آسیبشناسی هیئات حسینی(۱)
با نگاهی به هیئتهای دانشآموزی انصارالمهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اشاره
هر سامانهای برای خود ساختار و کارویژهای دارد که از دیگران انتظار نمیرود. تأثیر و تأثرات مربوط به ساختارهای مختلف در حوزههای گوناگون را فقط با توجه به کارکردهای آنها میتوان سنجید و در مورد آنها قضاوت کرد.
هیئتهای حسینی، مجموعههایی فرهنگی ـ مذهبی با ساختاری مخصوص هستند و فرآیندی که حاصل کارکرد اجزای سیستم هیئت حسینی است، «کارویژهای» است که از هیچ تشکل دیگری برنمیآید. همین مسئله آسیبشناسی هیئتها را ضروری کرده است و اوضاع نابسامان برخی عزاداریها و مداحیها، این ضرورت را دوچندان میکند.
نگاه کلی و گذرا به هیئت حسینی نتیجه چندان مناسبی در پی نخواهد داشت و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، باید با «نگرش سیستمی» به این پدیده مهم بپردازیم. بر این اساس در سلسله مقالاتی، عناصر و اجزای ساختار یک هیئت حسینی، ویژگیها و کارکردهای آن با توجه به معیارهای عقلی و دینی بررسی میشوند تا مشکلات و آسیبهای موجود در حد امکان شناسایی شوند.
گروه خادمان مهمترین عنصر ساختار هیئت
عنصر «خادمان» مهمترین عنصر ساختاری هیئت حسینی است که شامل: الف) گردانندگان و مدیران؛ ب) قاریان و معلمان قرآن؛ ج) سخنرانان؛ د) مداحان میشود.
خادمان هیئت مهمترین مسئولیت را به عهده دارند؛ چراکه برنامهریزی، تولید و اجرای مراسم به عهده آنها است. گروه مخاطبان نیز که برای استفاده از مراسم در هیئت حاضر میشوند، بهخوبی به این مسئله واقف هستند که سر سفرهای نشستهاند که گروه خادمین برایشان گستردهاند. با این وصف بدیهی است که اندیشهها، گرایشها، میزان بصیرت مذهبی ـ سیاسی و حتی آداب معاشرت این گروه در جهتگیری کلی هیئت و تمام برنامههای آن تأثیر مستقیم و اساسی خواهد داشت. برای مثال اگر گردانندگان یک هیئت حسینی به علت عدم اطلاع درست از مبانی محکم اندیشه سیاسی اسلام، اعتقادی به دخالت دین در سیاست نداشته و گرفتار سکولاریسم[۱] شده باشند، این موضوع در تمام برنامهریزیها، سخنرانیها و مداحیهای آن هیئت خودنمایی خواهد کرد. این مسئله گروه مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد و در تصمیمگیریهای اجتماعی آنان نیز مؤثر خواهد بود. در نتیجه ممکن است این افراد در برخی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مانند انتخابات و راهپیمایی چندان حضور چشمگیری نداشته باشند و گاه حتی خود را از برخی حقوق قطعی و مسلّم محروم نمایند. این در صورتی است که وجود اندیشه حکومت اسلامی و اعتقاد به وحدت سیاست و دیانت در گروه خادمان یک هیئت، باعث فعالیتهای مهم و حضور چشمگیر همه اعضا، در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی میشود. مثلاً در هیئتهای انصار المهدی۴ اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، انقلابی بودن اعضای هیئت، یکی از اهدافی است که در برنامهریزیها، سخنرانیها و مداحیها به آن توجه جدی میشود. اعضای این هیئتها در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مشارکت گستردهای دارند و این کار را جزء وظایف هیئتی خود میدانند. این مسئله از اعتقاد عمیق گروه خادمان به اندیشه جمهوری اسلامی و ضرورت حفظ آن ناشی میشود و به طور طبیعی در گروه مخاطبان نیز تأثیر میگذارد.
آسیبشناسی گردانندگان و مدیران هیئات
با توجه به این مقدمه به برخی نکات ضروری در مورد آسیبهای احتمالی گردانندگان و مدیران هیئات اشاره میکنیم که بر «گروه خادمان» تأثیر میگذارد.
- عدم درک هوشمندانه مکتب حسینی
از مطالب پیشین باید روشن شده باشد که هیئت حسینی یک تشکل مکتبی است و برای خود اصول، مبانی و اهدافی دارد که برخاسته از مکتب حسینی است. لازمه اداره چنین مجموعهای آشنایی عمیق با خاستگاه آن، یعنی «مکتب حسینی» است. شناخت باید هم درست باشد و هم هوشمندانه؛ چراکه در شناخت هوشمندانه است که اصول و اهداف مکتب را میتوان در «بستر جامعه جدید» دید و با وضعیت موجود سنجید و با توجه به مقتضیات زمان، به تقویت آن همت گماشت. چنانچه این هوشمندی نباشد، در اجرای اصول و اهداف مکتبی تعارضاتی ایجاد میشود که نهتنها گرهی از مشکلات جامعه و مکتب باز نمیکند، بلکه بر آنها میافزاید. اگر معرفت مکتبی هوشمندانه باشد، باعث برنامهریزی و تصمیمگیری هوشمندانه میشود؛ به گونهای که در نتیجه همین برنامهریزی هوشمندانه، ممکن است در یک هیئت حسینی، بین «ورودیها» و «خروجیها» از نظر بینش، گرایش و رفتار، تفاوتهای محسوسی وجود داشته باشد.
اگر بگوییم امالمصائب گرفتاریها در برخی انحرافات ایجادشده در هیئتها، عدم معرفت و درک هوشمندانه از «مکتب حسینی» است، سخن گزافی نگفتهایم. «حرکت مکتبی» نیازمند «نگرش مکتبی» است که آن هم محتاج «معرفت مکتبی» است. عدم این معرفت به معنای جهل نسبت به مکتب مورد نظر است و هر آنچه از جهل نشئت گیرد، از تعادل منطقی برخوردار نیست و موجب افراط یا تفریط میشود.[۲] انسان جاهل یا در انتخاب هدف اشتباه میکند یا در انتخاب وسیله؛ یا در ایجاد بستر مناسب دچار لغزش میشود یا در برابر ناملایمات استقامت خود را از دست میدهد یا در همه این موارد گرفتار کجفهمی و کجسلیقگی میشود. البته ممکن است جو حاکم بر جامعه وی را به سمت افراط یا تفریط بکشاند.
برای مثال شیعه میداند که «بذل جان و خون دل» در راه اهلبیت: عالیترین مقامی است که میتواند در این دنیا به آن دست یابد. اما گاه ممکن است افرادی برای رسیدن به این هدف، «قمهزنی» را انتخاب و چنین تصور کنند که با زخمی کردن خود به این هدف مهم دست مییابند. درحالیکه هر انسانی میداند آسیب زدن به خود هیچ سودی برای امام حسین۷ و مکتب او و همچنین خود فرد عزادار ندارد. درست است که اینگونه کارها «شوری را در سرها» میآفریند؛ اما «شعوری در دلها» ایجاد نمیکند و شور بیشعور «شیعه کوفی» میسازد نه «شیعه کربلائی». اینکه شیعیان کوفه ابتدا با شور وصفناپذیر با حضرت مسلم بیعت میکنند و سپس وی و امام حسین۷را تنها میگذارند[۳] و بلکه آن حضرت را شهید میکنند و سپس برایش گریه میکنند که مورد تعجب و عتاب حضرت زینب کبری۳ قرار گرفت،[۴] معلوم میشود که همه قاتلان ایشان دشمنان قسمخورده حضرت نبودهاند؛ بلکه دوستان و دوستدارانی بودند که حتی نسبت به امام شوری هم در سر داشتند؛ اما چون شعور کافی نداشتند، با تهدید و تطمیعهای ابن زیاد همه آن احساسات یا فروکش کرد یا جهت خود را به سمت مخالف و مقابل حضرت تغییر داد و همان افراد در کنار عمال بنی امیه جنایات کربلا را رقم زدند. اینهمه شور بدون شعور از عدم درک هوشمندانه از مکتب حسینی نشئت میگیرد.
در مقابل، معرفت کافی موجب برنامهریزیهای بسیار مفید در جهت تقویت ایمان و انگیزه الهی اعضای هیئت میشود. ممکن است براساس این شناخت گردانندگان هیئت و همچنین دیگر اعضاء، خود را در جایگاه شیعیان سال ۶۱ هجری قرار دهند و به تمرین «ولییاوری» بپردازند و «زندگی مهدوی» را الگوی خود قرار دهند تا نصیبشان از هیئتی بودن فقط ابراز احساسات و عواطف نباشد و «شعور مهدوی» را پشتوانه «شور حسینی» نمایند.
یکی از مواردی که در برنامهریزیهای هیئتهای انصار المهدی۴ به چشم میخورد، همین مطلب است که البته تحقق کامل آن علاوه بر عنایت حضرات معصومان: همت والای خود اعضای هیئتها را هم میطلبد.
- عدم رعایت اولویتبندی در برنامهریزیها
اصل برنامهریزی یکی از اصول لازم و مورد توافق انسانها برای موفقیت درکارها است و فارغ از اراده خداوند متعال، هیچ حرکتی بدون برنامهریزی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در موضوعات فرهنگی ضرورت برنامهریزی بسیار بیشتر از سایر موضوعات احساس میشود و طبیعتاً هیئت حسینی که یک مجموعه فرهنگی ـ مذهبی است باید از یک برنامه منسجم، معقول، هوشمندانه و مطابق با اهداف حضرت سیدالشهداء۷برخوردار باشد. ما این اصل را مسلّم گرفته و بحث را در موضوع اصلی این بخش از نوشتار ـ اولویتبندی در برنامهریزی ـ پی میگیریم.
در هر برنامهریزی باید اولویتها را به صورت واقعی بررسی و در برنامهها لحاظ کرد. در غیر این صورت مسائل غیرمهم و فرعی جا را برای مسائل مهم و اصلی تنگ خواهند کرد و این خود از مهمترین آفات یک برنامه به شمار میرود. در هیئتهای حسینی اگر اهداف بر اساس اولویتها تعیین نشوند، ممکن است علیرغم دستیابی به برخی اهداف غیرمهم، از نیل به هدفهای عالی و دارای اهمیت باز بمانیم. به همین جهت یکی از مسائل پراهمیتی که حتماً باید مورد توجه جدی گردانندگان و مدیران هیئات حسینی باشد، «اولویتبندی اصولی در برنامهریزیها» است. اینکه هیئت حسینی برای عزاداری تشکیل شده است، نباید برای برنامهریزان هیئت رهزن باشد. اینکه مداحی و سینهزنی نمک مجالس است، اینکه مداح هرچه صدای بهتر و زیباتری داشته باشد بهتر است، اینکه کمیت و افراد هیئت هرچه بیشتر باشد، عظمت آن آشکارتر خواهد بود و دهها مسئله مشابه دیگر، نباید برنامهریزان هیئت را دچار اشتباه محاسباتی کند تا خدای ناکرده وسیله را به جای هدف، یا هدف مقطعی را به جای هدف نهایی برگزینند.
این یک واقعیت است که گاه از هدف اصلی که «رشد و عبودیت» است، غفلت میکنیم. گاه توجه نمیکنیم که «خداوند متعال ما را جز برای بندگی خودش نیافریده است»[۵] و این اصل و قاعدهای است که باید در تمام برنامههای ما لحاظ شود و در هیئات حسینی باید بیشتر و بهتر از مجموعههای دیگر مورد توجه باشد. این دیدگاه است که ما را به «رشدمحوری» و «تکلیفمداری» میرساند. برای مثال «مداحمحوری» در برخی هیئتها گاه کار را به جایی رسانده که کوچکترین موضعگیری مداح در یک موضوع، به ملاک و معیاری برای جوانان و نوجوانانی که در مجالس وی شرکت میکنند، تبدیل شده است! حتی مخاطبان از نوع پوشش، گویش و رفتار خاص وی تقلید میکنند و گاه مهمترین مسائل را بدون توجه به توان علمی و بینش و بصیرت سیاسی ـ مذهبی مداح مورد نظر، با تحلیل مورد نظر وی ارزیابی میکنند. گاه برای جذب جوانان و جلب نظر ایشان، یا افزایش سطح کیفی هیئات، از ابزارهایی استفاده میشود که مسلّم است مخالف سیره اهلبیت: است و سطح کیفی برنامهها را تا حدود زیادی پایین میآورد.
در مواردی مشاهده میشود که در یک هیئت حسینی به جز عزاداری، برای هیچ موضوع دیگری برنامهریزی نشده است و اگر این برنامه به هر دلیلی در یک جلسه اجرا نشود، هیچ برنامه مفیدی برای مخاطبان وجود ندارد. مذاق مخاطبان جوان نیز در هیئتها تحت تأثیر همین مسائل قرار میگیرد و طبیعی است که این موارد در صورت استمرار، به یک فرهنگ ماندگار تبدیل خواهد شد که تغییر آن به این سادگیها ممکن نخواهد بود. به نظر میرسد عامل عمده مشکلِ «مداحمحوری» و موارد مشابه آن، «عدم اولویتبندی» یا «اولویتبندی غیراصولی» در برنامهریزیها و هدفگذاریها است.[۶]
آسیبهای دیگری هم میتوان برشمرد که در این نوشته به دلیل درجه اهمیت بالاتر، فقط به این دو آسیب اشاره شد. در نوشتههای بعدی به آسیبهایی میپردازیم که ممکن است متوجه عناصر دیگر هیئات حسینی گردد.
[۱] . سکولاریسم (Saecularism) یعنی اعتقاد به جدایی دین از دنیا. ر.ک: ماری بریجانیان، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، ص۸۷٫
[۲] . حضرت علی۷فرمودند: «جاهل پیوسته یا در حال افراط است یا تفریط». نهج البلاغه.
[۳] . تاریخ طبری، ج۴، ص۲۸۸٫
[۴] . طبرسی، احتجاج، ص۱۶۶، خطبه حضرت زینب ۳در کوفه.
[۵] . «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛ الذاریات:۵۶٫
[۶] – البته ممکن است یک مداح از لحاظ علمیوعملی یک شخصیت برجسته باشد و جوانان بتوانند به عنوان الگو از فضایل اخلاقی وی بهره ببرند که این موارد از بحث ما خارج است.