شورفرقان، شعور انقلاب را هدف گرفت

علی ابراهیم پور

گروهک فرقان به مثابه تشکل فاقد عقلانیت دینی                                                        

«اگر قرار است من زندگی خود را در راه جلو‌گیری از انحراف در اسلام از دست بدهم بگذار چنین باشد؛ که این بهترین شیوه مردن است».۱

این پاسخ استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری; به شاگردان خود است. شاگردانی که تهدید گروه فرقان را به ایشان تذکر داده بودند. تهدیدی که گروه فرقان در مقدمه یکی از به اصطلاح تفاسیر خود اخطار کرده بود. اخطاری با این مضمون که «با کسانی که دست به رد و نقض آثارشان بزنند به شیوه نظامی برخورد خواهند کرد». اما به راستی چرا؟

استاد شهید در مقدمه کتاب «علل گرایش به مادیگری» با لحنی پدرانه و مشفقانه بعد از تحلیل و نقد و بررسی تفاسیر التقاطی قرآن می‌فرمایند: «… این بود شمه‌ای از تذکراتی که می‌خواستم خیرخواهانه و دوستانه به عزیزانی که هنوز فکر می‌کنم اغفال‌شده هستند، بدهم، امیدوارم این تذکرات سودمند واقع گردد. بار دیگر از همه فضلا و دانشمندان درخواست دارم که به دقت در آنچه گفته شد بنگرند، اگر مرا به خطا می‌بینند واقفم فرمایند که با سپاسگزاری فراوان خواهم پذیرفت».۲ چرا گروهک با شور فرقان در برابر تذکرات استاد پاسخی جز تهدید و ترور نمی‌دهند؟ چرا «شور» فرقان، «شعور» انقلاب را هدف قرار می‌دهد؟

اکبر گودرزی، رهبر گروه فرقان، در سال ۱۳۳۵ در خانواده‌ای پر جمعیت و محروم در روستای دوزان از توابع الیگودرز به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در روستای زادگاهش گذراند و با توجه به گرایش مذهبی که داشت قبل از اتمام دبیرستان در سال ۱۳۵۱ راهی مدرسه دینی خوانسار گردید و پس از اقامتی کوتاه به قم رفت. وی پس از یک سال عازم تهران شد و در مدرسه چهل‌ستون مسجد جامع بازار و سپس در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین ساکن شد. او در کنار درس طلبگی به مطالعه تفسیرهای مختلف می‌پرداخت. در همین دوران اقدام به برپایی جلسات تفسیر قرآن در مساجد مختلف تهران نمود. اولین مسجدی که گودرزی به عنوان مدرس و مفسر قرآن در آن آغاز به کار کرد مسجد الهادی بود. او همچنین در مسجد فاطمیه خزانه، مسجد رضوان خیابان اتابک، مسجد شیخ ‌‌هادی و مسجد خمسه قلهک نیز جلسات قرآن برگزار می‌نمود و در خلال همین جلسات توانست افرادی را جذب نماید که در شکل‌گیری گروه فرقان و پیشبرد اهداف او نقش مهمی ایفا نمودند. سال ۱۳۵۵ این جمع ابتدا به کهفی‌ها و سپس به نام فرقان به فعالیت‌های مذهبی منسجم‌تری پرداخت.۳ گودرزی در سال ۱۳۵۶ مدرسه حاج شیخ عبدالحسین را ترک نمود و از لباس طلبگی خارج شد.

گروه فرقان در سال ۱۳۵۶ فعالیت تشکیلاتی خود را تحت رهبری اکبر گودرزی آغاز و سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی و بهرام تیموری زیر نظر مستقیم او فعالیت می‌کردند. در همان سال با درگذشت دکتر شریعتی نخستین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. آنچه در آن زمان باعث برآشفتن گروه فرقان گردید اطلاعیه مشترک شهید آیت‌الله مطهری و مهدی بازرگان برای بازبینی آثار دکتر شریعتی بود. به دنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اعلامیه‌ای صادر کرد و به تهدید مخالفان دکتر شریعتی و در واقع شهید مطهری پرداخت. از آن پس گروه فرقان علاوه بر پرداختن به مباحث ایدئولوژیک به تحلیل‌های سیاسی و درک اوضاع سیاسی جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه علیه رژیم پرداخت.۴ همزمان نشریه‌ای به نام فرقان در اسفند ۱۳۵۶ منتشر کرد.

گروه فرقان پس از پیروزی انقلاب‌ اسلامی همچون دیگر گروه‌های سیاسی بر شدت فعالیت‌های خود افزود و در صدد تخریب و صدمه زدن به انقلاب برآمد. رئوس فعالیت‌های این گروه در پخش اعلامیه، جذب نیرو، چاپ عکس، تشکیل خانه‌های تیمی، اقدامات تروریستی مانند حمله به بانک‌ها و ترور شخصیت‌ها و نفوذ در نهادهای انقلابی خلاصه می‌شد.

 با توجه به مواضع تند گروه فرقان درقبال روحانیت، از اردیبهشت سال ۱۳۵۸ عملیات تروریستی آنها آغاز گردید. گروه فرقان در مجموع نزدیک به بیست ترور انجام داد و ترورهای بسیاری را در دستور کار خود داشت. از جمله شخصیت‌های ترور شده توسط این گروهک می‌توان به شهید سرلشکرقره ‌نی، شهید آیت‌الله مرتضی مطهری و شهید مفتح اشاره کرد.

پس از ترورهای گروه فرقان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عملیات شناسایی و تعقیب و مراقبت از اعضای گروه فرقان را آغاز کرد و سرانجام در تاریخ ۱۸/۱۰/۱۳۵۸ اکبر گودرزی به همراه حسن اقرلو در خانه‌ای تیمی دستگیر شدند. پس از دستگیری این دو نفر تعدادی دیگر از اعضای این گروه نیز دستگیر و در روز چهارم بهمن ۱۳۵۸ محاکمه شدند.۵ در بین دستگیرشدگان شش نفر به اعدام و بقیه به حبس ابد محکوم شدند. حکم اعدام اکبر گودرزی، سعید مرآت، علی حاتمی، محمد متحدی، حسن اقرلو، عباس عسگری و علیرضا شاه‌بابابیک در تاریخ ۳/۳/۱۳۵۹ به اجرا درآمد.۶

آنچه از اعترافات اعضای گروه فرقان و رفتار آن‌ها بر می‌آید، آن است که این افراد، انسان‌هایی معتقد به اعتقادات خویش و راسخ در عرصه عمل بودند. یکی از مؤلفه‌های محوری این تشکل، «داشتن شور فراوان اما بی‌بهره از عقلانیت دینی» است. نوشتن تفسیر قرآن برای بیش از بیست جزء قرآن و علاوه بر آن شرحی دو جلدی بر صحیفه سجادیه، کتابی در شرح دعای عرفه و… در کنار ترورهای وسیع و البته مهم آن هم در زمانی کوتاه نشان از شور فراوان این گروهک و انگیزه بالا در عرصه عمل دارد. اما این شور فراوان از عقلانیت دینی بی‌بهره است؛ لذا تصمیماتی خطا می‌گیرد و این شور در مسیر خطا و باطل مصرف می‌گردد و صدماتی جبران ناپذیر به جا می‌گذارد.

«عقلانیت دینی» از مؤلفه‌های اساسی تشکل اسلامی است؛ این مؤلفه نشانه‌ها و ابعادی دارد که با بررسی آن‌ها در گروه فرقان، بی بهرگی این گروهک را از این مؤلفه اساسی در می‌یابیم:

الف) ریشه‌گیری از آموزه‌های دینی و منابع اصیل

درون مایه و محتوای فکری عقلانیت دینی، وام‌دار و برگرفته از آموزه‌های دینی و منابع اصیل است که به صورت منضبط و با روش شناسی مشخص و روشن از آن ها استخراج شده است. منابع اصیل دین مبین اسلام عبارتند از قرآن و سنت (و اجتماع) و عقل. روش استخراج معارف از این منابع نیز در علم اصول فقه جمع‌آوری شده است. گروهک فرقان از نظر فکری از التقاط رنج می‌برد. استفاده تام و تمامی از منابع و آموزه‌های اصیل دینی نداشت و در آموزه‌ها و ایدئولوژی شان بی‌منطقی و بی‌مایگی موج می‌زد. آن‌ها از منابع دینی تنها به قرآن رجوع می‌کردند و حتی همین یک منبع را نیز با اصول و روش مارکسیستی ترجمه و تفسیر می‌کردند.

ب) ارتباط با عقلای جامعه

از نشانه‌های عقلانیت دینی، ارتباط مستمر و موثر با عقلای جامعه است. عقلای جامعه اعم از فقها و علما و بزرگان تأثیرگذار فکری-فرهنگی است. انسان در جهت‌گیری‌های فکری و اجتماعی به حکم عقل و شرع بایستی از استوانه‌ها و افراد با تجربه استفاده کند. از این رو روایات فراوانی درباره لزوم نشست و برخواست با علما و حکما در مجامع روایی ما موجود است. برای مثال در روایتی شریف از پیامبر عظیم الشان اسلام آمده است: «جالسوا الکبراء و سائلوا العلماء و خالطوا الحکماء؛ با بزرگان مجالست کنید و از دانشمندان بپرسید و با حکیمان آمیزش کنید».۷ در مقابل گروهک فرقان از این مولفه بی‌بهره است. اکبر گودرزی – و به تبع او، گروه فرقان- عامدانه ارتباط خود را با علما قطع کرده و خود را بی‌نیاز از رجوع به ایشان می‌دانستند. لذا بی‌پشتوانه و خودرو شکل گرفته و رشد کردند.

ج) آینده نگری

از ویژگی‌های مهمی که می‌توانیم معلول عقلانیت دینی بدانیم، دور اندیشی و آینده نگری است. عقلانیت دینی به انسان اجازه انجام هر رفتار و عملی را نمی‌دهد. عقلانیت دینی برای انسان روشن می‌کند که آنچه اهمیت دارد تنها انجام یک عمل نیست؛ بلکه باید هدف را هم در نظر گرفت و با توجه به آن، فعالیت‌ها و برنامه‌ها را سامان داد. برای این مهم باید قدرت پیش بینی داشت و مسائل و مشکلات را اهم و مهم کرد. مبارزه با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی حتی اگر هدف اساسی این گروهک بود، قطعاً چنین رفتار‌ها و ترورهای چکشی و ضربتی نتیجه مطلوب را نداشت و ندارد و نخواهد داشت! بلکه رسیدن به چنین هدفی نیازمند کار علمی دقیق و ظریف و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی منظم است. امروز نیز انقلاب ما اگر آسیبی ببیند تنها از طریق حرکت‌های نرم فکری-فرهنگی است، نه جنگ سخت و نظامی. امام خمینی در سخنرانی معروف خود به مناسبت شهادت استاد مطهری می‌فرمایند: « بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر مى‏شود. ما از مرگ نمى‏ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهى شب، متفکران ما را مى‏کشید. براى اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى‏کردید؛ مباحثه مى‏کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل مى‏داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیت‌هاى بزرگ ما، شخص‌هاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى‏شود».۸

د) دقت نظر و دشمن شناسی

از دیگر نشانه‌های عقلانیت دینی، دقت نظر و عدم ساده لوحی است. عقلانیت دینی به فرد اجازه رفتار و گفتار نمی‌دهد، مگر آنکه جوانب مختلف آن عمل سنجیده شود تا ناخواسته ابزار دست دشمن نشود. لذا دشمن شناسی نیز به عنوان لازمه این مهم در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه آنکه با توجه به نشانه‌ها و ابعاد مطروحه درباره مؤلفه «عقلانیت دینی» گروهک فرقان به مثابه یک تشکل اجتماعی، هرچند از شور و عملگرایی بالایی برخوردار بودند، اما به این دلیل که از عقلانیت دینی بی بهره بودند، نه تنها رفتار درستی بروز ندادند، بلکه مغز متفکر انقلاب را هدف قرار داده و در مدت زمانی کوتاه صدمات جبران ناپذیری را به انقلاب اسلامی وارد کردند و خود نیز نابود شدند.

پی‌نوشت

۱. جام جم، شماره خبر: ۱۰۰۹۰۵۵۳۵۸۵۶٫

۲. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏۱، ص۴۷۰٫

۳. پیشکسوت انقلاب: شهید حاج مهدی عراقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص۲۷۱؛ به نقل از: سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

۴. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سال‌های ۱۳۲۰-۱۳۵۷، ص۷۸۰-۷۷۹٫

۵. خاطرات مرتضی الویری، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب ‌اسلامی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب ‌اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۸۶-۸۸ . (به نقل از سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران).

۶. برگرفته از مقاله «اکبر گودرزی»، سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

۷. ابو القاسم پاینده، نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول۹، ص۴۲۹٫

۸. صحیفه امام، ج‏۷ ، ص۱۸۳٫    

دکمه بازگشت به بالا