آموزش خشونت به بچه‌های صهیونیست[۱]

عبدالله راستگو

 

آموزش خشونت در نظام آموزشی اسرائیل

رهبران جنبش صهیونیسم با این باور کار خود را شروع کردند که دولت صهیونیستی در قلب یک منطقه اسلامی هرگز به رسمیت شناخته نمی‌شود و برای همیشه در بحران «موجودیت» دست و پا می‌زند. این امر به حاکمیت خوی نظامی بر همه جامعه صهیونیستی انجامیده است. تا جایی که دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر صهیونیستی اظهار داشت: «اسرائیل عبارت از یک جامعه متشکل از جنگ جویان است.» بن‌گورین اینگونه با صراحت به تاثیر نظامی‌گری در جامعه صهیونیست اعتراف می‌کند.

در اسرائیل سیاستمداران، ژنرال‌های بازنشسته هستند و مدیران نهادهای اقتصادی هم از فارغ التحصیلان ارتش بوده و روزنامه‌ها و رسانه‌های گروهی نیز مملو از تحلیل‌گرائی است که عمر خود را در ارتش سپری کرده و اکنون پس از بازنشستگی به فعالیت رسانه‌ای روی آورده‌اند روند آموزش در نظام صهیونیستی نیز سیری نظامی را طی کرده است. خانم ارناکازین پژوهشگر و نویسنده صهیونیست در این باره می‌گوید: «کسی که روش‌ها و متدی‌های آموزشی همه مقاطع تحصیلی مدارس اسرائیل را مطالعه می‌کند، باید به رویکرد کلی بخش آموزش براساس روحیه نظام‌گری و خدمت به ارتش و آماده ساختن کودکان برای اینکه در آینده به یک جنگ‌جو تبدیل شوند توجّه کند. این روحیه از سال ۱۹۴۸ یعنی زمان شکل‌گیری «اسرائیل» در جریان بوده و در همه نهادهای رسمی و غیررسمی رژیم صهیونیستی رسوخ یافته است. بنیانگذاران فلسفه آموزش «اسرائیل» آرزو دارند که این مسئله و دیگر داستان‌های اسطوره‌ای را در اذهان کودکان و نوجوانان صهیونیست جا اندازند. پژوهشگران رژیم صهیونیستی اتفاق نظر دارند که این روحیه پس از جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی و پیروزی بزرگ «اسرائیل» در جنگ شش روزه علیه مصر، سوریه و اردن تقویت شده است. فرآیند نظامی‌گری بخش آموزش رژیم صهیونیستی سه مرحله را طی می‌کند:

  1. نهادینه کردن مفاهیم نظامی و قدرت در اذهان دانش‌آموزان
  2. مکلف کردن نهادهای نظامی به اداره نهادهای آموزشی و پرداختن به شغل تدریس
  3. تأسیس مدارس دینی ـ نظامی که خطرناک‌ترین مظاهر نظامی‌گری بخش آموزش رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود.

دانش‌آموزان در این مدارس بر اساس اصول نظامی و تندروی دینی تربیت می‌شوند.

نهادینه کردن معیارهای نظامی

تربیت نظامی در «اسرائیل» به شیوه‌های مختلفی صورت می‌گیرد و دستگاه آموزش تلاش می‌کند که آگاهی و رشد فکری کودکان صهیونیست را از همان اوان کودکی با اصول و مفاهیم نظامی پیوند بزند. مدیران مهد کودک‌ها اردوهای مداوم برای رفتن به پادگان‌های نظامی برگزار و سعی می‌کنند که هر کودک در حالی که بر روی تانک رفته، عکس یادگاری بگیرد تا این گونه ابزارهای نظامی و مفاهیم نظامی در ذهن وی نقش بندد. پس از آن پرچم و آرم مخصوص ارتش در میان کودکان توزیع می‌شود تا آن را در کودکستان‌ها قرار دهند. این در حالی است که هیچ توجهی به آموزش ارزش‌های دموکراسی و برابری ـ که رژیم صهیونیستی مدعی تقدیس این ارزش‌هاست ـ نمی‌شود. همچنین دبیرستان‌ها اردوهایی را برای دانش‌آموزان خود به پایگاه‌های ارتش برگزار می‌کنند تا دانش‌آموزان با مانورها و آموزش‌های ارتش آشنا شوند و همچنین اردوهایی برای این دانش‌آموزان به پایگاه‌ها و اماکنی که در آنها جنگ‌هایی میان ارتش صهیونیستی و ارتش‌های عربی روی داده است، برگزار می‌شود. مدیران مدارس «اسرائیل» دانش‌آموزان را به خریدن هدایا و اعطای آنها به نظامیان و سربازان یهودی وادار می‌کنند. به ویژه نظامیانی که به تازگی به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده و به دور از خانواده‌هایشان هستند. دانش‌آموزان صهیونیست نامه‌هایی برای نظامیان صهیونیست می‌فرستند و از تلاش آن‌ها برای حمایت از امنیت «اسرائیل» و «ملت» قدردانی می‌کنند. از جمله مواد درسی مدارس «اسرائیل» تاریخ جنگ‌های عربی و صهیونیستی و زندگی‌نامه فرماندهان عالی رتبه نظامی است که در این جنگ‌ها موفق بوده‌اند و از دانش‌آموزان خواسته می‌شود که درباره زندگینامه این فرماندهان انشاء بنویسند.

یکی از نمونه‌هایی نظامی‌گری روند آموزشی در «اسرائیل» را به شکل واضح نشان می‌دهد، کتاب ریاضی کلاس پنجم دبستان است که مرد خای فاشستوم آن را تألیف کرده است. مسائل و تمرین‌های این کتاب درباره ارتش صهیونیستی و فعالیت‌های آن است و از دانش‌آموزان خواسته می‌شود که به آنها جواب دهند، بازدید از نمایشگاه‌هایی که یاد و خاطره نظامیان صهیونیست کشته شده در جنگ‌های «اسرائیل» را گرامی می‌دارد ـ از جمله موزه «یادلبنیم» ‌ـ‌ یکی دیگر از جلوه‌های تثبیت نظام‌گری در بخش آموزش رژیم صهیونیستی است. خانم فرد شمرون پژوهشگر امور تربیتی و روانشناسی می‌گوید: «به این شیوه از هنر برای سرپوش نهادن بر جنبه زشت جنگ استفاده می‌شود.» وی می‌افزاید: «در خارج از مدارس دانش‌آموزان تابلوهایی تجاری مشاهده می‌کنند که ارتش را تقدیس می‌کنند. به عنوان مثال شرکت شیر و لبنیات «تنوفا» بر چسب‌های تبلیغاتی بر روی بسته‌های پنیر قرار داده است که بر روی آنها نوشته شده است: «۵۰ درصد برای چتربازان، ۵۰ درصد برای تیپ گولائی و ۱۰۰ درصد برای خانواده» از سوی دیگر، در چارچوب فعالیت‌های رادیو مدرسه، دانش‌آموزان از ژنرال‌ها و افراد عالی ـ رتبه ارتش و سازمان‌ها اطلاعاتی و امنیتی دعوت و با آنها صاحبه می‌کنند و بقیه دانش‌آموزان نیز سؤالات خود را مطرح می‌کنند. در کنار همه این‌ها، تیپ‌ها و واحدهای مختلف ارتش صهیونیستی تابلو‌های تبلیغاتی در حیاط مدارس و کلاس‌های آنها نصب می‌کنند که در آنها دانش‌آموزان مقطع دبیرستان تشویق می‌شوند که پس از خدمت اجباری خود در ارتش بمانند و در آن خدمت کنند و علی رغم اینکه خدمت نظامی در ارتش صهیونیستی اجباری است، اما سربازان این اجازه را دارند که پس از پایان دوره خدمت خود در ارتش استخدام شوند و به عضویت هر یگانی که دوست دارند، درآیند.

سیطره نظامییان بر اداره نهادهای آموزشی

ریاست افسران ذخیره ارتش صهیونیستی بر پست‌های مهم دستگاه و نهادهای آموزشی یکی از برجسته‌ترین مظاهر نظامی‌گری در «اسرائیل» به شمار می‌رود. به عنوان مثال، وزارت آموزش و پرورش «اسرائیل» طرحی را تحت عنوان «تسافتا» در دست اجرا دارد که هدف از آن آموزش افسران بازنشسته ارتش و سازمان‌های امنیتی برای ورود به دستگاه آموزشی است. تا کنون در این خصوص ۳۰۰ افسر آموزشی دیده‌اند و وارد نهادهای علمی و آموزشی شده‌اند. برخی از این افسران پس از یک سال تدریس، مجوز ادامه تحصیل پیدا می‌کنند و حتی برخی از آنها پست‌های مدیریتی در مدارس عهده‌دار می‌شوند و برخی دیگر هم مسئول بخش پرورشی مدارس می‌شوند. عده‌ای از این افسران بدون طی کردن سلسله مراتب آموزشی پست‌های مهمی در دستگاه آموزشی رژیم صهیونیستی به عهده می‌گیرند. از جمله می‌توان به درون خلودائی، شهردار تل آویو اشاره کرد که قبلاً مدیر مدرسه «جمناسیا هرتزیلیا» بود. افسرانی هم که کارنامه سیاه مملو از کشتار ملت مظلوم فلسطین دارند، از جمله افسرانی هستند که پست‌ها و مناصب مهمی در نهادهای آموزشی رژیم صهیونیستی به دست می‌آورند و سرهنگ ایلان باتمان از این دسته است که قبلاً حاکم نظامی جنین و رام‌الله بود و در طول این مدت جنایت‌های زیادی علیه ساکنان این مناطق مرتکب شد. جالب توجه‌ای که دست‌اندرکاران امر آموزش در «اسرائیل» کرارا اعلام کرده‌اند که هدف آنها از به خدمت گرفتن افسران نظامی در مراکز آموزشی و مدارس تنها با هدف تثبیت ارزشهای نظامی در میان دانش‌آموزان است، و هیچ گونه هدف تربیتی و علمی را دنبال نمی‌کنند.

موطی ساجی مدیر طرح آموزش افسران نظامی در دستگاه آموزشی «اسرائیل» ضمن دفاع از استفاده از نظامیان در امر تدریس می‌گوید: «ما در دستگاه آموزش به دنبال معلمان خبره نیستیم، بلکه به دنبال رهبران هستیم و افسران بازنشسته ارتش هم امتیازات ویژه توانایی خاصی در این باره دارند.» وی درباره مزایای این طرح می‌گوید: «این افسران کاملاً برای رسالت خود احساس وظیفه می‌کنند. یک مرد با درجه سرهنگی در برابر دانش‌آموزان قرار می‌گیرد و شخصیت قوی هم دارد و می‌تواند موفقیتی بزرگ بیافریند.» دکتر سیگال‌بن‌بوارت استاد تربیت دانشگاه حیفا می‌گوید: «اگر می‌خواهی شهروند خوبی باشی باید در ارتش خدمت کرده باشی و سپس جذب بازار کار شوی، اصطلاح شهروند خوب کاملاً فارغ از مضامین و مفاهیم دموکراسی و انسانیت است و دستگاه آموزش باید شهروندانی خوب تحویل جامعه دهد.»

شیوه‌های تثبیت‌نژادپرستی

آنچه تاثیر نظامی‌گری در نظام آموزشی رژیم صهیونیستی را وخیم‌تر می‌کند، این حقیقت است که شیوه‌ها و متدهای آموزشی در این رژیم باعث تثبیت و ادامه درگیری و نبرد می‌شود. ایلی بود یا پژوهشگر اسرائیلی و استاد دانشگاه حیفا در تحقیق و پژوهشی که در این باره انجام داده است، می‌نویسد: کتاب‌های مدارس «اسرائیل» مانع تحقیق صلح با عرب‌ها می‌شود. در این تحقیق آمده است که کتاب‌های درسی در «اسرائیل» در طول نیم قرن گذشته در شعله‌ور نگهداشتن آتش جنگ سهیم بوده است و این کتاب‌ها جنگ را در اندیشه و فکر صهیونیست‌ها نهادینه می‌کند، و به جلوگیری از برقراری هرگونه صلح میان اعراب و یهودی‌ها فرا می‌خواند. در تحقیق مؤسسه مطالعاتی امور اسرائیل ـ «مدار» ـ‌ که تحت عنوان «نبرد اسرائیلی در کتاب‌های درسی تاریخ مدارس عبری» انجام شده، آمده است که کتاب‌های درسی عامل یک نوع جنگ خاموش میان دو طرف بوده و به شیوه‌های غیرمستقیم به جنگ مسلحانه ختم شده است. این نویسنده اسرائیلی می‌گوید: «مؤلفان این کتاب‌ها چهره‌ای اهریمنی از عرب‌ها نشان داده و آنها را از دایره انسانیت خارج می‌سازند این امر باعث شده است که تصویری زشت و قبیح از عرب‌ها نزد اسرائیلی‌ها شکل گیرد. آنها همیشه خود را از انسان‌های غربی و متمدن و منادی صلح معرفی کرده و در مقابل، عرب‌ها را خائنانی متجاوز و عقب مانده و مجرم و پلید معرفی می‌کنند.

کتاب‌های تاریخ «اسرائیل» حقایق مربوط به اولین درگیری میان مسلمانان و یهودیان در صدر اسلام در مدینه منوره را تحریف کرده و قبایل یهودی آن زمان را شرافتمند، محترم و شجاع معرفی کرده است و بر عکس عرب‌ها و مسلمانان را فریبکار و خائن جلوه‌ داده‌اند که با حیله و نیرنگ یهودیان را شکست دادند.»

 

[۱]. ماهنامه نسیم قدس، ویژه نامه اسرائیلیات تعلیم و تربیت، ش۱۱، ص۲۸

دکمه بازگشت به بالا