جستاری در باب ضرورت، مهارتها و مراحلِ نویسندگی
- قلم مقدس است
قلم زدن، فارغ از آنکه عامل انتقال معلومات وحیانی و بشری در طول تاریخ بوده است، امری مقدس است. این تقدس وقتی معلوم میشود که بدانیم خداوند با احترام از قلم یاد کرده است و به آن سوگند خورده است: «ن و القلم و ما یسطرون» (قلم(۶۸):۱). همۀ امور عالم در «لوح محفوظ الهی» ثبت است و عتید و رقیب، مدام اعمال ما را کتابت میکنند و در قیامت، کتاب اعمال به دستمان داده میشود. فرامین الهی در قالبِ شریعتهای آسمانی، به صورت «نوشته» و «کتاب مقدس» در اختیار بشر قرار گرفته است. امیرالمؤمنین(ع) از کاتبانِ وحی و از نویسندگانِ آیات الهی است. جمعآوری و نقل احادیث، با کتابت سامان یافته و میراثِ حدیثی شیعه را رقم زده است. این همه یعنی در دستگاهِ الهی نیز، حسابِ امور با «کتابت» و «نوشتن» پیش میرود و این یعنی که «قلم» مقدس است. این است که در فرامین اسلامی، هر مرد و زنی امر شدهاند به «فراگیری دانش» و «به بند کشیدن علم، توسط کتابت و نوشتن».
- نوشتن؛ راهِ تبدیلِ محفوظات به معلومات
یک لحظه فرض کنید که انسانها قدرتِ نوشتن و خواندن نداشتند. چه اتفاقی میافتاد؟ آیا بازهم میشد تنها با تکیه بر محفوظات و نقلهای شفاهی و روایتهای شخصی، همۀ آموزههای بشری و الهی را سینه به سینه منتقل کرد؟ به راستی امکانِ دسترسی به دانستههای پیشینیان، چه مقدار وجود داشت؟ چگونه میشد معلومات را با همه به اشتراک گذاشت؟ نوشتن و خواندن همان اکسیر اعظمی است که موجب میشود رهیافتهای شخصی انسانها -که در خزینۀ محفوظاتشان پنهان است- چونان قطرههای کوچک، به دریای دانش بشری ریخته شود. این است که قلم را باید معبرِ ذخیره سازی و تبدیلِ دانشهای شخصی و شفاهی به «علم»ِ قابل استفاده برای عموم بشر، برشمرد.
- نویسندهها شاخ ندارند!
شاید برخی با دیدن کتابهای بزرگ و متون فنی و تخصصی یا نثر و شعر دلنشین و خارقالعاده، با خود بیندیشند که صاحبانِ این آثار، آدمهای ویژهای هستند و کار نویسندگی، تنها از عهدۀ عدّه معدودی از آدمها برمیآید. این است که اساساً هرگز به خود زحمت نمیدهند تا استعداد و توانِ خود را در این عرصه بیازمایند. نتیجه آن میشود که نویسندگی، عرصهای انحصاری تلقی شود و اکثریتِ آدمها، تنها در حد استفاده کنندگانِ محض از نوشتههای دیگران باقی بمانند. راستی تا به حال از خود پرسیدهاید که شاید شما هم بتوانید یک نویسندۀ موفق و معتبر شوید. حتماً این سؤال را از خود بپرسید و برای پاسخ به آن هم عجله نکنید و زود هم قانع نشوید.
- خواندن؛ نخستین قدم در نوشتن است!
شاید برخی گمان کنند نویسندگی نیاز به استعداد ویژهای دارد، یا مثلاً بعد از یک دورۀ پیچیده و طولانی آموزشی یا گذراندن یه سلسلۀ دروس تخصصی به دست میآید. گرچه استعداد و آموزش هر دو در نویسنده شدن اهمیت دارد، اما آنچه بیشتر از هر چیزی مهم است، سه چیز است: خواندن، خواندن و بازهم خواندن! بهترین معلم نویسندگی، مطالعۀ آثار نویسندگانی است که در نوشتن سرآمدند. خواندن آگاهانه، به شما میآموزد که چگونه حرف بزنید، از چه واژه هایی استفاده کنید، از چه زاویهای به موضوع وارد شوید و چگونه سخن را به پایان ببرید و هزاران نکتۀ دیگر. شاید بپرسید این خواندن هیچ قید و بندی ندارد؟ یا آثار مشخصی باید مورد مطالعه قرار گیرد؟ درست حدس زدهاید. نویسندگان و کتابهای مختلف، به یک میزان در نویسنده شدنِ شما نقش ندارند. شما باید از متونِ کهن و متونِ جدید، کتابهایی را برای مطالعه انتخاب کنید. از متون قدیم، بیشتر از همه، آثارِ سعدی اهمیت دارد و خصوصاً گلستان، که هم دایرۀ واژگانیتان را زیاد میکند، هم روان سخن گفتن را میآموزد و هم انتخابِ منظر و زاویۀ دید ویژه به همین حوادثِ معمولی را از سعدی میآموزید. از متون جدید هم شعر و نثر هر دو مهماند. در اشعار هم قالبهای کلاسیک و مهمِ اشعار نو؛ ولی متن شاید در ابتدای کار بیشتر و بهتر اثر بگذارد. قالب داستان و بعدتر رمان، بهترین زمینهساز برای نویسنده شدن است. در میان داستان نویسانِ معاصر، نمیتوان جلالِ آل احمد را نادیده گرفت. کتابهایی مثلِ «نون و القلم» و «مدیر مدرسه»، شروع خوبی میتوانند باشند. رضا امیرخانی هم با «منِ او»، «ارمیا» و «از به»، پا جای پای جلال گذاشته است. نوشتههایِ سیدمهدی شجاعی، قدرتِ بازنویسیِ متونِ کهن و وقایع تاریخی در قالبِ زبانیِ امروزین را به خوبی در مقابلتان به تصویر میکشد؛ کتابهایی مثلِ «پدر، عشق، پسر»، «آفتاب در حجاب» و «کشتی پهلو گرفته» برای شروع خوبند. حبیب احمدزاده هم با آثاری مثلِ «قصههای شهر جنگی» و «شطرنج با ماشینِ قیامت»، میتواند در سبدِ مطالعۀتان جایی داشته باشد.
بعد از مرور مختصرِ «چه خواندن»، نوبت میرسد به «چگونه خواندن». بدیهی است هر کسی بخواهد بی هدف کتاب بخواند، نمیتواند انتظارِ معلمی از کتابها داشته باشد. در این روش، حتماً باید با التفات به جایگاهِ معلمیِ این کتابها، سراغشان بروید. یکی از نمودهای این توجه ذهنی، آن است که وقتی هر کدام از کتابها را به دست میگیرید، تلاش کنید مثلِ نویسندۀ کتاب به جهانِ اطرافتان بنگرید. واژههای او را به خاطر بسپارید و بعد سعی کنید به جا و درست از آنها استفاده کنید. زبانِ خاص آن نویسنده را تقلید کنید و نتیجۀ این تقلید را روزانه حداقل در یک صفحه، به نگارش در بیاورید. این روش را تا جایی ادامه دهید که متنتان و الگوی گفتاریتان رنگی از نویسنده و کتابِ مورد نظر به خود بگیرد. در این صورت شما به طورِ حرفهای «خواندنِ» را به استخدامِ «نوشتن» درآوردهاید.
- قلم را بردارید؛ اصلاً هم ترس ندارد!
بعد از اندیشه در ضرورت و اهمیتِ نوشتن و بعد از مطالعۀ جهتدار و تخصصی، نوبت به نوشتن میرسد؛ یعنی دست بردن به قلم و آغازِ رفاقت با آن. قلم باید مثلِ یک همراه و یک یارِ غار، همیشه با شما باشد. در واقع، وقتی میتوانید در وادی نویسندگی وارد شوید که «نوشتن» عادتِ دائمیتان باشد. قلم به دست گرفتن در گامهای نخست شاید کمی سخت و حتی ناشدنی به نظر برسد، شاید ندانید از چه بنویسید، از کجا بیاغازید، چطور متن را جلو ببرید و کجا کلام را ختم کنید؛ اما نگران نباشید، هیچ نویسندۀ بزرگی نبوده که با این دغدغهها درگیر نبوده باشد. این سؤالات همیشه با هر نویسندهای -هر چند حرفهای- همراه است.
برای شروع، گذشته از همان «گزیده نوشتههای تقلیدی» که در بخش قبل حرفش را زدیم، میتوانید از خاطرهنویسی و یادداشتهای روزانه شروع کنید. شرح وقایع روزانه و مشاهداتِ مقطعیِ شخصیتان خیلی سخت نیست. به یاد داشته باشید که همین وقایعنگاریهای روزانه که شاید به نظرتان چیز مهمی نباشد، گاه منبع مهم شناخت مختصات تاریخی در یک جغرافیا یا یک زمانِ خاص است. بسته به اینکه چه کسی واقعهنگاری میکند و از چه موضوعی سخن میگوید، اهمیتِ این یادداشتها میتواند کم یا زیاد باشد. گذشته از آنکه خاطرهنگاری یک تمرین مستمر برای نویسنده شدن است، تاریخچهای است از زندگی شخصی شما که بعداً –لا اقل برای خودتان- خیلی قیمتی خواهد بود.
- نقدِ فنی: قلمتان را آبدیده میکند
وقتی که نوشتههایتان به حد قابل توجهی رسید، حالا نوبتِ آن است که در پیشگاهِ یک استادِ فن، برای ارائۀ نوشتههایتان به منظور شنیدنِ نقدِ تخصصی، زانو بزنید. اساساً بدونِ نقدِ فنی، نوشتۀتان و نوشتنِتان با پیشرفتی همراه نمیشود. هرگز به صورت خودرو نباید انتظار داشت که نویسندهای ظهور کند. این را از آن باب میگویم که این روزها با رواجِ رسانههای جمعی مکتوب و مجازی و شبکههای اجتماعی، برخی به واسطۀ استقبال و اقبالِ عمومی به نوشتههای خود، دچار توهم نویسندگی میشوند و «لایک»ها را ملاک و معیارِ حرفهای نوشتن میگیرند! این مسئله بهتر از همه، در تذکراتِ امسالِ مقامِ معظمِ رهبری به شاعران، نمود یافت. برای نقد، بهتر است بهترین و حرفهایترین نویسندههای در دسترستان را انتخاب کنید. برای شنیدنِ انتقادات، آستانۀ تحملتان را بالا ببرید. اگر اشکالاتِ کارتان زیاد بود، از ادامه دادن نا امید نشوید. اگر از نوشتۀتان تمجید شد، خیال نکنید تمامِ راه را رفتهاید. یادتان باشد همیشه، همۀ نویسندهها به نقد محتاجند و تقریباً همۀ آثارِ به نگارش درآمده، مورد نقد واقع خواهند شد؛ بهتر آنکه قبل از انتشارِ عمومی و به اختیار خود، به نقد تن در دهید.
- نشر؛ قدمِ آخر در نویسندگی، گامِ اول در ارتباط با مخاطب
وقتی که یک دورۀ منظم و کامل را به قصدِ شکوفایی استعدادهای درونیتان در زمینۀ نویسندگی طی کردید، حالا نوبتِ آن است که ثمرۀ تلاشهایتان در اختیار مخاطب عام قرار گیرد. نمیشود و نباید نوشتههایتان را به هر بهانه، زندانی یا احتکار کنید. شاید خیلیها هنر را برای هنر بخواهند، یا برخی نوشتن را راهی برای سخن گفتن با تنهاییهای خود برشمارند، یا انتشارِ آثارشان را بیثمر بپندارند، ولی اینها دلایل خوبی برای آنکه از انتشارِ نوشتههایتان طفره بروید، نیست. اصلاً نشر، یکی از مراحل جدی و اساسی در نویسنده شدن است. شما تا وقتی که نتیجۀ تلاش قلمیتان را در معرض قضاوت خواننده قرار ندهید، نمیتوانید ارزیابی دقیقی از میزانِ پیشرفتتان داشته باشید. به تعبیرِ دقیقتر، تنها وقتی از شکلگیری ملکۀ نوشتن در خود مطمئن میشوید که در مواجهه با مخاطب قرار بگیرید. مخاطب، عنصرِ هویت بخش به نوشتهها و نویسندهها است. البته ورود به عرصۀ انتشارِ عمومی، شما را مجبور میکند که نوشتۀتان را در حد امکان بیشتر «پرداخت» کنید. از ویرایشِ تخصصی و فنی –توسط خودتان یا فردی مسلط در این مقوله- غافل نشوید. خود را برای هر عکس العملی آماده کنید. طیفِ علاقهمندانِ به نوشتههای خود را بازبشناسید و مهمتر از همه آنکه، به عرصۀ مهم و راهبردیِ «مخاطب شناسی» وارد شوید. شناختِ مخاطب، نیازهای او، زبانِ او، حساسیتهای او، علایق و سلایق او، ثمرۀ مهمی است که در این مرحله (انتشار مطالب)، برای شما به دست میآید. وقتی متنی که حداقلهای یک نوشتۀ معتبر را دارد، از شما منتشر میشود، یعنی شما هفتخوانِ نویسندگی را با موفقیت طی کردهاید.