بررسی عوامل باطل کننده آثار احسان و نیکوکاری

فاطمه دولتی

آفتِ نهالِ احسان                                                                     

این روزها، اشک‌های زیادی از سر نداری و رنج، بر زمین آرزو ریخته می‌شود و دل‌های نازک بی‌شماری از سر اضطرار و ناراحتی رنجور می‌گردد. دست‌های بی‌نیرو، چشم‌های پر اشک، قلب‌های آزرده؛ همه در آرزوی یک اتفاقند، یک اتفاق سبز به نام «احسان» که می‌تواند به کوچکی یک لبخند باشد یا به بزرگی یک همدلی و یاری. اما گاهی شیرینی احسان به زهری تبدیل می‌شود کشنده که برای دل‌های شکسته و رنجور مهلک است و برای محسنین آفت. گاهی رفتاری از آدمی سر می‌زند که تمام اجر و پاداش کار نیک را در چشم برهم زدنی به آتش می‌کشد. گویی که هیچوقت چنین حدیثی در حق نیکوکار گفته نشده است: «امام صادق فرمود: هر کس خانه خدا را طواف کند، خداوند شش هزار حسنه برای او می‌نویسد و شش هزار گناه از او می‌آمرزد و شش هزار درجه به وی عطا می‌فرماید و شش هزار حاجت از او برآورده می‌سازد. سپس فرمودند:  گره‌گشایی از کار یک مومن، ده برابر این طواف فضیلت دارد!»

منت گذاشتن ممنوع

با روی گشاده و لبی خندان گره از مشکل کسی باز می‌کند، قلبش سرشار از حس آرامش است، نگاه مهربان خدا را حس می‌کند اما چندی بعد در یک لحظه درست زمانی که باید ثابت کند عملش صرفا برای رضای خداوند بوده همه چیز را با گفتن جمله‌ای خراب می‌کند. « یادت رفته من برات چیکار کردم؟» و درست زمانی که آفت «منت نهادن» به خرمن کار نیک بزند باید برداشت محصول و نتیجه را از خاطر برد. منت گذاشتن به این صورت است که یا از فرد انتظار انجام کارى را داشته باشیم و یا او را به زحمت بیاندازیم. فرعون به عنوان نماد قدرت استکباری از کسانی است که سال‌ها احسان خویش به حضرت موسی(ع) را این‌گونه به رخش می‌کشید و می‌گفت: « آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم و سال‌هایی از زندگی‌ات را در میان ما نبودی؟!
منت نهادن هم اجر کار را از بین می‌برد و هم موجب دل آزردگی فرد نیازمند می‌شود. خوب است زمانی که دست به کاری نیک می‌زنیم بدانیم در حقیقت ما محتاج  هستیم و به دیگران نیازمندم، چون افراد نیازمند می‌توانند ما را به ثواب برسانند و از عذاب نجات دهند. بعد از احسان، ما پاداش خود را از خداوندی دریافت می‌کنیم که در وعده خود تخلف نمی‌کند.

آزار دادن مساوی با تباهی

گاهی با وجود اینکه به خواست خود دست به کار خیر زده‌ایم و گره از مشکل فردی باز کرده‌ایم اما نمی‌توانم خوبی خود را فراموش کنیم و به واسطه آن خوبی در صدد اذیت و آزار فرد هستیم. به این طریق که در شرایط مختلف انتظار داریم فرد نیازمند درصدد اجابت خواسته‌های ما باشد. توقع‌های به جا و نابه جا، تمسخر و ایجاد فشار برای انجام کاری در عوض احسان باعث می‌شود تا اجر و پاداش عملمان تباه شود.باید بدانیم که در رسم بخشش و احسان ائمه بزرگوارمان هرگز آزار دادن دیگران جایی نداشته است خداوند به مؤمنان فرمان مى‏دهد که صدقه‏هاى خود را با منت‏گذارى و اذیت کردن فقیران، باطل و تباه نکنند[۱]. طبق مضمون این آیه صدقه و احسانى که همراه با منت و اذیت باشد، هیچ گونه اجر و پاداشى نزد خدا ندارد و کارى بیهوده و تباه است. می‌گویند روزی مردی با شادی به خدمت امام جواد(ع) آمد، زمانی که امام علت شادمانی او را پرسید متوجه شد که او احسانی در راه خداوند کرده است. امام به مرد فرمود: به جانم سوگند! که شایسته است چنین شاد و خوشحال باشى ! به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنى .سپس امام فرمود: یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى.[۲]

غرور یا سقوط؟

غرور یکی از بزرگترین آفت‌های احسان و نیکوکاری است، این که به دلیل بخششی که خداوند بر ما منت نهاده و فرصتش را در اختیار ما قرار داده است دچار عجب شویم و گمان کنیم که ما از دیگران بی‌نیاز و برتر هستیم راهی است که شیطان در آن هم‌مسیر ماست، تفاخر به معنای فخر فروشی به دیگران موجب می شود تا شخص خود را از دیگری جدا و برتر دانسته و حاضر به همراهی با دیگران نشود و خود را بالاتر از باقی افراد بببیند.آدمی باید به این آیه توجه کند که می‌فرماید« اگر احسان و خوبی کنید، به خودتان خوبی کرده اید و اگر بدی کنید ، به خود بدی کرده اید»[۳] پس در هنگام احسان به دیگری باید عطیه خود را کوچک بدانیم تا در نزد خدا بزرگ باشد، لحظه‌ای به جایگاه خود در کائنات فکر کنیم، بیاندیشیم در عالمی به این وسعت ما خود نیازمندِ خداوندی هستیم که اگر آنی نباشد نیست می‌شویم، از طرفی به این روایت توجه کنیم امیر مؤمنان فرمود: «چون چیزی به سائل دهید آن که چیزی داده است دست خود را نزدیک دهان برد و ببوسد، که خدا صدقات را می گیرد.» پس به کوچکی خود در برابر یگانه احسان کننده عالم فکر کنیم و دست از تکبر برداریم.

قبل از خواستن ببخش

گاهی به افرادی رو به رو می‌شویم که از چشم‌های مستاصلشان می‌توان پی برد که نیاز به همدلی و احسان دارند، در این زمان نباید منتظر بمانیم تا فرد نیاز خود را به زبان بیارود و باید پیش از اظهار کردن به او احسان کنیم، با این کار از آبروی یک انسان محافظت کرده‌ایم اگر بنا به هر دلیلی منتظر درخواست او باشیم آنچه می‌بخشیم به قیمت آبروی فرد است. روزی مردی به خدمت امام حسن(ع) رسید و پیش از بازگو کردن نیازش امام مالی به او بخشید. مرد از سّر این کار پرسید و امام سخنی به این مضمون فرمود: «ما مردمانی هستیم که پیش از درخواست می‏بخشیم. زیرا دوست نداریم که کسی برای درخواست از ما خوار شود.»[۴] احسان و نیکوکاری با دین و مسلک تلازمی ندارد و بیچاره در هر لباس بیچاره است و گرسنه به هر شکلی قابل ترحم می‌باشد، به همین دلیل است که در ضرب‌المثل های ما آمده: «نانش بده،نامش مپرس…»

یکصد دانه گندم

داستان کسانی که اموالشان را در راه خدا می‌بخشند همچون دانه‌ای است که هفت خوشه می‌رویاند و در هر خوشه‌ای یکصد دانه قرار دارد.[۵]ما می‌توانیم با کمی هوشیاری و دقت، با کمی مراقبت از نفس و توجه به آفت‌های احسان همه‌ای یکصد دانه را نصیب خود کنیم، یادمان باشد گاهی عملی کوچک می‌تواند نهال نوپای احسان و اعمال نیک‌مان را از ریشه بخشکاند.

[۱] بقره ۲۶۴

[۲] چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.

[۳] اسرا ۷

[۴] حقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۵۲، ح ۱۸

[۵] البقره ٢۶١

دکمه بازگشت به بالا