نقل شده است روزی شتر و روباهی در مسیری به هم رسیدند و از قضا با هم دوست شدند. این دوستی ادامه داشت تا اینکه روباه، پیشنهادی به شتر داد. او به شتر گفت حالا که ما تا این حد با هم دوست شدهایم و رفاقتمان اینچنین ریشهدار شده است، بهتر است از این به بعد همدیگر را با اسم کوچک صدا بزنیم و حتی بهتر است همۀ مظاهر زندگی اختصاصی را از بین ببریم و با هم یکی شویم؛ خانۀ تو مثل خانۀ من است، بچۀ تو مثل بچۀ من و پالان تو مثل پالان من. شتر سادهدل، پیشنهاد روباه را پذیرفت و با موافقت او، زندگی بدون مرز میان شتر و روباه آغاز شد. یک روز روباه که از گرسنگی به خود میپیچید، به خانۀ شتر -یا به قول روباه، خانۀ ما!- آمد و دید شتر برای کاری از خانه بیرون رفته و بچۀ شتر در خانه تنهاست. القصه روباه که از گرسنگی چشمهایش تار شده بود، به بچه شتر حمله کرد، او را درید و خود را از گوشت او سیر کرد. مدتی بعد، شتر از راه رسید و دید خبری از بچهاش نیست. از روباه سراغ او را گرفت. روباه گفت که او را ندیده است. شتر بعد از جستوجوهای فراوان، از پیدا شدن بچهاش ناامید شد و شروع کرد به نالیدن؛ بر سر خودش میزد و می گفت: ای وای! بچهام چه شد؟ بچهام کجا رفت؟ روباه در میان داد و فریاد شتر به حرف آمد و به او گفت: متأسفانه تو هنوز مبتلا به حرفهای قدیمی و کهنه گذشتهات هستی؛ به جای اینک بگویی بچۀ ما، میگویی بچۀ من!
داستان دوستیهای مجازی به خصوص در شبکههای اجتماعی، ناخودآگاهْ ذهن نگارنده را یاد داستان روباه و شتر میاندازد. دوستیهایی که با شعار بیرون آمدن از پوستِ قشریگری و رها کردنِ سنتهایِ کهنه و پوسیدۀ گذشته، غالباً باعث متضرر شدن یکی از طرفین این دوستیها میشود. دوستیهایی که گاهی طعم تلخ آن، حتی تا سالهایِ طولانی پس از جدایی، در ذهن و خاطر افراد باقی میماند. نیاز انسان به برقراری ارتباط با دیگران و گفتوگو با همسالان، به خصوص پیرامون موضوعات شخصی و خصوصی چون احساسات، علاقهمندیها، شادیها و ناشادیها، همواره انسان را نسبت به ارتباطی به نام دوستی ترغیب کرده؛ اما نباید فراموش کرد که دوستی، چون پدیدههای اجتماعی دیگر، ابعاد مختلفی دارد. این ابعاد را در جملات آهنگینِ حول دوستی که در میان ما شایع است، میتوان اینگونه واکاوی کرد:
یا مکن با پیلبانان دوستی / یا بنا کن خانهای در خورد پیل
رابطه با دوستان مجازی، قواعد خاصی دارد. از آنجا که غالب این دوستیها، شروعی از سرِ تفنّن و سرگرمی دارد، نباید زمینۀ ایجاد یک رابطۀ غیرمعقول و بیحساب را فراهم کرد. سعدی در بیت بالا به ما هشدار میدهد که قانون هر دوستی، با توجه به مختصات آن دوستی تعریف و تدوین میشود. پس نباید قواعد دوستی حقیقی را با قواعد دوستی مجازی خلط کرد. دربارۀ قواعد دوستی مجازی چقدر میدانیم؟
از هر چه بگذریم، سخن دوست خوشتر است
این جمله را وقتی به کار میبریم که بخواهیم دمی از حرفهای خشک و خستهکننده، نفسی تازه کنیم. اما نکتۀ دقیقِ این کلام را باید در پاسخ به یک سؤال جستوجو کرد: چرا سخن دوست خوشتر است؟ برای آنکه دوست فارغ از تکلّفها، سوءنیتها و انگیزههای باطل، با انسان به سخن گفتن مینشیند. این نیم جمله میتواند به ما یادآور شود که دوستیهایِ مجازی، اگر با هدفهای باطل و طمع ورزانه ایجاد شود، دوستیهایِ خوشی نیست و طبیعتاً گفتوگوهایی که در این زمینِ شور کاشته میشود، میوهای جز خاطرات تلخ نخواهد داشت. در رابطههایی که افراد سعی میکنند تا به نام دوستی و رفاقت وارد زندگی شخصی و خصوصی ما شوند، اگر هم دوستی نامیده شود، دوستیهای خوشی نیست.
دوری و دوستی
این قاعده درست نیست. تاریخ و ادبیات ایرانی -و البته انسانی- پُر است از گریهها و مویهها برای از دست دادن یا جدایی از دوست. اینکه بارها و بارها از «غم فراق تو ای دوست! بیشمار بود» گفتهایم و شنیدهایم، نشان میدهد که اعتقاد قلبی ما دربارۀ فاصلۀمان با دوست، چیز دیگری است. پس باید قبول کرد که پیکر این دو کلمه، توانِ پیکار با آن همه ابیات نغز و شیرین در تلخی دوری و دوستی موجود در دیوانها و مثنویها را نخواهد داشت. پس این کدام دوستی است که برای حفظ آن، به دوری متوسل میشویم؟ دوستیهای مجازی، شکلی از دوستی است که در تصاویر ذهنی و دور ما، حقیقیتر از واقعیت خارجی نمود پیدا میکند؛ دوستیهایی که با یک کلیک شروع میشوند و بقایشان در گرو آنلاین بودن طرفین است. نه نیازی به گذشت در برابر اشتباهات دارند و نه جز هزینۀ آبونمان یا شارژهای شگفتانگیز اپراتورها، خرجی روی دست دوستان میگذراند. انگار که هر دو طرف، قبول دارند که بادآورده را باد میبرد. تردیدی نیست که در این دوستیها، شوق دوستی در دوری جلوهگر خواهد شد.
هرچه از دوست میرسد، نیکوست
یادها با یادگاریها زنده میشوند. برای همین است که دوستان -به خصوص وقتی دور از هم باشند- برای به یاد هم ماندن، گاهی شیئی را بهانه میکنند تا با نگاه کردن و یا لمس آن، گرمای محبتِ دوستی را بارها و بارها تجربه کنند. برای همین است که اشیای منسوب به دوستان، «هر چه» که باشد -از یک گردن آویز تا یک سکۀ ریز- برای انسانْ عزیز است؛ اما چیزهایی از این «هر چه»، باید استثنا شود. اگر هدف از دوستی و رفاقت، رسیدن به آرامش و آسایشِ گفتوگو با همجنس است، پس باید چیزهایی که مانع رسیدن به این آرامش میشود را از این میان زدود. یکی از مشکلاتی که غالباً در جریان دوستیهای مجازی ایجاد میشود، اضطرابها و نگرانیهایی است که برای طرفین ایجاد میگردد. اضطراب از خیانت، ترس از شک در واقعیت، عدم قطعیت و نبود ضمانت برای قولها و عهدها، نمونهای از این استثنائات است.
برای گفتوگو دربارۀ قواعد دوستیهای فضای مجازی، نیازمند فرصت بیشتری هستیم؛ اما بیش از قواعد، نیازمند راهحلهایی برای اجرایی کردن آنهاییم. تفکر، مطالعه و تجربه، تا حدود زیادی میتواند ما را در بهرهمندی بهتر و بیشتر از این دوستیها، یاری کند.