به دنبال مدل‌های اسلامی باشیم

تشکل از نگاه آیت الله مصباح یزدی

اشاره:

حضرت آیت الله مصباح یزدی نیز از نگاهی خاص به مقوله تحزّب و تشکیلات، پرداخته است.

این عالم فرزانه، در جمع برخی جوانان فعال در عرصه‌های فرهنگی، ضمن تشویق و ترغیب آنان به گردش فعالیت‌های مذهبی، نقدی گذرا نیز به ماهیت احزاب داشته است.

توجه به صبر و حوصله برای به ثمر نشستن ثمرات این فعالیت‌ها نیز از نکات مورد تأکید ایشان می‌باشد.

  

ضرورت هم‌فکری

در قشرهای متدین و انقلابی و علاقه‌مند به اسلام و انقلاب یک کمبود بزرگ همیشه مشاهده می‌شود و آن، این است که احساس نمی‌کنند همبستگی و ارتباط و همکاری و همیاری یک ضرورت است. حداکثر این را یک رجحان می‌دانند، خوب است آدم یک رفیق داشته باشد، با او کار کند. خوب است، دو نفر بشوند سه نفر، سه نفر بشوند چهار نفر. با یک دوستی که همفکر هستند، در یک شهر دیگر ارتباط داشته باشند، خوب است. اما این چقدر خوب است به حد ضرورت هم می‌رسد؟ تکلیف واجب هم می‌شود؟ یا نه همین یک فضیلتی است. غالباً این را در حد یک فضیلت می‌بینند. این که فکر کنیم برقراری ارتباط با دیگران و استفاده رساندن به آن ها برای این که در کارها خوب پیشرفت بکنند، یک ضرورت است درک خاصی می‌خواهد، رشد اجتماعی خاصی می‌خواهد.

حقیقتاً من هنوز باور نمی‌کردم چنین رشدی در جوان‌های ما پیدا شده باشد. کمابیش گوشه و کنار بوده، اما الآن احساس می‌کنم که خداوند به جوان‌های ما لطفی نموده و چنین رشدی را به جوان‌های متدین، انقلابی و علاقه مند به اسلام مرحمت نموده است. عده‌ای از اطراف کشور، ماهی یک مرتبه، دو ماهی یک مرتبه، کمتر بیشتر، تعهد داشته باشند جمع بشوند، تبادل نظر بکنند، همفکری بکنند، همکاری بکنند، بسیار نعمت بزرگی است و این می‌تواند منشأ برکات فراوانی باشد، یعنی برد کار را، ارزش کار را، بازده کار را، به صورت تصاعد هندسی بالا ببرد. این نیست که یک به اضافه یک بشود دو. مسئله این است که دو نفر با هم همکاری می‌کنند برد کارشان، ارزش کارشان به صورت تصاعد هندسی بالا می‌رود. گاهی هم به توان بالا می‌رود. تجربه نشان می‌دهد، خود آدم هم می‌فهمد، تجربه تاریخی هم نشان می‌دهد. ولی به هر حال درکش یک رشدی می‌خواهد. همه این‌ها آن‌طوری که باید باور نمی‌کنند، خیال می‌کنند حداکثر وقتی دو نفر با هم همکاری کرد ۱+۱ شد ۲٫ ولی این‌جور نیست خیلی توان کار بالا می‌رود. و شاید این همه اهتمامی که در متون دینی به‌خصوص در قرآن و همچنین در روایات فراوان به برقراری ارتباط بین مؤمنین و همکاری و وحدت و اتحاد، با تعابیر مختلف شده، حاکی از این حقیقت است که درکش به آسانی برای همه فراهم نمی‌شود، یعنی مقدار حقیقتش نامشخص است، فی الجمله قبول دارند.

گام اول حرکت

من اوایل طلبگی دوست داشتم روایات را مطالعه کنم، گاهی یک روایاتی می‌دیدم درست به دلم نمی‌نشست یعنی قدرت درکش را نداشتم، از جمله همین روایاتی که در باب ارتباط ما مؤمنین بود مثلاً تَزاوَرُوا و تَذاکَرُوا اَمرَنا و اَحیُوا اَمَّرنَا ” به این مضمون روایات زیاد داریم که به دیدن هم بروید” تزاورو” یعنی همدیگر را زیارت کنید، دیدار کنید و “تذاکرو امرنا” به دیدن هم بروید و موضوع مربوط به ما را، مسئله ولایت اهل بیت را به بحث بگذارید. یعنی قدم اول، دیدار همدیگر است. در ملاقات گفتگو می‌شود، نتیجه گفتگو، احیای امر اهل بیت است. اگر بخواهیم امر اهل بیت، که همان هدف خدای متعال از بعثت انبیا و ائمه است، اگر بخواهیم آن تحقق پیدا بکند، راهش این است. از این جا شروع کنید. به دیدن هم بروید، بعد بنشینید با هم گفتگو کنید، صحبت کنید، بعد تصمیم بگیرید و عمل کنید. من تعجب می‌کردم این دید و بازدید چه ربطی دارد به “احیوا امرنا”. این اقلاً مال ۶۰ سال قبل هست. درست نمی‌فهمیدم ارتباط این جملات را، اما کم کم وقتی مسائل اجتماعی را دیدم، به‌خصوص جریان پیش از انقلاب را، آن فعالیت‌هایی که باید مخفیانه دور از چشم ساواک انجام بگیرد، این وقت‌ها فهمیدیم که این حدیث چقدر پر معنا، پر مفهوم و راهگشاست. اگر می‌خواهید مسائل اسلامی را، مسائل اجتماعی اسلام را، مسئله اهل بیت را و حکومت اسلام را احیا کنید، با دولت دیکتاتوری که وجود داشت که بچه‌های پیغمبر را می‌گذاشتند لای جرز با یک همچنین قدرتی چگونه می‌توانید کار بکنید. خوب باید به خانه‌های هم بروید، با هم صحبت بکنید. بایستید وسط خیابان داد بزنید، حرکتی انجام بدهید، فوراً سرکوبتان می‌کنند. باید حرکت را از خانه هایتان شروع کنید، با همدیگر صحبت بکنید، به یک نتیجه‌ای برسید، راهکار عملی پیدا بکنید، شروع کنید عاقلانه و سنجیده یک حرکتی را انجام بدهید. منظورم این است که آدم بفهمد، خود این که آدم بفهمد فعالیت‌های اجتماعی را چگونه باید انجام داد، راهکارش چیست، از کجا باید شروع کند و چگونه بسطش بدهد؟ مخصوصاً در این عصری که به حق عصر ارتباطات نامیده شده، در یک همچو عصری با یک همچنین فرهنگی که حاکم بر دنیا هست، ما اگر اهمیت ارتباط را درک نکنیم و فکر کنیم با کارهای فردی و سبک می‌شود کاری انجام داد، خیلی اشتباه می‌کنیم. یعنی نعمت‌های خدا را ندیده می‌گیریم ازش استفاده نمی‌کنیم.

قالب غیر از حزب

خوب در این جا سؤالاتی مطرح می‌شود که ارتباط چگونه باشد؟ در چه شکلی، بر چه اساسی باشد؟ در چه قالبی و مدلی باشد؟ حقیقت این است که در اوایل انقلاب یعنی حدود ۵۰ سال قبل، آن موقع وقتی گفته می‌شد فعالیت‌های مشترک و ارتباطات، تنها مدلی که وجود داشت، مدل حزب بود. در بین احزاب هم چیزی که به‌عنوان حزب مبارز بود و ایدئولوژی مبارزه بود، حزب‌های مارکسیستی بود و غالباً آن وقت‌ها کسانی که می‌خواستند به فعالیت‌های مبارزه‌ای بپردازند، کم و بیش از این گرایش‌های مارکسیستی داشتند با مراتب مختلف. چون ایدئولوژی مبارزه را آن‌ها خودشان القا می‌کردند، اصلاً علم مارکسیست علم مبارزه است.

کم کم قبل از انقلاب گروه هایی، احزابی تشکیل شد و بعد از انقلاب هم ابتدا با همان زمینه فکری در فکر تشکیل حزب بودند که چند تا هم حزب تشکیل شد که مهم‌ترینش حزب جمهوری اسلامی بود، حزب خلق مسلمان، خلق عرب و غیره. ولی حقیقت این است که این تنها مدل صحیح نبود. امام هم چندان به این علاقه‌ای نداشت بعد از مدتی هم دستور حذفش را دادند. هنوز ما در این جهت پیشرفتی نکردیم که مدل‌های جدیدی برای ارتباط خودمان ابتکار کنیم.

این یک مدل غربی است با مقدماتی که تعریف خاصی دارد و این در واقع یک الگو گیری از تفکر غربی بود، تعارف نمی‌کنیم اما این که به فکر این باشیم که ارتباطات بر یک اساسی باشد که با بینش‌های اسلامی سازگارتر باشد، عوامل رشد درش بیشتر باشد، سوء استفاده در آن کمتر باشد، گروه گرایی در آن کمتر باشد، خلاصه عوامل ایجابی و مثبت‌اش زیاد باشد و زمینه رشد ارزش‌های اسلامی در آن فراوان‌تر باشد، در این زمینه ها کم کار کردیم.

یکی از زمینه‌های پژوهشی که می‌شود در آن کار کرد برای کسانی که علاقه دارند به زمینه کار در مسائل اجتماعی سیاسی، خوب است یکی از پروژه‌های تحقیقی‌شان را همین قرار بدهند که غیر از حزب، از چه مدل ارتباطاطی دیگری می‌شود استفاده کرد برای مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی سیاسی، به صورتی که با ارزش‌های اسلامی سازگارتر باشد و کارآمدتر باشد؟

ولی صرف نظر از آن راه‌های ساده‌ای که همه جای دنیا وجود دارد و همیشه وجود داشته، تشکیل انجمن ها یا با هر اسم دیگری، این قبل از اسلام هم همین گونه بود. در زمان پیغمبر(ص)، همه می‌دانید، قبل از این که به رسالت مبعوث بشوند، در یک جمع جوانان مکه عضویت داشتند. یک عده جوان‌های جوانمرد در زمان خودشان با آن ارزش‌هایی که متناسب آن زمان بود، جمع شدند و یک سوگندنامه‌ای تهیه کردند و قسم خوردند و هم قسم شدند که جلوی بعضی ظلم ها و نامردی ها را بگیرند. این هم قسم شدن، اسمش “حلف الفضول” بود. معروف است در تاریخ. پیغمبر اکرم قبل از بعثت‌شان که البته موحد بودند، نمازخوان بودند که هیچ وقت به بت ها سجده نکردند؛ اما با همین بت پرست‌ها هم پیمان شدند برای یک کار اجتماعی، جلوی ظلم را بگیرند. در بعد از اسلام هم از آن یاد می‌کردند گویا مباهات نیز می‌کردند.

فرق حزب و تشکیلات

خوب یک همچنین کارهایی همیشه بابش مفتوح است که یک کسانی با هم متعهد بشوند، قراردادی طرفینی، همگانی، ببندند. اگر شکل کار را دقیقاً بخواهند مشخص کنند، شاید نظرشان تغییر کند؛ اما باید یک چهار چوبی را برای کار تعیین کنند، یک وقت معقولی را برای کارها در نظر بگیرند، روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه. برنامه‌هایی داشته باشند، طرح هایی داشته باشند روزانه، طرح هایی داشته باشند هفتگی، آنهایی که نزدیک‌ترند در هفته با هم جلسه بگذارند، بعد تعهد ماهانه داشته باشند، باز از لحاظ اختلاف سطح فکر، تجربه، معلومات، موقعیت‌های اجتماعی، تدریجاً اینها که گسترش پیدا می‌کند، طرح هایی و شعبه هایی را برای آن ایجاد کنند، جوان‌ها یک طرف، آنها که سابقه کاری بیشتری دارند همین‌طور. مشابه این تشکیلاتی که به‌صورت احزاب هستند.

منتها آن جا با یک تعهدات حزبی است که صرفاً برای اهداف سیاسی است که در نتیجه برمی‌گردد به این که یک عده‌ای خدمت‌گزار یک گروه دیگر است اسمش این است که هدفشان مشترک است. این که دمکراسی و مردمسالاری که این همه رو ی آن مانور می‌دهند، ملاحظه می‌کنید که آخرش حکومت یک عده سرمایه دار پشت این جمع است. این مردم بیچاره خیال می‌کنند که اینها حاکمند. اکثر مردم می‌گویند فلان کار را نکن، ما راضی نیستیم، این‌ها گوش نمی‌دهند. خوشان هم حتی اگر ایده‌ای داشته باشند، بخواهند کاری انجام بدهند، گروه‌های پشت پرده نمی‌گذارند. مجبور می‌شوند نظرشان را تغییر بدهند و تسلیم بشوند. نمونه هایش را می‌بینید. اسمش مردم سالاری است، آن چه که نیست و منشأ اثر نیست، مردم هستند. گروه‌های خاصی هستند، به اسم مردم می‌آیند حکومت می‌کنند. در احزاب هم همین‌طوراست، احزاب، ابزار کار همین ها هستند. اما اگر تجمع و همکاری بر اساس اهداف معنوی و الهی و خدمت به خدا و پرستش خدا و خدمت به خلق بود، شکلش خیلی تفاوت می‌کند.

چند پیشنهاد

بعد از این مقدمه طولانی، پیشنهاد هایی که عرض می‌کنیم؛ اول اینکه واقعا اگر کسانی فرصت کارهای پژوهشی دارند، در زمینه مسائل اجتماعی، به فکر طراحی و ابتکار مدل‌هایی برای همکاری ها، غیر از آن چه امروز به‌عنوان حزب در دنیا شناخته می‌شود، باشند. انواع همکاری‌هایی که تصور می‌شود، بررسی بشود. چه آن‌هایی که وجود دارد و چه آن‌هایی که می‌شود، ایجاد کرد و این‌ها با معیارهای اسلامی سنجیده بشود که کدام یک از این‌ها با معیارهای اسلامی سازگارتر است. خود این یک پروژه علمی است، یک کار تحقیقی است و می‌تواند در تحولات کشورهای اسلامی و آن‌هایی که می‌خواهند فعالیت‌های اجتماعی‌شان را توسعه بدهند، بر اساس یک حرکت علمی، کارساز باشد. حالا این کار ویژگی‌های خاص خود را می‌طلبد. کسانی که بخواهند در این زمینه کار بکنند، باید فراغت نسبی داشته باشند، مطالعه در زمینه علوم اجتماعی داشته باشند، ذوق و علاقه داشته باشند.

اما پیشنهادهایی کاربردی برای شما. درست است ما آن آمادگی لازم را برای خدمت رسانی به شما عزیزان چنان که در خور همت شماست، نداریم ولی حقیقت این است که وقتی تقاضا زیاد باشد، به تدریج عرضه هم متناسب با تقاضا پیدا می‌شود. آن شعر معروف مولوی که می‌گوید: آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست.

اصلاً حرکت انقلابی ما همین‌طور بود، از همین جا شروع شد. یعنی نیازهای مردم و توده‌های مردم بودند که رهبرانی را به‌وجود آورد. البته امام نقشش جداست، موتور حرکت بود، اصلاً قطب این حرکت بود. ولی پیدایش یاران و پیروان امام و بالاخره تا بعد از پیروزی انقلاب کسانی که بتوانند این کشور را، پست‌ها را، وزارتخانه ها را اداره کنند. این‌ها با همین نیازهایی که در جامعه پدید آمد، ساخته شد.

حتماً شما شنیده اید که یکی از شخصیت‌ها می‌گفت -که وزیر کشور بود- معاون یک نامه‌ای را آورد، گفت این را پاراف کنید، من نمی‌دانستم پاراف یعنی چه؟ وزیر کشور نمی‌دانست پاراف یعنی چه؟ گفتم خوب شما نامه را بگذارید این جا بروید. می‌گوید رفتم سراغ کتاب لغت ببینم پاراف یعنی چی. این‌جوری کشور ما ساخته شده، از صفر. ولی وقتی نیاز بود، تقاضا زیاد بود، خواه ناخواه حرکت سریع برای عرضه پیدا شد حالا الحمدلله می‌بینید که چه سرعتی گرفته که دنیا را متحول کرده و در بعضی زمینه ها سرعت پیشرفت دانشمندان ما واقعاً دنیا را تحت تأثیر قرار داده. پس اینها شدنی است، استعدادش را خدا در آدمیزاد قرار داده است. آن‌وقتی که با نور ایمان توأم بشود، کمک‌های الهی بیشتر شامل حال می‌شود و این سرعت را شتاب مضاعف می‌بخشد.

بنابراین ما باید با کمال امیدواری در صدد باشیم که حرکت را شروع بکنیم و نیازهای خودمان را مطرح کنیم، وقتی نیازها مطرح شد، کسانی هم هستند دلشان بخواهد خدمت بکنند. منتها چون زمینه‌ای برای عرضه نداشتند، رشدی نکردند در این زمینه. آن‌هایی که آمادگی داشته باشند برای عرضه، آنها حرکت می‌کنند، خودشان را آماده می‌کنند و تدریجاً این کار پیش می‌رود. منظورم این است در ابتدای کار می‌بینید که باید و شاید نیازهای شما پاسخ داده نمی‌شود، زود ناامید نشوید. وقتی نیاز تشدید و پافشاری شد و تکرار شد، آب هم می‌جوشد و خدای متعال برکاتش را نازل می‌کند. بنابراین، غیر از آن پروژه علمی که روی آن باید کار بشود، شما برای شکل کار خودتان با تجربه هایی که دارید، سعی کنید کارتان را توسعه بدهید، وقت بیشتری بگذارید، نیروی بیشتری صرف کنید و مطمئن باشد که این نیروهایی که در این جا صرف می‌کنید، در این مرحله ضرر نمی‌کنید. یعنی این مرحله، مرحله‌ای است که باغبان می‌خواهد یک نهال را رشد بدهد، فرض کنید که امسال نهالی کاشته‌اید، فوراً بار نمی‌دهد. یک درخت گردو را وقتی شما می‌کارید، سبز می‌شود اما تا برسد به درخت گردویی که یک خروار گردو بدهد، خیلی طول می‌کشد ولی این کار خواهد شد. آن زحمتی که شما می‌کشید، عاید خواهد شد، منتهی در زمان مناسب خودش، ضرر نمی‌کنید از اینکه وقت صرف بکنید برای زیرسازی کارهای اجتماعی‌تان، برای ایجاد اهداف مناسب با تشکیلات‌تان، خسته نشوید.

دکمه بازگشت به بالا