روش­های تربیت دینی[۱]

علی اقلیدی نژاد

اشاره: در این نوشتار، به بیان برخی از انواع روشهای تربیتی و توضیح مختصری درباره هریک پرداخته خواهد شد. در حقیقت هدف از ارائه این نوشتار، آشنایی اجمالی مخاطب با برخی از عناوین و مفاهیم تربیتی است و لذا بسیار گزیده و با مثالهای مختلف بیان شده است.

مقدمه

استفاده از روش‏هاى تربیتى صحیح، از اصول و مبانى مهمى است که همه دست‏اندرکاران مسائل تربیتى باید به آن توجهى وافر کنند، زیرا: «دنیاى امروز، دنیاى به کارگیرى روش‏ها و بهره‏گیرى از راه‏کارهاست.»

امام رضا علیه السلام در این باره چه زیبا فرموده‏اند: «هر کس در پى کارى از راه و روش آن رود، نلغزد؛ اگر هم بلغزد، راهکار رهایى‏اش را نیز بیابد.»[۲]

توجه به دو نکته قبل از شروع بحث ضرورت دارد:

۱- در این نگاشته، ما روش‏هاى تربیتى را از آموزه‏هاى دینى و اندیشه‏هاى ولایى برگرفته‏ایم.

۲- به جهت رعایت اختصار، بیشتر به جنبه‏هاى تئوریک موضوع پرداخته‏ایم؛ اگرچه به جنبه‏هاى کاربردى آن نیز توجه داشته‏ایم. از این رو، حتى از آوردن متن آیات، روایات و غالباً از ذکر مثال، تجربه‏ها و نمونه‏هاى عملى پرهیخته‏ایم و به مجمل‏گویى اکتفا کرده‏ایم. ولى همان­گونه که جامى در هفت اورنگ گفته است:

با تو گفتم مجمل این اسرار را                      مختصر آوردم این گفتار را

گر مفصل بایدت فکرى بکن                        تا به تفصیل آید اسرار کهن

هم بر این اجمال کارى، این خطاب               ختم شد، والله اعلم بالصواب

بارى، برخى از روش‏هاى تربیت دینى عبارتند از:

۱- تقلیدى ۲- تلقینى ۳- تدریجى ۴- غیر مستقیم ۵- الگویى ۶- عملى

۱– روش تربیت تقلیدى

تقلید بر چهار نوع است:

الف) تقلید آگاهانه و سودمند (مانند تقلید در کارهاى مثبت)

ب) تقلید آگاهانه و زیان‏مند (مانند تقلید در کارهاى منفى)

ج) تقلید ناآگاهانه و سودمند (مانند تقلید کودک در یادگیرى سخن گفتن)

د) تقلید ناآگاهانه و زیان‏مند (مانند تقلید کودک در به کارگیرى سخنان زشت)

نوع اول و دوم از تقلید، همان الگو بردارى مثبت‏یا منفى از دیگران است که در «روش تربیتى الگویى‏» به آن خواهیم پرداخت.

به نوع چهارم از تقلید، در قرآن مجید در مورد کافران چنین اشاره شده است: چون به آنان گفته مى‏شود: «از آنچه خداوند فرو فرستاده است، پیروى کنید»، گویند: «بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم پیروى مى‏کنیم‏». آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به صواب نمى‏رفته‏اند (شایسته تقلیدند)؟[۳]

پس تقلیدهاى کورکورانه و بدون دلیل خردمندانه کاملاً نکوهیده است و باید درباره این نوع تقلیدها – و نه هر نوع تقلیدى – گفت:

خلق را تقلیدشان بر باد داد                          اى دو صد لعنت‏بر این تقلید باد

با توجه به تقلیدورزى شدید افراد – به ویژه در سنین پایین – باید کاملاً مواظب گفتار و رفتار خود باشیم. براى نمونه، یکى از مربیان ورزش به علت زانو درد، هنگام ورزش کردن زانو بندى را به پاى چب خود مى‏بندد. پس از سپرى شدن چند جلسه آموزشى متوجه مى‏شود که برخى از شاگردان وى بدون داشتن زانودرد، زانوبندى را به پاى چپ خویش مى‏بندند! این نشان مى‏دهد که رفتار مربیان، حتى به طور ناخواسته تا چه میزانى مى‏تواند مورد تقلید افراد قرار بگیرد و بر آنان تاثیر بگذارد.

۲- روش تربیت تلقینى

یکى از روش‏هاى دیگرى که در تربیت مى‏توان به کار گرفت، تلقین مثبت ‏به خود و دیگران است. امروزه نیز یکى از روش‏هاى درمان برخى از بیمارى‏ها مانند افسردگى، منفى‏نگرى، ناامیدى و وسواس، روش تلقین درمانى است.

حضرت امیر مومنان على علیه السلام نیز این روش را مورد توجه قرار داده و فرموده‏اند: «اگر بردبار نیستى، خود را همانند بردباران نما، زیرا بسیار اندکسانى که خود را به گروهى همانند مى‏کنند و یکى از آنان نمى‏شوند»[۴].

همچنین امام خمینى رحمه الله مى‏فرمایند: «یکى از چیزهایى که براى انسان مفید است تلقین است… یک مطلبى که تاثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا مى‏کند»[۵]

به همین جهت، اگر استفاده از روش تلقینى در تعلیم و تربیت به صورت «منفى‏» و «تحمیل‏» نباشد، بلکه به صورت «مثبت‏» و «آگاهانه‏» و «آزادانه‏» انجام پذیرد، بسیار مطلوب و مؤثر خواهد بود. آیا تاکنون کم شدن نمره یا مردودى دانش‏آموزى را که بارها به او تلقین کرده‏اند که «تو شاگرد درس‏خوانى نمى‏شوى‏» نشنیده یا ندیده‏ایم؟ آیا تاکنون زیاد شدن نمره یا قبولى دانش‏آموزى را که بارها و بارها به او تلقین کرده‏اند که: «تو مى‏توانى شاگرد درس‏خوانى بشوى‏» نشنیده یا ندیده‏ایم؟

۳- روش تربیت تدریجى

پزشک روان‏شناسى مى‏گفت: «در تعلیم و تربیت، جذب کردن پیش از ساختن است.» جذب کردن دیگران غالباً زمینه‏سازى مى‏خواهد. به کارگیرى «روش تدریجى‏» در تعلیم و تربیت و ساختن انسان‏ها از لوازم مهم زمینه‏سازى پرورشى و آموزشى است. نازل شدن آیات قرآن و ابلاغ آن‏ها به مردم از سوى پیامبر محبوب خدا صلى الله علیه و آله – که مهم‏ترین و بهترین آموزش‏ها و روش‏هاى تربیتى را در بردارند – در مدت ۲۳ سال و به صورت تدریجى (سوره اسراء آیه ۱۰۶)، بیان برخى از قوانین عملى اسلام براى مردم همچون روزه، زکات و جهاد پس از ۱۵ سال، تحریم تدریجى ربا در آیات ۳۹ سوره روم و ۱۶۱ سوره نساء و ۱۳۰ سوره آل عمران و ۲۷۵ تا ۲۷۹ سوره بقره، و تحریم تدریجى مشروبات الکلى در آیات ۲۱۹ سوره بقره و ۴۳ سوره نساء و ۹۰ و ۹۱ سوره مائده، ارزش و اهمیت استفاده از روش تدریجى در مسائل تربیتى و آموزشى را نشان مى‏دهد و بر آن تاکید مى‏ورزد. به گفته مولانا:

حق نه قادر بود بر خلق فلک                        در یکى لحظه به «کُن‏»؟ بى­هیچ شک!

پس چرا شش روز آن را بر کشید؟                 کُـلُّ یَـومٍ اَلـف عـام اى مُـسـتـفـیـد

خلقت آدم چرا چل صبح بود؟                       اندر آن گل اندک اندک مى‏فزود؟

خلقت طفل از چه اندر نه مَه است؟                 زانکه تدریج از شعار آن شَه است

شایان ذکر است:

الف – توجه به روش تدریجى در تعلیم و تربیت، بدین معنى نیست که در مراحل آغازین مى‏توان از آموزش‏ها و استدلال‏هاى غلط و یا مسائل تربیتى بى‏پایه و سست پایه استفاده کرد.

ب – به کارگیرى روش تدریجى در تعلیم و تربیت تنها در قلمرو استدلال‏ها و برهان‏ها نیست، بلکه در نوع مطالب و اعمال نیز صادق است. مثلا آیا آموزش مطالب عرفانى دقیق و فلسفى عمیق و واداشتن به انجام کارهاى اخلاقى پسندیده و برخى از مستحبات مهم مانند خواندن نماز شب، براى نوجوانانى که به این حد از درک و عمل نرسیده‏اند، رواست؟

ج – در تعلیم و تربیت‏ حتما باید سطح فکر، قدرت فهم و شرایط سنى، علمى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى فراگیران و فرزندان را در نظر داشت، زیرا هماره نمى‏توان براى بیماران مختلفى که درد مشترکى نیز دارند، فقط یک نسخه درمانى ارائه کرد. شاید به همین دلیل نیز بوده است که معصومان ما علیهم السلام به یک سؤال مشترک مانند افضل الاعمال (برترین کارها) از سوى افراد گوناگون، پاسخ‏هاى گوناگونى داده‏اند.

۴- روش تربیت غیر مستقیم

از یک جهت، روش‏هاى مطلوب تربیتى به دو گونه «مستقیم‏» و «غیر مستقیم‏» است. با توجه به ویژگى‏هاى متربیان، شرایط زمان، مکان، گاه روش مستقیم و گاه روش غیر مستقیم کارآیى دارد. و این چنین نیست که هماره روش غیر مستقیم کارسازتر باشد. از همین رو، خداى بزرگ در قرآن کریم در مواردى، از روش‏ها و خطاب‏هاى مستقیم و صریح مانند «یا ایها الکافرون‏» ، «یا ایها الناس‏» و «یا ایها الذین آمنوا» استفاده کرده است و در مواردى از روش‏ها و خطاب‏هاى غیر مستقیم. به حضرت عیسى علیه السلام فرموده است: «اى عیسى پسر مریم! آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید؟»[۶]

همان‏گونه که در این آیه قرآن به روشنى مى‏بینیم، خداوند متعال مستقیما به حضرت عیسى علیه السلام خطاب مى‏کند اما به طور غیرمستقیم مى‏خواهد به پیروان حضرت عیسى علیه السلام بگوید که اعتقاد آنان به خدا بودن حضرت عیسى و حضرت مریم علیها السلام شرک و باطل است.

بارى، آموزش غیر مستقیم وضو به آن پیرمرد از سوى امام حسن و امام حسین علیه السلام و تاکید فراوان روان‏شناسان بر این روش، و گفته‏هایى همچون «الکنایه ابلغ من التصریح: کنایه و غیر مستقیم گویى از صراحت و مستقیم‏گویى رساتر است.» و «به در بگو تا دیوار بشنود.» ، بر به کارگیرى روش غیر مستقیم در تعلیم و تربیت تاکید مى‏ورزد.

تذکر:

الف – استفاده از شعر، قصه، خاطره، شرح حال دیگران، معما، فیلم، نمایش و مانند آن مى‏توانند از مصادیق روش‏هاى غیر مستقیم تربیتى به شمار آیند.

ب – نتیجه‏گیرى از مطالب مطرح شده در روش‏هاى غیر مستقیم، به عهده خود مخاطبان و فراگیران قرار داده شود.

ج – گاه مربیان و پدران و مادران مى‏توانند مسائل تربیتى را به صورت غیر مستقیم و به وسلیه اشخاص دیگرى و نه به وسیله خودشان، به فراگیران انتقال و آموزش دهند.

۵- روش تربیت الگویى

یکى از ویژگى‏هاى انسان فضیلت‏خواهى و کمال‏گرایى اوست. از این رو، هر گاه فضیلت و کمالى را در الگوهایى مانند شخصیت‏هاى دینى، سیاسى، اجتماعى، هنرى و ورزشى مى‏بیند، در پى الگوبردارى از آنان در زندگى فردى و اجتماعى خویش برمى‏آید. به گفته مولانا:

هر هنر که استاد بدان معروف شد                  جان شاگردش بدان موصوف شد

پیش استادى که آن نحوى بود                     جان شاگردش از آن نحوى شود

بنابراین یکى از روش‏هاى موثر در تعلیم و تربیت فراگیران روش الگویى است. و نکته مهم‏تر براى مربیان، معلمان، پدران و مادران این است که به متربیان و فراگیران، در تشخیص فضیلت‏ها و کمال‏ها و مصادیق آن، جهت دهند و یارى رسانند تا در دام بت‏ها و مدها و الگوهاى نامناسب گرفتار نشوند، بلکه به سوى الگوهاى مناسب و شایسته رو آورند. و اقبال لاهورى چه خوش گفته است:

عاشقى‏آموز و محبوبى طلب                                     چشم نوحى قلب ایوبى طلب

کیمیا پیدا کن از مشت گلى                                     بوسه زن بر آسـتان کامـلى

بارى، خداوند بزرگ در قرآن کریم روش الگویى را مورد توجه قرار داده، هم الگوهاى پسندیده مانند پیامبر خدا صلى الله علیه و آله (سوره احزاب، آیه ۲۱) و حضرت ابراهیم علیه السلام و یاوران او (سوره ممتحنه، آیه ۴) و زن فرعون (سوره تحریم، آیه ۱۱) را معرفى مى‏کند و هم الگوهاى ناپسند مانند زن حضرت نوح و زن حضرت لوط (سوره تحریم، آیه ۱۰) را به همین منظور نشان مى‏دهد.

امام زمان علیه السلام نیز در حدیثى جالب مى‏فرمایند: «دختر پیامبر خدا (فاطمه زهرا علیها السلام) براى من الگویى شایسته است.»[۷]

یادآوری:

الف – همه مربیان به معناى عام، با اعمال و رفتار پسندیده خویش مى‏توانند الگوهاى شایسته‏اى براى متربیان خود باشند.

ب – با توجه به نیازها واستعدادهاى گونا‏گون متربیان، مربیان باید الگوهاى مناسب در ابعاد و رشته‏هاى مختلف را به آنان نشان دهند و از یک بعدى نگرى بپرهیزند.

ج – مربیان باید از معرفى الگوهاى متضاد و متعارض بشدت خوددارى ورزند، زیرا این امر ممکن است‏ به انکار اصل الگوبردارى و انکار خود الگوها از سوى متربیان منجر شود و این زیانى است ‏بس بزرگ.

۶– روش تربیت عملى

همان گونه که در روش الگویى گفته شد، یکى از مهم‏ترین روش‏هاى مطلوب تربیتى «روش عملى‏» است و متاسفانه ما کمتر به آن عمل مى‏کنیم. خداى بزرگ در قرآن کریم مى‏فرماید: «آیا مردم را به کار نیک فرمان مى‏دهید و حال آنکه خویشتن را فراموش مى‏کنید.»[۸] همچنین امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند: «مردم را با اعمالتان، نه (فقط) با زبان‏هایتان (به سوى خدا) فرا بخوانید.»[۹]

طبق آمارى که برخى از روان‏شناسان ارائه کرده‏اند حدود ۸۰% یادگیرى از راه چشم و ۱۳% از راه گوش انجام مى‏شود. یا در ضرب المثلى آورده‏اند: «یک تصویر گویاتر از هزار کلمه است‏» و مولانا نیز چه زیبا گفته است:

آن که یک دیدن کند ادراک آن                    سال‏ها نتوان نمودن از زبان

پس، عمل و رفتار مربى که زیر ذره‏بین چشم و دستگاه تصویربردارى متربى است، مى‏تواند تاثیر ژرف و شگرفى در تعلیم و تربیت او داشته باشد. زیرا متربى گفته‏هاى مربى را پیش از آنکه بخواهد از وى بشنود، مى‏خواهد در اعمال و رفتار او ببیند و این درس بزرگى است که از مربى خود فرا مى‏گیرد:

بزرگى سراسر به گفتار نیست                        دو صد گفته چون نیم کردار نیست

از سوى دیگر، اگر متربیان بین گفتار و رفتار مربیان تناقض و تعارض را مشاهده کنند، همین امر باعث مى‏شود تا نسبت‏به همه گفته‏ها و نظام فکرى – عملى مربیان بى‏اعتماد گردند و در نتیجه، در نظام فکرى – عملى خود نیز دچار اختلال و سردرگمى شوند و در دل یا بر زبان بگویند:

سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویى                         به عمل کار برآید به سخندانى نیست

اصولاً باید توجه داشته باشیم که پیروزى یا شکست ‏یک دین و یا یک مکتب غالباً در گرو اعمال و رفتار گروندگان به آن است تا آموزش‏هاى نظرى آنان. به همین دلیل، معمولا کسانى که با خود دین مخالفت دارند بسیار نیستند، بلکه اعمال و کردار دین گرایان است که موجب بى رغبتى آنان نسبت‏به آن دین مى‏شود:

اسلام به ذات خود ندارد عیبى                      هر عیب که هست در مسلمانى ماست

بنابراین:

الف – همه ما از خداوند بزرگ بخواهیم که به آنچه مى‏گوییم عمل کنیم تا مورد سرزنش او در آیات ۲ و ۳ سوره صف قرار نگیریم.

ب – اگر به آنچه خودمان مى‏گوییم خودمان عمل نکنیم، چگونه مى‏توانیم عمل به گفته‏هایمان را از دیگران بخواهیم؟ «رطب خورده، منع رطب چون کند؟» آرى، به گفته خواجه شیراز:

اى بى خبر بکوش که صاحب خبر شوى                     تا راهرو نباشى، کى راهبر شوى؟

ج – خطر بسیار بزرگى که اکنون ما و انقلاب ما و دین ما را بشدت تهدید مى‏کند و متاسفانه کمتر به آن توجه مى‏نماییم، این است که شمارى از ما و بزرگتر از ما به آموزه‏هاى دینى و آرمان‏هاى انقلابى خویش عمل نمى‏کنیم، و چه بسا همین امر در دراز مدت آثار نامطلوبى نسبت ‏به دین و انقلابمان را در درون جامعه و کشورمان و در بیرون از آن بر جاى نهد که امیدواریم به خواست‏خدا این چنین نشود.

پی­نوشت­ها:

[۱]. نشریه مبلغان، ش۲۱

[۲] . بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۴۰٫

[۳] . بقره/۱۷۰٫

[۴] . نهج‏البلاغه، ترجمه علینفى فیض الاسلام، کلمه قصار ۱۹۸٫

[۵] . قرآن از دیدگاه امام خمینى رحمه الله، ص ۴۴٫

[۶] . سوره مائده، آیه ۱۱۶٫

[۷] . بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰٫

[۸] . بقره/آیه ۴۴٫

[۹] . بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۹۸٫

دکمه بازگشت به بالا