همراه با والدین در میدان تربیت

سیدمحسن بحرینی

راهکارهایی برای درگیر کردن والدین در امر تربیت فرزندان                                                     

اشاره
در فرایند تربیت، مربیان مختلف با متربی ارتباط هایی را برقرار میکنند، اما این والدین هستند که همواره در کنار فرد هستند و جریان ماندگار تربیت با حضور آنها شکل میگیرد؛ لذا مربی چنانچه بخواهد اقداماتش اثربخشی مطلوب را بر متربی داشته باشند، نیازمند تعامل و فعال کردن والدین در این امر است. برای شناخت اهداف و راهکارهای این امر، سراغ »دکتر حسین باغگلی« از استادان گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد رفتیم و با ایشان همکالم شدیم؛ زیرا در این زمینه کولهباری از علم و عمل را توأمان دارند.

راهنما:چه لزومی دارد مربی در امر تربیت، والدین را هم درگیر کند؟
جریان اصلی تربیت در خانواده شروع و پیگیری میشود. مربیان مختلف به دلایل  متفاوت در دورههای گوناگون سنی و زمانی با فرد ارتباطهایی را برقرار میکنند، اما جریان ماندگار تربیت توسط والدین شکل میگیرد. بنابراین ضروری است هرکسی در دورههای زمانی مختلف با عنوان مربی با فردی ارتباط ً دارد، حتما با جریان پایدار هویتی او، یعنی خانواده نیز ارتباط برقرار سازد.

راهنما: حال که لزوم ارتباط مربی و والدین روشن شد، اصل این ارتباط بر چه پایهای استوار است؟ ً
هر مربی در جریان تربیت حتما یک نقشه دارد.
ست، قرار گیرد تا مسائل متربی خود را بهتر بشناسد. چه ً اینکه خانواده قطعا اشراف بیشتری بر روحیات و خلقیات فرزند خود دارد. دوم اینکه با این ارتباط، خانواده در جریان فرایند اقدامات مربی قرار گیرد تا بتواند با مربی همراهی کند و مربی، والدین را نسبت به نوع، دلیل و هدف اقداماتش توجیه کند. سوم، ارزیابی مربی از تأثیرگذاری فعالیت های خود نیاز به سنجش در یک موقعیت واقعی دارد؛ چراکه بیشتر اوقات رفتار بچه ها زمانی که با مربی ارتباط دارند، مالک نیست و ما خانواده را یک شبکه طبیعیتر میدانیم که فرد احساس آزادی بیشتری در آن میکند.
والدین در این ارتباط و نحوه مواجهه با هر دسته ارائه داد؟
ین دسته بندی را میتوانیم براساس سبک های فرزندپروری قرار دهیم. ما حداقل سه مدل فرزندپروری داریم: مقتدرانه، سلطه گرانه و سهل انگار. در هرکدام از این سبک ها حداقل یکی از دو عنصر قدرت و محبت وجود دارد. در سبک مستبدانه یا سلطه گرانه قدرت هست، ولی محبت نیست؛ در سبک سهل گیرانه فقط محبت است و قدرتی در کار نیست؛ اما در سبک مقتدرانه ترکیبی از این دو وجود دارد و جزء سبکهای منطقی تربیتی محسوب میشود
دارند که فرزندانشان را به گونهای تربیت کند که مطیع خانواده باشد. در سبک سهل گیرانه مطلابات از متربی به این صورت است که به گونهای با بچه رفتار کند که اذیت نشود و به او خوش بگذرد. حرف بچهها برای این والدین مالک است و خیلی وقتها در جهت تمایالت فرزندانشان، فشارهایی را به مربیان وارد میآورند. اما عدهای که سبک مقتدرانه دارند، در ارتباط با مربی آدمهای معقولی هستند. گروه اول و دوم به دلایل  مختلف وزن زیادی برای مربی قائل نیستند و بیش از آنکه به مربی در منظر بچههایشان اعتبار دهند، مربی را ابزار تمایالت خود برای بچههایشان میدانند. گروه اول به مطیع شدن فرزند و گروه دوم به خوش بودن او تمایل دارد. این دو گروه در مواجهه با مربیان همیشه به نفع خود یا فرزندشان مطالبهگر هستند و گاهی مربی را مقصر میدانند.
در این بین کار مربیان فهم این مطلب است که خواستههای والدین در چه فضایی است تا مبتنی بر آن با والدین ارتباط داشته باشند و بتوانند درخصوص کارشان، بینشی را به آنها منتقل سازند. این حداقل کاری است که در این ارتباط باید صورت گیرد و حداکثر این است که بتوانند روی والدین نیز کار تربیتی انجام دهند.

راهنما: روش برخورد و همراه کردن دسته اول و دوم که همراه نیستند، چیست؟
مربیان باید یک اصل برای خود داشته باشند و آن اینکه: (حق با والدین است) البته نه به این معنی که هرچه والدین میگویند، حق  معنای این حرف این است که با توجه به بینش و نوع نگاه والدین به دنیا و نیز سطح اطالعاتشان، وقتی به مسئله نگاه میکنند، به طور طبیعی حق دارند که برداشت خاص خود را داشته باشند. اگر مربی این را به عنوان یک اصل بپذیرد، متوجه میشود که الزمه تغییر برداشت والدین، تغییر زاویه نگاه آنها به تربیت است.
درنتیجه اصول دیگری برای مربی تولید میشود: (من باید در خودم تحمل گفتگو با ّ والدین را افزایش دهم؛ هنگام مواجهه با یک ولی در گام اول این حس را در او ایجاد کنم که من واقعا به صحبت های تو گوش می کنم؛ دلسوزانه به فرزند تو نگاه میکنم؛ من نسبت به کاری که انجام میدهم، آگاهی دارم و پشت هر اتفاقی که رقم میخورد، نکته ای هست).
مهمترین عاملی که همه اینها را محقق میسازد، صبوری مربی در برابر والدین است تا در مواجهه با والدین ضمن ابراز این نکته که من وضعیت و نوع نگاه شما را درک میکنم، سعی کند با توضیحاتی که در مورد کار خود به والدین میدهد، زمینه تغییر نگاه آنها را به مقوله تربیت فراهم آورد.
همچنین احساس کند که مربی واقعا دلسوز فرزندش است و این میتواند پیگیری های مربی موجب میشود ولی زاویه نگاه والدین را تغییر دهد.

راهنما: چه راهکارهایی برای درگیر و فعال کردن والدین در امر تربیت وجود دارد؟
مربی باید خود به مسیر طی شده اشراف داشته باشد. مربی نمیتواند با حدس و گمان کار خود را پیش  را طی یک گفتگو در جریان مسیر طی شده و دلایل آن قرار دهد ببرد. پس اولین گام این است که ولی گام دوم اینکه برای انجام این کار، در طرح و نقشه مربی باید معلوم شود که سهم مربی یا شرایط کلاس، متربی و اولیا برای انجام این کار چیست؟ سپس بخشی را که سهم والدین است، به صورت شفاف برای آنها تشریح کند. این سهم میتواند از جنس پیگیری، کمک یا عملیات باشد. تعیین دقیق سهم و مشخص بودن انتظارات مربی از والدین، میتواند بهترین روش برای فعال کردن آنها باشد.
متأسفانه مربیان عموما دارای طرح مشخص در ارتباط با والدین نیستند؛ لذا هنگام مواجهه با والدین، باعث ایجاد ابهام برای آنها میشوند و والدین متوجه سردرگمی مربی شده و شأن مربی نزد آنها از دست میرود. این امر موجب میشود والدین به عنوان مهمترین رکن جریان پایدار تربیت، مربی ر ا نپذیرند.

راهنما: پس از طی این گام ها، چنانچه والدین همکاری نکردند، یا علیرغم قول همکاری، در عمل خواسته های مربی را برآورده نکردند،

مربی باید خود به مسیر طی شده اشراف داشته باشد. مربی نمیتواند با حدس و گمان کار خود را پیش را طی یک گفتگو در جریان مسیر طی شده و دلایل  آن قرار دهد. ببرد. پس اولین گام این است که ولی گام دوم اینکه برای انجام این کار، در طرح و نقشه مربی باید معلوم شود که سهم مربی یا شرایط کالس، متربی و اولیا برای انجام این کار چیست؟ سپس بخشی را که سهم والدین است، به صورت شفاف برای آنها تشریح کند. این سهم میتواند از جنس پیگیری، کمک یا عملیات باشد. تعیین دقیق سهم و مشخص بودن انتظارات مربی از والدین، میتواند بهترین روش برای فعال کردن آنها باشد.
متأسفانه مربیان عموما دارای طرح مشخص در ارتباط با والدین نیستند؛ لذا هنگام مواجهه با والدین، باعث ایجاد ابهام برای آنها میشوند و والدین متوجه سردرگمی مربی شده  و شأن مربی نزد آنها از دست میرود. این امر موجب میشود والدین به عنوان مهمترین رکن جریان پایدار تربیت، مربی ر ا نپذیرند.

راهنما : پس از طی این گام ها، چنانچه والدین همکاری نکردند، یا علیرغم قول همکاری، در عمل خواسته های مربی را برآورده نکردند، چه باید کرد؟
والدینی که بگویند ما قصد همکاری نداریم، نادر هستند؛ چراکه بحث تربیت فرزندشان در میان است. اما فراوانی قسمت دوم سؤال بیشتر است. مشکل در مواردی است که والدین قول همکاری میدهند، اما به آن عمل نمیکنند. در موارد بسیاری، طراحی مدل ارتباطی مربی مبتنی بر وضعیت شخصی خودش است، نه وضعیت ً والدین. در حالی که اگر واقعا دنبال مشارکت هستند، باید وضعیت والدین را در نظر بگیرند مثال انتظار حضور و همراهی در یک برنامه بعد ّ که تا ساعت یازده شب سر از ظهر از یک ولی کار است، منطقی نیست. پس نکته اول برای رفع این مشکل، درک دقیق وضعیت والدین است.
نکته دوم نشان دادن این مطلب به والدین میباشد که هویت آنها برای مربی مهم است.
متأسفانه برای والدین ما این ذهنیت ایجاد شده که مدارس برای پول گرفتن یا پر کردن انجمن اولیا، والدین را به مدرسه میکشانند. برای از بین بردن این ذهنیت نیاز است که مربیان تلاش دانش آموز بیشتری کنند. مربیای که با ولی تماس میگیرد و ضمن توضیح فرایند امر تربیت، اظهار میکند که به کمک شما در این امر نیاز است و هر زمان شما وقت دارید با هم قراری بگذاریم، با یک مربی که دعوتنامه ای به دست بچه ها میدهد، خیلی فرق میکند. ما نیازمند رفتن به سمت ارتباط های غیررسمی و گرم با والدین هستیم.
در ضمن یکی از آسیبهایی که بهویژه برای پسران اتفاق افتاده، این است که مادران شبکه اصلی ارتباط با اولیا شده اند.
در حالی که تربیت پسرانه نیازمند حساس سازی پدران به جریان تربیت است. در جامعه ما حساسیت پدران به مقوله تربیت بهشدت پایین است. البته بخشی از این مسئله به ما برمیگردد؛ زیرا درک نمیکنیم که وضعیت پدران به گون ای نیست که طبق دلخواه ما رفتار کنند.

راهنما: خطوط قرمز رابطه والدین و مربی چیست؟
اولین خط قرمز رابطه مربی با والدین از جنس مخالف است. هرچه سن مربی پایینتر باشد، این ضرورت جدیتر میشود و به تناسب همین موضوع فضاهای دونفره مربی با جنس مخالف، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی، بهشدت باید کنترل شود.
خط قرمز دوم ورود به عرصه مشاوره در موضوعاتی است که در حیطه کاری مربی نیست والدین وقتی به مربی اعتماد میکنند، به صورت خودکار در فضای دریافت مشاوره قرار میگیرند. مربی در اینجا باید به آنها گوشزد کند که بحث مشاوره تخصص او نیست و آنها را به مشاور ارجاع دهد.
سومین خط قرمز اینکه هرچند ما میخواهیم این ارتباطات گرم باشد، ولی نباید از حدی فراتر رود. باید توجه کرد که این ارتباط، با محوریت بچه هاست و نباید از این فضا خارج شود؛ چراکه افزایش بیش از حد این ارتباط میتواند برای هردو طرف چالش ساز باشد. ما تجربه مربیانی را داریم که به قدری با پدرها رفیق شدهاند که بچه ها را کلا فراموش کرده اند. از طرف دیگر این وقت گذاری زیاد، به ویژه برای مربیان جوانتر باعث میشود در طول زمان با توجه به نیازهای متنوع اقتصادی، اجتماعی و… احساس کنند که وقتشان را در جایی گذاشته اند که موجب از دست دادن زندگیشان ُرد. لذا شده؛ درنتیجه به یکباره از این فضاها میب باید در وقتگذاری تعادل داشت.

دکمه بازگشت به بالا