استاد فلسفه از چالهچولههای خیابان میگفت و اینكه این چالهها خبر از وجود چالههایی در ذهن آسفالتكار میدهد. استاد به دنبال نقش فلسفه در زندگی انسان بود و میخواست پیوند ناگسستنی تفكر و اندیشه را با رفتارهای ما به طور ملموس نمایش دهد. از فلسفه و فلسفهخوانی میتوان گذشت؛ ولی از منطق، هرگز و از مسئولیتپذیری به هیچ عنوان!
مصاحبة خانمی اهل ژاپن كه مسلمان و شیعه شده بود را میخواندم؛ از كلاس درس و مدرسه گفته بود و اینكه گاهی معلم دانشآموزان را به باغچهای میبرد تا بچهها با دستهای خود گلی را بكارند، پرورش دهند و از آن مراقبت كنند. فكر كردم شاید معلم آنها فیلسوف بوده یا شاید هم یك منطقدان؛ ولی هیچیك هم كه نباشد، مسئولیتپذیری را خوب آموزش میداد.
پشت فرمان داشتم به گلهایی كه آن زن كاشته بود فكر میكردم؛ شاید تا به حال خیلی بزرگ شده باشند. در عین حال نیم توجهی هم به خیابان میكردم تا چرخ خودرو به داخل یكی از آن چالهها نیافتد كه هر چقدر چاله بزرگتر، حفرة مغز سازندهاش هم بزرگتر؛ گاهی فكر میكنم در مسابقة پرش از مانع شركت كردهام كه برای ردگمكنی مسابقه دهنده، برخی از موانع را برعكس كار گذاشتهاند! باز هم اگر از فلسفه و منطق بگذریم، از این همه چالهچوله نمیشود به راحتی گذشت.
مسئولیتپذیری؛ روح یك ملت
مسئولیتپذیری یكی از شاخصههای فرهنگ در جامعه است. مردمی كه میدانند چه وظیفهای در جامعه دارند و این وظیفه را چگونه، در چه زمانی و با چه ابزارهایی باید انجام هند و در صورت بروز مشكل، در به ثمر رساندن وظیفة خود چگونه باید عمل كنند، مردمی مسئولیتپذیرند. متأسفانه گاهی به غلط فكر میشود «همین كه مسئولیتی را پذیرفتیم، این یعنی اینكه ما مسئولیتپذیر هستیم» كه اگر این درست باشد، پس کارهای زیر هم درست است:
– مادری كه با چند قطره آرامبخش، خواب بچهاش را عمیقتر كرده تا با تمركز درس بخواند.
– پدری كه فرزندش را در مقابل انیمیشنی جذاب مینشاند تا به ساماندهی گروههای مجازی خود بپردازد.
– معلمی كه حقوقش را سر ماه میگیرد؛ ولی دیر در كلاس حاضر میشود.
– دكتری كه بیمار را معاینه نكرده، نسخه برای او میپیچد.
– وزیری كه بدون مطالعه سخن میگوید و یا رئیس دولتی كه بدون مشورت تصمیم میگیرد.
هر وجدان آگاهی میداند كه مسئولیتپذیری، صرفاً به معنای قبول مسئولیت نیست؛ بلكه مسئولیتپذیری به معنای انجام درست وظیفه و پاسخگو بودن در مقابل آن است. مادر اگر مادری كند، پدر، پدری و معلم، معلم باشد و… آن گاه جامعهای از افراد مسئولیتپذیر داریم. اكثر جامعه ایرانی و مردم ایران، خود را انسانهایی مستعدتر از اكثر مردم دیگر نقاط دنیا میدانند و اساساً از كودكی چنین القا میشود كه ایرانیها خیلی با استعدادتر از بقیه هستند؛ در واقع كاری را كه ژاپنیها در یك سال انجام میدهند، ایرانیها میتوانند در یك ماه انجام دهند! اما این تنها یك توهم است و واقعیت خارجی این را نشان میدهد كه به عنوان مثال ژاپنیها مسئولیتپذیرتر از ایرانیها هستند و مسئولیتپذیری قطعاً ارزش بیشتری از استعداد بدون عمل دارد. در واقع این روحیه، نشانهندة روح فرهنگی یك ملت است.
مشكل كجاست؟
به نظر میرسد مشكل از خانه شروع میشود، در مدرسه و دانشگاه ادامه پیدا میكند، در زندگی نوپای جوانان و در سطح حضور در جامعه به اوج خود میرسد. بزرگترها و بزرگان ما هر قدر مسئولیتپذیرتر باشند، این روحیه به كوچكترها و زیردستان نیز سرایت میكند. بسیاری از كارهای سهل و آسان در خانه وجود دارد كه مدیریت و انجام آنها برای كودكان، باعث تقویت روحیه مسئولیتپذیری آنها میشود. برای مثال پیشنهاد میشود:
– از فرزندان خود برای جمع كردن اسباببازیها كمك گرفته و بسته به سن آنها، مسئولیت نظافت منزل را به آنها واگذار كنید.
– در چیدن سفره، یکی از فرزندان مسئول باشد و در جمع كردن آن، فرزندی دیگر.
– فرزندی كه بزرگتر است، گاهی مسئول خواندن قصة شب برای كوچكترها شود.
نكتۀ قابل تأملی كه باید به آن توجه كرد، این است كه والدین در انجام مسئولیتها خود را با كودكان و فرزندان خود شریك كنند و آنها را در انجام صحیح وظایف، كمك كنند. چنانچه نقصانی در كار آنها دیده شد، با تذكر آن را رفع كنند و در صورت انجام نیكوی وظایف، آنها را مورد تشویق قرار دهند.
از خانه كه بگذریم، نوبت به مدرسه میرسد. اولین حضور رسمی در اجتماعی رسمی، از دبستان و مدرسه آغاز میشود و تا محیط كار ادامه پیدا میكند. این دوره جزء مهمترین دورههای تمرین مسئولیتپذیری در افراد است. بنابراین معلمها و مربیان در این دوره باید به تمرین مسئولیتپذیری در جوانان و نوجوانان كمك كنند.
– انجام تكالیف و نظارت بر آنها.
– تشویق بچهها به حضور در اردوهای گروهی و آموزش زندگی جمعی به آنها در این اردوها.
– كمك به همكلاسیهایی كه به هر دلیلی از درس عقب افتادهاند.
– آشنا كردن دانشآموزان با طبیعت، منافع آن و چگونگی استفاده صحیح از آن و سعی در حفظ و نگهداری طبیعت.
و دهها مثال دیگر كه هر معلم خوشذوقی میداند كه چگونه از این رفتارها در رشد روحیۀ مسئولیتپذیری دانشآموزان استفاده كند. در تمام این مراحل، چنانچه مربی و والدین خود مسئولیتپذیر باشند، فرزندان با سرعت بیشتری این ویژگی را كسب میكنند.
به نظر میرسد آنچه جامعة ایران را با مشكل مسئولیتپذیری مواجه كرده است، بیتوجهی به اهمیت این ویژگی و بعد از آن، عدم تمرین برای كسب این مهم است. در این زمینه ذكر دو نمونه در جامعه كه معمولاً مردم با آن سر و كار دارند شاید اهمیت مسئولیتپذیری را بیشتر روشن كند:
- در سال ۱۳۹۱ مركز پژوهشهای مجلس اعلام كرد كه هر ایرانی در طول سال حدود ۸۰۰ ساعت كار مفید انجام میدهد؛ یعنی حدود ۲ ساعت كار مفید در روز. در حالی كه ساعت كار یك ژاپنی در سال ۲۴۲۰، كرهای ۱۹۰۰ و ساعت كار مردم تركیه ۱۳۳۰ ساعت در طول سال است.(۱) این آمار نشاندهندة عدم مسئولیتپذیری جامعة ایرانی در حوزۀ كار است.
- هر چند وقت یكبار در خبرها گفته میشود كه خودرویی به دلیل نقص فنی دچار صانحه شد. معمولاً در اینگونه موارد كه نقصفنی به دلیل بیدقتی است، كسی پاسخگو نیست و در بهترین حالت تنها و تنها مسئول خاطی در پی دلجویی و یا جبران مالی از صاحب همان یك خودرو است. در حالی كه بسیاری از خودروسازان كشورهای دیگر با بروز نقصفنی اینچنینی، فراخوان به جمعآوری تمام خودروهایی میدهند كه با این نقص تولید شدهاند.
مسئولیتپذیری ابعاد بسیار گستردهای دارد و تمام شئون یك زندگی را در بر میگیرد. وجود مسئولیتپذیری در روح یك جامعه به معنای توجه به امور فرهنگی، سیاسی، اجتماعی با تمام جزئیاتش است و اهتمام به رشد و شكوفایی جامعه در تمام ابعاد آن؛ به طوری كه اگر تنها به اندازۀ كاشت یك گل توان داشت، باید این مسئولیت را به بهترین شكل ممكن انجام داد.
پینوشتها:
(۱) خبرگزاری مهر: «جدول ساعت کار مؤثر سالیانه در ۱۱ کشور»، مورخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱، کد خبر: ۱۶۰۴۱۹۶٫