تمدن اسلامی خاطره نیست

مهدی رزاقی طالقانی

جستاری کوتاه بر چگونگی برقراری تمدن اسلامی در روزگار طلایی قرن چهارم و پنجم هجری                      

مقدمه

در یکی از سکانس‌های به یادماندنی فیلم «رسالت» یا محمد رسول‌الله (اثر مصطفی عقاد)، یکی از یاران رسول خدا در آغاز لحظۀ دعوت همگانی، دریچه‌ای کوچک را می‌گشاید و فریاد می‌زند: «درها را باز کنید تا دنیا صدای ما را بشنود» و این لحظه، آغاز حرکت تمدن‌سازِ جریان و دین جدید بود. پس از وفات پیامبر، رخداد سقیفه، جریانِ تمدن‌ساز اسلام را به انحرافی کشاند که بازگشت بدویت و عصبیتِ اموی، نتیجۀ آن بود. تمدن را به هر زبانی بنویسیم و در هر بیانی آن را معنا کنیم، در دورۀ امویان نشانی از آن در میان نبود، که هیچ؛ نهال تازۀ آن در حال نابودی بود. چرایی تمدن‌ستیزی امویان، در مجال این بحث نیست؛ اما بسیار مهم است که دانسته شود در چنین دوران سخت و طاقت‌فرسایی، تعالیم عمیق اسلامی در سایۀ ذکاوت و خلاقیت ملل و اقوام مختلف اسلامی، به خصوص ایرانیان، در حالت بالقوه و بارور ماند و دنیای اسلام، در سایۀ چنین ظرفیتی چشم به آیندۀ پس از امویان داشت.

دنیای اسلام پسا اموی، هرچند از ۱۳ ربیع‌الثانی ۱۳۲ هجری و با بیعت مردم با خلافت «عبدالله سفاح» آغاز می‌شود، اما می‌توان از سال‌های ابتدایی همان قرن و با کاهش قدرت امویان، نشانه‌هایی از خیزش و بیداری نسبی جهان اسلام را شاهد بود.

این خیزش، به تدریج و با تکاملِ حرکت خود در دو قرن بعد، در قرن چهارم و پنجم به قرون شکوفایی و عصر طلایی تمدن اسلامی انجامید؛ دوره‌ای که هنرمندان، صنعت‌گران، فیلسوفان، دانش‌پژوهان، شاعران، جغرافی‌دانان، مهندسان، نویسندگان، شیمی‌دانان، فیزیک‌دانان، پزشکان، بازرگانان و دیگر دانشمندان جهان اسلام، نقش به‌سزایی در رشد، پیشرفت و تکامل دانش‌ها و فنونی از قبیل کشاورزی، هنر، اقتصاد، صنعت، حقوق، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، جامعه‌شناسی، پزشکی و… ایفا کردند.۱ در این دوران طلایی بود که دانشمندان مسلمان، پایه‌گذار علم نجوم و ستاره‌شناسی در جهان گشتند. به طوری که بنا به اقوالی، یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپا در قرون وسطی، بهره‌گیری آنان از کتاب‌های دوران طلایی اسلام بود.۲

گام‌های تمدن

در توصیف آنچه به دورۀ طلایی تمدن اسلامی مشهور است، کتاب‌ها نوشته شده و مورخان و تحلیل‌گران و عالمان زیادی، قلم‌فرسایی کرده‌اند؛ اما نکته‌ای که در این میان اهمیت دارد، دلایل و مقدمات ایجاد این بنا است، که سعی می‌کنیم در ادامه، به تعدادی از آنها بپردازیم.

  1. وسعت

جرجی زیدان در کتاب «تاریخ تمدن اسلام» می‌نویسد مساحت ممالک عباسی در قرن سوم هجری، ۰۱۴/۳۲۸/۳ میل مربع (برابر با مساحت کل اروپا) بود. همین وسعت و کثرت منابع، موقعیت‌های استراتژیک و فرصت ایجاد شده جهت جمع‌آوری مالیات، با نوع مدیریت عباسیان، ثروتی را -که عامل دیگر تمدن‌سازی است- فراهم می‌آورد.۳

  1. ثروت ممالک اسلامی

گام نخست برای تمدن‌سازی، داشتن ثروت است. به طورکلی ثروت (Wealth)، به کلیه مواد و اشیایی اطلاق می‌شود که نیازهای بشر را رفع می‌نماید. این ثروت‌ها، یا طبیعی هستند و مستقیم یا غیرمستقیم مورد استفاده واقع می‌شوند و یا تولید می‌گردند. در ممالک یا سرزمین اسلامی، این ثروت دو قسم بود: اول. ثروت دولت، که از مجاری گوناگونی از جمله غنیمت، جزیه، خراج، مالیات ارضی، مالکیت زمین، تیول، گمرک تجارت و… تأمین می‌شد و این، تنها ثروت دولت اسلامی نبود و رجال دولت عباسی، به طور مشخص و دولت‌های محلی، از جملۀ این ثروت‌ها محسوب می‌شدند. دوم. ثروت ممالک اسلامی، که در پهنه و سیطرۀ گستردۀ جهان اسلام، از چین تا مصر و روم، وجود داشت. شهرها و مردمان در این دوره، در وضعیت مناسبی از حیث اقتصادی، به واسطۀ وضعیت اقتصادی، کشاورزی و… به سر می‌بردند.

  1. امنیت

قرن چهار و پنجم هجری، فصل درو کردن فضای امنی بود که در دورۀ ابتدایی حکومت عباسیان، با ابزار زور و کشتن مخالفان خود، فراهم آورده بودند. در سایۀ چنین حکومتی، امنیت برقرار می‌گشت و زراعت و تجارت پیش می‌رفت و مردم به سمت تولید -که اساس تمدن‌ها است- پیش می‌رفتند.

  1. تولید و کشاورزی

در زمان عباسیان، سه منطقه بیش از سایر کشورها مورد احترام بود. این مناطق عبارت بودند از مصر، خراسان (عراق و ایران) و حجاز (عربستان فعلی). به غیر از مورد آخر -که به خاطر وجود اماکن مذهبی مورد توجه قرار می‌گرفت- خراسان و مصر، خاک حاصل‌خیزی داشت، که امنیت ایجادی حکومت، موجب رونق کشاورزی در آنها شده بود. البته هدف عباسیان از ایجاد این امنیت و فراهم آوردن اسباب رونق کشاورزی، واریز مالیات به خزانه بود؛ اما همین امر، ثروت و رفاه را برای جامعۀ اسلامی در پی داشت.

  1. عدالت

دربارۀ عباسیان و اختناقی که برای رقبای سیاسی خود -از جمله شیعیان- ایجاد کرده بودند، جای هیچ شکی نیست؛ اما حکام همین سلسله برای مردم نواحی مختلف، سعی بر برقراری عدالت داشتند. عباسیان عدالت را از این رو مورد نظر قرار می‌دادند که با اقبال مردم، هم هزینۀ دفاع از ثغور و حدود اسلامی پائین می‌آمد و هم با رونق کشاورزی و تولید، می‌توانستند خزانۀ دولتی را از پول و سکه انباشته کنند.۴

عدالت عباسیان در برابر مردم، از آن رو مدنظر قرار گرفت که این دوره، پس از دورۀ امویان -که مؤدیان مالیات و مأمورین وصول و ایصال، در نهایت ظلم و تعدی بودند- قرار داشت. عمال و مأمورین عباسیان، ابتدا از نزدیکان خودشان بودند و پس از مدتی، ایرانیان را به این کار برگزیدند. ایرانیان که خود از ظلم امویان در ستوه بودند و از اسباب به قدرت رسیدن عباسیان به حساب می‌آمدند، با دریافت حقوق‌های گزاف، به عباسیان خدمت می‌کردند.

  1. دولت کوچک

دولت عباسیان، به واسطه برقراری ارتباط مناسب با مردم -که البته با فریب اذهان عمومی و با سوءاستفاده از پناه‌آوردن و اعتماد مردم از جور دولت اموی به آنها، از ابتدا شکل گرفته بود- دولت لاغر و کوچکی به شمار می‌آمد.۵ البته برای کوچکی دولت عباسیان، می‌بایست مسئلۀ استبدادی بودن حکومت آنان را نیز ذکر کرد؛ چرا که در رژیم استبدادی، دولت چاق نمی‌شود. حکمران مستبد، احتیاجی به مراجعه به پرونده و مقررات ندارد و آنچه را بخواهد، به میل و نظر خود انجام می‌دهد. به هر صورت چنین عاملی، ولو با نیت سوء، برای عباسیان و تمدن اسلامی یک موهبت بود. کوچک بودن دولت، دست جامعه را در ورود خلاقانه به امورات خود، باز می‌کند و از این حیث، منجر به رشد و پیشرفت جامعه می‌گردد.

  1. دین

بنیان تمام حرکت تمدن اسلامی، از روزهای نخست هجرت تا قرن چهارم هجری، مبانی دینی اسلام بود؛ حتی در دورۀ پرهیاهو و فریبِ حکومت امویان و عباسیان، این محرک‌های دینی بود که امت اسلامی را برای رسیدن به روزهای طلایی و رشد و کمال انسانی در عرصه‌های علوم گوناگون تحریک می‌کرد، انگیزه می‌داد و باعث حرکت می‎شد. دین اسلام، دینِ کتاب و قلم بود و از همین رو، بازویی برای میل و علاقۀ انسان و جامعه به پیشرفت می‌گشت. علم در این دوره، اگرچه به علم دینی و غیردینی تقسیم می‌شد، اما روح علم غیردینی هم مبتنی بر اساس دین، یعنی کمال‌طلبی و رشد و خدامداری و انسان‌دوستی، تعریف می‌گشت. فقیهِ منجّم، فقیه پزشک و هزار مضاف دیگری که از علمای دورۀ طلایی تمدن اسلامی به جا مانده، مؤید استوانۀ دین در تمدن این دوره است.

  1. علم محوری

حکام عباسی در دوره‌های نخستین، اهتمام زیادی به موضوع علم داشتند. خلفای عباسی در راه ترجمه و نقل و بسط علوم، از بذل هیچ چیزی دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، به دانشمندان و مترجمان احترام می‌گذاشتند و همه نوع مساعدتی با آنان می‌کردند تا آثار دنیای علم، به عربی ترجمه گردد. با پایان یافتن نهضت ترجمه، کلیۀ مسلمانان در قرون طلایی، در مدارسی که عباسیان به تعداد زیادی در شهرهای تابع خود دایر کرده بودند، به تحصیل و مطالعۀ علوم مشغول شدند. پس از دو قرن، یعنی قرن دو و سه هجری، که مسلمانان فقط به نقل و ترجمه اشتغال داشتند، کم کم درصدد تحقیق برآمدند و به جای اینکه معلومات دیگران را به حافظه بسپارند، از روی قیاس و تتبع، معلوماتی بر معلوماتِ سابقِ خود افزودند و در حقیقت، دست به تولید علم زدند. نهضت ترجمه از یونانی به عربی، پس از قرون طلایی قطعاً نهضت علمی اسلامی را تشکیل داد که خود نهضت علمی، از شاخصه‌های تمدن‌سازی است.۶

نتیجه

تمدن‌سازی، نیاز به اندیشه و انگیزه و امکانات دارد و محال است به صورت بخش‌نامه‌ای، تمدن ساخت. جامعۀ مسلمانان قرن چهارم و پنجم هجری، هر چند از فرصت و امکانات سلسلۀ عباسیان استفاده کردند و از یافته‌های یونانیان در علم بهره بردند، اما چشم به آنچه نیروی بیرونی می‌توان نامید، نداشتند. اسلام باعث و بانی اتکا به نفسی در دنیای اسلام بود که تولید علم، حداقل ثمرات آن بود.

امروز دولت ـ ملت ایران، بار دیگر به استقلال و اعتمادبه‌نفسی رسیده است که به قول رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما در این ۳۷، ۳۸ سالی که از اوّل انقلاب گذشته است، خوب پیش رفتیم. واقعاً اگر کسی با چشم انصاف نگاه کند، ایرانِ وابسته‌، امروز جوری شده است که آمریکا و انگلیس و بقیّه می‌آیند صف می‌بندند برای اینکه امکانات موجود جمهوری اسلامی در منطقه را بلکه بتوانند به نحوی مصادره کنند و نمی‌توانند».۷

این اعتمادبه‌نفس می‌بایست مبنای حرکت به سوی تمدن‌سازی باشد و در کنار آن، درک درست از ضعف‌ها و تلاش برای اصلاح آنها و برقراری عدالت در ساختار روابط حقیقی و حقوقی و سایر تجربیات تاریخی -که به تعدادی از آنها در یادداشت حاضر اشاره شد- در کنار هم می‌تواند ما را به سر منزل مقصود، یعنی ساختن تمدن نوین اسلامی، برساند.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) نجفی، موسی: «انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی (موج چهارم بیداری اسلامی)»، تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۸، ص۲۴۹.

(۲) آدامز، سیمون: «اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز»، ترجمۀ مرجان نگهی و جمشید نوروزی، تهران: افق، ص۶۶٫

(۳) زیدان، جرجی: «تاریخ تمدن اسلام»، ترجمۀ علی جواهرکلام، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۲، ص۳۰۴٫

(۴) خضری، سید احمدرضا: «تاریخ خلافت عباسی»، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۴، ص۱۴۷٫

(۵) خضری، محمد: «الدوله العباسیه»، ترجمۀ عبدالعزیز دوری و محمد ضناری، قاهره: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹، ص۱۴۴.

(۶) رحیم، سبیب: «اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده»، ترجمۀ عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی. قاهره: دارالطلیعه، ۱۹۷۱، ص۲۶۵.

(۷) مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم،۱۱/۰۵/۱۳۹۵٫

دکمه بازگشت به بالا