آنها مطالعه نمی‌کنند

سعید فیاضی

کوتاه، کوتاه، کوتاه‌تر!                                                                                                              

چندی پیش مقاله‌ای در صفحۀ علمی روزنامۀ واشنگتن پست با عنوان «کوتاه، کوتاه، باز هم کوتاه‌تر!» منتشر شد که در آن نویسنده از فشار سردبیران روزنامه‌ها و ارباب جراید، برای هر چه بیشتر کوتاه نویسی مطالب – که ناشی از کشش ذائقۀ مخاطب امروزی، به خواندن مطالب کوتاه است- گله‌مند بود.

اگر شما هم اهل قلم و نگارش باشید، حتماً با این دغدغه دم‌خور بوده‌اید که چطور مطلبتان، کوتاه‌تر و مختصرتر، یا به قول معروف ساندویچی باشد تا مخاطبِ کم‌حوصلۀ امروزی، آن را بخواند! اما این کم حوصلگی مخاطب در خواندن، از کجا ناشی شده است؟

مخاطبِ کوتاه خوانِ کم حوصله

واقعیت این است که اینترنت، این قدرت را دارد تا به ما یک مخاطبِ کوتاه‌خوانِ کم‌حوصله تحویل دهد. مایکل مرزنیچ، دانشمند و عصب شناس صاحب نام، می‌گوید: «باید بدانیم که اینترنت، نه تغییراتی معتدل، بلکه دگرگونی‌های بنیادینی را در ساختار ذهنی ما ایجاد می‌کند.» او پا را فراتر نهاده و با یک نگاه راهبردی اضافه می‌کند: «این فناوری‌های نوین هستند که بر تولید و مصرف، حاکمیت دارند و عادات مردم را هدایت می‌کنند و دریافتشان را شکل می‌دهند. به همین دلیل است که آیندۀ دانش و فرهنگ، دیگر نه در کتاب‌ها، روزنامه‌ها یا برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، بلکه در فایل‌های دیجیتالی رقم می‌خورد که با سرعت نور روی صفحات اینترنت می‌نشینند!»

امروزه اینترنت به عنوان یکی از پیشرفته‌‌ترین و فراگیرترین فناوری‌های عصر حاضر، مورد توجه همگان قرار گرفته است. اینترنت، دسترسی سریع و آسان به حجم عظیمی از اطلاعات را برای بشر فراهم کرده است. علاوۀ بر آن، مرزها را از میان برداشته و دسترسی به انواع مختلفی از خدمات، نظیر خدمات بانکی، مالی، آموزشی، تجاری، اجتماعی، اداری، علمی و… را در سراسر جهان، بدون محدودیت‌های زمانی و مکانی، ممکن ساخته است. این روزها دیگر اینترنت، هم ماشین تحریر ما است و هم دستگاه چاپ، نقشه، ساعت، ماشین حساب، تلفن، دفتر یادداشت، کتابخانه، رادیو و تلویزیون ما! حال در این روزگار اینترنت زده، اگر شما هم جزء کسانی باشید که دائماً آن‌لاین (بر خط) هستید و ساعت‌ها را صرف مرور صفحات وب و شبکه‌های اجتماعی مجازی می‌کنید، احتمالاً متوجه شده‌اید که دیگر مطالعۀ عمیقی که قبلاً به صورت طبیعی به سراغتان می‌آید، الآن به یک چالش بدل شده است؛ تمرکز خود را به راحتی از دست می‌دهید و قبل از اتمام سه تا چهار صفحه، بی‌قرار می‌شوید و از کاهش قدرت حافظه نیز رنج می‌برید.

عصر کتاب‌خوانی، عصر اینترنت!

در واقع اینترنت، فقط برای این توجه ما را جلب می‌کند که حواس ما را پرت کند! کاربرانی که به طور مداوم توسط ایمیل‌ها و پیام‌های فوری حواس‌شان پرت می‏شود، یا در حین مرور صفحات اینترنتی با ناآرامی مدام از صفحه‌ای به صفحۀ دیگر و از پیوندی به پیوند دیگر می‌روند، دچار کاهش قدرت تمرکز می‏شوند. این کاربران در حین استفاده از اینترنت، به دلیل تعداد و تنوع زیاد صفحات اینترنتی و حجم انبوه اطلاعات و فرصت کمی که در اختیار دارند، به دقت و با عمق کافی مطالب را مطالعه نمی‌کنند و با سرعت از روی مطالب عبور می‌کنند، که باعث شتابِ فکر شده و از عمق آن می‌کاهد. این فرایند جلوی ژرف‌اندیشی و خلاقیت را در مغز می‌گیرد. زمانی را که در عصر کتاب‌خوانی وقف تعمّق و تأمل آرام می‌کردیم، در عصر اینترنت، صرف پریدن از پیوندی به پیوند دیگر می‌کنیم.

تحقیقات نشان می‌دهد درک مطلب کاربرانی که متن‌های اینترنتی را در صفحاتی که دارای پیوندها و لینک‌های زیادی است، مطالعه می‌کنند، به دلیل کاهش توجه، تمرکز و پراکنده شدن توجه‌شان، نسبت به کسانی که متون را به شیوۀ چاپی و مکتوب مطالعه می‌کنند، کمتر است. کاربرانی که صفحات وبِ شلوغ و متنوع را مشاهده می‌کنند، به نسبت کسانی که اطلاعات را به شیوه‌ای ساده‌تر و خلوت‌تر دریافت می‌کنند، کمتر اطلاعات را به یاد می‌آورند. همچنین تصاویر دستگاه‌های MRI مؤید این مطلب است که حین کتاب‌خوانی، فعالیت مغز در ناحیه‌هایی که مربوط به زبان، حافظه و پردازش تصویرند، بیشتر است. در حالی‌که اینترنت‌گردی، بیشتر نواحی مرتبط با تصمیم‌گیری و حل مسئله را فعال می‌کند و این نشان دهندۀ تغییر جهت منابع ذهنی ما از خواندن، به قضاوت کردن و انتخاب کردن است. نتیجه این می‌شود که ژرف‌خوانی را از دست می‌دهیم و فقط اطلاعاتی را مرور می‌کنیم.

ذهن یک کتاب‌خوان، ذهنی آرام

وقتی قصد داریم کنجکاوی خود را با اینترنت تسکین دهیم، موتورهای جستجو توجه ما را به طور خاص معطوف به خرده متن‌ها، کلمه‌ها و یا جمله‌هایی می‌کند که بیشترین تناسب را با آنچه که در لحظه جستجو می‌کنیم، دارند. ضمن اینکه انگیزۀ کمتری برای مطالعۀ کل اثر، ایجاد می‌کنند. در واقع وقتی در اینترنت دنبال درخت می‌گردیم، جنگل را نمی‌بینیم؛ حتی درختان را هم نمی‌بینیم! ما فقط سرشاخه‌ها و برگ‌ها را می‌بینیم.

پژوهش‌های انجام شده توسط روان‌شناسان و عصب‌شناسان نشان می‌دهد، وقتی برخط می‌شویم، وارد محیطی شده‌ایم که تشویق به مطالعۀ سرسری، تفکر عجولانه و بی‌حواس و یادگیری سطحی می‌کند. در واقع ژرف‌اندیشی شیوه‌ای نیست که این فناوری کسی را به آن ترغیب کند.

شبهۀ استفاده از زمان

عموماً چنین تصور می‌شود که زمانی که صرف اینترنت می‌کنیم، از زمانی که می‌توانستیم صرف تماشای تلویزیون کنیم، کسر می‌شود؛ اما آمار چیز دیگری می‌گویند: بسیاری از تحقیقات روی فعالیت‌های رسانه‌ای، حاکی از آن هستند که با افزایش استفاده از اینترنت، مدت زمان تماشای تلویزیون، یا ثابت مانده و یا افزایش یافته است. جالب است بدانید که جوانان بیست تا سی ساله که کاربران حریص اینترنت هستند، مجموعاً در هفته ۴۹ دقیقه مطالعۀ کتاب، روزنامه و یا مجله دارند. در حالی‌که این زمان برای گذران در اینترنت، چیزی حدود ۱۹ ساعت در هفته است!

دانایی کاذب

امروزه به خاطر همه‌جا گستری متن روی اینترنت و تلفن همراه، تقریباً -به قطع- بیشتر از بیست سال پیش مطالعه می‌کنیم؛ اما خیلی کمتر از آن موقع می‌اندیشیم! این یعنی باید بر ندانستن‌های خود صحه بگذاریم. در سال ۲۰۱۲، «جیکوب نیلسن» طراح صفحات وب، دست به آزمایشی برای ردگیری چشم وب‌گردان زد. نیلسن دریافت که تقریباً هیچ یک از شرکت کنندگان، متن آن‌لاین را به صورت سنتی (خط به خط) نمی‌خوانند. بیشتر ایشان انگار به سرعت، سرشیرِ متن را می‌گرفتند و چشمشان با الگویی تا حدودی مشابه برعکس حرف F، روی صفحه حرکت می‌دهند. در آغاز، سر تا تهِ دو سه خطِ اول را از نظر می‌گذرانند. بعد چشمشان کمی پایین می‌آمد و چند خط دیگر را تقریباً تا نصف می‌خوانند. سپس می‌گذاشتند چشمشان به سرعت به سمت راستِ پائینِ صفحه بلغزد.

نیلسن در پاسخ به سؤال آزمایش «کاربران وب چطور مطالعه می‌کنند؟» پاسخ داد: «آنها مطالعه نمی‌کنند.» این همان بیماری عصر حاضر است که درمان آن، به توصیۀ استاد رحیم‌پور ازغدی، سه راه بیشتر ندارد: «اول: خواندن، دوم: خواندن و سوم هم خواندن!». البته با تأکید بر خواندن اندیشمندانه.

دکمه بازگشت به بالا