خیلی دور; خیلی نزدیک؟

علیرضا آرام

آثار احسان در جامعه                                                                    

مقدمه

در توضیح آثار احسان در اجتماع، ابتدا باید به جنبه اخلاقی احسان توجه کرد و تفاوت آن را با قوانین حقوقی و احکام الزامی شرعی- مانند مالیات و خمس و زکات و …- دریافت. احسان یک رفتار اخلاقی است و در اجرای آن الزام حقوقی یا وجوب شرعی حضور ندارد. به عنوان مثال توجه کنید که در موضوعی مانند مالیات، الزام قانونی وجود دارد و طبق قوانین موجود، همه افراد جامعه موظفند که بخشی از درآمد خود را به دولت تسلیم کنند تا از آن در خدمات عمومی و توزیع ثروت و … استفاده شود. همچنین طبق احکام اسلامی خمس اموال و نیز زکات برخی از اموال از واجباتی است که برای توزیع ثروت در جامعه در نظر گرفته شده و به همین سبب از طرف دین مقدس اسلام به عنوان واجب شرعی وضع شده است.

اما کاربرد احسان در جایی است که فرد محسن خارج از وظایف شرعی و قانونی، عمل خیری را انجام می‌دهد و از این روی، احسان یک رفتار اخلاقی بوده که تحقق آن از روی تکلیف شرعی یا الزام قانونی نیست. احسان به معنای نیکوکاری و انجام عمل خیر به قصد قربت است؛ که در عرصه اجتماع، با هدف برداشتن باری از دوش جامعه و به قصد خیر رساندن به فرد یا افرادی از مردم- که عمدتا محتاج کمک خیرین و محسنین هستند- انجام می‌شود. باید توجه داشت که اگر کمک رساندن به دیگران از حالت وظیفه قانونی و شرعی فراتر رود و به یک حکم اخلاقی تبدیل گردد، این کمک رسانی با رضایت خاطر انجام می‌شود. پیداست وقتی یک عمل با رضایت خاطر همراه باشد، دوام آن بیش‌تر خواهد بود. در حقیقت احسان به سبب برخورداری از صبغه اخلاقی و در مقایسه با وظایف اجباری، آثار ماندگارتری برای جامعه بر جای می‌گذارد.

فرض کنیم فردی برای امتحان درس می‌خواند و فرد دیگر کتابی را از روی علاقه مطالعه می‌کند. کدام یک از آنان از کار خود بیش‌تر لذت می‌برند و کدام یک در کار خود موفق‌ترند؟  احسان دقیقا به معنای انجام کار از روی اختیار و رضایت و بدون اجبار است و به همین سبب انجام آن لذت خاصی برای فرد محسن به همراه خواهد داشت.

آثار مثبت احسان

با این توضیحات، می‌توان دریافت که احسان در عرصه اجتماع موثر بوده و پیامدهای مثبت و قابل توجهی دارد. برخی از آثار احسان در اجتماع عبارتند از:

  • توزیع ثروت و کم شدن فاصله اقتصادی؛ اگر احسان به یک رفتار رایج و همراه با رضایت خاطر تبدیل شود، توزیع ثروت در جامعه سرعت بیش‌تر و کیفیت بهتری خواهد داشت. احسان می‌تواند ثروتمندان را به دستگیری فرودستان و نیازمندان دعوت کند و به اصطلاح عدالت را در جامعه بیش‌تر کند. البته همان‌طور که در سطور بالا بیان کردیم، قوانین حقوقی و الزامات شرعی نیز شرایطی را برای توزیع ثروت پیش‌بینی می‌کنند. اما تمام این قوانین و احکام به وظیفه افراد توجه دارند و در حقیقت حداقلی از وظایف انسانی را به صورت الزام قانونی و شرعی در نظر دارند. اما فراتر از انجام وظایف، اگر احسان کردن به یک تربیت درونی و رفتار شخصی تبدیل شود، ثروتمندان جامعه به سمت دستگیری از فقرا خواهند رفت. اگر الزام به توزیع ثروت، حداقلی از عدالت اجتماعی و اقصادی را به عنوان چشم‌انداز خود در نظر گرفته باشد، می‌توان گفت تقویت روحیه احسان عاملی است برای رشد چشم‌گیر عدالت در اجتماع و اقتصاد. پیداست که توزیع ثروت فاصله اقتصادی را کاهش می‌دهد. اگر افراد فقط به خود فکر نکنند و دیگران و به ویژه نیازمندان اقتصادی را هم در نظر داشته باشند، فاصله و شکاف فقیر و غنی کاهش می‌یابد و افراد اجتماع در جایگاه برابرتری قرار خواهند گرفت. برابری بیش‌تر، امنیت و آرامش را افزایش خواهد داد و از تنش‌های اجتماعی خواهد کاست. به ویژه باید توجه داشت که بسیاری از ناهنجاری‌های موجود در جوامع مختلف- و به ویژه جوامعی با اکثریت افراد جوان- به سبب توزیع نامناسب ثروت و افزایش فاصله طبقاتی و مراتب اجتماعی است. همسایه‌ای که در مقابل چشمان دیگران با چند ماشین آخرین مدل رژه می‌رود و هیچ یادی از خانه کناری که چند جوان بیکار دارد نمی‌کند، آیا به به احسان فکر کرده است؟ آیا نمی‌تواند فرصتی را برای توزیع ثروت خود در مسیر خیر همگانی فراهم کند و به عنوان مثال بچه‌های محله خود را در یک محیط کاری مناسب قرار دهد؟
  • کم شدن فاصله عاطفی؛ یکی از مهم‌ترین اثرات احسان در جامعه تبدیل تهدیدهای طبقاتی به فرصت‌هایی برای همزیستی دوستانه و صمیمانه است. توجه داشته باشیم که شکاف فقرا و ثروتمندان و افزایش چشمگیر فاصله طبقاتی، اثر منفی بر روی عواطف فردی و روابط اجتماعی بر جای می‌گذارد. در این سراشیبی، افرادی که خود را بالادستی می‌دانند به مرور نسبت به افراد فروتر از خود حس برتری و فخرفروشی را برجسته می‌یابند. همچنان‌که در همین سراشیبی، به مرور افراد نیازمند نیز ثروتمندان را در فاصله‌ای دور مشاهده می‌کنند و نگرش منفی بیش‌تری نسبت به آنان خواهند داشت. در این رابطه خطرناک، معمولا طرف ثروتمند خود را موفق و توانمند می‌پندارد و نیازمندی نیازمندان را به حساب ضعف و بی‌لیاقتی آنان تفسیر می‌کند. همچنان‌که متقابلا نیامندان جامعه نیز ثروتمندان را افرادی فرصت‌طلب یا بدون قید و بند می‌پندارند. این بدبینی متقابل به سبب فاصله عاطفی وحشتناکی است که خود ریشه در فاصله طبقاتی دارد. در این نبردی که میان عواطف طبقات متفاوت در گرفته است، احسان می‌تواند به عنوان یک نیروی اجتماعی امیدبخش ظاهر شود و فاصله‌ها را کاهش دهد. با فراگیر شدن احسان در میان افراد اجتماع، فقیر و غنی یکدیگر را از نزدیک و بدون پررنگ شدن فاصله‌های اقتصادی رویت می‌کنند. چرا که کمک و یاری ثروتمندان نسبت به نیازمندان، روابط انسانی میان آن‌ها را برجسته می‌کند و تنش‌هایی را که ریشه در فاصله طبقاتی آنان داشته است، کاهش می‌دهد. یکی از آثار مثبت فرهنگ اسلامی در دوره‌های نه چندان دور، حضور تمام افراد محل در مسجد محل بوده است. در این مکان همه از طبقات و فرهنگ‌های مختلف گرد هم می‌آمدند و گاه در جلسات بعد از عبادت و روضه، مشکل اهل محل بررسی می‌شد. این همنشینی امروزه کمتر مشاهده می‌شود؛ چرا که متاسفانه فاصله طبقاتی به مرور فاصله عاطفی ایجاد کرده و حتی شاهدیم که ثروتمندان محل از مسجد محل دور هستند و ترجیح می‌دهند در مساجد خاصی که افرادی هم شأن(!) خود را در آن می‌یابند، نماز بخوانند.
  • رشد اعتماد و مشارکت عمومی؛ در شرایطی که افراد جامعه از هم دور هستند و خیری به هم نمی‌رسانند، حسّ اعتماد نیز در میان آنان وجود ندارد. در چنین جامعه‌ای بدبینی و بی‌اعتمادی افزایش می‌یابد. چرا که افراد نگران حضور دیگران هستند و هر یک از افراد جامعه فرد دیگر را عامل بدبختی و فلاکت خود می‌یابد. اما در جهت عکس، اگر افراد اجتماع از یکدیگر خیر و یاری دیده باشند، هر کدام دیگری را حامی و پشتیبان خود می‌داند و حضور در کنار هم را باعث و پیشرفت و خیر همگانی می‌شمارد. فراگیری احسان در جامعه عاملی برای رشد اعتماد عمومی است. این اعتماد باعث می‌شود که آحاد جامعه خود را مانند افراد یک خانواده بدانند و به پشتوانه هم به فعالیت عمومی بپردازند. پیداست که چنین جامعه‌ای به پیشرفت و تعالی نزدیک خواهد شد. اخیرا شاهدیم که طلاب جوان به مناطق محروم اهل سنت می‌روند و در انجام امور عام المنفعه- از ساختن پل و خانه تا زراعت و …- به یاری هم دینان خود می‌شتابند. این اتفاق که به معنای مشارکت شیعه و سنی در ساخت بهتر کشور و احسان به همدیگر است، نقش مهمی در رشد اعتماد عمومی در اجتماع دارد. باید توجه داشت، در جایی که مشکلات عمومی برای یک جامعه به وجود می‌آید و مثلا سیل یا زلزله یا هر یک از بلایای طبیعی دامنگیر همه یا بخشی از یک جامعه می‌شود، احسان عاملی برای مشارکت و همبستگی خواهد بود. در این اوقات اگر افراد توانمندِ اجتماع توان خود را صرف یاری همنوعان کنند، رفع مشکلات با سرعت و کیفیت بهتری محقق خواهد شد. متقابلا باید توجه داشت که کنار کشیدن توانمندان از یاری بازماندگان، مشکلات را افزوده و فاصله وضعیت موجود را از چشم‌انداز مطلوب افزایش خواهد داد. به عنوان مثال، در زلزله اخیر کرمانشاه شاهد بودیم که جمعیت زیادی از هنرمندان و ورزشکاران و … از پایتخت به محل زلزله رفتند تا به یاری نیازمندان بشتابند. این اتفاق بسیار قابل توجه است و نشان می‌دهد نزدیکی مردم به یکدیگر در حل معضلات اجتماعی چه آثار مثبتی برای عموم مردم دارد. این رفتارها مصادیق امروزی احسان را روشن‌تر می‌سازد.
  • آرامش روانی و تقرب به خداوند؛ اگر در یک جامعه احسان فراگیر شود و شرایط زندگی جمعی همراه با دوستی و ملاطفت توسعه یابد، علاوه بر آرامش اجتماعی و پیشرفت مادی، آرامش درونی و پیشرفت معنوی نیز فراهم خواهد شد. در واقع احسان عاملی برای تقرب انسان‌ها به یکدیگر است. اما این تقرب اگر به نحو مطلوب به پیش رود، زمینه تقرب انسان به خداوند را ایجاد می‌کند. چرا که در حقیقت همبستگی اجتماعی علاوه بر این‌که افراد جامعه را به هم نزدیک کرده و پیشرفت عمومی را به یک چشم‌انداز نزدیک و قابل تحقق تیدیل می‌نماید، نگرش کلی جامعه را نیز به سوی امید توسعه می‌دهد و روحیه معنوی اجتماع را بهبود می‌بخشد. جامعه‌ای که از افراد خوش‌بین و خیرخواه تشکیل می‌شود، زمینه مناسب برای رشد اخلاقی خواهد داشت و این رشد اخلاقی به رشد دینی و تعالی معنوی منتهی خواهد شد. در جامعه امروز ایران به سبب مشکلاتی همچون فقر و تنگدستی و برخورداری افراد مذهبی از امکانات نسبی، برخی از افراد ناآگاه ضعف اقتصادی خود را به حساب دینداران می‌گذارند و از این رو از دین فاصله می‌گیرند. در این میان، به نظر می‌رسد که افزایش احسان دینداران و حضور فعال‌تر آنان در میان طبقات مستضعف، آرامش روانی بیش‌تری را نصیب جامعه می‌کند و دیدگاه مثبت نسبت به دینداری را افزایش می‌دهد.

 

سخن نهایی

با توجه به مباحث فوق می‌توان گفت احسان فرصتی است برای رشد جامعه. در واقع مهم‌ترین اثر اجتماعی احسان را باید در رشد اجتماع تفسیر کرد. احسان فرصتی است برای کم شدن فاصله‌ها؛ فاصله‌هایی که اگر برای کم کردن آن‌ها چاره‌ای نیندیشیم و راهی عرضه نکنیم، به شکاف و بحران منتهی خواهند شد. احسان راهی را پیش روی ما قرار می‌دهد که در آن توانمند و ناتوان، غنی و ثروتمند و خلاصه دو طرف متفاوت و به ظاهر متضاد که در انسان بودن مشترکند، از فاصله خود کم کنند و ابعاد انسانی مشترک را عاملی برای همراهی و همزیستی قرار دهند. با احسان از شکاف عاطفی پیشگیری می‌شود و زمینه اعتماد عمومی فراهم می‌گردد. احسان فرصتی است برای رشد جامعه به سمت حیات معنوی و ارتقاء اجتماع انسانی به جامعه دینی.

دکمه بازگشت به بالا