مدارس یهودی، زرادخانه اسرائیل [۱]

ناصر گنجی

از سال ۱۹۷۷ روند جدیدی از حکومت‌داری در فلسطین اشغالی آغاز شد. در این سال، برای اولین بار جناح دست راستی لیکود با حمایت احزاب و گروه‌های تندرو مذهبی در انتخابات پیروز شدند. در واقع پیروزی جناح راست و مذهبی لیکود در سال ۱۹۷۷، پاسخی هرچند ظاهری به یک سری از نیازهای اساسی در عرصه اقتصاد، سیاست، مذهب و فرهنگ جامعه یهودی ساکن در فلسطین اشغالی بود که عدم توجه به آنها مشکلات فراوان این رژیم را دو چندان می‌نمود. این مشکلات عبارتند از:

  • یهودیان لائیک علاقه‌ای برای جانفشانی و از خودگذشتگی برای آرمان سرزمین موعود ندارند؛ ولی یهودی به اصطلاح مذهبی رویکردی متفاوت از حضور خود در فلسطین اشغالی داشته و به طور یقین مهره­ی خوبی جهت تحقق آرمان صهیونیسم هستند.
  • یهودیان مهاجر به سرزمین فلسطین که عمدتاً با انگیزه‌ها و جاذبه‌های اقتصادی وارد این دیار شده‌اند، پس ازمدتی به دلیل ناکامی در امیال مادی خود، راه بازگشت به سرزمین قبلی یا ممالک اروپایی را در پیش می‌گیرند و تعهدی در قبال حفظ کیان صهیونیستی ندارند. ولی یک یهودی به اصطلاح مذهبی، اساساً مهاجرت خود را به فلسطین اشغالی با احساس اعتقادی و عمل به تکلیفی همچون آلیا[۲] می‌داند و تخطی از آن را با عنوان یریدا[۳] بسیار مذموم و ناپسند می‌شمارد.
  • یهودیت متمایل به فساد و تباهی به هیچ روی با روحیات نژاد پرستانه خود قادر نیست تضادها و نابسامانی‌های درون خود را حل کند و صهیونیسم به عنوان پدیده‌ای محکوم به شکست، نیازمند تمسک به ظواهر مذهبی و دینی است تا به زعم خود، حداقل زمانی دیگر بر دوران حیات رو به افول خود بیفزاید.
  • چهره صهیونیسم پس از چهار جنگ ویرانگر در منطقه با اعرابِ همسایه فلسطین، به شدت در جهان تخریب شد و در این زمان لازم شد تا با حضور مذهبی‌ها، تعریف جدیدی از آمال صهیونیستی برای جذب یهودیان جهان ارائه شود.

با مرور ضرورت‌های فوق، طبیعی است که باید عرصه برای به اصطلاح مذهبی‌ها گسترده شود و آنها نیز بهترین راه برای توسعه نفوذ و حضور خود را آموزش می‌دیدند. بالطبع وزارت آموزش و دستگاه آموزشی کیان صهیونیستی بهترین پشتیبان برای تمام فعالیت‌های دینی و مذهبی بود که بخشی از این فعالیت گسترده را در مقاله حاضر شاهد خواهیم بود.

سیستم آموزشی اسرائیل

سیستم آموزشی اسرائیل به عنوان یکی از خاستگاه‌های مهم نشر تفکر صهیونیستی و مهمترین ابزار جهت یکپارچه کردن آنچه صهیونیسم آن را «امت یهود» می‌نامد، از اهمیت خاصی برخوردار است. تا جایی که جنبش صهیونیستی، مدرسه را اولین محل جهت پایه‌گذاری وحدت یهود می‌داند.

سیستم آموزشی در اسرائیل به سه بخش تقسیم می‌شود:

۱ ـ سیستم آموزش دولتی.

۲ ـ سیستم آموزش دینی.

۳ ـ سیستم آموزش مستقل دینی (حریدیم) که تفاوت آن با سایر سیستم‌های آموزشی در این است که دولت جز در موارد خاص، در امور این گروه دخالت نمی‌کند.

تفاوت سیستمهای آموزش دینی، دولتی و مستقل دینی

تفاوت‌های اساسی بین سیستم آموزش دینی، دولتی و سیستم مستقل دینی عبارتند از:

  • سیستم آموزش دینی ـ دولتی: از ویژگی‌های بارز این مدارس، اصرار بر درس‌های مذهبی، محافظت از واجبات دینی و تقید به سیستم مبتنی بر جداسازی پسران و دختران است. هر پسری در این مدارس، شب کلاه (کلاه لبه گرد) و یا کلاه حریری بر سر می‌گذارد که روی آن عبارت «پسر، خوبی، قدس» نوشته شده است. در این مدارس روش‌های خاصی جهت تدریس موضوعات مختص به یهود و میراث تفکر دینی آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر این، تاریخ، ادبیات، جامعه‌شناسی و مباحثی از سرزمین موعود (اسرائیل) نیز در این مدارس تدریس می‌شود.
  • سیستم مستقل آموزش دینی (حریدیم): آموزشگاه‌های تعلیم حریدیم به چهار قسمت تقسیم می‌شود: الف) مدارس آموزشی مستقل. ب) مدارس تلمودی هیتوراه. ج) مدارس ناطوری کارتا. د) مدارس یشیوا، مخصوص تعالیم دینی مستقل. دولت اسرائیل مدارس دینی را به رسمیت می­شناسد و ۸۵ درصد از بودجه این مدارس را تأمین می‌کند.

البته تفاوت‌ زیادی بین مدارس مستقل و مدارس دینی ـ دولتی وجود ندارد؛ مگر در تأکید مدارس مستقل به تدریس تورات به صورت گسترده و عدم تدریس کتاب‌های مادی گرایانه‌ای که در مدارس دینی ـ دولتی تدریس می‌شود. ضمن آنکه مدارس حریدیم، سیستم آموزشی ویژه‌ای دارند که از مهد کودک‌ها شروع می‌شود و تا مرکز تعلیم و تربیت معلمان ادامه می‌یابد. همچنین کسانی که می‌خواهند در این مدارس درس بخوانند، باید از خانواده‌های متدین و پایبند به تورات باشند.

مدارس تلمودی هیتوراه مخصوص آموزش پسران است که در آن با زبان ییدیش درس می‌خوانند. روش درسی این مدارس فقط بر پایه موضوعات دینی است و دولت این مدارس را به رسمیت نمی‌شناسد. مدارس ناطوری کارتا هم مخصوص خاندان ناطوری کارتا است. در این مدارس علوم دینی، خواندن و نوشتن و حساب تدریس می‌شود. تخصص آنها در زمینه تدریس تلمود و تورات به صورت عمیق و گسترده و به زبان ییدیش است. دانشجویان مدارس حریدی بودجه‌های ویژه‌ای برای هزینه سفرهای دانش‌آموزان و معلمان حریدی در نظر می‌گیرند.

حمایت از آموزش‌های دینی:

وزارت معارف هزینه آموزش‌های دینی ـ دولتی را می‌پردازد. از سوی دیگر، وزارت رفاه نیز تأمین زندگی دانش‌آموزان مدارس دینی را بر عهده دارد. وزارت ادیان هم قبل از انحلال، هزینه زندگی دانش‌آموزان متأهل علوم دینی را پرداخت می‌کرد و سالیانه به هر کدام از آنها ۶۵۰ شیکل می‌پرداخت. نکته قابل تأمل این است که میزان بودجه دولتی اسرائیل برای امور دینی، بعد از بودجه امور دفاعی در مقام دوم فهرست بودجه این رژیم قرار دارد!

همچنین در مرحله قبل از دبیرستان، کلیه مبالغی که یک دانش‌آموز در مدارس دولتی ـ از سوی تمام مؤسسات ـ دریافت می‌کند، معادل ۲۹۱۲ شیکل در سال است. این مبلغ درخصوص یک دانش‌آموز در مدارس دینی ـ دولتی نیز ۳۵۳۹ شیکل است، در حالی که مبلغی که دانش‌آموزان مدارس حریدیم دریافت می‌کنند، به ۸۳۴۷ شیکل در سال می‌رسد. هنگامی که کنست (مجلس اسرائیل) در سال ۱۹۵۳ قانون خدمت نظامی اجباری را برای تمام یهودیان بالای ۱۸ سال تصویب کرد، احزاب دینی از بن گوریون ـ اولین نخست وزیر اسرائیل ـ خواستند که دانش‌آموزان مدارس و انستیتوهای دینی از این قانون معاف ‌شوند. این امر با هدف شکل‌گیری گروهی جدید از خاخام‌های یهودی (به عوض آنهایی که در زمان نازی‌ها در اروپا کشته شده بودند) صورت می‌گرفت.

در نظر دین‌داران، پیوستن به ارتش یهودی از فرایض دینی و ارزش‌های اخلاقی منجر می‌شود و از سوی دیگر وقت کافی برای پژوهش و دقت در مسائل را از آنان سلب می‌کند. همین موضوع باعث شد تعداد افرادی که خدمت سربازی را به تأخیر می‌اندازند، سالانه به هزار نفر برسد. البته این بدان معنی نیست که هیچ کدام از این دانش‌آموزان مدارس دینی به ارتش نمی‌روند، بلکه تعدادی از آنها دوره عمومی سربازی را در طول مرخصی سالانه یا در مدت کناره‌گیری از درس می‌گذرانند.

تعدادی از آنان نیز در مدارس دینی ـ نظامی خدمت می‌کنند. تشکیل این مدارس به عنوان راه حلی برای مشکل ملی – مذهبی­ها به شمار می‌رفت. آنها دوست داشتند فرزندانشان تعلیمات گسترده دینی را یاد بگیرند تا از افتادن در دام جوانان لائیک جامعه در امان باشند و از سوی دیگر به سهیم بودن در ارتش هم مقید بودند و دوست داشتند ارتش را به داخل جامعه اسرائیل وارد کنند.

پس از مدتی جایگاه این مدارس در ارتش بالاتر رفت و در پی آن، ارزش آن در نزد مردم نیز دو چندان شد. گرایش روز افزون مردم به این مدارس موجب شد تا در هر شهرک صهیونیستی جدید، یک مدرسه دینی – نظامی نیز دایر شود. این دستاوردها باعث شد بودجه وزارت دفاع برای این مدارس افزوده شود.

از آنچه گذشت، روشن شد که شیوه آموزشی حریدی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست؛ زیرا جوانان را برای زندگی اقتصادی آماده نمی‌کند و این موضوع از شیوه خاص تدریس در این مدارس ناشی می‌شود؛ چرا که جوانان فقط برای پژوهش‌های دینی آماده می‌شوند و هیچ آموزش دیگری برای ایفای نقش فعال در جامعه نمی‌بینند. اما از سوی دیگر، این آموزش‌ها برای پایداری رژیم صهیونیستی تأثیر و اهمیت به سزایی دارد.

آنها افراد شایسته‌ای را برای دفاع از هویت یهود تربیت می‌کنند که می‌توانند خدمات مختلف دینی به مردم ارائه دهند و دین یهود را به ده‌ها هزار نفر از مهاجرینی بیاموزند که هیچ چیز درباره یهود و یهودیت نمی‌دانند.

به این ترتیب، دولت صهیونیستی از نقش احزاب دینی و مدارس حریدی و حمایتی که از آموزه‌های دینی به ویژه مدارس حریدی انجام می‌دهد، بهره فراوانی می‌گیرد.

[۱]– ماهنامه نسیم قدس، ویژه نامه اسرائیلیات تعلیم و تربیت، ش۱۱

[۲]– آلیا، اصطلاح دینی و مذهبی مهاجرت به سرزمین موعود است.

[۳]– یریدا، عبارت دینی بازگشت از سرزمین موعود و مهاجرت از آن برای همیشه است.

دکمه بازگشت به بالا