بازیگر بد مباش تا بتوانی

جواد محدثی

آشنایی با اصول تربیت اسلامی (۲)                                     

در بخش پیشین درباره دواصل از اصول تربیت بحث شد. آن دو اصل عبارت بود از :

  1. خدا محوری
  2. تعبد محوری

و اینک اصول دیگری که در تربیت اسلامی، پایه و مهم قلمداد می شود:

  1. متربی محوری

در تربیت ، چنان نیست که در خلأ فکر شود و تنها به صورت تئوری ذهنی، روش­های تربیتی اعمال گردد؛  بلکه چون مبنای تربیت انسان است، زمینه­ها، استعدادها، قابلیت­ها، ظرفیت­ها و ویژگی­های روحی و اخلاقی متربی باید لحاظ شود. به عبارت دیگر، تربیت باید «متربی محور» باشد.

برخورد با وفق و مدارا، اثر گذارتر از برخورد تند و خشن است. مدارا عامل جذب متربی به سوی مربی است.

پیامبر خدا فرمود:

« أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاهِ اَلنَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ »[۱]

پروردگارم مرا به مدارا با مردم دستور داده،‌همان­گونه که مرا به ادای واجبات امر فرموده است.

امام علی ع هم می فرماید: با مردم مدارا کن، تا از برادری آنان بهره­مند شوی و با چهره باز با آنان برخورد کن تا کینه­ها از بین ببری.[۲]

رعایت حد، سطح درک و فهم مخاطب تربیتی هم یکی از جلوه های محوریت متربی است. این روش در معاشرت و دعوت و تبلیغ و تربیت انبیای الهی هم وجود داشته است. رسول اکرم می فرماید:

«نَحْنُ مَعَاشِرَ الانْبِیَآءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی‌ قَدْرِ عُقُولِهِم »[۳]

ما پیامبران مامور شده ایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.

این یعنی رعایت قابلیت در متربی. مراعات حالت پذیرش و داشتن زمینه برای تاثیر کلام و تربیت هم از جمله همین نکات است. حضرت امیر فرموده است:

«هرگاه زمینه و موقعیت برای سخن نیافتی،‌حرفی نزن»[۴]

مثل طبیب باش،‌ مهربان و رفیق که دارو و دوا را وقتی و در جایی می نهد که سود داشته باشد.[۵]

رعایت اختصار در کلام نیز به همین مساله مربوط می شود. بهترین سخنان و ارزشمندترین نکات تربیتی اگر به صورت طولانی و ملال انگیز مطرح شود، از تاثیر می افتد. پیامبر خدا (ص) هرگاه برای هدایت جمعی،‌کسی را می­فرستاد ،‌توصیه می­­کرد که خطبه و سخن را کوتاه کن. خود آن حضرت نیز در روزهای جمعه، موعظه­های خویش را در کوتاه­ترین حد بیان می­کرد، تا مستمعان خسته و ملول نشوند  و تاثیر کلام از بین نرود.[۶]

وقتی مخاطب، حال گوش دادن یا زمینه پذیرش نداشته باشد، تاثیر نمی پذیرد. همچنان که اگر برنامه­های مذهبی و اذان و قرآن اگر با برنامه­های مورد علاقه کودکان و نوجوانان در تعارض باشد و به خاطر فرارسیدن وقت اذان،‌ مثلا برنامه­ها فیلم و کارتن کودکان را قطع کنند، تاثیر منفی می گذارد. باید به نحوی برنامه ریزی شود که این تلاقی و تعارض پیش نیاید.

در تاریخ آمده که ابن عباس به عکرمه چنان سفارش کرد:

چنین نباش که وقتی سراغ گروهی می روی که در حال صحبت کردن هستند، حرف آنان را قطع کنی و جلسه آنان را به هم بزنی و خودت شروع به سخن کنی و آنان را دچار ملال کنی بلکه در جمع آنان بنشین و ساکت باش، هر گاه علاقه مند بودند و از تو خواستند که برایشان حرف بزنی آنگاه سخن بگو[۷]»

امیر مومنان ع نیز می فرماید:

« مَن لَم یَنشَط لِحَدیثِکَ فَارفَع عَنهُ مُؤنَهَ الاِستِماعِ مِنکَ »[۸]

هر کس که نشاط و علاقه به شنیدن حرفت را نداشته باشد، ‌زحمت و هزینه گوش دادن به سخنت را از دوش آنان بردار.

همه این موارد نشان می­دهد که در تربیت، آن چه و آن که محور اصلی است متربی است و باید با رعایت حال و زمینه و علاقه او به تربیت پرداخت و به او ارج نهاد و از حالت تحمیل و فشار و اجبار پرهیز کرد، تا زمینه پذیرش بیشتر باشد.

  1. زندگی محوری

اسلام دین زندگی است،‌ آن هم زندگی با کرامت و عزت و آزادی . در دعای قرآنی می خوانیم:

« رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَهً وفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً »[۹] و از خداوند حسنه و خوبی دنیا و  آخرت را می طلبیم.

بنابراین،‌ داشتن یک زندگی مطلوب و سالم در کنار آخرت گرایی و آخرت اندیشی خوب است و جهت گیری تربیتی باید بر اساس نگرش به دنیا و آخرت و زمینه سازی زندگی دنیوی برای سعادت ابدی باشد،‌ نه ترک دنیا و لذت های حلال آن و گرایش های صوفیانه و نماز نشینی و انزوا طلبی.

امام کاظم ع می فرماید: برای خودتان حظ و بهره ای از دنیا قرار دهید و آنچه را که دلتان می­خواهد از حلال تامین کنید به نحوی که مروت شما لطمه نخورد و اسراف و ریخت و پاش هم نباشد و از اینگونه از لذت های حلال ، برای دینتان کمک بگیرید. ( یعنی دنیا در خدمت دین و زندگی در مسیر کمال انسانی باشد)‌ چرا که چنین روایت شده است که :

«لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدِینِه وَ دینَهُ لِدُنیاه »[۱۰]

کسی که دنیایش را به خاطر دینش کنار نهد، یا دینش را به خاطر دنیایش ترک کند،‌ از ما نیست.

توصیه­هایی که در متون دینی،‌ مبنی بر رسیدگی به زندگی و تامین معاش و پرداختن به تفریحات سالم و لذت­های حلال و کسب درآمد از راه مشروع و داشتن خانه وسیع و مرکب مناسب و زندگی همراه با عفاف وارد شده است،‌ جهت­گیری تربیت دینی بر مبنای «زندگی محوری» را بیان می کند. از سخنان امام کاظم ع است که :

«اوقات خویش را چهار بخش کنید:  بخشی برای مناجات با خدا، بخشی برای گذراندن زندگی، بخشی برای معاشرت با برادران دینی و افراد مطمئن و سالم و خیر خواه، بخشی هم برای لذت­های غیر حرام»[۱۱] این نیز جهت­گیری زندگی محور را نشان می دهد.

اگر این نکته در تربیت لحاظ شود،‌ متربیان از افراط و تفریط دور می­مانند و در دام درویش مآبان تارک دنیا نمی افتند و به سرمایه، وقت، سلامتی، شغل و آینده معیشتی خویش اهتمام می­ورزند و برای داشتن روابطی سالم و منطقی با مردم و تلاش برای عدالت، قانون، حق و رسیدگی به محرومان و مبارزه با فقر و تبعیض انگیزه دینی و مکتبی خواهند داشت.

نگاه جامع به اسلام و انسان تربیت شده در مکتب وحی برای معلم و مربی ضروری است تا چنین نگاهی را به دیگران هم منتقل کند. امام راحل قدس­سره که بر مبنای اسلام، ‌یک نظام متقن و تحول آفرین را پی­ریزی کرد،‌ بارها به جامعیت اسلامیت اشاره فرمود. از جمله به این تعبیرات دقت کنید:

«اسلام،‌همه چیزهای انسان را می­سازد،‌ هم انسان را از حیث عقل می­سازد.‌ هم انسان را از حیث اخلاق و تهذیت اخلاق می­سازد. ‌هم انسان را از حیث ظاهر و آداب ظاهری می­سازد. هم همه اموری که انسان به آنها احتیاج دارد،‌ اسلام در آن­ها دخالت دارد … اسلام یک صورتش حکومت است، یک ورقش باب حکومت است و باب سیاسات است،‌ یک طرف دیگرش باب ساختن این انسان است از حیث معنویات …»[۱۲]

  1. فرد محوری

با آن که اسلام، ‌دینی اجتماعی است و «جامعه سازی» از اهداف مهم و روشن این مکتب است، لیکن جامعه از ترکیب آحاد به دست می­آید  و هر کس به شخصه مسئول تربیت خود و تهذیب نفس خویش است و افراد خود ساخته می­توانند در ساختن جامعه هم نقش آفرینی کنند.

از این رو، در تربیت باید روی «فردسازی» اهتمام ورزید. چون وقتی چنین افرادی در راس مسئولیت­ها قرار می­گیرند، متعهدانه به اصلاح جامعه و حرکت عمومی آن به سوی اهداف بلند اقدام می­کنند.

رسول خدا در دوران سیزده ساله مکه، ‌به تربیت نیرو و فردسازی پرداخت، تا در دوره تشکیل حکومت اسلامی در مدینه،‌ از وجود آنان در راس امور و ماموریت­های تبلیغی و ارشادی و نظامی استفاده کند. دوران مکه، دوران فردسازی بود و دوران مدینه دوره جامعه سازی. از این رو برخی محققان از تلاش­های حضرت رسول در آن دو مقطع به عنوان «دوره تکوین ملت» و «دوره تاسیس دولت» یاد کرده­اند.[۱۳]

در دوره تکوین ملت،‌ بیشترین تلاش برای جهاد تربیتی و اعتقادی و اخلاقی بود. در دوره امامان معصوم هم این شیوه تداوم داشت. منتهی فردسازی برای حفظ کیان اسلام، دفاع از ارزش های دینی و پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک دین، در برابر بدعت­ها، تحریف­ها، افشای انحرافات و دعوت به حق است.

اگر قرآن کریم تغییر سرنوشت جامعه را مرتبط با تغییر در وضعیت افراد می­داند و می­فرماید: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ » [۱۴] نشان دهنده روش «فرد محوری» در تربیت جامعه و عبور از مسیر فردسازی برای ساختن جامعه آرمانی است.

در تربیت دینی،‌ باید «فکر فرد» اصلاح شود، ‌تا با انحرافات فکری مبارزه کند. باید «تقوای فردی» داشته­باشد تا در مفاسد اجتماعی غرق نشود. باید «خودساخته» باشد، تا از جامعه رنگ نگیرد، ‌بلکه به جامعه،‌رنگ صلاح و فلاح بزند. باید «شجاعت فردی» داشته باشد، ‌تا بر ضد ظلم­ها و حق­کشی­ها قیام و اقدام کند. باید از وابستگی به دنیا و مال و ثروت رها باشد. تا بتواند امر به معروف و نهی از منکر کند و از ترس خطرات یا به خطر افتادن منافع شخصی در برابر ستم و فساد و گناه سکوت نکند.

هر کس مسئول خود و آینده خود است. بهشت و جهنم هر کس را هم عملکرد شخصی او تامین می کند. اگر قرآن تاکید دارد که « کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ » [۱۵] هر کس را در گرو عمل خویش می­داند،‌ برای تقویت همین انگیزه است. و اگر قرآن می­فرماید: « ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ »[۱۶] برای هر حرف و گفتار انسان، مراقبی آماده معرفی می­کند، تا شخص مواظب گفتار و رفتار خویش باشد.

پیامبر اکرم ص می­فرماید « حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا » [۱۷] پیش از آن که به حسابتان برسند،‌خودتان به حساب خویش برسید.

حتی موعظه خویشتن و داشتن «واعظ درونی» در روایات ما مطرح است و این که اگر کسی خودش به موعظه خود نپردازد،‌ موعظه دیگران سودی نمی­بخشد.

از این رو در تربیت، ‌باید شیوه­ای به کار گرفت که افراد تحت تربیت به این خود آگاهی، رشد و اصلاح رسیده باشند که خودشان مواظب خود و دیگران باشند و این نیروی مهار کننده درونی و پلیس داخلی ،‌ پیوسته مراقب آنان باشد. اگر در فضایی تنها هم بودند و هیچ مراقبی و ناظری هم نبود و برای انجام وظیفه هیچ امر و نهی و مراقب و نظارتی هم وجود نداشت،‌ خودشان وظیفه خویش را بشناسند و عمل کنند. این وضع وقتی فراهم خواهد شد که نیروی درونی ایمان تقویت شود. بر اساس این تربیت، ‌فرد هر جا و در هر حال که باشد،‌ خلاف و گناه نمی­کند،‌ چون خود را در محضر خدا و در تیر رس نگاه پروردگار می­بیند.

امام علی ع می فرماید:

« اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ »[۱۸]

در خلوت ها از گناهان بپرهیزید،‌ چرا که شاهد و گواه بر اعمالتان همان کسی است که حکم و قضاوت خواهد کرد.

این حدیث یادآور کلام امام امت است که برگرفته از روایات است: « عالم محضر خداست،‌ در محضر خدا معصیت نکنید.»

امام امت در جمله ای دیگر می فرماید:

«هر کسی باید از خودش شروع کند و عقاید و اخلاق و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از اینکه خودش را اصلاح کرد،‌آن وقت دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند» . «شما خودتان را درست کنید، کشورتان اصلاح می­شود»[۱۹]

مربی باید در ایجاد این «بیداری درونی» در متربی بکوشد. او را رقم زننده سرنوشت خیر و فلاح یا خسران و تباهی خویش بار آورد. اگر کسی خود به فکر تربیت نفس خود نباشد، چه انتظاری که دیگران سازنده سعادت او باشند؟ به تعبیر قرآن کریم: « عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ »[۲۰] مواظب و مراقب خودتان باشید.

در دام حد مباش تا بتوانی                   غافل ز احد مباش تا بتوانی

در صحنه چو نیستی تماشا گر خوب    بازیگر بد مباش تا بتوانی

نشناخته را محرم هر راز مکن              قفل دل خود بر همه کس باز مکن

در قلک دل برای اینده خویش                        جز عشق خدا و دین پس انداز مکن

هشدار که آواره زمقصد نشوی                              در فکر و عقده ات مردد نشوی

هر دوره و درس آزمونی دارد             در دور عمل بکوش تا رد نشوی [۲۱]

پی نوشت ها

  1. اصول کافی،‌ج ۲ ص ۱۱۷
  2. غررالحکم،‌حدیث ۵۱۲۹
  3. بحارالانوار ج ۱۶ ص۲۸۰
  4. غررالحکم،‌حدیث ۱۰۲۷۲
  5. بحار الانوار ج ۲ ص۵۳
  6. سخن ابی داود،‌ج ۱ ص ۲۸۹
  7. صحیح بخاری، ج ۵ ص۲۳۳۴
  8. بقره ایه ۲۰۱
  9. بحار الانوار ج ۷۵ ص ۳۲۱
  • همان
  • صحیفه نور ج ۳ ص ۱۲۲
  • به کتاب انقلاب تکاملی اسلام اثر جلال الدین فارسی بخش اول مراجعه شود
  • رعد آیه ۱۱
  • مدثر ایه ۳۸
  • مدثر ۳۸
  • ق ۱۸
  • بحار الانوار ج ۶۷ ص۷۳

۱۸٫نهج البلاغه حکمت ۳۲۴

۱۹٫کلمات قصار موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۶۵

۲۰٫سوره  مائده آیه ۱۰۵

۲۱از نویسنده برگ و بار ص ۳۰۰

۱

[۲]

[۳]

[۴]

[۵]

[۶]

[۷]

[۸]

[۹]

[۱۰]

[۱۱]

س

[۱۳]

[۱۴]

[۱۵]

[۱۶]

[۱۷]

[۱۸]

[۱۹]

[۲۰]

[۲۱]

دکمه بازگشت به بالا