انسان با قید ایمان

حسین مرادی

بررسی جایگاه مربی در تربیت اخلاقی(۱)                                                                  

اشاره: جوان با رسیدن به بلوغ عقلی و شکوفایی فطری، روح کمال‌جویی و معنویت‌خواهی در وجودش شعله‌ور می‌گردد. روح عطشناک جوان در جستجو از اسباب تکامل شخصیت و رشد و تعالی، بی‌درنگ به دنبال فرد یا افرادی می‌گردد که بتوانند بیشترین یاری را به او برسانند. مربی اخلاق بهترین گزینه برای راهنمایی و مددرسانی در این زمینه است؛ اما آیا رهایی از بیماری­ها و رذایل اخلاقی و افتادن در مسیر رشد و تعالی الزاماً به مربی و راهنما نیاز دارد؟ چگونه می‌توان مربی شایسته‌ای برای حرکت شناسایی کرد؟ چه بهره‌ای از استاد در این طریق می‌توان گرفت؟ آیا ما نیز می­توانیم همچون عارفان بزرگ، در مسیر سلوک معنوی قرار گیریم؟ اینها نمونه­هایی از پرسش­هایی است که از آغاز حرکت ذهن جوان را به خود مشغول می­سازد و اگر پاسخ مناسبی دریافت نکند، احتمال کژروی و انحراف یا تلاش بیهوده و دل­سردی پیش­روی او است.

در این نوشتار که در چند شماره تقدیم خواهد شد، درصددیم میزان توان به این سؤالات پاسخ دهیم.

در آغاز سخن بهتر است با مفاهیم اصلی بحث آشنا شویم تا نگاهی دقیق به تربیت اخلاقی و مربی اخلاق و معنویت داشته باشیم.

 

اخلاق، تصویرگر سیمای انسان مطلوب

اخلاق دانشی است که به بیان اوصاف ارزشی افعال و صفات اختیاری انسان می­پردازد. هرگاه فهرستی از افعال خوب و بد و فضایل و رذایل فراهم‌ آید، سیمای انسان مطلوب مشخص می‌شود. مجموعه گزاره‌های اخلاقی، نظام مطلوبیت‌ها و قله حرکت انسان را مشخص می‌کند. هر چند رشد و تعالی انسان به اینجا محدود نمی­شود اما می­توان گفت انسان اخلاقی حد نصاب انسان سالم و ایدئال را کسب کرده است.

 

اخلاق غیردینی هم داریم

اخلاق را در دو مرحله می­توان تعریف کرد که عبارت است از: اخلاق دینی و اخلاق غیردینی. اخلاق غیردینی یا سکولار در دایره روابط نظام مادی عالم تعریف می­شود که بیشتر در حوزه فردی و اجتماعی است. این اخلاق برای انسان به عنوان یک انسان توصیه می‌شود؛ نه انسان با قید ایمان. در این مرحله از اخلاق میان ما و سایر انسان­ها با ملیت و دین و فرهنگ­های متفاوت فرقی وجود ندارد. از این اخلاق می‌توان با عنوان اخلاق جهانی یا اخلاق انسانی یاد کرد. سخن معروف امام حسین۷ که «اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، (دست کم) در دنیایتان آزاده باشید»،[۱] بر مبنای این مرحله از اخلاق بیان شده است.

در مرحله اخلاق دینی سخن از اخلاقیات فرد مؤمن و معتقد به دین اسلام است. در این مرحله علاوه بر اینکه اخلاق بندگی در ساحت فردی، اجتماعی و خانوادگی مطرح می­شود، ایمان به خدا و روز معاد و نیز آموزه­های اسلامی بر آن سه ساحت سایه افکنده، باعث رشد و تعالی آنها می­شود. در این گفتار مقصود ما از اخلاق همان اخلاق دینی یا اخلاق ایمانی است.

 

اخلاق با عرفان متفاوت است

اخلاق دینی با آنکه با اعتقادات دینی غنی شده و عطر و بوی معنویت اسلامی به خود گرفته است، اما می‌توان آن را از تربیت عرفانی و معنوی جدا کرد و تفاوت­هایی برای آن دو قائل شد. از آن جمله است:

  1. تربیت اخلاقی درصدد است ابتدا با دفع رذایل به درمان فرد بپردازد، سپس با کسب فضائل به ایجاد انسان سالمی همت گمارد که درجاتی از سعادت و کمال انسانی را دارا است. درحالی‌که تربیت عرفانی ناظر به تعالی فرد در عالم معنا است و درصدد است انسان را به مقام قرب و فنای الهی رسانده، درجات عالی کمال انسانی را رقم زند.
  2. در تربیت اخلاقی، بیشتر بر حوزه‌ اخلاق فردی، اجتماعی و خانوادگی تأکید می‌شود، درحالی‌که در تربیت معنوی تمرکز اصلی بیشتر بر اخلاق بندگی است.
  3. در تربیت اخلاقی بر تقویت قوه عاقله، ایجاد تعادل در قوا و کنترل آن با حاکم شدن عقل در مملکت وجودی انسان تأکید می­شود؛ اما نقطه کلیدی و مهم در تربیت معنوی، تقویت ارتباط با خدا است.
  4. تربیت اخلاقی بیشتر از مقوله پدید آوردن صفات و ملکات است و در عمل ظاهر می‌شود؛ اما تربیت معنوی به افزایش معرفت و تحول در قصد و نیت منتهی می‌شود.

 

تربیت اخلاقی مقدم بر تربیت معنوی

از وجوه تفاوتی که بین این دو مرحله ذکر شد، به‌راحتی می‌توان گفت تربیت اخلاقی بر تربیت معنوی مقدم و دالان عبور به سوی آن است؛ زیرا انسان در مرحله اول باید تام باشد، بعد به سمت کمال حرکت کند.[۲] تربیت اخلاقی موجب تمامیت انسان است و انسانیت انسان را تأمین می‌کند؛ حال آنکه تربیت معنوی موجب کمال و رشد وجودی او است. انسان بدون تربیت اخلاقی نمی‌تواند زندگی انسانی داشته باشد. پس از فراهم گشتن این حداقل حیات انسانی، می‌تواند رشد کند و به مراتب عالی حیات طیبه ارتقا یابد.

مرحوم علامه جعفری در این مورد بیان می­دارد:

یک اشتباه بزرگ برای عده فراوانی از مردم در حرکت عرفانی به وجود می‌آید که باید از آن اجتناب شود. آن اشتباه این است که به جهت جاذبیت شدیدی که عرفان مخصوصاً در متون شعری و نثری ادبیات فارسی دارد، عده‌ای فراوان از مردم پیش از گردیدن[۳] اخلاقی به گردیدن عرفانی جهش می‌کنند. این گردیدن بدون آمادگی روح به هیچ وجه امکان‌پذیر نخواهد بود. بدون پاک کردن درون از رذایل و کثافت‌های اخلاقی، حسادت و بخل و انحصارگرایی در امتیازات و خودخواهی با انواع گوناگونش و…، ادعای گردیدن عرفانی و وصول به عرفان واقعی اسلامی، خلاف واقع است. از این جهت می‌توان گفت که چون عرفان اسلامی عبارت است از تخلق به اخلاق الله، لذا توقع این مقام عالی بدون تخلق به اخلاق فاضله که مقدمه لازم آن است، امکان‌پذیر نمی‌باشد.[۴]

تربیت اخلاقی و اصلاح نفس وظیفه­ای همگانی است که هیچ کس از آن مستثنا نیست­. البته تخلق به اخلاق حمیده براساس درجات افراد فرق می‌کند. برخی ظرفیت مراحل بالاتری از رشد اخلاقی را دارند و برخی به حداقلی از آن اکتفا می­کنند. اما تربیت معنوی برخلاف تربیت اخلاقی پیش‌نیاز دارد و برای همگان در آغاز راه توصیه نمی‌شود؛ زیرا همه در سطح معارف عرفانی نیستند و تاب ادراک آن را ندارند.

سخن از مربی اخلاق شامل مربی و استاد عرفان و معنویت هم می­شود؛ اما از آنجا که نیاز و ابتلای بیشتر مردم و مخاطبان این نوشته به تربیت و رشد در مرحله اخلاق است، بیشتر مطالب ما ناظر به مربی اخلاق نگارش یافته است؛ هرچند در مورد مربی معنوی نیز مطالبی طرح خواهد شد.

 

تربیت اخـلاقی یک فرآیند است به سوی قله کمال

تربیت اخلاقی شامل فرآیندی است که در آن مربی، ارزش­های اخلاقی را به متربی می­آموزد و زمینه درونی‌سازی آنها را فراهم می­کند تا شخصیت متربی براساس ویژگی­های انسان کامل شکل گیرد. «تربیت اخلاقی» حرکت از وضعیت موجود (به ­عنوان مبدأ حرکت انسان) به ­سوی قله کمال است تا سیمای آرمانی انسان اخلاقی را در لوح وجود متربی نقش کند. «تربیت اخلاقی» تحقّق عینی همه آموزه­هایی است که «دانش اخلاق» بدان فرا می­خواند. می­توان گفت «اخلاق» مقصد و غایت حرکت انسان را بازگو می­کند؛ درحالی‌که «تربیت اخلاقی» الگو و قاعده این تحول و قواعد حرکت انسان بدان سو را بیان می­کند. به تعبیر دیگر، اخلاق، پرسش از ماهیت ارزش­ها و تربیت، پرسش از کیفیت دستیابی بدان است.

 

مربی افزون‌گر است

مربی در لغت به کسی گفته می‌شود که رشد و نمو دیگری را بر عهده داشته باشد و بر وجود او بیفزاید. این معنا شامل مربی در تربیت بدنی، تربیت ذهنی، تربیت اجتماعی و… می‌شود. در این بحث مراد ما از مربی، مربی اخلاق و معنویت است؛ یعنی کسی که در ارتباط نزدیک با دیگری بتواند او را متحول کند، به درمان بیماری­های اخلاقی او پرداخته، زمینه رشد و تعالی او را فراهم آورد و در نهایت، بهره‌های معنوی را در وجود او بیفزاید.

مربی عامل انسانی و رکن هدایتگر فرآیند تربیت به شمار می‌رود که با اختیار و اراده در رشد و ارتقای شخصیت دیگران تأثیر می‌گذارد و بستر به‌سازی آن را فراهم می‌آورد. مربی یک مسئولیت مرکّب و پیچیده دارد. هم می­آموزد، هم تذکر می­دهد، هم نظارت و ارزیابی می­کند، هم انگیزه می­بخشد و هم همراهی می‌کند و خلاصه آن­قدر تلاش می­کند تا متربی را بار آورد؛ یعنی یک تغییر شخصیتی پایدار در وجود او پدید آورد.

در اصطلاحِ عرفان عملی مراد از مربی، انسان وارسته‏ای است که در عمل به شریعت و دریافت‌های دینی و معنوی توانا باشد، خود مراحل سلوکی را پیموده و مهارتی داشته ‏باشد که جوینده کمال را در انتقال از عالم طبیعت به سوی خدا یاری دهد. به چنین کسی استاد، مرشد، پیر، مراد و… گفته می‌شود.

همان‌گونه که ذکر خواهد شد، نقش مربی در عرفان بیشتر ناظر به مراتب بالای رشد معنوی است و در این نوشتار بیشتر مربی اخلاق مدنظر است.

 

ابعاد رشد

اهداف تربیت را برای آشنایی بیشتر با دغدغه­های مربی و تلاش­های او، بیان می­کنیم. ذکر نمونه­های ملموس به مخاطب کمک می­کند از نزدیک با عرصه کار تربیتی مواجه شود. بدین منظور ارزش­های اخلاقی را به چهار حوزه اخلاق بندگی، فردی، اجتماعی و خانوادگی تقسیم می‌کنیم و نمونه­هایی از هر یک را برمی‌شماریم.

به صورت کلی مربی تلاش می‌کند باورها، روحیات، عادات و رفتارهای شایسته‌ای در جان متربی ایجاد کند و او را از شر عقاید، انگیزه‌ها و عادات بد نجات دهد.

در حوزه اخلاق بندگی، تلاش­های مربی معطوف به چنین غایاتی است: ایمان و معرفت در وجود متربی تقویت شود، از خدا بترسد و به او امیدوار باشد، متربی با عبادت انس پیدا کند، بر خدا توکل و به او توجه کند، از او درخواست و تقاضا کند و فقط از او کمک بخواهد و… .

در حوزه اخلاق فردی متربی باید شخصی منظم و آراسته باشد. با برنامه و هدف و به دنبال رشد و پیشرفت باشد. بر خود مسلط بوده، هیجانات خود را مدیریت کند. از پرخوری و پرگویی و لغو، پرهیز و هوس‌های خود را مهار کند. بسیار امیدوار، زرنگ، پرکار و پرنشاط باشد. با احساس مسئولیت، زندگی را جدی ببیند. دوراندیش، متفکر، دانا و حکیم باشد و بتواند به‌خوبی تصمیم بگیرد. قاطع و مصمم باشد و از استقامت و پشتکار لازم برخوردار باشد و… .

در حوزه اخلاق اجتماعی، مربی تلاش می‌کند که متربی را به افقی برساند که به حقوق دیگران احترام بگذارد و برای آنها ارزش قائل باشد. خود را برتر از دیگران نبیند. برای دیگران خیر بخواهد. از حسادت، بدگویی، دروغ، غیبت، تهمت و ظلم بپرهیزد. در ایفای نقش اجتماعی خود کارآمد، باعُرضه و خدوم باشد. در قبال سرنوشت جامعه اسلامی حساس باشد و … .

در حوزه اخلاق خانوادگی نسبت به خانواده خود احساس مسئولیت کند و غیرت ورزد. مهربان باشد. در تربیت آنان بکوشد. برایشان وقت بگذارد و… .

پس از این مراحل مربی می‌کوشد که معرفت متربی و ایمان او را افزایش دهد تا با ذکر دائم و رابطه ویژه‌ای که با خدا برقرار می‌کند، به عوالم بالاتر راه یابد؛ یعنی با سیر و سلوک معنوی تا مشاهده توحید و تجلی ذاتی و فنای کامل پیش رود.

در نوشته­های بعد به مباحثی چون ضرورت، ویژگی­ها و وظایف مربی خواهیم پرداخت.

—————

*‌ پی‌نوشت:

این نوشتار با نگاهی به کتاب «نقش مربی در تربیت اخلاقی ـ معنوی» نوشته محمد عالم‌زاده نوری، حسن بوسلیکی و حسین مرادی و با قلم یکی از نویسندگان کتاب نگارش شده است.

[۱]. اللهوف، ص۱۱۹٫

[۲]. تام به چیزی گفته می‌شود که همه اجزا را دارا است. اگر همه اجزا تام نباشد، ماهیت مرکّب وجود نیافته است. اصل ماهیت وقتی تحقق می‌یابد که همه اجزای اصلی پدید آمده باشد و کارکردهای مورد انتظار، فراهم آید. اما کامل، جنس مرغوب و دارای کیفیت همان چیزی است که تام است.

[۳]. تحول، شدن و صیرورت.

[۴]. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۱۴، ص۵۹ ـ ۶۰ (با اندکی تلخیص).

دکمه بازگشت به بالا