تشکل،محل عبادت است

مصاحبه با محمد تقی فخریان دبیرکل سابق اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان

مصاحبه با محمد تقی فخریان                                                            

شما یکی از کسانی بوده‌اید که از اوایل انقلاب، انجمن اسلامی را به‌خوبی حس کرده، با تاریخ آن آشنا هستید. انجمن‌های اسلامی در پیش از انقلاب چه نوع تشکلی به حساب می‌آمد؟

اگر بخواهیم سابقه‌ی برخی از تشکّل‌ها را بررسی کنیم، باید به قبل از انقلاب برگردیم. در آن زمان تشکل‌هایی بودند، اما چیزی به عنوان سازماندهی تشکّلی ما وجود نداشت. منظورم از سازماندهی تشکیلاتی، این است که ما یک تشکیلات داشته باشیم که شاخه‌بندی شده، شبکه‌ای، منسجم و تأثیرگذار باشد؛ به صورتی که ما الان در دهه‌ی چهارم انقلاب می‌خواهیم از تشکّل تعریف داشته باشیم. امّا این‌گونه هم نیست که در آن زمان کاری صورت نمی‌گرفت. معمولاً مجموعه‌هایی بودند که کار تشکلی می‌کردند.

در تاریخچه‌ی گروه‌های اسلامی که مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم در پیش از انقلاب تشکلی که به معنای واقعی یک تشکیلات باشد و دارای یک بدنه، ارکان و اعضایی بوده و بین اعضا یک ارتباط ساده و سهل و رسانای دوطرفه وجود داشته باشد، چنین چیزی در قبل از انقلاب نبود. در گذشته هر انجمن اسلامی هم یک رویکرد خاصّی داشت. یک انجمن اسلامی رویکرد فرهنگی داشت و یکی دینی، داشته، اما همه‌ی این­ها در ذیل فعّالیّت‌های اسلامی خودشان، شاخه‌ها و رویکردهای متعدّدی را تعریف می‌کردند. البته خوشبختانه این یکی از ویژگی‌های انقلاب ما و ویژگی رهبری حضرت امام بود که در واقع با تدوین کتاب ولایت فقیه یک استراتژی و یک دکترینی از حکومت اسلامی را برای ما ترسیم کرد. به هر تقدیر، این تشکّل در آن زمان شکل گرفت و شما این تأثیرگذاری را در دهه‌ی اوّل انقلاب بیشتر می‌بینید.

 

به نظرتان الان انجمن اسلامی با چه مشکلاتی درگیر است؟

الان اگر کسی بخواهد فعّالیّتی انجام دهد، باید رویکردش را متفاوت‌تر، منسجم‌تر و تعریف‌شده‌تر از اول انقلاب برای اعضایش بیان کند. نکته‌ای که خیلی حائز اهمیّت می‌باشد، این است که ما به یک تشکّل اسلامی ایده‌آل و الگو در جریان انقلاب اسلامی نرسیدیم، الان هم نرسیدیم. برای نمونه، الان وقتی که ما دیدگاه‌های شهید مظلوم بهشتی را در الگوی تشکیلات اسلامی بررسی می‌کنیم می‌بینیم ایشان شاخصه‌هایی را معرّفی می‌کند که اصلاً الان در هیچ تشکّل ما پیدا نمی‌شود؛ چه تشکّل‌های سیاسی، چه تشکّل‌های دینی.

 

به نظرتان ویژگی‌های تشکل اسلامی چیست؟

 یک ویژگی در الگوی تشکیلات اسلامی این است که باید نگاه ما به تشکیلات اسلامی، نگاه معبد و عبادتگاه باشد. معبد، یعنی جایی که هر کاری که در آن انجام می‌گیرد، آهنگش، آهنگ عبادت است. در نتیجه مثلاً  بدون وضو نباید وارد این محدوده‌ شد. پس در تشکیلات؛ تمام منش‌ها، رفتارها و گفتارها از جنس عبادت باشد. ویژگی دومی که در تشکیلات دینی ما باید ملاک عمل قرار گیرد، این است که تعریف ما باید یک تعریف قدرت از پایین به بالا باشد. به نظر می‌رسد هرجا که این اتّفاق افتاده، موفّقیّت‌هایش نیز بیشتر بوده است.

 

مشخصاً می‌خواستم از جناب‌ عالی بپرسم که موفقیت انجمن اسلامی را در چه چیز می‌دانید؟

در مجموعه‌ی تشکّل‌های اسلامی اعضا از جهت توانمندی‌های فردی و شخصی ممکن است تفاوت‌هایی با همدیگر داشته باشند، امّا از نظر جایگاه، هر کدام یک عضو هستند. خوشبختانه ویژگی موفقیت‌ساز در یک تشکل دینی، این است که در تشکّل‌های دینی معمولاً اعضا باید قدرت بدهند به تشکیلات. در تشکیلات دینی، هیچ وقت زور و تزویر نیست و در این تشکیلات باید همیشه اقدامات سازنده و پویا اتّفاق بیفتد؛ چه در فرد و چه در گروهی که آنجا هستند. آموزش‌ها هم برای اعضا باید تعریف شود، که اوّلاً خوب خودشان را بسازند تا این خودسازی مقدّمه‌ای برای دیگرسازی باشد. دوم این که همیشه در روند رشد خودشان، رشد شخصی خود را در تشکیلات نیز ببینند. ما بعد از انقلاب از این جهت ضربه‌های زیادی خورده‌ایم.

اشکال کار در کجاست؟ آیا در برنامه‌ها مشکل وجود داشته یا ساختار منظم و چابکی نبوده است؟

اگر خواسته باشیم شاخص‌هایی برای دانش‌آموز عضو تشکّل اسلامی در افق ۱۴۰۴ تعریف کنیم، باید این دانش‌آموز به اندازه‌ی استعدادهای خودش در ساحت‌های تربیتی به حداقل توانمندی‌ها برسد. طبیعتاً ویژگی دانش‌آموز خروجی ما، یک دانش‌آموز متعادل خواهد بود. از این‌رو متولیّانی باید در توانمندسازی دانش‌آموزان عضو، برنامه ارائه نمایند، اما باید در نظر داشت که خود عضو انجمن اسلامی باید مولّد باشد و این یک اصل است.

ما باید در ذیل چشم‌انداز ۱۴۰۴ نظام جمهوری اسلامی، دانش‌آموزی را تربیت کرده باشیم که در سال ۱۴۰۴ شاخص منطقه بوده، یا به قول بچّه‌های انجمن اسلامی شاگرد اوّل خاورمیانه باشد. این یک‌سری شاخص می‌خواهد، آیا ما دانش‌آموزمان را در تشکّل الگوی اسلامی، دانش‌آموزی می‌دانیم که فقط در حوزه‌ی علمی موّفق شده باشد؟ یا باید در تمامی ساحت‌های تربیتی، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و… حرف اول را بزند؟ برای این‌ها باید شاخص‌سازی کرد.

شما به‌درستی به افق ۱۴۰۴ اشاره داشتید. طبیعتاً آفت‌هایی در این راستا وجود دارد. به نظر شما چه آفت‌هایی می‌تواند ما را از این مهم باز دارد؟

ببینید بزرگ‌ترین آفت، مکاتباتی و اداری شدن است. صدور بخشنامه و دستورالعمل اگر به سمت یک تشکیلات اسلامی بیاید، این تشکیلات را نابود می‌کند. چون تشکیلات اسلامی باید یک تفکّر تشکیلاتی برایش حاکم باشد. اگر تشکیلاتی به سمت کاغذبازی‌های اداری رفت، این یعنی تشکل دارد به معنای واقعی به سمت مرگش می‌رود، چون ما داریم می‌گوییم که تشکیلات در واقع وابسته به آدم‌هایش و به نیروی انسانی‌اش است. یکی از معضلاتی که باز در این آفت هست، این است که مبادا تفکّرهای فرهنگی ما بر تفکّرهای تشکیلاتی بچربد، چون این تفکّرهای فرهنگی باید در ذیل چتر تشکیلاتی قرار گیرد.

ظاهراً شما دانش‌آموزان را اصل انجمن اسلامی می‌دانید. با توجه به این که شما سابقه‌ی دبیرکلی انجمن اسلامی دانش‌آموزان را دارید و در حوزه‌ی اجرایی ورود داشته‌اید سؤالم این است که این اصل را چگونه می‌توان با حوزه‌ی اجرا تطبیق داد؟

اصلی‌ترین اتّفاق ما که چارت اصلی ماست، برای حوزه‌ی دانش آموزی است؛ از انجمن اسلامی مدرسه می‌رسد به شورای شهرستان، به شورای استان، به مجمع مرکزی، به مجمع مرکزی کشور و نهایتاً به شورای مرکزی و نماینده‌ی ولی فقیه. این را اصلی‌ترین حوزه‌ی تشکیلاتی می‌دانم، امّا به جهت این که دانش‌آموز نمی‌تواند امروز در مجلس و سازمان مدیریت دنبال بودجه برود یا در استانداری دنبال اتوبوس بگردد، طبیعتاً یک بخش کار تشکیلاتی، اجرایی است.

نگاه این است که دانش‌آموز و غیر دانش‌آموز در تشکل ما، همه دارند به یک سمت می‌روند؛ مثل قطاری که به یک سمت حرکت می‌کند، امّا ممکن است کوپه‌های این قطار فرق داشته باشد. البته مهم این است که همه به یک سمت می‌روند تا به اهداف اصلی مجموعه برسند. حال اگر این تشکیلات، تشکیلات منسجمی باشد، حرف کادر اداری مجموعه‌ی تشکیلات با کادر دانش‌آموزی باید یک جنس باشد، امّا نوع تعریفش ممکن است رتبه داشته باشد. ما معرفتی که برای دانش‌آموز تعریف می‌کنیم، یک معرفت است و معرفتی که برای مربّی تعریف می‌کنیم، چیز دیگری است.

مشکلی دیگر در این زمینه وجود دارد و آن نگاه به موضوع مالی در نیروی انسانی است. از یک سو شخص دارد برای ما کار می‌کند و طبیعتاً زن و بچه دارد و دارد برای انجمن وقت می گذارد. شاید اگر همین کار را جای دیگر انجام دهد، چند برابر به او بدهند، اما حالا به خاطر علاقه دارد اینجا کار می کند. به نظرتان چگونه باید به مسأله‌ی مالی نگریست که از یک سو هم حق نیروی انسانی ما ضایع نشود و هم نگاه مادی و اداری به تشکل نداشته باشد؟

در حوزه‌ی نیروی انسانی، ما هرچه برویم به سمت این که نیروی انسانی را با مسائل مادی پای‌بند کنیم، از اصل اهداف این تشکیلات فاصله می‌گیریم؛ جدای از این که در تشکل اسلامی، افراد به مسائل مادی نگرشی دیگر دارند. اگر مثلاً جناب‌عالی حساب و کتاب کنی که مثلاً چقدر حقوق می‌گیری، حدّاقلش این است که از خلّاقیّت‌های شما می‌کاهد؛ اگر نگوییم انگیزه‌ی کاری‌ات هم کم می‌شود. اگر  قرار باشد کسی بیاید خودش را گره بزند به این تشکیلات و به بهانه‌ای این تشکیلات خودش را  کارمند کند، من این را غلط می‌دانم.   

نظرتان در مورد چگونگی گزینش و چینش نیروهای انسانی چیست؟

من می‌گویم که مدیران غیردانش‌آموزی در مجموعه باید اوّلاً از جنس دانش‌آموزی و تشکیلات باشند، ثانیاً سن آنان کم باشد، ثالثاً دوران مدیریت آن‌ها کوتاه باشد؛ حداکثر چهار یا و پنج سال. ببینید در تشکیلات انجمن اسلامی، امسال با سال  بعد فرق دارد؛ نهر آبی است که حرکت می‌کند و دانش‌آموز می‌آید و می‌رود. این دانش‌آموزی که شما الان دارید با او کار می‌کنید، سال آینده این‌طور نیست و به یک رشدی رسیده است. این تشکیلات باید آن‌قدر زایش نیروی مدیریتی و کادری داشته باشد که طراوت این تشکل حفظ گردد. همچنین فرهنگ تعویض نیروی مدیریّتی در این نیروها باید آن‌قدر در تشکیلات جا افتاده باشد که همه با کمال میل پست خود را تحویل دهند. من به تشکّل و تشکیلات انقلابی اعتقاد دارم که یک بدنه‌ی چابک منطقی و کوچک داشته باشد و دارای یک چارت نیروی انسانی: ۱٫ از جنس تشکیلات؛ ۲٫ جوان؛ ۳٫ چابک؛ کم حجم، ۴٫ منطقی باشد. اگر این اتّفاقات بیفتد، من می‌گویم که ساختار ما به اندازه‌ی ضرورت نیازها خواهد بود.

         

دکمه بازگشت به بالا