آیین جوانمردی جوانان ایرانی

سید مهدی موسوی

اشاره

فرهنگ ایران اسلامی، تجلّی‌گاه ظهور فضایل انسانی و خصائص الهی است. یکی از مظاهر این تجلی، آیین جوانمردی و فتوت در سده‌های میانی ایران است. این فرهنگِ برآمده از ویژگی‌های ذاتی ایرانیان، تحت تربیت معارف ناب اسلامی ـ که جوانمردی را بر حول دو خصیصه‌ی مروت و شجاعت می‌داند ـ شکل گرفته است؛ و موجبات استحکام فکری و معنوی جمعی از جوانان ایرانی‌ای را در دوره‌ای از تاریخ این مرز و بوم فراهم ساخته که به دفاع از دین، زمین و ناموس این ملت پرداخته و در یاری محرومین و خدمت به اجتماع کوشا بوده‌اند.

مقدمه

فتوت و جوانمردی یکی از وجوه تجلی ملی ایرانیان و ثمره‌ی اخلاق و عرفان اسلامی است که در طول تاریخ، موجبات استحکام فکری و معنوی جمعی از جوانان را فراهم ساخته و همواره سدی در برابر دشمنان این مرز و بوم بوده است. سرچشمه‌ی آیین جوانمردی با آداب و اصول اخلاقی خاص را باید در ادیان و آیین‌های ایران باستان جست. جوانمردان‌ در ایران‌ و فتیان‌ و در دیگر بلاد اسلامی،‌ یک‌ شاخه‌ از مسلمانان‌ شیعی‌ مسلک‌ بودندکه‌ به‌ تبعِ عرفای‌ نامدار سده‌های‌ نخستین‌ اسلام‌ کوشیدند تا به‌ باطن‌ و درون‌ احکام‌ شریعت‌ دست‌ یابند.آنان عشق‌، محبت‌، حرمت‌ به‌ میثاق‌ دوستی‌ و وفای‌ به‌ عهد، که‌ در بطن‌ این‌ قوانین‌ و احکام‌ نهفته‌ است‌، را مأخذ اعمال‌ خود قرار دادند. جوانمردان احساسات‌ رقیق‌ و ادراک‌ ظریف‌ عارفانه‌ را به‌ کمک‌ فتوت‌نامه‌های‌ هر صنف‌ و گروهی‌ به‌ اعماق‌ جامعه‌ برده و به‌ مشتاقان‌ و مستعدان‌ آموختند و در عمل‌ جاری‌ و ساری‌ گرداندند. این‌ انسان های‌ آزاده‌ و بزرگوار، در ادوار پرآشوب‌ و به‌ هنگام‌ فتوت‌ها، انتقال‌ قدرت‌ها و انحطاط‌ و تغییر حکومت‌ها، ‌پناه مردم‌ ‌سرزمین‌ خود بودند و توانستند ساکنان‌ شهرها را از گزند انواع‌ تجاوزات‌ محفوظ‌ دارند. جوانمردان با تعمیم‌ اصول‌ و مبانی‌ جوانمردی به‌ تمامی‌ جنبه‌های‌ زندگی و‌ روابط‌ انسانی،‌ حال‌ و هوایی‌ از محبت‌ و دوستی‌ بخشیدند و بدین‌ نحو سرمایه‌ها‌ی‌ گرانبهایی‌ از عشق‌، محبت، کفِّ نفس، خویشتن‌داری، مدارا و گذشت‌ را برای‌ ما به‌ جای گذاشتند.

آیین جوانمردی، علاوه بر رستم‌نامه‌ها، گرشاسب‌نامه‌ها و فتوت‌نامه‌ها، در انسان امروز نیز یافت و بارور می‌شود. انسان امروز در دوره‌ای از تاریخ زندگی می‌کندکه سخت نیازمند فتوت و جوانمردی است. بنا بر گفته‌ی هانری کُربن: «آیین جوانمردی از جمله تکالیفی است که فرد بنا بر محبت و به فرمان عشق، اجرای آن را به عهده گرفته است.»[۱]

و به قول حکیم فردوسی:

جوانمردی و راستی پیشه کن                همه نیکویی اندر اندیشه کن

فتوت و جوانمردی

فتوت واژه‌ی‌ عربی و مشتق از لغت‌»فتی‌» که‌ جمع‌ آن‌ فتیان‌ است‌. این واژه بر مفهوم‌ جوانی‌، از شانزده‌ تا سی‌ سالگی‌ دلالت‌ می‌کند. معادل‌ فارسی‌ این‌ واژه‌، «جوان» است‌. این واژه به صورت‌های مختلف، هشت بار در قرآن مجید به کار رفته است.[۲] «جوانمردی‌» معادل‌ فارسی‌ فتوت‌ است‌، و مفهوم‌ دقیق‌ لغوی‌ آن‌، دوره‌ی‌ است، که لااقل دارای دو صفت سخاوت و شجاعت باشد. اما در معنای‌ عرفانی،‌‌ «سالک‌» یا زائر معنوی‌ است‌ که‌ به‌ منزلگه‌ دل‌ رسیده ‌و حقیقت‌ باطنی‌ انسان‌ را درک‌ کرده‌ و در نتیجه‌ به‌ مرحله‌ی‌ جوانی‌ جاودانه‌ی‌ روح‌ نایل‌ گردیده‌ است. جوانی‌، از لحاظ‌ جسمانی‌ به‌ معنای‌ رسیدن‌ به‌ کمال‌ و شکفتگی‌ ظاهری‌ و جسمانی‌  و از لحاظ‌ معنوی‌ به‌ مفهوم‌ شکوفایی‌ کامل‌ خصلت‌ها و نیروهای‌ درونی‌ است.[۳]

در فتوت نامه‌ی عبدالرزاق کاشانی می خوانیم:

«جوانمرد انسان آزاده‌ای است که برای رسیدن به مرتبه ی او بایستی مراحلی را سپری کرد. مرحله‌ی نخست، مرحله‌ی مروت است، اما مراد از آن مروت، خصوصیاتی است که انسانیت انسان را تشکیل می‌دهد. وقتی می توان سخن از فتوت (جوانمردی) به میان آورد که همه‌ی عوامل شر، رها شده و نیروهای ناشی از خیر بر شر چیرگی یافته و فضیلت، عدالت و نجابت مصداق پیدا کرده باشد.»[۴]

عنصرالمعالی در خصوص جوانمردی گفته است:

«چون نیک بنگری بازگشت همه‌ی چیزها بدین سه شرط باشد: اول خرد، دوم راستی و سوم مردمی»

ملاحسین واعظ کاشفی در فتوت‌نامه‌ی سلطانی می‌نویسد:

«جوانمردی منحصر در دو صفت است: یکی به دوستان نفع رسانیدن و آن به سخاوت حاصل شود، و دوم ضرر دشمنان از ایشان باز داشتن، و آن به شجاعت، وجود گیرد… « فای» فتوت دلیل فناست تا سالک از صفات خود فانی نشود، به صفات دوست باقی نتواند شد، «تای» اول دلیل تجرید است، «واو »فتوت دلیل وفاست؛ یعنی نگاه داشتن آداب ظاهر و باطن، و«تای» دوم دلیل ترک ماسوی الله است.»[۵]

عنصری نیز می سراید:

جوانمردی از کارها بهتر است            جوانمردی از خوی پیغمبر است

دو گیتی شود بر جوانمرد راست         جوانمرد باش و دو گیتی توراست[۶]

شجره‌ی انتساب جوانمردان

در فتوت‌نامه‌ها همه‌ی حضرات انبیا از آدم علیه‌السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله را «فتی و جوانمرد» دانسته‌اند.

شیخ نجم الدین زرکوب گوید:

فتوت، پیشه‌ی هر بی ادب نیست                              فتوت پیشه‌ی پیغمبران است

کسی کش چشم معنی باز باشد                                  فتوت در همه اشیا روان است

فتوت، بوستان و شرع چون تخم                               طریقت چون درخت بوستان است

و ابراهیم، خلیل الرحمن علیه السلام را «ابوالفتیان» نامیده‌اند. فتوت و ایثار فوق‏العاده‌ی حضرت ابراهیم علیه السلام در قربانی کردن فرزند عزیز خود، اسماعیل علیه السلام، و بعد از آنکه در آتش سوزان انداخته شد، از کمک حضرت جبرئیل سرباز زد و رو به سوی معشوق حقیقی نمود. مهمان‏نوازی ایشان از جمله خصالی است که جوانمردان بدان افتخار می کنند. به طور کلی ابراهیم حنیف، در توحید، ایثار، ثبات و صبر بر بلاها نمونه و «ابوالفتیان» است.[۷]

حضرت یوسف صدیق علیه السلام نیز در بلای شدیدی که به وسیله‌ی زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، به سبب گریز او از معصیت، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک، نابودی و بدنامی او کوشیدند، اما آن صدیق همه‌ی جفاکاری‏های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که «لاتثریب علیکم الیوم».[۸] «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست.»

حضرت محمد صلى الله علیه و آله را سید جوانمردان دانسته‌اند. فضایل اخلاقى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، هم چون شجاعت، سخاوت، مهمان‏نوازی، رفق، مدارا، مردم‏نوازی، عیب‏پوشی، عفو، بخشش، اخلاص، دل‏سوزی، حمایت از مظلومان، مقاومت در برابر سفاکان، ترحم بر ضعیفان، اعانت بینوایان و امثال اینها صفاتی هستند که جوانمردان، بسیار به آن علاقه داشته‏اند. از همین رو، فتیان اعمال خود را از پیامبراکرم صلى الله علیه و آله، الگو گرفته‏اند.

و على علیه السلام بهترین نمونه‌ی یک جوانمرد حقیقى و کامل است که همه‌ی سلسله‏هاى فتوت اسلامى، فتوت خود را به او ‏پیوند می‌زنند. جوانمردان على علیه السلام را «منبع عین فتوت و معدن جود و مروت»[۹] و «قطب مدار فتوت» لقب داده‌اند و به موجب آواز هاتف غیبی در جنگ اُحد که ندا داد: «لافتى إلاّ على، لاسیف إلاّ ذوالفقار» او را «شاه مردان» ‏خواندند.[۱۰]

اوصاف جوانمردان

نویسندگان فتوت‌نامه‌ها هر یک به مقتضای منش فردی و مبنای فکری خود، اصول و اوصافی را برای جوانمرد ذکر نموده‌اند که به واسطه‌ی متصف شدن به آن صفات، می‌توان به جرگه‌ی جوانمردان پیوست.

عطار می‌گوید:

الا! ای هوشمند خوب کردار                          بگویم با تو رمزی چند ز اسرار

چو دانش داری و هستی خردمند                               بیاموز از فتوت نکته ها چند

که تا در راه مردان ره دهندت                        کلاه سروری بر سر نهندت

اگر خواهی شنیدن، گوش کن باز                              زمانی باش با ما محرم راز

چنین گفتند پیران مقدم                                            که از مردی زدندی در میان دم

که هفتاد و دو شد شرط فتوت                                   یکی زان شرط ها باشد مروت

میر سید علی همدانی در ابتدای «رساله‌ی فتوتیه» خود می‌نویسد:

«و چون ارباب فتوت یکی را از اصحاب خود که متصف بود به کرم، سخاوت، عفت، امانت، شفقت، حلم، تواضع و تقوی، او را «اخی» (برادر) نام نهند و در مقام فتوت، به تربیت و تعلیم او را، بر آستانه‌ی خدمت نصب کنند.»[۱۱]

همچنین می‌گوید:

«فتوت را صفات بسیار است و لیکن مدار جمیع صفات به چهار رکن باز می‌گردد که آن، اساس کار فتوت است و آن اینست که امام اولیاء و سید اتقیاء، منبع فتوت و معدن جود و مروت، امیر المومنین علی بن ابی‌طالب کرّم الله وجهه در حقیقت این معنا، فرمود:

ارکان الفتوه اربعه: العفو مع القدره و الحلم فی حال الغضب و النصیحه مع العداوه و الایثار مع الحاجه[۱۲]؛

ارکان فتوت چهار چیز است: عفو کردن با توانایی، بردباری در وقت خشم، نیک اندیشی با دشمنی، ایثار کردن با وجود احتیاج

همدانی در پایان رساله‌ی خود به جوانمردان سفارشات اخلاقی و اصول رفتاری را این گونه بیان می‌دارد:

«ای عزیز! اخی باید که به مکارم اخلاق موصوف بوده و به خصائل پسندیده آراسته باشد؛ با پیران به حرمت باشد، با جوانان به نصیحت، با طفلان به شفقت، با ضعیفان به رحمت، با درویشان به بذل و سخاوت، با علماء به توقیر و حشمت، با ظالمان به عداوت، با فاجران به اهانت، با خلق به احسان و مروت، با حق به تضرع و استکانت، با نفس به جنگ، با خلق به صلح، با هوا به مخالفت، با شیطان به محاربت، بر جفای خلق متحمل، در مقابل اعداء حلیم، در وقت مصائب صابر، در حالت رجاء شاکر، به عیوب نفس خود عارف، از ذکر عیوب خلق ساکت، اندوه و مصیبت خلق را کاره، به تقدیر قضای ازلی راضی، از بدعت و هوا دور، قدم در شریعت راسخ، در طریقت ثابت، از مواضع تهمت محترز، بر علم نجات حریص، از اهل غفلت متنفر، در سفر مصاحبان را به طاعت معاون، بر جماعت مواظب، زبر دستان را ناصح، به اندک دنیا قانع، در احوال و اهوال آخرت متفکر، از افعال و اقوال خود خائف، از فضیحت و رسوایی قیامت ترسان و به فضل و عنایت دیان امیدوار.»[۱۳]

 

پی­نوشت:

[۱]. کربن، هانری، آیین جوانمردی، ترجمه‌ی احسان نراقی، سخن، تهران ۱۳۸۲، ص۱۰٫

[۲]. نسا، آیه‌ی ۲۵، یوسف، آیات ۳۰ و ۳۶ و ۶۲؛ کهف، آیات ۱۰ و ۱۳ و ۶۳؛ انبیاء، آیه‌ی۶۰٫

[۳]. فتیان‌ (جوانمردان‌) کیستند؟ روایت‌ هانری‌ کربن‌.

[۴]. هانری کربن، ص ۱۴٫

[۵]. کاشفی ملاحسین، فتوت‌نامه‌ی سلطانی، مقدمه‌ی محجوب، ص ۲۲ ـ ۲۸٫

[۶]. محمد ریاض، فتوت‌نامه، تهران، نشر اساطیر، ۱۳۸۲، ص۱۰۶٫

[۷]. مقداد بن عبدالله السیورى (مخطوط)، رساله الفتوه، کتابخانه‌ی مجلس، شماره‌ی ۴۹۷۶٫

[۸]. یوسف، آیه‌ی ۹۲٫

[۹]. همدانى  میر سید على، رساله‌ی فتوتیه، مقدمه.

[۱۰]. ابن المعمار حنبلی، کتاب الفتوه، ص۱۴۲٫

[۱۱]. همدانی  میر سید علی، رساله‌ی فتوتیه، به تصحیح محمد ریاض، اساطیر، تهران، ۱۳۸۲، ص۱۵۴٫

[۱۲]. همان، ص۱۶۵٫

[۱۳]. همان، ص۱۸۸٫

دکمه بازگشت به بالا