«این رفتارها را با کسی انجام دادم که حلم و خویشتنداری او با کوهها برابری میکند.»(۱) این جمله، اعتراف یکی از دشمنان کینهتوز امام مجتبی(ع) است؛ مروان، کسی که آن امام مهربان را بسیار رنج داد و آزرد.
واژۀ «حلم» در قرآن با مشتق «حلیم»، پانزده مرتبه تکرار شده است، که یازده بار آن، به عنوان یکی از صفات خداوند ذکر شده است. در میان خصوصیات اخلاقی، حلم نسبت تساوی با عقل دارد؛ زیرا قدرت کنترل خشم و مهار نفس، تنها از راه عقل امکانپذیر است. در برخی روایات، این دو تعبیر مرادف یکدیگر گرفته شدهاند؛ چنان که در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «اَلْحِلْمُ نورٌ جُوْهَرُهُ الْعَقْلُ»(۲)؛ حلم نوری است که حقیقت آن عقل و خرد است. از این رو اهلبیت(ع) به عنوان خلفای الهی و مربیان اصلی بشر، در حالی که در بلندای بزرگی و اقتدار بودند، این صفت را در برابر بدترین دشمنان کینهورز خود، به نمایش میگذاردند.
این نکات گویای آن است که مسئلۀ تربیت، مبتنی بر دو رکن مهم است؛ علم و حلم. بر این اساس، در سیرۀ همۀ انبیای الهی و ائمۀ معصومین(ع)، این رکن مبنای اصلی تربیت انسانها است. بیتردید، ساختن انسان بر مبنای اندیشۀ کرامت انسانی، نیاز به ویژگی خاصی دارد که بتواند از پس نواقص شخصیتی متربی بربیاید.
نسبت مربی و متربی، نه چون باغبان و گل و نه چون آموزگار و دانشآموز است؛ که نسبت فرزند و مادر است. امام رضا(ع) در بیان خصوصیات امام معصوم میفرماید: « لْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ ».(۳)؛ امام، همدم و دوست است، و برادر دلسوز است، و مادری است که نسبت به فرزند خردسال خود مهربان است. حلم مربی، همچون مهر مادر، میتواند خطای متربی را نبیند و باز هم با متربی خود، همچون فرزند مراوده داشته باشد.
از جمله ویژگیهای حلم، که در روایات مطرح است، کنترل خشم در هنگامی که قدرت انتقام وجود دارد، است. در روایتی از امام هادی(ع) دربارۀ معنای حلم پرسیده شد، ایشان فرمود: « هُوَ أن تَملِکَ نَفسَکَ وَ تَکظُمَ غَیظَکَ و لایَکُونُ ذالِکَ اِلّا مَعَ القُدرَهِ»(۴)؛ [حلم] آن است که مالک نفس خود باشی و خشم خود را با وجود قدرت و توانایی بر انتقام، فرو خوری.
مربی قطعاً در برابر متربی خود، صاحب توانایی است؛ اگر در رابطۀ با متربی، حلم نداشه باشد و بخواهد در برابر خطای او، خشمگین شود، جایگاه تربیتی خود را ازدست خواهد داد.
اسوه بودن برای مربی، امری قطعی است و او چه بخواهد و چه نخواهد، اسوۀ متربی خواهد بود. در روایتی از اسوۀ دنیا و آخرت، رسول مکرم اسلام(ص) نقل شده است: «[لأَمیرِ المُؤمِنین(ع)] أَ لا اُخبِرُکُم، بِأَشبَهِکُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى یا رَسولَ اللّهِ. قالَ: أَحسَنُکُم خُلقا، و َأَعظَمُکُم حِلما، و َأَبَرُّکُم بِقَرابَتِهِ و َأشَدُّکُم مِن نَفسِهِ إِنصافاً»(۵)؛ ای علی! آیا شبیهترین شخص به خود را معرفی کنم؟ عرض شد: آری ای رسول خدا! ایشان فرمودند: نیکو خلقترین و دارندۀ بزرگترین حلم، و نیکوکارترین به نزدیکان، و سختگیرترین کس در انصاف.
عصر ارتباطات، با آنکه معیار ارتباط در آن با معیارهای تربیت دینی متفاوت است، اما زمینهساز رفاقتها و آشناییهای فراوان است. مربی برای تربیت نیروهای تشکیلاتی، نیازمند خصوصیتی است که بتواند تواناییهای نیروهای خود را از راه تربیت دینی، به فعلیت برساند. این خصوصیت جز با حلم امکانپذیر نخواهد بود. با توجه به اینکه هر خصوصیت اخلاقی، با اثرات متعالی و فوقالعادهای همراه است، حلم نیز آثار بسیاری دارد که در روایات بیان شده است و مربی را در اوج توانمندی تربیتی قرار خواهد داد. از جملۀ این ثمرات، در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) بدان اشاره شده است: «بالحِلمِ تَکثُرُ الأنْصارُ»(۶)؛ به واسطۀ حلم، یاران انسان فراوان خواهند شد.
در مسئلۀ تربیت، رقبای نااهل فراوانی برای تخریب تربیتی متربی وجود دارد. برای پیروزی مربی بر چنین رقبایی، راهی به جز حلم وجود ندارد. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ»(۷)؛ کسی که در برابر دشمنش حلیم باشد، بر او پیروز خواهد شد.
تربیت دینی، افق بلندمرتبه و قلۀ باشکوهی است که جز بلندهمتان، کسی را به بلندای آن راه نیست. برای رسیدن به این قلۀ رفیع، هدایت باید از خصوصیتی بهره برد که رسیدن به آن اوج را، برای انسان سهل کند. امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ خصوصیت بلندهمتان میفرماید: «الْحِلْمُ وَ الْأَنَاهُ تَوْأَمَانِ یُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّهِ»(۸)؛ نتیجۀ همراهی حلم و خونسردى، همت بلند است.
پینوشتها:
(۱) منتهی الآمال، ج۱، ص۱۷۱٫
(۲) غررالحکم، ح۱۱۸۵.
(۳) کافی، ج۱، ص۲۰۰٫
(۴) مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۹۲٫
(۵) وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۱۲٫
(۶) غررالحکم، ج۱، ص۳۲۹٫
(۷) بحارالانوار، ج۶۸، ص۴۲۸٫
(۸) نهج البلاغه، حکمت شمارۀ۴۶۰٫