیند تربیتی پرداختیم و سیاست غلط آموزش برای آموزش را تشریح کردیم. اینک یکی دیگر از آسیبهای موجود در نظام تعلیم و تربیت فعلی، یعنی پاسخگویی منفعلانه به سؤالهای غیردرسی مرتبط با شئون زندگی دانشآموزان را بررسی میکنیم.
سؤال، دریچه علم و آگاهی
از دیرباز پرسش دریچهای به سوی شناخت مفاهیمی بوده که برای ما ناشناخته مانده است و طرح سؤال، پلی از نادانی به سوی دانایی و آگاهی است. رسول خدا۶ فرمود: «العِلمُ خَزائنُ ومَفاتِيحُهُ السُّؤالُ، فَاسألُوا رَحِمَكُمُ اللّه فإنّهُ يُؤجَرُ أربَعه: السائلُ، والمُتَكلِّمُ، والمُستَمِعُ، والمُحِبُّ لَهُم؛[۱] دانش گنجينههايى است و كليدهاى آنها پرسش است. پس رحمت خدا بر شما، بپرسيد كه بر اثر آن چهار نفر پاداش مىيابند: پرسنده، گوينده، شنونده و دوستدار آنان».
کسی که سؤال میکند، حداقل این نکته را به ما گوشزد میکند که خواستار رکود نبوده و در او میل گذر از وضعیت موجود وجود دارد. همین امر میتواند تکیهگاه خوبی برای مربیان باشد اما این فرصت تنها در صورت توجه به شروطی قابل بهرهبرداری است و در غیر این صورت خود، مانعی در مسیر تربیت و رشد محسوب میشود.
آداب پرسش
از جمله نکات مهمی که باید در عرصه پرسش و پاسخ در نظر گرفت رعایت آداب آن است تا آنچه مطلوب ماست محقق شود. از همین رو در پارهای از احادیث معصومان: این نکته گوشزد شده است. از جمله آنکه پیامبر خدا۶ فرمود: «حُسنُ السؤالِ نِصفُ العِلمِ؛[۲] خوب پرسيدن نيمى از دانش است». همچنین امام على۷ ـ در پاسخ به مردى كه از ايشان سؤال معمّاگونهاى پرسيد ـ فرمود: «سَلْ تَفَقُّها، ولا تَسْأل تَعَنُّتا؛ فإنّ الجاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بالعالِمِ، وإنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ (المُتَعَنِّفَ) شَبيهٌ بالجاهِلِ المُتَعَنِّتِ؛[۳] به قصد ياد گرفتن بپرس نه براى آزردن و درمانده كردن؛ زيرا جاهلى كه درصدد آموختن باشد همانند عالم است و عالمى كه در بيراهه قدم نهد، همچون جاهلى است كه به قصد درمانده كردن مىپرسد».
آیا باید به همه سؤالها پاسخ داد؟
حال که اهمیت پایبندی به چهارچوب و آداب پرسشگری بیان شد، این سوال به ذهن میرسد که چه کسی گفته است که ما باید لزوماً به هر سؤال که از طرف دانشآموزان یا فرزندانمان مطرح میشود پاسخ دهیم؟!
بارها گفتهایم که هدف عالی از آموزش و آموختن علوم و معارف، کمک به فرآیند رشد و تربیت آدمی است و نه چیز دیگر. بر این اساس حتی نباید هر سؤالی را مطرح نمود؛ چراکه قرآن کریم فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از چيزهايى مپرسيد كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مىكند».[۴] رسول اکرم۶ نیز با تبعیت از این اصل قرآنی به ما چنین هشدار میدهد: «اترکوني ما تَرَكتُكُم، فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بكَثرَه سُؤالِهِم واختِلافِهِم على أنبِيائهِم، فإذا أمَرتُكُم بِشَيءٍ فَأتُوا مِنهُ ما اسْتَطَعتُم، وإذا نَهَيتُكُم عن شَيءٍ فَدَعُوهُ؛[۵] تا من شما را واگذاشتهام، شما نيز مرا واگذاريد. همانا پيشينيان شما به سبب همين پرس وجوهاى زيادشان و سؤال پيچ كردن پيامبران خود هلاك شدند. بنابراين، هرگاه به شما دستورى دادم، در حد توان آن را انجام دهيد و هر گاه از چيزى نهى كردم از آن دورى كنيد.
پرسش پلی به سوی آگاهی و علوم است؛ اما هر علمی سودمند نیست و به فرض سودمند بودن، آیا هر علمی برای هر کسی فایدهبخش است؟
علمی سودمند است که در مسیر دستیابی به اهداف و کمال انسانی ناچار از فراگیری آن باشیم؛ والا خود این علم و توجه به آن رهزن و مانعی در مسیر کمالطلبی ما است. به همین جهت در سخنان امامان معصوم درباره علمآموزی، بابی به نام علوم غیرمجاز مطرح شده است. همچنین در دعاهای معصومان: آمده است که: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ … مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَع؛ پروردگارا از علم بیفایده به تو پناه میبرم».[۶]
این را اضافه کنید به التزام عملی جوینده علم که خود بخشی دیگر از معیار سودمند بودن علم است و تا این التزام احراز نگردد، افراد شایسته فراگیری علوم نخواهند بود. مردى به محضر امام چهارم۷ آمد و از او مسائلى پرسيد و آن حضرت به او جواب داد و او رفت؛ اما دوباره به محضر امام سجاد بازگشت تا سؤالهای دیگری بپرسد. حضرت به وی فرمود: «مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ يُعْمَلْ بِهِ لَمْ يَزْدَدْ صَاحِبُهُ إِلَّا كُفْراً وَ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً؛[۷] در انجيل نوشته است كه: تا بدان چه دانستهايد عمل نكردهايد، از آنچه نميدانيد نپرسيد. همانا علمى كه به آن عمل نشود، جز كفر و ناسپاسى داننده و دورى او را از خدا نيفزايد».
مراد از این حدیث شریف با توجه به سخنان دیگر ائمه:، قطعاً این نیست که به دنبال مسائل مورد نیاز خود و جامعه اسلامی نباشیم؛ بلکه منظور داشتن نگاه تربیتی به مقوله پرسش و نیز توجه به جایگاه نیت در امر تربیت است که در شماره قبل به آن پرداختیم. چنانچه قصد عمل، موتور محرک پرسش نباشد، پرسش و علمآموزی از جایگاه تربیتی خود خارج شده و کارکرد تربیتی نخواهد داشت.
این روایت به آنچه هماکنون جو پرسش و پاسخ را در فضای جامعه علمی ما به جریان انداخته نقدی جدی وارد میکند. آیا آنچه هماکنون وجود دارد، تلاشی منفعلانه در جهت پاسخگویی به سؤالاتی نیست که گاهی نه با تمنای درونی دل و به قصد حقیقتیابی و سپس عمل که با القای بیرونی و فقط برای ارضای میل کنجکاوی افسارگسیخته مطرح شده است؟ ما پیش از آنکه به زمینههای تربیتی و روشهای پاسخگویی مبتنی بر تربیت توجه کنیم، تلاش کردهایم ذهن شخص سؤالکننده را با معلوماتی پر کنیم که غالباً اثر تربیتی در رشد او ندارد.
نتیجه
سؤال ابزار و دریچه بسیار خوبی برای افزایش آگاهی محسوب میشود؛ اما از آنجا که هدف از فراگیری علوم و آگاهیها تربیت و رشد و کمال آدمی است، بازبینی در مکانیسم پرسش و پاسخ که هماکنون در مراکز مختلف آموزشی جریان دارد، امری حتمی است. ضمن اینکه لزوم نگاه تربیتی به این ابزار و اتخاذ روشهای مناسب سازنده و تأثیرگذار در پرسشگر از جانب فرد پاسخگو امری اجتنابناپذیر است. در همین راستا پژوهشهای جدید و تحقیقات دقیق برای پی بردن به روش و سیره اهلبیت: در زمینه فرهنگ پرسش و پاسخ، برای همه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت اسلامی به مثابه یک فریضه است.
[۱] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۱٫
[۲] . نهج الفصاحه، ص۳۶۷٫
[۳] . نهج البلاغه (للصبحي صالح) حکمت ۳۲۰٫
[۴] . مائدة: ۱۰۱٫
[۵]. تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۶۸۲٫
[۶]. البلد الأمين، ص۲۰٫
[۷]. كافي، ج۱، ص۴۵٫