روش تربیتی خوی و عادت

دكتر محمد رضا نیلی احمد آبادی

 روش تربیتی خوی و عادت از دیدگاه امام علی (علیه‌السلام) و دانشمندان
عادت، یکی از ابتدایی‌ترین و شناخته شده‌ترین روش‌های تربیتی است که مورد استفاده‌ی مربیان قرار گرفته و می‌گیرد. برای آشنایی بیش‌تر با این روش و نگرش امام علی‌(ع) در مورد آن، در ابتدا به تعریف و ویژگی‌های عادت اشاره می‌شود؛ آن‌گاه دیدگاه تنی چند از روان‌شناسان و فلاسفه را مطرح کرده، و سپس با استناد به روایات و حکمت‌ها، به طرح دیدگاه آن امام همام می‌پردازیم. در پایان نیز چند راهکار و پیشنهاد عملی در این زمینه ارایه می‌شود.

عادت در فرهنگ فارسی عمید به «خوی یا کاری که انسان به آن خو بگیرد و در وقت معین انجام دهد» معنی شده است. «ابن سینا» آن را «تکرار زیاد یک عمل در زمان‌های نزدیک به هم که در دراز مدت ادامه می‌یابد»، می‌داند و «ابن مسکویه» می‌گوید: «حالتی است در روان انسان که او را به انجام عمل بدون نیاز به اندیشه و تأمل سوق می‌دهد.»

با این وجود، بعضی نیز تعاریف ارایه شده از عادت را دچار عادت زدگی دانسته‌اند: «عادت، عبارت است از تمام تظاهرات و فعل و انفعالاتی که ابتدا به صورت اتفاقی یا غیر ارادی و یا ارادی به علتی خود به خود ظاهر، ولی پس از تکرار نوسانات تطبیقی، بالاخره تبدیل به عادت می‌شوند.»

با جمع‌بندی تعاریف بالا، می‌توان گفت که عادت:

الف. نتیجه‌ی تکرار است و استمرار عمل موجب آن می‌شود؛

ب. امری تدریجی و غیر ناگهانی است؛

ج. برای انجام هر بار عمل، نیاز به تفکر ندارد.

روان‌شناسان و مکاتب روان‌شناسی نیز عادت را مورد توجه قرار داده‌اند.

روان‌شناسان رفتارگرا و پیوند گرایان نیز یادگیری را تشکیل عادت تلقی کرده و بر قانون تکرار و تمرین، به منظور ایجاد عادت نسبت به رفتارهای فرا گرفته شده تأکید می‌ورزند. نظریه‌ی میدان شناختی در یادگیری هم به عادت اشاره کرده و آن را عمل مؤثر و کارسازی می‌داند که از کردار فرد بر پایه‌ی بینش او پدید می‌آید و معتقد است هنگامی که در ساحت شناختی، به وسیله‌ی تعمیم و تفکیک و نوسازی تغییری حاصل شود، دلیل بر تغییر در ادراک و معناست و رویداد معنادار، دارای وضع روانی و مسیر مشخصی است، فرد می‌داند چه اعمالی و چه نتایجی را به دنبال دارد و این امر، اساس عادت است. عادت، انسان را قادر می‌سازد تا هوشمند عمل کند؛ زیرا در بسیاری از موارد، اندیشیدن وجود ندارد یا صرف وقت زیاد، زیان بخش است و لذا تعمیم عادت‌های سودمند، ضامن سلامت و سعادت افراد آدمی است.

در بین دانشمندان مسلمان، «غزالی» بیش از همه و با اختصاص بخش مهمی از کتاب «احیاء العلوم» با عنوان «العادات» به این موضوع، آن را به عنوان روش تعلیم و تربیت تلقی نموده است؛ اگر چه هیچ گاه نقش مکانیکی برای آن قایل نیست. توجه او به عادت، ناشی از نگرش او به اخلاق است که آن را بر دو پایه استوار نموده است: نخست پایه‌ی فطری که از طریق موهبت الهی و به طور طبیعی حاصل می‌شود، و دیگری کسبی که از رهگذر عادات گوناگون فراهم می‌آید.

شهید مطهری نیز معتقد است که تعریف علمای قدیم از تربیت، همان تشکیل ملکات اخلاقی از فضایل انسانی است؛ به صورتی که طبیعت ثانوی افراد شود؛ و نتیجه می‌گیرد که: فن تربیت، همان فن تشکیل عادت است و این تعبیر از تربیت، یعنی ساختن به منزله‌ی ماده‌ای انعطاف‌پذیر، که می‌توان او را با فضیلت‌های نیکو و یا رذایل قبیح شکل داد.(۱)

دیدگاه‌های موافق و مخالف درباره‌ی نقش تربیتی عادت

شاید کم‌تر روش تربیتی مانند عادت را بتوان یافت که دو دیدگاه کاملاً متضاد درباره‌ی آن ارایه شده باشد. برخی آن را دارای نقش تربیتی مطلوب و برخی آن را مذموم و ناپسند می‌دانند.

الف. کسانی مانند«غزالی» که عادت را اساس و پایه‌ی خلق نیکو می‌داند و «ارسطو» که آن را وسیله‌ی کمال طبیعت آدمی تلقی کرده است و «ابن سینا که معتقد است کودک را باید با اخلاق نیکو و صفات پسندیده و عادات ستوده مواجه ساخت، به نقش تربیتی مطلوب عادت معتقدند.

دکتر خسرو باقری نیز به خصیصه‌ی «ظهور تدریجی شاکله» و اصل «مداومت و محافظت عمل» در تربیت اشاره کرده و معتقد است همراهی، مداومت و محافظت ضروری است، زیرا مداومت بدون محافظت، سازنده‌ی عادات سطحی و خشک است و محافظت بدون مداومت، اصلاً سازنده نیست؛ زیرا حالی است که هر چند هم بسیار متعالی باشد، زایل خواهد شد. از دید وی، فرایض، ابزاری برای تداوم عمل هستند.(۲)

ب. افرادی مانند «افلاطون»، «کانت»، «روسو» و «دیوئی» به مخالفت با عادت برخاسته‌اند. افلاطون آن را «فضیلتی دور از تعقل، بدون اساس و مشکوک و غیر قابل تعلیم به دیگران» می‌داند؛ «کانت» سعی در عادت دادن کودک به هر چیزی را مخاطره انگیز و آن را باعث سلب استقلال و آزادی دانسته و تنها کار لازم را بازداشتن بچه‌ها از تشکیل عادت می‌داند؛ و روسو در تربیت «امیل» می‌گوید: باید او را عادت دهیم که به هیچ چیز عادت نکند.

«دیویی» هم از این منظر با عادت مخالف است و معتقد است که تشکیل عادت در کودکان، آن‌ها را برای تطبیق با شرایط متغیر محیطی و زمانی خویش عاجز ساخته و پایه‌ی شکست افراد را در روزگار خویش فراهم می‌سازد.

به این ترتیب، می‌توان دریافت افرادی که به بیان نقش تربیتی عادت پرداخته‌اند، آن را مبنای فضایل و تشکیل ملکات اخلاقی می‌دانند و کسانی که به مخالفت با آن پرداخته‌اند، تشکیل عادت را موجب انجام عمل بدون تفکر و تعقل، مکانیکی شدن اعمال انسانی و ضعف نیروی عاقله‌ی آدمی دانسته‌اند.

استاد شهید مطهری، با تقسیم عادات به دو نوع «فعلی» و «انفعالی»، به این تضاد پایان داده است. بر اساس دیدگاه استاد، عادات فعلی عاداتی است که به عامل خارجی ارتباط نداشته، بلکه انسان ‌کاری را در اثر تکرار و ممارست فرا گرفته، بدون تأثیر یک عامل خارجی، عملی را انجام می‌دهد. در این نوع، انسان با عادت مذکور انس گرفته و اسیرش می‌شود.(۳)

عادت از دیدگاه امام علی(ع)

قبل از بیان دیدگاه امام(ع) در مورد عادت، به فرازی از کلام آن حضرت در مورد عادت یافتن خود به اخلاق پیامبر(ص) اشاره می‌کنیم، که می‌فرمایند: «من همواره با پیامبر بودم؛ چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانه‌ای تازه از اخلاق نیکو را برایم آشکار می‌فرمود و به من فرمان می‌داد که به او اقتدا نمایم.»(۴)

از منظر امیر المؤمنین علی(ع)، عادت، طبیعت دوم آدمی است. این فرمایش حضرت را می‌توان ناظر بر دو موضوع دانست: اولاً، عادات جزئی از طبیعیت آدمی محسوب می‌شود و بنابراین عادات پسندیده، معرف بخشی از طبیعی و هویت انسان است و اگر آدمی بخواهد به خلق نیکو شناخته شود، باید بهترین خلق را انتخاب کند و درصدد برآید آن را عادت خویش سازد. امام می‌فرمایند: «تخیر لنفسک من کل خلق احسنه فان الخیر عاده». ثانیا، از آن‌جا که طبیعت آدمی به سادگی قابل تغییر نیست، تغییر عادت هم کاری سخت است؛ بنابراین به موجب اصل تقدم پیش‌گیری بر درمان، باید در ابتدا سعی در جلوگیری از تشکیل عادات نامطلوب کرد و در غیر این صورت بر آن غلبه نمود. به همین دلیل، امام(ع) غلبه بر عادت را یک «فضیلت»(۵) و بلکه «بالاترین عبادت» می‌داند.(۶)؛ زیرا وجود انسان را اشغال نموده، مالک آن می‌شود و او را از کمال باز می‌دارد.

از دیدگاه حضرت، «عادت، دشمن اشغالگر است»(۷) و انسان باید در جهت تکامل خویش، درصدد برآید تا دشمن خویش را دفع نماید. راه و وسیله‌ی غلبه بر خصم نیز از سوی امام ارایه شده است، آن‌جا که می‌فرمایند: «در ترک عادت بر نفس‌ خود غلبه کرده و با خواسته‌ها‌ی نفس مبارزه کنید، تا نفس خویش را مالک شوید.»(۸)

بنابراین، مبارزه با هوای نفس وسیله‌ی غلبه بر عادت است. طبیعی است با توجه به ویژگی‌های انسان، این مجاهده و مبارزه، امری بسیار سخت است که خود امام نیز به آن اشاره فرموده‌اند: «سخت‌ترین سیاست‌ها، تغییر عادت است.»(۹)

بنابراین، تسریع در این مبارزه، آدمی را زودتر به مقصد می‌رساند و درنگ در آن، عادت را ریشه دارتر و مبارزه با آن را مشکل‌تر می‌کند. به قول مولوی:

خار بن در قوت و برخاستن

خارکن در سستی و در کاستن

با مرور روایات، می‌توان دریافت که امام علی(ع) بر اساس نوع عادات، تشکیل عادت یا مقابله با آن را توصیه فرموده‌اند؛ زیرا بر هر چیز که انسان به آن خوی می‌گیرد، نتایجی مترتب است. بر این اساس، امام(ع) عادات مطلوب برای نفس و اعضا و جوارح آدمی را، که باعث تربیت و تکامل او می‌شود، تعریف و ارایه نموده‌اند.

از منظر آن حضرت، نفس و زبان و گوش، هر کدام باید به صفتی نیکو عادت نمایند. نفس آدمی نیازمند پاکی نیت و زیبایی آهنگ است، تا موفقیت در کار و کوشش او حاصل گردد.(۱۰)

همچنین نفس باید به امور نیک عادت کند، تا در این رهگذر شرافت یابد و آخرتش آباد گردد و ستایش کنندگان او رو به فزونی گذارند. عادت به جوانمردی و اجتناب از اصرار نیز موجب شایستگی آدمی می‌شود. زبان آدمی نیز باید به حسن کلام، نرمی گفتن و سلام کردن عادت نماید، زیرا این امر موجب زیادی دوستان و کم شدن دشمنان او می‌گردد و او را در مقابل ملامت دیگران ایمن می‌کند. توصیه‌ی آن حضرت در مورد عادت گوش، شنیدن سخنان نیکو و دوری از استماع سخنانی است که به شایستگی انسان چیزی نمی‌افزاید؛ زیرا این گونه سخنان باعث زنگار دل می‌گردد و مذمت دیگران را به دنبال می‌آورد.(۱۱)

از سوی دیگر، امام علی(ع) هر عده از مردم را که به صفتی متصف گشته‌اند، دارای عادت ویژه‌ای می‌دانند. مثلا از دیدگاه آن حضرت، عادت بزرگان بخشش است؛ و عادت اشرار، آزار دوستان(۱۲)، که اشاره به همه‌ی روایات نقل شده در این مورد، از حوصله‌ی بحث خارج است.

اقسام و مراحل عادت

بارزترین طبقه‌بندی عادت، تقسیم آن به عادات نیک و عادات بد است که در فرمایش‌های امام علی(ع) به صورت بارزی به آن اشاره گردید. «غزالی» هم عادات را بر حسب حوزه‌ی نفوذ، طبقه‌بندی و بر خلاف بسیاری که آن را صرفاً در محیط بیولوژیک یا یادگیری‌های عضلانی محدود می‌کنند، به چهار قسم تقسیم نموده است:

  1. حرکات عضلانی(خوردن، پوشیدن، بازی، خطاطی، و …)؛
  2. جنبش‌های عقلانی(بینش دینی و فقهی و طرز تفکر)؛
  3. عادات وجدانی(مرتبط با عواطف انسان)؛
  4. عادات اخلاقی(زهد، صبر، اعتدال، شجاعت و …).(۱۳)

استاد شهید مطهری نیز همان‌گونه که ذکر شد، عادات را به دو نوع فعلی و انفعالی تقسیم نموده و نوع فعلی آن را ارزشمند می‌داند؛ زیرا تشکیل عادت در جهت ساختن انسان است، نه پرورش او. از نظر ایشان، پرورش، رشد استعداد موجود است و ساختن، شکل دادن انسان آن‌گونه که مربی می‌خواهد و بنابراین تشکیل عادت از نوع فعلی آن را برای انسان سازی توصیه می‌فرماید.(۱۴)

نویسنده‌ی کتاب «روش تربیتی عادت» هم عادات را به چهار نوع «روحی یا معنوی»، «عضوی یا عملی»، «فکری یا غریزی» و «حیاتی یا بیولوژیک» تقسیم‌بندی نموده است.

با توجه به تقسیم بندی‌های متعدد که برخی از آن‌ها ذکر شد، باید گفت که وظیفه‌ی مربی، تشکیل عادات نیک در همه‌ی ابعاد علمی، روانی، معنوی و عاطفی است، تا فرد بتواند متربی خویش را در همه‌ی ابعاد وجودی‌اش تربیت کند.

طبیعی است برای تشکیل عادات نیک و از بین بردن عادات بد، طی کردن مراحلی لازم است، تا بتوان طبیعت ثانوی فرد را تشکیل یا تغییر داد. «غزالی» مراحل تشکیل عادت را دو مرحله‌ی تکوین و ثبات می‌داند. مرحله تکوین، مرحله‌ای است که رفتار انسان به آسانی و روانی انجام نمی‌گیرد، بلکه با تحمل و دشواری‌هایی همراه است. مرحله‌ی ثبات به گونه‌ای است که رفتار و اعمال به صورت ابزاری در می‌آید.

«ویلیام جیمز» هم معتقد است برای تشکیل عادت، باید هر کاری را در اولین فرصت و با شدت تمام آغاز کرد و به این منظور راه‌هایی را پیشنهاد می‌کند؛ از جمله این که فرد، خود را در مقابل دیگران متعهد کند؛ آن‌گاه باید بر خود سخت‌گیری نماید تا عمل مورد نظر به صورت عادت درآید. برای این کار، هیچ استثنایی نباید قایل شد، زیرا پذیرش استثنا مانند پیچیدن گلوله نخی است که ناگهان بر زمین افتد و نتیجه‌ی تلاش از بین برود. سرانجام این‌که در روند تشکیل عادت، از ابتلا به سستی و رخوت پرهیز شود.

مرحوم محمد قطب می‌گوید: اسلام برای حذف عادات بد، دو وسیله اختیار کرده است: یا عادات را فوری و بدون معطلی قطع کرده و به دور انداخته و یا تدریجاً و به کندی ریشه‌ی آن‌ها را با تیشه بریده است. برای هر یک از عادات بد، به نسبت نوع و مقدار ریشه دوانیدن در جان، باید یکی از دو وسیله را انتخاب کرد.

ایشان معتقد است: آیاتی هم‌چون «بِأیّ ذَنب قُتِلَت»(تکویر، ۹) و «وَیل لِلمُطَفِّفین» (مطففین، ۱) و «ویل لِکُلّ هُمَزه لُمَزَه» (همزه، ۱)، از جمله دستوراتی هستند که لحن عتاب آلود آن، گویای ترک فوری این عادات مذموم است. اما آیاتی که به تدریج برای ترک شراب‌خواری نازل گردیده، شیوه‌ی دوم اسلام است، که ابتدا بین مستی و رزق نیکو تفاوت قایل شده است: «و من ثمرات النّخیل و الاعناب تتّخذون منه سکراً و رزقاً حسناً انّ فی ذلک لایه لقوم یعقلون» (نحل، ۶۷) و آن‌گاه با نزول آیه: «یَسئلونَکَ عَن الخَمر و المَیسر قل فیهما اِثم کَبیر و منافع للنّاس و اثمهما اکبر من نفعهما…» (بقره، ۲۱۹) عقل و وجدان انسان‌ها را نسبت به فزونی گناه شرب خمر از نفع‌ آن، بیدار ساخته و سپس آن‌ها را از اقامه‌ی نماز در حال مستی باز داشته است: «یا ایّها الّذین آمنوا لا تقربوا الصّلاه و انتم سکاری…» (نساء، ۴۳) و سر انجام با آیه‌ی: «یا ایّها الّذین آمنوا انّما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشّیطان فاجتنبوه لعلّکم تعقلون» (مائده، ۹۰)، دستور اجتناب از شرب خمر را صادر نموده و در صدد برآمد ریشه‌ی این عمل پلید را در جامعه‌ی مسلمین بخشکاند.(۱۵)

شیوه‌ی برخورد مربی با عادات سوء، منوط به میزان نامطلوبی و مضرات ناشی از آن است؛ اگر این ضرر زیاد و جبران ناپذیر باشد، برخورد فوری مربی را می‌طلبد و در غیر این صورت، باید به تدریج و با راهبردی مناسب، آن عادات نامطلوب را زایل ساخت.

راهکارها و پیشنهادها

به منظور بهره‌وری بیش از پیش از این روش تربیتی و با توجه به آنچه ذکر شد، پیشنهاد‌ها‌ی زیر ارایه می‌شود:

  1. مربیان بیش از همه نیازمند شناخت مجموعه روش‌های تربیتی، به ویژه روش مغفول عادت هستند، تا بتوانند با استفاده از یافته‌های خویش، گام‌های عملی در این زمینه بردارند.
  2. داشتن ویژگی‌هایی برای کاربرد این روش ضروری است. مربیان علاوه بر کسب آگاهی درباره‌ی روش‌ها، باید بیش از هر چیز صبور و بردبار بوده و علاوه بر آن، خود نقش الگو داشته باشند، تا بتوانند رفتارهایی را که قصد دارند دانش آموزان به آن عادت نمایند، با عمل خود معرفی نمایند.

دورکیمن می‌گوید: «تابعیت اخلاقی باید از دو وجه سرشت کودکان استفاده کند: تأثیر شدیدی که عادت بر رفتار کودکان می‌گذارد و نتایجی که می‌توان از طریق اعمال بزرگ‌ترها به دست آورد. عادات می‌توانند در قالب انضباط اخلاقی ریخته شوند، ولی معلم نیز باید خود را به عنوان نمونه‌ی اخلاق عرضه کند.»

  1. از جمله عادات مطلوب، با توجه به روایاتی که از ائمه‌ی معصومین(علیهم السلام) نقل شده، عادت به انجام فرایض دینی است، که از کودکی باید شروع شود تا با ایجاد روح معنوی در آن، تقیّد به فرایض در بزرگسالی امر دشواری نشود.
  2. از آن جا که عادت، طبیعت ثانوی هر فرد است، در راه تشکیل عادات خوب یا از بین بردن عادات بد، باید از سخت‌گیری‌های بی‌مورد نسبت به دانش آموزان اجتناب شود، تا موجب به هم ریختگی ساختار روحی و روانی آنان نگردد.
  3. به موازات رشد قوای عقلانی، باید سهم ایجاد عادات را به نفع شیوه‌های تربیتی دیگر کاهش داد، تا تسلط بر رفتار و عقلانی رفتار کردن دانش آموزان دچار مخاطره نشود.
  4. از جمله عاداتی که امروزه بیش‌تر از هر زمان دیگر و به دلیل تسلط رسانه‌های جمعی از سویی و حجم آموزش‌ها و تکالیف مدرسه‌ای از سوی دیگر، نیازمند آنیم؛ عادت به تفکر، پرسشگری، هدفمندی و نظم است. روش‌های ایجاد این عادت باید به موقع مورد شناسایی قرار گیرد و مربیان با تغییر ‌رویه‌های تعلیمی و تربیتی خود، نسبت به گسترش این عادات در دانش‌آموزان اقدام نمایند.
  5. کودکان، بسیاری از عادات نیک و بد خود را از خانه به مدرسه منتقل می‌نمایند. از جمله وظایف مربیان، شناخت عادات بد کودکان است، تا علاوه بر زایل ساختن آن در وجود خود دانش‌آموز، از اشاعه‌ی آن در بین دیگران جلوگیری شود. پیشنهاد عملی آن است که مربیان در ارتباط تنگاتنگ با خانواده قرار گرفته و این عادات را شناسایی و با رعایت تفاوت‌های فردی، نسبت به از بین بردن آن اقدام کنند.
  6. همراهی روش‌های تربیتی دیگر از قبیل: پند و اندرز، الگوسازی و معرفی الگو و اسوه‌ی تربیتی، تشویق و ترغیب، گفتگوی مستدل و دیگر شیوه‌ها نیز برای ایجاد عادات، بسیار مناسب است.

* عضو هیأت علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان.

پی‌نوشت:

  1. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صص ۷۷ ـ ۷۸٫
  2. نگاهی به تربیت اسلامی، صص ۹۳ ـ ۹۷٫
  3. تعلیم و تربیت در اسلام، صص ۸۸ ـ ۹۰٫
  4. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۹۲٫
  5. غررالحکم، ص ۱۶٫
  6. همان، ص ۱۷۶٫
  7. همان، ص ۳۳٫
  8. همان، ص ۵۰۸٫
  9. همان، ص ۱۸۱٫
  10. همان، ص ۴۹۲٫
  11. همان.
  12. همان، ص ۴۹۳٫
  13. سید محمد باقر حجتی، روان‌شناسی از دیدگاه غزالی، ص ۱۰۸٫
  14. تعلیم و تربیت در اسلام، صص ۸۸ ـ ۹۰٫
  15. محمد قطب، روش تربیتی در اسلام، ص ۲۷۹٫

 

دکمه بازگشت به بالا