آشنایی با قواعد و مهارت های ارتباط موثر

اسدالله کریمی

مغناطیس مربی گری (۳)

در سیره ائمه علیهم‌السلام برقراری ارتباط تنگاتنگ عاطفی پیوسته و هوشمندانه با شاگردان و دوستانشان و تغذیه فکری، اخلاقی آن‌ها رو حفظ می‌کرد تا از هم نپاشند و متفرق نگردند. مربی می‌تواند با برنامه‌ریزی و عملکرد درست زمینه مناسبی را برای این ارتباط مؤثر ایجاد نماید. روابط و احترام بین مربی و متربی نباید در چارچوب خشک و رسمی باقی بماند. مربی برای اینکه سطح روابطش را با جوانان از این حد فراتر نماید باید به مسائل گوناگونی توجه داشته باشد و همواره جوانان را همراهی کند. او می‌تواند در مشکلات آنان را یاری کند موفقیت‌هایشان را به آن‌ها تبریک بگوید از ناراحتی و غم‌هایشان ابراز تأسف کند هدایای کوچکی به‌عنوان یادگاری به آن‌ها تقدیم کند و در صورت امکان روز تولدشان را به آن‌ها تبریک بگوید و کارهای دیگر که با توجه به شرایط مربی، متربی و فرهنگ و روحیات طرفین ایجاب می‌کند بپردازد.

 

  1. آراستگی

آراستگی ظاهری انسان، عامل مهمّی در جذب افراد و رضایت‌مندی از زندگی دارد. در شرع مقدس اسلام، آراستگی ظاهری یکی از نشانه های ایمان است. امام صادق‌علیه السلام فرمود: «خداوند متعال، زیبایی و خودآرایی را دوست می‌دارد و ناداری و گدامنشی را زشت می‌شمارد».[۱]

در تعالیم پیشوایان اسلام، درباره آراستگی ظاهر، توصیه‌های فراوانی مطرح‌شده است. آراستگی ظاهر، طریقی برای احترام به خویشتن و دیگران است. در نظر اول، ظاهر انسان نمایانده می‌شود و سپس پیغام‌های درونی و افکار هر شخص منتقل می‌شود.

 برخی گمان می‌کنند ایمان محکم و باطنی پاک، برای فرد مؤمن کافی است و رسیدگی به شکل ظاهر، اهمیت چندانی ندارد؛ درحالی‌که نه‌تنها چنین گمانی صحیح نیست؛ بلکه به‌عکس، بخشی از برنامه‌ها و دستورهای اسلام درباره نظافت، زیبایی و آراستگی ظاهر، مثل بهداشت، لباس، رنگ و بوی بدن و… است. اهمیت این دستور، زمانی آشکار می‌شود که اسلام، پیروانش را از هرگونه بی‌توجهی به آراستگی ظاهری منع می‌کند.

رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی یبْغِضُ الْوَسَخَ وَ الشَّعْثَ؛[۲] خدای تعالی شخص چرکین و ژولیده را دشمن می‌دارد.» بنابراین اگر ناآراستگی، دشمنی با خداوند است، آراستگی مؤمن، دوستی با خداوند است.

آراستگی ظاهری، اندوه را از انسان می‌زداید؛ چرا که تمیزی و زیبایی، شادابی و نشاط می‌آورد و جایی در دل انسان برای غم باقی نمی‌گذارد. برای برخورداری از آراستگی ظاهر و پرهیز از هرگونه افراط‌وتفریط، بایستی به الگوهای اسلام مراجعه نمود؛ و بر مربیان تربیتی لازم است تا ازنظر آراستگی ظاهر نیز همانند آراستگی باطن از آنان پیروی کنند. علاوه بر آنچه ذکر شد مردم به‌ویژه جوانان نیز از مربیانی استقبال می‌کنند که ازنظر ظاهر، آراسته‌تر باشند.

به‌طورکلی آراستگی فردی در چند زمینه ظهور و بروز پیدا می‌کند:

الف. حالات چهره و قیافه ظاهری

موی سر، یکی از عناصر اصلی در شکل ظاهری هر فرد است: از امام صادق‌علیه‌السلام این‌گونه روایت‌شده است که می‌فرمود: «إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَن؛[۳] ازجمله زیباترین زیبایی‌ها موی زیباست.»

ب. پاکیزگی دهان

بی‌شک، داشتن دندانهای تمیز و سفید، خواسته هر فرد آراسته است؛ زیرا علاوه بر تأثیر بسزا در سلامت جسمی افراد، در زیبایی ظاهری نیز مؤثر است. پیامبر خدا (ص) در سفارش به مسواک زدن فرموده است: «مَا زَالَ یوصِینِی بِالسِّوَاکِ حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیجْعَلُهُ فَرِیضَهً؛[۴] آن‌چنان جبرئیل، مرا به مسواک زدن سفارش می‌کرد که گمان بردم آن را واجب خواهد کرد.»

ج. استفاده از بوی خوش

برای ظاهر شدن در بین جوانان و نوجوانان، استعمال بوی خوش، موردعنایت ویژه شارع مقدس اسلام بوده است. در تاریخ نقل‌شده است که هزینه عطر رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله گاه بیش از خوراک ایشان بوده است.[۵] و ایشان با مُشک، خود را خوشبو می‌فرمود، چندان‌که مشک بر فرق سر حضرت، برق می‌زد و نیز خود را با عطر خوشبو می‌کرد… [گاه بوی این عطر به‌اندازه‌ای بود] که در شب تاریک پیش از آنکه دیده شود از بوی خوشش شناخته می‌شد؛ چنان‌که رهگذران می‌گفتند: این پیامبر است.[۶]

د. لباس عامل زیبایی

از الطافی که خداوند به انسان عطا فرموده و او را از سایر جانداران متمایز ساخته است، نعمت حجب وحی است که در فطرت او نهاده شده و روشن‌ترین شکل بروز آن احساس نیاز به پوشش زیبا و تمیزی است که شایسته شأن و منزلت اجتماعی فرد باشد و آدمی را در منظر دیگران خوشایند سازد.

امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید: «الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْیکُنْ مِنْ حَلَالٍ؛[۷] لباس را زیبا بپوش؛ زیرا خداوند، زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ اما باید از حلال باشد.»

  1. مصافحه

یکی دیگر از رفتارهای پسندیده که باعث جذب و ارتباط مؤثر می‌گردد، مصافحه هست. اسلام نه‌تنها بر سلام کردن مؤمنین به یکدیگر تأکید دارد، اهمیت مصافحه را نیز گوشزد نموده است.

مربی برای فعالیت تربیتی و رشد معنوی متربیان خود ابتدا باید آن‌ها را جذب کند و به تأثیرگذاری تربیتی و فرهنگی بپردازد. یکی از مسائلی که از سویی اجر اخروی داشته، از سوی دیگر در مسیر نشر معارف دینی مؤثر هست، مصافحه کردن است.

امیر المؤمنین علی‌علیه‌السلام نقل می‌کنند که پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «تَصافَحُوا فَاِنَّ المُصافَحَهَ تَزیدُ فِی الْمَوَدَّهِ؛[۸] مصافحه کنید که مصافحه دوستی را افزایش می‌دهد.‌»

از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل‌شده که فرمود:

«تَصَافَحُوا وَ تَهَادُوا فَإِنَّ الْمُصَافَحَهَ تَزِیدُ فِی الْمَوَدَّهِ وَ الْهَدِیهَ تَذْهَبُ بِالْغِلِّ[۹] مصافحه کنید و هدیه دهید که مصافحه دوستی را زیاد و هدیه کینه‌ها را مرتفع می‌کند.‌»

تجربه نشان می‌دهد مربیانی که در برخورد با نوجوانان به گرمی به آنان سلام می‌کنند و با آنان مصافحه می‌نمایند، در مدّت کوتاهی دل‌ها را تسخیر نموده، زمینه فعالیت فرهنگی و تربیتی را فراهم می‌سازند.

  1. هدیه دادن

یکی از راههای جلب محبت نوجوانان و علاقه‌مندسازی آنان نسبت به دین، هدیه دادن به آنان است.

 مربی می‌تواند اهل بخشش، جود و سخاوت باشد و با اعطاء هدیه‌ای هرچند ناچیز، جوانان، کودکان و حتی عموم مردم را به فهم معارف دین ترغیب نماید.

از امیر المؤمنین علی‌علیه‌السلام نقل‌شده است که: «الْهَدِیهُ تَجْلِبُ الْمَحَبَّه؛[۱۰] هدیه محبت ایجاد می‌کند.‌»

اگر انسان نمی‌تواند اشیاء سنگین و گران‌قیمت به دیگران هدیه کند، می‌تواند کتاب‌های کوچک و جذّاب به کودکان و حتی به برخی یک خودکار و… هدیه داده آنان را به دین خوش‌بین سازد.

  1. سخاوت

در بررسی سیره و زندگی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به این نکته می‌رسیم که بخشش آن حضرت به افراد و گروه‌های مختلف نقش تسریع‌کننده در تبلیغ و تربیت آن حضرت داشته است. با این کار در دل قبیله‌ها و تیره‌های گوناگون نفوذ و آنان را به‌سوی اسلام جذب می‌کرد؛ اگرچه برخی، برای بهره‌مند شدن، از انفاق و بخشش‌های آن حضرت و به‌ظاهر، خود را با اسلام منطبق می‌کردند. بهترین الگوی جذب را باید در سیره آن حضرت جستجو کرد. که به دو نمونه اشاره می نماییم.

  1. گروهی از قبیله بنی ثعلبه به نزد حضرت رفتند یکی از آنان می‌گوید: «ما چهار نفر بودیم که پس از جعّرانه در سال هشتم هجری به مدینه آمدیم. ما به نمایندگی از افراد قبیله‌مان به نزد حضرت رفتیم و گفتیم: «همه افراد قبیله ما اقرار به اسلام دارند»؛ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ما را به میهمانی دعوت کرد، مدتی در آنجا اقامت کردیم سپس هنگام وداع و بازگشت، حضرت به بلال فرمود: به اینان نیز مانند بقیه، هدایا و جوایزی بده. بلال رفت و ظرفی آورد که در آن نقره بود و به ما داد. به هر نفر از ما پنج اوقیه داد. حضرت فرمود: «نزد ما درهم نیست». آنگاه با حضرت وداع کردیم و به‌سوی سرزمین خود رهسپار شدیم.[۱۱]
  2. گروهی از تجیب که سیزده مرد بودند در سال نهم هجری به حضور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند، حضرت به گرمی آنان را به حضور پذیرفت و به بلال فرمود: از ایشان به‌خوبی پذیرایی کن و به ایشان بیشتر از دیگران هدیه ببخش. سپس فرمود: آیا کسی هم از شما باقی‌مانده است؟ گفتند: آری، نوجوانی که از همه ما کوچک‌تر بود، کنار بارهایمان مانده است. فرمود: او را هم پیش ما بفرستید. آن نوجوان آمد و از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خواست در حق وی دعا کند تا خدا بی‌نیازیش را در دلش قرار دهد و رسول گرامی اسلام هم دعا کرد و چنان شد که آن نوجوان می‌خواست، آنگاه به او هم به همان اندازه که به دیگران داده بود عطا کرد.[۱۲]
  3. مدارا

بچه مذهبی‌ها را نمی‌فروشیم و با هیچ‌کس عوض نمی‌کنیم ولی حواسمان به دیگران هم باید باشد. اسلام برای افراد جامعه، حقوق متقابلی مقرر کرده است که مسلمانان در برخورد با یکدیگر باید آن‌ها را رعایت کنند. ازجمله آن حقوق گذشت و مدارا در حق همدیگر است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «أَعْقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُمْ مُداراهً لِلنّاسِ وَ أَذَلُّ النّاسِ مَنْ أَهانَ النّاسَ؛‌ داناترین مردم کسی است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسی است که به مردم اهانت کند.[۱۳] آن حضرت در کلامی دیگر می‌فرماید: «مُداراهُ النّاسِ نِصْفُ الْإِیمانِ وَالِّرْفقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیشِ؛ مدارا کردن، با مردم نیمی از ایمان و رفاقت و مهربانی با آنان نیمی از عیش محسوب می‌شود».[۱۴]

مدارا با تساهل و تسامح فرق دارد:

  1. مدارا فقط در عمل است نه اعتقاد
  2. مدارا در مکروهات و مستحبات و مباحات است نه واجب و حرام
  3. مدارا در سلیقه‌های شخصی است نه در اصول.

طبعاً مربی‌ای که در مجرای تربیت نوجوانان قرارگرفته بایستی به این نکات دقت بیشتری و نتیجه بهتری برای رسیدن به هدف داشته باشد. رسول خدا مدارا با مردم را در شمار واجبات می‌داند و می‌فرماید: «أَمَرَنِی رَبِّی بِمُداراهِ النّاسِ کما أَمَرَنِی بِأَداءِ الْفَرائِضِ؛ خداوند به من دستور مدارا با مردم را داد، همچنان که به واجبات دینی فرمان داده است.»[۱۵] مدارا با مردم موجب برکت و افزایش رزق و روزی است، چنان‌که رسول گرامی اسلام می‌فرماید: «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیادَهُ وَ الْبَرَکهُ؛‌ در سایه رفق و مدارا، روزی و برکت به سراغ انسان می‌آید.»[۱۶] امام علی (ع) نیز مدارا را نشان بلندی طبع می‌داند و می‌فرماید: «الرِّفقُ بِالْأَتْباعِ مِنْ کرَمِ الطِّباعِ؛ ملایمت با همراهان، از بزرگواری طبع انسان است».[۱۷]

در صحیفه سجادیه مدارا کردن از روش‌های تربیتی[۱۸]، ذکر می‌گردد. چون انسان به‌تنهایی نمی‌تواند نیازهای خود را برآورد، با دیگران رابطه برقرار می‌کند. ازجمله کسانی که انسان با آن‌ها رابطه دارد، دوستان و متربیان هستند. ارتباط با آن‌ها باید بر اساس کرامت انسانی استوار باشد.

  1. شرایط تفریحی فراهم کردن برای نوجوان و جوان

شادی برای انسان یک امر ضروری است و در سایه شادی و نشاط، زندگی معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کند و دل‌ها به هم نزدیک و ترس و بدگمانی و ناکامی و نگرانی بی‌اثر می‌گردد. شادی نه‌تنها بر روح و روان تأثیر می‌گذارد، بلکه جسم را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. غم و شادی فرد فقط مربوط به خودش نیست، بلکه شادی یا غمگین شدن یک فرد در تمامی جامعه تأثیر می‌گذارد؛ یعنی غم و شادی به‌صورت فردی و در یکجا باقی نمی‌ماند و به همه افراد سرایت می‌کند.

از نگاه دین، شادی پسندیده آن است که جهت‌گیری الهی داشته باشد با توجه به معیارهای کلی می‌توان برای شادی‌های پسندیده ویژگی‌های ذیل را برشمرد:

  1. همراه با گناه نباشد؛ ۲٫ با غفلت از خدا مقرون نباشد؛ ۳٫ اعتدال و میانه‌روی در آن رعایت گردد.

یکی از شادی‌های معقول و سازنده، خوشحالی برای رشد علمی و رفع مشکلات علمی است. کسانی که عشق به مطالعه و دانش دارند، لحظه‌های تحصیل و مطالعه خود را بهترین لحظه‌ها می‌دانند. درباره شیخ طوسی گفته‌اند: «گاهی تا صبح روی مسئله‌ای فکر و مطالعه می‌کرد و وقتی برای حل آن مشکل موفق می‌شد، آن‌چنان بهجت و مسرّتی به او دست می‌داد که فریاد می‌کرد: اَینَ الْمُلُوکُ وَاَبْناءُ الْمُلُوکِ مِنْ هذِهِ اللَّذَّهِ؛[۱۹] پادشاهان و پادشاه زادگان [که شب‌ها را به عیش و عشرت و لذّت به سر می‌برند] کجا هستند که بیایند و این لذّت را درک کنند؟»

  1. ملاقات با برادران دینی

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در وصیت خویش به علی علیه السلام فرمود: «یا عَلِی ثَلاثٌ فَرَحاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا لِقاءُ الْاِخْوانِ وَالْاِفْطارُ مِنَ الصِّیامِ وَالتَّهَجُّدُ فی آخِرِ اللَّیلِ؛[۲۰] ای علی! برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است: دیدار برادران دینی، افطار از روزه و شب‌زنده‌داری در آخر شب.»  طبیعتاً نوجوان که دلی مملو از عطوفت است نیاز بیشتری به این دیدوبازدیدها دارد.

  1. ذکر و یاد خدا

کسی که به خدا محبت دارد، طبعاً به یاد اوست و از یاد او لذّت می‌برد و تمامی دل‌خوشی‌ها و لذتش به این است که به یاد او مشغول باشد. جوان وقتی‌که یک غمی به سراغ او می‌آید و همه درها به روی او بسته می‌شود و حالت گرفتگی و افسردگی پیدا می‌کند، اگر در همان حال به نماز بایستد یا به راز و نیاز باخدا و به حرف زدن با او بپردازد و تنها او را ببیند و تمام حوادث را از حکمت خداوند بداند و به غیر او دل‌خوشی و امیدی نداشته باشد، بعد از راز و نیاز باخدا سبک می‌شود و شادی و خوشحالی در اعماق وجود او موج می‌زند و احساس می‌کند که محبوبش از او راضی و خشنود است.

[۱]. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۴۱٫

[۲]. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۸۳

[۳]. الکافی، ج ۲، ص ۶۱۵٫

[۴]. امالی صدوق، ص ۴۲۸٫

[۵]. مکارم الاخلاق، ص ۳۴٫

[۶]. مکارم الاخلاق، ص ۳۳٫

[۷]. وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۶٫

[۸]. مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۵۷٫

[۹]. مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۰۴٫

[۱۰]. مستدرک‌الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۰۷٫

[۱۱]. سیره النبویه، ج ۴، ص ۱۷۲

[۱۲]. سیره‌النبویه، ج ۴، ص ۱۷۹٫

[۱۳]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۲٫

[۱۴]. اصول کافی،‌ ج ۲،‌ ص ۱۱۷٫

[۱۵]. اصول کافی،‌ ج ۲،‌ ص ۱۱۷٫

[۱۶]. اصول کافی،‌ ج ۲،‌ ص ۱۱۹٫

[۱۷]. غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۳۸۸٫

[۱۸] . دعای ۲۶/ بند ۳

[۱۹]. آشنایی با قرآن، ص ۳۸٫

[۲۰]. بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۵۲ش

دکمه بازگشت به بالا